🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 28
چهره هیچکدام شبیه مردم بومی سوریه و کلا مردم عرب نیست. یک نفرشان موهای قرمز دارد و پوست سپید ککمکی و دیگری موهای بور و چشمان روشن؛ هردو با سبیل تراشیده شده و ریش پرپشت. فکر کنم مرد موقرمز اهل چچن باشد؛ کارم زار شد. چچنیهایی که به داعش میپیوندند معمولاً داعشیهای دوآتشهای میشوند. زیر لب بسمالله میگویم. مرد موقرمز عقب میایستد و اسلحه کلاشینکفش را به سمت من میگیرد؛ و مرد موطلایی جلو میآید و کنار پنجره سمت راننده میایستد. اخمهایش را در هم میکشد و با عربیِ دست و پا شکسته میگوید: بطاقۀ المرور!(کارت مجوز تردد!)
لبخند میزنم: علی عینی یا اخی.(چشم برادر.)
کارت تردد را نشانش میدهم؛ اما نگاه گذرایی به آن میاندازد و دوباره آن را پس میدهد، بعد هم با نگاهی پر از خشم زل میزند به چشمانم. از رفتارش تعجب میکنم و مطمئن میشوم اتفاقی افتاده است. خونسردیام را حفظ میکنم و میگویم: ماذا حدث اخی؟(چی شده برادر؟)
نگاهش تیزتر میشود؛ انگار میخواهد با تیزی نگاهش مغزم را بشکافد و داخلش را ببیند. میگوید: أين تذهب؟(کجا میری؟)
اوه اوه...دارد به جای باریک میکشد. نگاهی میاندازم به مرد موقرمز که همچنان اسلحه را به سمت من گرفته و با اخم نگاهم میکند. میگویم: لدي مهمة سرية. لا أستطيع إخبارك.(ماموریت محرمانه دارم. نمیتونم به تو بگم.)
سرش را تکان میدهد و اخمش غلیظتر میشود: إيراني مجوسي قتل أحد إخواننا في بوكمال. یجب أن نجده.(یه ایرانی مجوس یکی از برادران ما رو در بوکمال کشته. باید پیداش کنیم!)
عربی را به سختی و با لهجه انگلیسی حرف میزند. میگویم: كيف يمكنني مساعدك؟(چه کمکی میتونم بکنم؟)
ذهن و دستانم را برای درگیری آماده میکنم؛ اسلحهام هم آماده شلیک است. داد میزند: انزل! انت مشبوه!(پیاده شو! تو مشکوکی!)
اگر پیاده بشوم، در بهترین حالت اسیرم میکنند و بعدش دیگر معلوم نیست شانس نجات داشته باشم؛ با عصبانیت و شکی که اینها دارند هم نمیشود با زبان چرب و نرم دورشان زد. باید همینجا حلش کنم. دوباره داد میزند: انزل و إلا سأطلق!(پیاده شو وگرنه شلیک میکنم!)
دیگر چارهای نیست. نگاهی به مرد موقرمز میاندازم که آماده شلیک است. باید فکری برای او هم بکنم...
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
به فرمان حضرت امام خامنهای، دعای هفتم صحیفه سجادیه را زمزمه میکنیم...
یا من تحل به عقد المکاره...😢
پناهیان . آخرین مراحل انتظار . جلسه 06.mp3
6.73M
✨ #بسم_رب_الحسین ✨
🏴 #هیئت_مجازی
#سخنرانی 🎤
♦️ #آخرین_مراحل_انتظار ♦️
استاد پناهیان
جلسه ششم
#محرم
#امام_حسین
#روایت_عشق
4_5922256651275995312.mp3
12.63M
🔳 #روضه سوزناک #محرم
🌴برادر طشت خون را لاله باران کرد
🌴گلوی سرخ عبدالله آهنگ حسن دارد
🎤 #میثم_مطیعی
🚩 #محرم
هدایت شده از نمکتاب
✨شور محرم را با شعور حسینی درآمیزیم✨
کتابهای ویژه محرم عرضه بسیار محدود👇) 💥این فرصت استثنایی رو از دست ندید💥
✨⃟🖤¦⇢میروعلمدار(چاپ جدید و مصور🤩)
✨⃟🖤¦⇢روضه اصحاب چیست
✨⃟🖤¦⇢حسین از زبان حسین
✨⃟🖤¦⇢توجیه المسائل کربلا
✨⃟🖤¦⇢خادم ارباب کیست
✨⃟🖤¦⇢بگو راوی بخواند
✨⃟🖤¦⇢پنجره های تشنه
✨⃟🖤¦⇢سقای آب و ادب
✨⃟🖤¦⇢توضیح الرسائل
✨⃟🖤¦⇢راز عطش ساقی
✨⃟🖤¦⇢امیر من
✨⃟🖤¦⇢الی الحبیب
✨⃟🖤¦⇢آوای درد
✨⃟🖤¦⇢برادر من تویی
✨⃟🖤¦⇢فتح خون
✨⃟🖤¦⇢المصارع
✨⃟🖤¦⇢از دیار حبیب
✨⃟🖤¦⇢ماه به روایت آه
🖤¦ #محرم
🖤¦سفارش کتب محرم از طریق 🛒👇
📫 @sefaresh_namaktab
⌈🏴° @namaktab_ir ○°.⌋
سلام.
بنده هم تسلیت میگم.
راستش پاسخ این سوال خیلی مفصله.
مختصرش، اینه که عاشورا و عزاداری عاشورا در واقع فرهنگ جهاد و مقاومت رو توی شیعه زنده نگه میداره. قیام امام حسین علیهالسلام، یک الگوی کامل کار تشکیلاتی، جهادی و حرکت اسلامیه. باید این الگو زنده بمونه تا فرهنگ شیعه زنده بمونه. برای زنده موندنش هم باید عنصر عاطفه و احساس در اون وجود داشته باشه.
برای پاسخهای کاملتر، کتاب حماسه حسینی شهید مطهری، کتاب فتح خون شهید آوینی و کتابهایی که امروز در یک فهرست معرفی کردم رو مطالعه کنید.
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 29
نفس عمیقی میکشم و در کسری از ثانیه، اسلحه را درمیآورم و ماشه را میچکانم. حتی نگاه نمیکنم تیرم به کجا خورد، سریع تمام تنهام را میاندازم به سمت صندلی کمکراننده؛ چرا که میدانم الان مرد موقرمز تیربارانم میکند.
اول صدای ناله مرد موطلایی را میشنوم و بعد صدای شلیک تیر و برخوردشان با بدنه ماشین و شیشهها در فضا میپیچد. شیشه سمت کمکراننده با برخورد گلوله فرو میپاشد و خردهشیشههایش با صدای گوشخراشی همهجا پخش میشوند. اگر فقط کمی معطل کرده بودم، الان بهجای خردهشیشه، تکههای مغزم به همهجا پاشیده بود! بازوی دست چپم میسوزد. دست دیگرم را میکشم روی بازویم و از درد لب میگزم. گرمای خون را زیر دستم حس میکنم؛ اما زخمش نباید خیلی عمیق باشد. تیر نخورده، فقط خراشیده و رفته.
مرد موقرمز با لهجه چچنیاش داد میزند: انزل! استسلم مجوسی!(پیاده شو! تسلیم شو مجوسی!)
هنوز صدای ناله مرد موطلایی میآید. فکر کنم تیرم به شکمش خورده باشد که هنوز زنده است. اگر همینجوری بمانم، مرد موقرمز میآید سراغم. فکر کنم تا الان هم از ترس انتحاری به ماشین نزدیک نشده! چند ثانیه مکث میکنم و ذکر یا زهرا از دلم میگذرد. صورتم میسوزد، فکر کنم چند خردهشیشه زخمش کرده باشند. باید خوشحال باشم که به چشمانم نخورد.
صندلی راننده را میخوابانم تا فضای بیشتری داشته باشم. مرد موقرمز هنوز دارد داد میزند. نمیتوانم سرم را بالا بیاورم؛ فقط دستم را میگذارم لبه پنجره؛ طوری که لوله اسلحهام از آن بیرون بماند. دیدم کور است. چشم بر هم میگذارم و از روی صدا، سعی میکنم جهت درست را پیدا کنم. یادش بخیر، حاج حسین همیشه میگفت: با چشمات نشونهگیری نکن، با دستهات هم شلیک نکن! دست و چشمت رو بده دست بزرگترت، بذار اون نشونه بگیره.
زیر لب میگویم: یا مولاتی فاطمه اغیثینی...
و شلیک میکنم. صدای ناله بلند میشود؛ اما سرم را بالا نمیآورم. پیداست نمرده که دارد ناله میکند و به زبان خودشان چیزهایی میگوید؛ شاید دارد با فحشهای چچنی، اجداد و خانوادهام را مورد عنایت قرار میدهد!
دوباره شروع میکند به تیراندازی؛ انگار قسم خورده تمام خشابش را روی این ماشین بدبخت خالی کند. سرم را میگیرم. شیشه جلو و شیشههای عقب هم با برخورد گلوله میشکنند و صدای گوشخراششان همراه صدای پاشیدن تکههای شیشه، در ماشین پخش میشود. صدای ناله مرد موطلایی به ضجه تبدیل شده است و دارد مانند بچهها گریه میکند:
- I'm dying! Help me! my God! I'm dying! (من دارم میمیرم! کمکم کن! خدای من! من دارم میمیرم!)
در سمت کمکراننده را باز میکنم و کولهام را از آن بیرون میاندازم. اگر تیر بخورد به باک ماشین، ماشین میرود روی هوا و چیزی از اسنادی که همراهم آوردهام هم نخواهد ماند. در سمت خودم را هم باز میکنم. دوتا تیر میخورد به لاستیک جلویی یکی هم به در. پیداست مرد چچنی هنوز زنده است؛ اما مثل قبل سرحال نیست.
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
به فرمان حضرت امام خامنهای، دعای هفتم صحیفه سجادیه را زمزمه میکنیم...
یا من تحل به عقد المکاره...😢
پناهیان . آخرین مراحل انتظار . جلسه 07.mp3
7.55M
✨ #بسم_رب_الحسین ✨
🏴 #هیئت_مجازی
#سخنرانی 🎤
♦️ #آخرین_مراحل_انتظار ♦️
استاد پناهیان
جلسه هفتم
#محرم
#امام_حسین
#روایت_عشق
4_6050824968273398519.mp3
21.33M
▪️دوباره برگشتم من با این روسیاهی
حاج محمود کریمی
🏷 #حضرت_علی_اصغر
سلام
ببینید، هم دولت افغانستان هم طالبان، هردو دستنشانده آمریکا هستند و اجراکننده نقشه آمریکا.
این جنگ بین طالبان و دولت افغانستان و امریکا هم نقشه آمریکا ست برای به آشوب کشیدن افغانستان. این یه دعوای نمایشی و زرگریه!
در واقع این یه تله ست برای ایران و سایر کشورهای محور مقاومت و حتی روسیه.
هدفشون اینه که نیروهای مقاومت به ویژه تیپ فاطمیون، وارد نبرد در افغانستان بشن؛ اینطوری توان نظامی مقاومت درگیر یک جنگ فرسایشی و بینتیجه میشه که سودش فقط به آمریکا میرسه، و یک راه راحت هست برای قتلعام و از بین بردن رزمندگان فاطمیون.
جنگ بین طالبان و دولت افغانستان، جنگ بین باطل و باطل هست و توی چنین جنگی، به فرموده امیرالمومنین علیه السلام باید مثل شتر ۲ساله باشیم که نه سواری میده نه شیر میده.
مشابه این جنگ اوایل دهه هشتاد بین صدام و آمریکا اتفاق افتاد، خیلیها میگفتند برید کمک صدام با آمریکا بجنگید و خیلیها فکر میکردند باید ایران به تلافی جنگ هشت ساله، طرف آمریکا رو بگیره و صدام رو از بین ببره. اما واقعیت این بود که هردو طرف جنگ باطل بودند. اینجا امام خامنهای هوشمندانه از ورود ایران به جنگ جلوگیری کردند تا ایران توی تله نیفته.
الان هم سیاست ایران همینه.
کلام آخر این که، تا آمریکا و دستنشانده های آمریکا توی این منطقه هستند، مردم منطقه روی آرامش رو نخواهند دید.
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 30
چشمم میخورد به مرد موطلایی که افتاده است کنار در و زمین اطرافش پر از خون شده. دارد به خودش میپیچد و ضجه میزند. حدسم درست بود، تیر به شکمش خورده.
با همان دید کوری که دارم، یک تیر دیگر شلیک میکنم که فکر کنم به هدف نخورد، چون صدای ناله درنیامد. باید اول مرد چچنی را از پا دربیاورم که نتواند تیراندازی کند. اینبار از پشت فرمان، سرم را کمی بالا میآورم تا مرد موقرمز را ببینم. دارد خودش را روی زمین میکشد تا به اتاقک نگهبانی برساند. تیر خورده به ساق پایش و رد خونش دارد روی زمین خط میاندازد.
خودم را آرام میکشم طرف در سمت راست. باید از این ماشین لعنتی بروم بیرون؛ بدون این که مرد چچنی بفهمد. سینهخیز از در سمت راست بیرون میروم و تمام تلاشم را میکنم که صدایی بلند نشود. مینشینم روی زمین و یک تکه سنگ از روی زمین برمیدارم. سنگ را با تمام قدرت پرت میکنم به سمت در نیمهباز سمت چپ؛ طوری که صدایش بلند شود. همانطور که حدس میزدم، مرد چچنی در سمت چپ را به رگبار میبندد و سوراخ سوراخ میکند و همزمان داد میزند. چقدر عصبانی!
روی زمین خاکی مینشینم. تیراندازی قطع میشود؛ فکر کنم خشاب تمام کرده. خوبیاش این است که هنوز نفهمیده من پیاده شدم. حالا فقط یک فرصت برای شلیک دارم؛ چون با شلیک بعدی جایم را میفهمد و دوباره روز از نو، روزی از نو. سرم را کمی به سمت سپر جلوی ماشین میبرم تا ببینمش. دارد خشاب عوض میکند. چشمانم را میبندم، نفس عمیق، یک یا زهرا و شلیک. تیر میخورد به سینهاش. اسلحه از دستش رها میشود و سینهاش را میگیرد.
از جا بلند میشوم و میروم بالای سرش. من را که میبیند، تکانی میخورد و میخواهد اسلحه را بردارد که با لگد اسلحه را دور میکنم. خون از سینهاش میجوشد و زیر لب، چیزهایی به زبان خودشان میگوید. تیر نزدیک قلبش خورده و بعید است ماندنی باشد. بیسیم دستش نیست؛ این یعنی هنوز به کسی خبر نداده است. شاید هم از قبل هماهنگ کرده باشند و تا چند دقیقه دیگر، ماموران داعش بریزند اینجا. کمی که نزدیکتر میشود، از زمین مشتی خاک برمیدارد و به طرفم میپاشد. شلوار و لباسهایم خاکی میشوند. ناله میکند و باز هم داد میزند؛ اما زبانش را نمیفهمم.
برمیگردم به سمت مرد موطلایی که آرام ناله میکند. خیلی خون از دست داده؛ این یکی هم ماندنی نیست. لبهایش خشک است. باید زودتر بروم؛ اما نمیتوانم اینها را هم همینطوری رها کنم. وارد اتاقک نگهبانی میشوم. بازویم میسوزد و کمی خونریزی دارد. با دست سالمم، بازویم را میگیرم و با چشم دنبال آب میگردم. کنار تخت، یک بطری آب است. همان را برمیدارم و میروم سراغ مرد موقرمز.
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
پناهیان . آخرین مراحل انتظار . جلسه 08.mp3
5.67M
✨ #بسم_رب_الحسین ✨
🏴 #هیئت_مجازی
#سخنرانی 🎤
♦️ #آخرین_مراحل_انتظار ♦️
استاد پناهیان
جلسه هشتم
#محرم
#امام_حسین
#روایت_عشق
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
به فرمان حضرت امام خامنهای، دعای هفتم صحیفه سجادیه را زمزمه میکنیم...
یا من تحل به عقد المکاره...😢
4_5767001602229537368.mp3
30.93M
▪️روضه حضرت علیاکبر (علیهالسّلام)
حاج محمود کریمی
حرم مطهر امام رضا (علیهالسّلام)
🚩
سیانور که در اصطلاح به آن سم خون نیز میگویند یک ماده بسیار سمی است که ضریب کشندگی بالایی دارد. این ماده سمی که هم به صورت جامد یعنی قرص، کپسول و پودر، هم به شکل مایع و گاز وجود دارد از طریق خوردن، تنفس، منافذ پوست یا تماس با چشم ایجاد مسمومیت میکند. مسمومیت با آن در یک زمان کوتاه تنفس سلولها را مهار میکند و روی مغز، قلب و ارگانهای اصلی بدن اثر میگذارد این فرآیند باعث میشود تا شخص مسموم به حالت کما رفته و با مرگ سلولهای بدنش به سرعت به کام مرگ فرو رود. یک قاشق چایخوری از محلول ۲درصدی آن برای کشتن یک انسان کافی است. با این حال فرآوردههای سیانید تنها به شکل داروهای کشنده وجود ندارد بلکه در داخل برخی از میوهها از قبیل بادام تلخ، دانه سیب، هسته هلو و آلو درصد کمی از سیانور وجود دارد. نکته مهم در این موضوع این است که خوردن ٥ تا ٦ بادام تلخ به دلیل وجود همین ترکیبات سیانید میتواند برای یک کودک بسیار خطرناک و کشنده باشد. هرچند این سم بسیار کشنده و قوی است و در کوتاهترین زمان میتواند منجر به مرگ شود اما اگر فرد مسموم به سرعت تحت درمان قرار بگیرد با استفاده از یک پادزهر اختصاصی میتوان او را از مرگ نجات داد.