eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
483 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 علیهم السلام (عمار یاسر) در جریان ساخت صلی الله علیه و آله، ، صحابی با وفای صلی الله علیه و آله چند قطعه سنگ را روى هم جمع كرده و براى ساختمان حمل مى كرد. 🔰گروهى از سادگى و وى سوء استفاده كرده، بيش از مقدار تحمل وى، سنگ بر او حمل مى كردند. 🔹وى مى گفت: من يكى از سنگ‌ها را براى خود و ديگرى را به نيت پيامبر حمل كنم.روزى پيامبر او را زير بار گران، در حالى كه سه قطعه سنگ بر او حمل كرده بودند، ديد. 🔹 سخن به گله گشود و گفت: شما سوء قصد به من دارند و خواهان و مرگ من هستند، آنان سنگ‌ها را يك يك مى آورند، ولى سه تا سه تا بر دوش من حمل مى كنند. 🔸پيامبر دست او را گرفت، گرد و غبارى كه بر پشت او بود، پاك كرد و اين جمله تاريخى را فرمود:آنان قاتل تو نيستند، تو را گروه ستمگر خواهند كشت، در حالى كه تو آنان را به سوى و حقيقت دعوت مى كنى.(۱) 🔰اين خبر غيبى يكى از دلايل و راست گويى پيامبر است و آنچنان كه گزارش داده بود اتفاق افتاد، زيرا سرانجام عمار در نود سالگى در جنگ در ركاب علیه السلام به دست هواداران كشته شد. اين خبر غيبى در حال حيات عمار اثر عجيبى بر جاى گذارده بود و پس از اين جريان، عمار را محور حق دانسته و حقانيت هر صنفى را با پيوستن او تشخيص مى دادند. 🔰وقتى عمار در ميدان جنگ كشته شد، ولوله عجيبى در صف شاميان افتاد. كسانى كه با تبليغات زهرآگين معاويه و ، در حقانيت على علیه السلام به شك افتاده بودند آگاه شدند. 🔰هزيمة بن ثابت انصارى كه همراه امير مؤمنان رفته بود، ولى در اقدام به جنگ مردّد بود، پس از كشته شدن عمار شمشير كشيد و به شاميان حمله كرد.(۲) 🔰ذو الكلاع حميرى با بيست هزار تن كه همگى اهل قبيله وى بودند به جنگ على علیه السلام آمده بود و تكيه گاه عمده معاويه همين مرد بود و او تا از همكارى ذو الكلاع اطمينان نيافت، تصميم به جنگ نگرفت. اين سردار فريب خورده، همين كه شنيد عمار ياسر همراه على است سخت تكان خورد. 🔰مبلّغان دستگاه معاويه، خواستند مطلب را بر او مشتبه سازند، گفتند: عمار كجا، صفين كجا؟ عراقيان از ساختن اين دروغ‌ها باكى ندارند. ذو الكلاع، متقاعد نشد رو به عمرو عاص كرد و گفت: آيا پيامبر چنين جمله اى در حق عمار گفته است؟ فرزند عاص گفت: آرى فرموده است، ولى هرگز عمار در سپاه على نيست. 🔹وى گفت: من بايد خودم شخصا تحقيق كنم. سپس عده اى را مأمور كرد تا در اين باره تحقيقاتى بكنند. در اين لحظات حساس معاويه و عمرو عاص ديدند كه اگر او از وجود عمار در سپاه على عليه السّلام و يا از وى در ركاب على آگاه شود، ممكن است شكافى در سپاه شام به وجود آيد؛ از اين نظر، سردار نام دار شامى به طريق مرموزى كشته شد. 🔰شهرت اين ، ميان محدثان عامه و خاصه، ما را از ارائه مدارك آن بى نياز ساخته است. 🔰 نقل مى كند: هنگامى كه عمار در صفين كشته شد، عمرو بن حزم پيش عمرو عاص آمد و گفت: عمار كشته شد و پيامبر در حق وى فرموده است: تقتل عماراً الفئة الباغية؛ گروه ستمگر او را مى كشند. (۳) 📚 منابع ۱. سيره حلبى، ج ۲، ص ۷۶ و ۷۷. ۲. مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۳۸۵. ۳. مسند ابن حنبل، ج ۴، ص ۱۹۸. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام ( سلام الله علیها) 🔰 از قبیله و از تیره بنی‌زهره بود. 🔰 مادر آمنه، بره بنت عبدالعزی بن عبدالدار بن قصی بن کلاب، که در جد سوم صلی الله علیه و آله () به او می‌رسید. 🔰 آمنه ۲۴ سال قبل از به دنیا آمد و بنا بر منابع تاریخی تنها فرزند خانواده‌اش بود. 🔰 در سیره خود،نقل می‌کند: به همراه به خانه وهب بن عبدمناف رفت و او را برای پسرش خواستگاری کرد. 🔰 آمنه در راه بازگشت از به (که بنابر برخی منابع تاریخی برای زیارت قبر شوهرش عبدالله رفته بود) و در حالی که کنیزش هم او را همراهی می‌کرد، بیمار گشت و در منطقه‌ای به نام درگذشت. 📚 منابع ۱. طبقات الکبری، ج۱،ص۴۹. ۲. السیره النبویه، ج۱، ص ۱۶۴. ۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰. 🆔 @islam_history
📌 شکوه علیه السلام از دست مردم ✍ رفيع بن فرقد گويد: شنيدم كه عليه السلام مى گفت: اى مردم آيا ديده نمى گشاييد؟ به خدا سوگند شما را به عصايى كه سفيهان را به آن تأديب مى كنند زدم و شما از اعمالتان دست بر نداشتيد. 🔸شما را به تازيانه اى كه گناهكاران را به آن حد مى زنم زدم به راه نيامديد.اكنون جز شمشيرم باقى نمانده است و من مى دانم كه شما را- به اذن خدا- چه كسى به راه مى آورد ولى دوست ندارم كه خود در حق شما چنان كنم. 🔸در شگفتم از شما و از مردم مردم شام اميرشان خدا را مى كند و آنان از او مى كنند و امير شما خدا را اطاعت مى كند و شما فرمانش نمى بريد. 🔸اگر گويم كه به جنگ دشمنتان رويد، گوييد: سرما نمى گذارد.آيا نمى بينيد كه شما مانند شما نيست كه از سرما بترسد.شما همانند آن قوم هستيد كه صلى اللّه عليه و آله و سلم گفتشان: «در راه خدا به جهاد رويد» سرانشان گفتند: «نه، در هواى گرم به جنگ مرويد » 🔸خداى تعالى به پيامبرش گفت بگو: «آتش گرمى اش سخت تر است، اگر مى فهميد». 🔸به خدا سوگند اگر را با اين شمشير بر بينى زنم تا مرا دشمن دارد، دشمن نخواهد داشت و اگر همه نعمت دنيا را به دامن ريزم، دوستى من به دل راه نخواهد داد.و اين همان است كه بر زبان امّى گذشت كه گفت: «مؤمن با تو دشمنى نكند و كافر با تو دوستى نورزد» آرى ستم پيشگان و پردازان نوميد شوند. 📚 منبع ترجمه الغارات، ص ۳۱. 🆔 @islam_history
📌 برآوردن حوائج مفضل گويد: علیه السلام به من فرمود: 🔸اي ! آن چه به تو مي گويم بشنو و بدان كه حق است و انجام ده و به برادران بزرگوارت خبر ده. 🔹عرض كردم: برادر بزرگوارم كيانند؟ 🔸فرمود: كساني كه در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند 🔸سپس فرمود: هركس يك حاجت برادر مؤمن خود را روا كند، خداي عز و جل روز صدهزار حاجت او را روا كند، كه نخستين آن باشد و ديگرش اين كه خويشان و آشنايان و برادرانش را اگر ناصبي نباشد به بهشت برد. 🔰رسم مفضل اين بود كه چون يكي از برادرانش درخواست حاجتي مي كرد، به او مي گفت: آيا نمي خواهي كه از برادران بزرگوار باشي؟ 📚 منبع ۱. ، ج۲، ص۱۹۲. 🆔 @islam_history
📌 برترين 🔰 يكي از پر مخاطره ترين زمينه‌هاي لغزش انسان، شكم و است. 🔸از اين رو علیه السلام مي‌فرمايد: خداوند مورد عبادت و بندگي قرار نگرفته است به چيزي كه برتر و شريفتر از عفت شكم و شهوت باشد. (۱). 🔹 مي‌گويد: مردي به امام باقر علیه السلام عرض كرد: من مردي هستم كه از نظر عمل ضعيف هستم، نمازها و روزه‌هاي (مستحبي) كمي دارم ولي در تلاشم كه جز نخورم و جز حلال همسر نگريم. 🔸امام علیه السلام فرمود: كدام از شكم و شهوت برتر است؟! (۲). 📚 منابع ۱. ، ج۷۱، ص۲۶۸. ۲. المحاسن، ص۲۹۲. 🆔 @islam_history
🔰 نشانه های #منافق، در حدیث #پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم 🆔 @islam_history
📌 توصیه #امام_رضا علیه السلام به #اباصلت هروی، در روز های پایانی ماه #شعبان 🆔 @islam_history
📌 بزم ننگين 🔰آشغال‌هاي ريخت و پاش مهماني را جارو كرده بودم ميخواستم از كنار در حياط به كوچه بريزيم. خسته بودم. جارو و خاك انداز در دست، همان جا روي پله جلو در نشستم تا استراحت كوتاهي كنم. 🔰سرم از سر و صدا پر بود. صداي ساز و آواز مثل پتكي در مغزم صدا مي‌كرد. رقص و پايكوبي تا آن موقع شب خسته شان نكرده بود. 🔰سرم را به در تكيه داده و روي پله نشسته بودم. از بيرون به جز صداي جغدي كه در خرابه مي‌خواند صداي ديگري نمي آمد، اما بر عكس داخل خانه غوغا بود و سر و صدا تا سر كوچه شنيده مي‌شد. 🔰صداي پايي نزديك و نزديك تر شد. با خود گفتم «خدايا، كيست كه اين موقع شب از كوچه پس كوچه‌هاي بغداد عبور مي‌كند». 🔸با ديدن من و شنيدن صداي از خانه گفت: كنيزك، صاحب اين خانه آزاد است يا ؟ 🔹-آزاد است. 🔸- راست مي‌گويي، اگر بنده وبد از خداي خود مي‌ترسيد. 🔰اين را گفت و رفت. امواج آرام چشم هايش انسان را به ساحل اميد مي‌برد، اما حرفي كه زد تن مرا لرزاند. در را بستم و به داخل آمدم. عده اي دور مجلس نشسته بودند و مي‌نوشيدند. قهقه‌هاي مستانه شان «گوش كر كن» بود. 🔹صاحب مجلس كه ارباب من بود گفت: چقدر دير كردي! 🔸- دم در با كسي صحبت مي‌كردم. 🔹- با چه كسي، آن هم اين موقع شب! 🔸- نمي دانم، مردي رهگذر و فرزانه بود (و جريان را همان طور كه اتفاق افتتاده بود تعريف كردم). 🔰بُشر لرزيد، حالش دگرگون شد و دوان دوان خود را به در خانه رساند. 🔸گفتم: آقا، او رفت. 🔹- از كدام طرف. 🔸- از اين طرف (و مسير را نشانش دادم). 🔰پا برهنه و دوان دوان به دنبال رهگذر رفت. (۱) وقتي به او رسيده بود به روي قدم هايش افتاده بود و اظهار شرمندگي كرده بود، در حالي كه اشك ندامت از چشمانش سرازير به علیه السلام قول داده بود كه ديگر مجالس به پا نكند.(۲) 📚 منبع ۱. به معناي پابرهنه است و علت اين كه او به اين نام مشهور شده بود اين است كه وي از آن شب به بعد تا آخر عمرش پابرهنه بود. ۲. منتهي الآمال، ج ۲، ص ۳۴۸. 🆔 @islam_history
📌 پاسخ علیه السلام فرمود: 🔸خداي عز و جل به پيامبري از پيمبرانش كه در كشور يكي از سركشان و جباران بود فرستاد كه نزد اين مرد جبار برو و به او بگو: كه من تو را نگماردم براي ريختن خون ها و گرفتن اموال، همانا تو را گماردم تا ناله هاي رسيدگان را از من باز داري، زيرا من از ستمي كه به ايشان شده نگذرم اگر چه باشند. 📚 منبع ۱‌. ، ج۲، ص۳۳۲. 🆔 @islam_history
📌 برای افزایش روزی ✍ گويد: 🔰از علیه السلام خواهش كردم كه دعايي براي (افزایش) روزي من بياموزد. 🔹پس دعايي به من آموخت كه بهتر از آن براي جلب روزي نديدم، فرمود: 🔰اللَّهُمَّ ارْزُقـْنِي مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّيِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَ الْآخـِرَةِ صـَبـّاً صـَبـّاً هَنِيئاً مَرِيئاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِكَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسـِعِ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ سْئَلُوا اللّ هَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِيَّتِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ يَدِكَ الْمَلْأَي أَسْأَلُ. 📚 منبع ۱. ، ج۲، ص۵۵۰. 🆔 @islam_history
📌لذت های مادی در کلام امیرالمومنین علیه السلام ✍ روزی علیه السّلام را دید که آهی می‌کشد. 🔸مولا فرمود: آیا برای دنیا آه می‌کشی؟ 🔹عرض کرد: آری! 🔸حضرت فرمودند: ای جابر! لذّت‌های دنیا در هفت چیز است: 1⃣ فَألَذّ المَأکولاتِ العَسَلُ وَ هُوَ بَصقٌ مِنْ ذُبابه ٍلذیذترین خوردنی‌ها عسل است و آن آب دهان مگسی(زنبور) است. 2⃣ وَ أحْلَی المَشروباتِ الماءُ وَ کفی بإباحَتِهِ و سِباحَتِهِ گواراترین آشامیدنی‌ها آب است که بر خاک (پست ترین عنصر آفرینش) روا و روان باشد. 3⃣ وأعلَی المَلبوساتِ الدِّیباجُ وَ هُوَ مِن لُعابُ دُودَهٍ و بهترین پوشیدنی‌ها ابریشم است و آن از آب دهان کرمی است. 4⃣ و أعلی المَنکوحاتِ النِّساءُ وَ هُوَ مَبالٌ فی مَبالٍ و مِثالُ لِمثالٍ وَ انَّما یرادُ أحسَنُ ما فِی المَرأهِ لِأقْبَحِ ما فیها بهترین همبستر زنانند و ... نزدیکی دو عضو همانند (دو محل ادرار) است... . 5⃣ وَ أعَلی المَرکوباتِ الخَیلُ وُ هُوَ قواتِلُ و بهترین سوار شدنی‌ها و مرکب‌ها، اسب است (که حتّی هنوز هم با وجود بهترین ماشین‌ها، از بزرگ‌ترین تفریحات بشر به ویژه ثروتمندان اسب سواری است) که آن هم کُشنده است. 6⃣ وَ أجَلُّ المَشْمُوماتِ ألْمِسْک وَ هُوَدَمٌ مِنْ سُرَّهِ دابّهٍ و ارزشمندترین بوییدنی‌ها مُشک است و آن خون ناف حیوانی (آهو) می‌باشد. 7⃣ وَ أجَلُّ المَسْمُوعاتِ اَلْغِناءُ وَ التَّرنُّمُ وَ هُوَ اِثمٌ و بهترین شنیدنی‌ها و آواز است که آن هم و است (که موجب هلاکت انسان خواهد شد) 🔹جابر بن عبدالله می‌گوید: فَوَاللهِ ما خَطَرَتِ الدُنیا بَعْدَها عَلی قَلبی به خداوند سوگند از آن زمان به بعد هرگز بر دلم خطور نکرد.(۱)(۲) 📚 منابع ۱. میزان الحکمه، ج۴، ص۱۷۱۴.‌ ۲. ، ج۷۸، ص۱۱. 🆔 @islam_history
📌 🔹حبيب بن ابى ثابت گويد كه بن ابى طالب، عليه السلام را گفت كه يا امير المؤمنين، دستور دهيد كه چيزى بر آنچه مرا مى دهند بيفزايند. 🔹به خدا سوگند آن قدر تنگدست شده‌ام كه بايد برخى از ستوران خود را بفروشم. 🔸على علیه السلام او را گفت: به خدا سوگند چيزى ندارم كه تو را بدهم مگر اينكه از عموى خود(۱) بخواهى كه چيزى بدزدد و به تو دهد.(۲) 📚 منبع ۱. ()، برادر علیه السلام، فرزندی داشت به نام عبدالله، حضرت عموی عبدالله بودند. ۲. ترجمه الغارات، ص۳۷. 🆔 @islam_history