eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
542 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
دستانم هنوز از پنجره‌های ضریح جدا نشده اند که کاغذ کوچکی میان انگشتانم قرار می‎گیرد. می‌دانم نباید جلب توجه کنم. از گوشه چشم نگاه می‎کنم که ببینم کار چه کسی بود، اما حالا زنی که کاغذ را خیلی ماهرانه میان انگشتانم جا داده، پشتش به من است و دارد می‌رود. صورتش را نمی‌بینم، اما قدش نسبتا بلند است و چادر عربی پوشیده است. از ضریح فاصله می‌گیرم و کاغذ را در جیب مانتویم می‌گذارم. میان جمعیت نمی‌شود درش بیاورم و بخوانمش. نمی‌دانم از طرف خودی‌ها بوده یا دشمن؟ ⚠️ دوستانتون رو دعوت کنید تا شروع کنیمممممممم 😆 https://eitaa.com/istadegi
نگاهش بر روی چهره ی ناراحت نرگس نشست. نمی دانست چرا چهره ی همیشه ناراحت و آشفته اش او را یاد بدهکاری هایش می انداخت؟ برایش هیچ صفت قابل جذبی نداشت. حداقلش خوب مادرش این یکی را برایش در نظر نگرفته بود و گرنه کارش به فرار به مریخ می کشید. نگاه براقش را به مادرش دوخت تا به طور کل مانع مطرح کردن موضوع نسترن شود. مریم پر بهت زمزمه کرد. -پروانه جان! وقت چی؟ من منظورت رو متوجه نشدمِ پروانه بدون توجه به نگاه شاکی محسن و مصطفی ادامه داد. -خوب حقیقتش ما هم قراره برا محسن آستین بالا بزنیم. کی بهتر از دختر شما؟ نرگس نگاه عمیقی به جمع انداخت. منظورش را واضح تر از این نمی توانست، بگوید. منظوراز دختر شما؛ همان نسترن بود که دختر واقعی و هم خون مریم بود. چهره ی بی تفاوتی به خود گرفت. هر چند که از درون متلاطم بود و دلش فقط گریختن از این مراسم اعصاب خورد کن را می خواست. https://eitaa.com/joinchat/2290548792C4920f677da
یکه می‌خورد و نمی‌تواند تعجبش را پنهان کند. نوبت من است که پوزخند بزنم: همین امروز توی یکی از کمدای زیرزمین پیداشون کردم. کتابا و جزوه‌هات رو، همراه لیست‌های تروری که پر کرده بودی. لبش را می‌گزد و به دستانش خیره می‌شود. ادامه می‌دهم: واقعا انتظار نداشتم یه آدم انقدر نامرد باشه. لبخندی کج روی لبانش می‌نشیند و می‌گوید: می‌تونی بگی نامرد، خائن، جاسوس، منافق، هرچی دلت می‌خواد. آره! من عضو مجاهدین خلق بودم. الانم پشیمون نیستم. خب هر جاسوسی یه تاریخ مصرف داره. تاریخ مصرف منم تموم شده. مهم اینه که مثل من، هنوز خیلی‌ها هستن که پاشونو روی گلوی رژیم ایران فشار بدن! ⚠️ دوستانتون رو دعوت کنید تا شروع کنیمممممممم 😆 https://eitaa.com/istadegi
-ببینم، برای چی اون لیست‌های ترور رو ندادی به مافوقت؟ -چون از سازمان اومدم بیرون! بعد از چند لحظه مکث، چشمانش را تنگ می‌کند و می‌گوید: ببین، من اگه عضو سازمان شدم فقط برای اون بازه زمانی بود. اگه بیرون نمی‌اومدم، الان داشتم با عقاید گندیده خودم توی کمپ اشرف و تیرانا می‌پوسیدم. ⚠️ دوستانتون رو دعوت کنید تا شروع کنیمممممممم 😆 https://eitaa.com/istadegi
📚 💕اصلاً خیلی چیزها در حافظه دل نمی‌ماند. 💞 یا بهتر است بگویم نباید بماند. 💘 مثل همین که اولین بار چطوری آدم می‌فهمد که عاشق شده. 💖 اصلا نمی‌شود اولین بار را به خاطر آورد. 👣هرچه به عقب‌تر می‌روی، می‌بینی که نه، روز قبل از آن هم عاشق بوده‌ای. ❣️ آن‌قدر عقب می روی تا می‌فهمی از روزی که دنیا آمده‌ای، یا حتی قبل از آن، عاشق بوده‌ای. ❤️آن وقت درمی‌یابی که تنها چیزی که مبدأ تاریخی ندارد عشق است. آرسینه! من واقعاً یادم نمی‌آید که اولین بار چطور فهمیدم… آیا شما چیزی یادتان می‌آید؟ 💓آرسینه آه کشید: ادوارد! من حتی نمی‌دانم چیزی که در جانم شعله‌ور شده عشق است یا چیزی دیگر. 💝 برای همین آمده‌ام تا از تو بپرسم. آمده‌ام بپرسم که نشانه عشق چیست؟ 😋😍 ⬇️🌀سفارش از طریق آیدی یا سایت: 📗| @ketab98_99 📕| https://b2n.ir/336369 🌸‌@yaran_samimii samimane.blog.ir🌸
به دیوار تکیه می‌دهد و می‌گوید: -تاحالا اسم شبکه زیتون یا شاخه زیتون به گوشِت نخورده؟ -نه. -شاخه زیتون، اسم شاخه ایرانی سازمان موساد(سازمان اطلاعاتی خارجی رژیم صهیونیستی) هست که همزمان با تشکیل ساواک توی ایران تشکیل شد. هدفش هم در زمینه فرهنگی، رواج باستان‌گرایی ایرانی، ناسیونالیسم(ملی‌گرایی افراطی) و عرفان صوفیانه مقابل عرفان فقاهتی هست. از زمان پهلوی توی ایران فعال بودن و هنوزم هستن... ⚠️ دوستانتون رو دعوت کنید تا شروع کنیمممممممم 😆 https://eitaa.com/istadegi
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 📗 📗 کتاب نوشته 🧕 ✅ یک کتاب مختصر و مفید برای روزهای محرم... 📖بریده کتاب(۱): هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم! جلوی اشک هایم را نمی گیرم! به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم! اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد. 📖بریده کتاب(۲): عزت دارد حسین! اگر دنبال یار می فرستد، دنبال زهیر… اگر با حر صحبت می کند تا راه را باز کند.. اگر با عمرسعد سخن می گوید… اگر از صبح تا عصرِ عاشورا صدا بلند می کند: -هل من ناصر ینصرنی! می خواهد کسی نباشد که دلش عزت بخواهد و از سایه ی عزت حسینی محروم شود! 📖بریده کتاب(۳): اهل بیت بیش از آن که بر جهاد با دشمن بیرونی تاکید کنند، بر اخلاق، تحقیر دنیا، سراغ ارزش های معنوی رفتن، زهد و تقوا… تاکید می کنند! کسانی می توانند مقابل دشمن بایستند و در رکاب امام بمانند؛ منتظر مهدی فاطمه باشند که دنیا برایشان هدف اصلی نباشد! این کتاب حاوی ماجراهایی است کوتاه و خواندنی از زندگی محبوب ترین فرد عالم هستی؛ امام حسین (علیه السلام). 💚🖤💚🖤💚🖤 👈امیر من گریزیست از کربلای دیروز به کربلای امروز. ✍️نویسنده در هر بخش از کتابش ابتدا به بیان داستانی کوتاه در مورد کسانی که امام حسین را یاری نمودند و یا آن ها که سد راهش شدند پرداخته سپس به دنبال آن با قلم هنرمندانه اش وظایف ما به عنوان امت آخرالزمانی را در قبال امام عصرمان برایمان روشن می کند. https://eitaa.com/istadegi
پیامرسانم را باز می‌کنم و سراغ پیام‌هایش می‌روم. آخرین زمان آنلاین شدنش مربوط به ماه قبل است. به صفحه گوشی چشم می‌دوزم؛ انگار منتظرم آنلاین شود و پیام بدهد. برایش می‌نویسم: سلام بی‌معرفت. جات خالی، اومدم باشگاه یونس. پیام فقط یک تیک می‌خورد و می‌دانم این تیک هیچ‌وقت دوتا نمی‌شود. دوباره می‌نویسم: دلم برات خیلی تنگ شده. وقتی به خودم می‌آیم که قطره اشکی روی صفحه گوشی می‌بینم. ⚠️ دوستانتون رو دعوت کنید تا شروع کنیمممممممم 😆 https://eitaa.com/istadegi