سلام
نه مشاور نداشتم، یک پشتیبان از طرف قلمچی بود که بهم تحمیل کرده بودن(!) و منم خیلی پاسخگو نبودم و از رهنمودهاش استفاده نمیکردم.
البته اگه سوالی داشتم از مشاور مدرسه یا معلمها میپرسیدم، ولی شدیدا معتقد بودم و هستم که بعد از ۱۲ سال درس خوندن، باید خودم فهمیده باشم چطور درس بخونم. و واقعاً هم طبق برنامه خودم جلو میرفتم نه برنامه تحمیلی دیگران.
سلام
راستش نمیدونم چی بگم...
گاهی آدما خیلی خیلی ناراحت و سرخورده هستند...
اینجور وقتا همدردی بهتر از استدلال آوردنه.
فعلا باهاشون همدردی کنید، پای درد و دلش بشینید.
بذارید یکم حرف بزنه و خشمش رو تخلیه کنه.
شاید بعد از این که آروم شد نظرش عوض بشه.
اگر نظرش عوض نشد و حوصله ش رو داشت، با هم استدلالی صحبت کنید.
#فوری
شبکه خبر اعلام کرد: تا ساعتی دیگر «خبری افتخارآفرین از اقتدار دلاورمردان سپاه پاسداران» منتشر خواهد شد
🔹خبر اعلام شده مربوط به دلاوری قهرمانان #سپاه پاسداران در دریای عمان میباشد.
🔹 این تقابل که مربوط به چندوقت اخیر بوده، در پی رفتار غیر حرفهای ناو جنگی آمریکا در آبهای جنوبی کشور رخ داده که با واکنش قاطع قایقهای تندروی سپاه پاسداران مواجه شده و پس از این ماجرا ناو آمریکایی صحنه را ترک میکند. شبکه خبر فیلم این ماجرا را تا دقایقی دیگر منتشر خواهد نمود.
#استکبارستیزی
مهشکن🇵🇸
#فوری شبکه خبر اعلام کرد: تا ساعتی دیگر «خبری افتخارآفرین از اقتدار دلاورمردان سپاه پاسداران» منتشر
بعله البته این چیزا برای ما عادیه دیگه😎
مهشکن🇵🇸
#فوری شبکه خبر اعلام کرد: تا ساعتی دیگر «خبری افتخارآفرین از اقتدار دلاورمردان سپاه پاسداران» منتشر
واقعا جا داره هزاران خدا قوت بگیم به دلاوران نیروی دریایی سپاه پاسداران💚
#استکبارستیزی
#ایران_قوی
#نفتکش
#بسم_الله_قاصم_الجبارین
✍️یادداشتی به مناسبت سالگرد حماسه سیزده آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا👊
‼️«چرا تا کنون در واشنگتن کودتا شکل نگرفته است؟ چون در واشنگتن «سفارت آمریکا» وجود ندارد.»
این جملهی وکیلِ رئیسجمهور هائیتی است؛ اندکی پس از کودتای آمریکا در هائیتی و در سال 2004.
میدانید، همیشه برایم سوال بود که بالا رفتن از دیوار یک ساختمان قدیمی و تسخیرش مگر چقدر مهم است که امام اسم آن را گذاشت انقلاب دوم؟ دستگیری چندتا جاسوس و به دست آوردن اسناد جاسوسی، نهایتاً به اندازه یک عملیات ضدجاسوسی ارزش دارد و نه به اندازه یک انقلاب.
اصلاً شاید این سوال برای شما هم وجود داشته که آیا تجاوز به یک سفارتخانه که بخشی از خاک یک کشور است، کار درستی ست و جای حمایت دارد؟
باید نگاهی به تاریخ انداخت. ما اولین کشور در دنیا نیستیم و نبودیم که علیه سلطه آمریکا قیام کرد و آخرین آن هم نخواهیم بود؛ اما یک وجه تمایز عمده با همه کشورها داریم: در ایران سفارت آمریکا وجود ندارد.
بیایید به تاریخ برگردیم و به مفهومی به نام کودتا. کودتا یعنی چه؟ یعنی ضربه ناگهانی به دولت که غالبا از سوی نیروهای نظامی صورت میگیرد؛ هرچند میتواند از سوی نیروهای غیرنظامی نیز اتفاق بیفتد.
گاهی کودتا در اصل با حمایت نهاد یا کشوری صورت میگیرد؛ یعنی کشوری چتر حمایت مادی و معنوی همهجانبهاش را بر سر شورشیان میافکند تا از این طریق به اهداف سیاسی خودش در کشور مورد نظر برسد.
جالب است بدانید کشور آمریکا با بیش از شصت کودتای موفق یا ناموفق، سلطان کودتا در جهان است(البته این حجم از علاقه آمریکا به تعیین سرنوشت ملتها هم جای تعجب دارد!).
قطعا فرصت توضیح درباره همه این شصت کودتا وجود ندارد؛ اما یک نمونهاش کودتای بیست و هشت مرداد سال سی و دو در ایران است که دولت مصدق را برکنار کرد و محمدرضا پهلوی را دوباره بر اریکه قدرت نشاند. با این وجود، اجازه بدهید فقط به بردن نام کشورهایی که آمریکا اقدام به کودتا در آنها کرده، بسنده کنیم:
روسیه، یونان(دوبار)، کوبا(دوبار)، ایران، سوریه، آلبانی، گواتمالا، تایلند، لائوس، لبنان، عراق(سه بار)، کنگو(دوبار)، ترکیه(سه بار)، اکوادور، ویتنام جنوبی(دوبار)، جمهوری دومینیکن، برزیل، بولیوی(دوبار)، اندونزی، زئیر، پاناما، غنا، کامبوج(دوبار)، شیلی، اوروگوئه، آرژانتین، پاکستان(دوبار)، کره جنوبی، جزایر سیسیل، چاد، گرنادا، گینه، بورکینافاسو، پاناما، پاراگوئه، فیلیپین، نیکاراگوئه، السالوادور، هائیتی(سه بار)، اوگاندا، کلمبیا، ونزوئلا، گرجستان، اوکراین(دوبار)، ازبکستان، قرقیزستان، هندوراس، مصر.
میبینید که با این کارنامه مفصل در زمینه کودتا و براندازی، آمریکا استحقاق گرفتن مدال کودتا را در دنیا دارد.
بسیاری از این کودتاها دقیقاً زمانی اتفاق میافتادند که در یک خیزش مردمی، حکومت مستبد و غربگرا از بین میرفت و یک حکومت ضدآمریکایی به وجود میآمد؛ نکته مهمتر این که در تمام این کشورها، آمریکا دارای سفارت بود و کودتاها از طریق سفارت آمریکا هدایت و رهبری میشد.
شاید اگر مردم پس از خیزش مردمیشان، سفارت آمریکا را نیز به عنوان مرکز هدایت کودتا تعطیل میکردند، هیچوقت چنین کودتاهایی به وقوع نمیپیوست.
پس از انقلاب اسلامی نیز، طرحهای زیادی برای کودتا علیه نظام جمهوری اسلامی اجرا شد که همه با شکست مواجه شدند و با گذشت بیش از چهل سال، تمام طرحهای آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به بنبست رسیدهاست.
یکی از وجوه تمایز ایران با سایر کشورها، این است که در این سالها آمریکا در ایران سفارت نداشته است و همین موضوع یکی از عوامل مهم به بنبست خوردن طرحهای کودتا در ایران است(البته عوامل دیگری هم وجود دارد).
سفارت آمریکا درواقع چشم و بازوی آمریکا در هر کشور و محل فرماندهی و هدایت کودتاست. اشغال سفارت آمریکا در ایران، در واقع بریدن دست آمریکا و کور کردن چشم آن در ایران بود که توانست انقلاب اسلامی را از خطر کودتا و براندازی حفظ کند.
شاید اگر لانه جاسوسی تسخیر نمیشد، عمر انقلاب اسلامی نیز زود به پایان میرسید و به سرنوشت سایر جنبشهای آزادیبخش دچار میشد.
حالا میتوان ارزش حرکت دانشجویان و دانشآموزان خط امام را فهمید؛ ارزش تسخیر لانه جاسوسی اگر به اندازه انقلاب اسلامی نباشد، کمتر از آن هم نیست چرا که ضامن حفظ و بقای آن شد و برای همین بود که امام آن را انقلاب دوم نامیدند.
#فاطمه_شکیبا
#فرات
#استکبارستیزی
#ایران_قوی
#مرگ_بر_امریکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | جنایات آمریکا علیه ایران
🔁 #بازنشر در آستانه ۱۳ آبان ماه، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
📥 دیگر کیفیتها: khl.ink/f/34829
#استکبارستیزی
#مرگ_بر_آمریکا
💻 @Khamenei_ir
سلام عزیزان
ببخشید من امروز خیلی درگیر بودم
و الان تازه رسیدم خونه
احتمالا ارسال دو قسمت امشب یکم طول میکشه.
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 173
کمیل خندهاش را میخورد. دوباره صدای ناله لولاهای در میآید و بعد بسته شدنش.
کمیل زمزمه میکند:
فکر کنم همون که منتظرش بودی اومد! خوش بگذره!
کاش دستانم باز بود و یکی میزدم پس کلهاش.
ته دلم میگویم:
کوفت.
و گوش تیز میکنم. صدای قدم زدن میآید. یک نفر است یا دو نفر؟
تمام بدنم نبض میزند؛ از ترس نیست. بیشتر هیجان است؛ هیجان این که بفهمم بالاخره با کی طرفم و چرا الان اینجا هستم.
الان چه بلایی سرم میآید؟
هیچوقت انقدر بلاتکلیف نبودهام.
شاید نباید آرزوی آمدنش را میکردم.
شاید...
کمیل آرام میگوید:
هی! خودتو بزن به بیهوشی.
راست میگوید. حالم واقعاً خوب نیست، هنوز سرگیجه دارم.
اگر خودم را بزنم به بیهوشی شاید بتوانم برای خودم زمان بخرم، شاید بفهمم قضیه چیست؟
صدای قدم زدن میآید، صدای پایین آمدن از پله.
سعی میکنم بفهمم یک نفر است یا دو نفر؟
تق تق، تق تق. دونفرند.
خدا رحم کند.
چراغی کمنور و سفید روشن میشود؛ خیلی کمنور. سایه دونفر مبهم میافتد روی دیوار روبهرویی.
چشمانم را نیمهباز نگه میدارم، طوری که از میان مژههایم کمی ببینم.
نفر اولی را میبینم که وارد فضای زیرزمین میشود. نمیشناسمش، صورتش را هم نمیبینم.
هیکل متوسط و نسبتا پُری دارد و ریش کمپشت.
یک کلاش دستش است و سرنیزهای که سر کلاشش نصب کرده، زیر نورِ کمِ چراغ برق میزند.
نفر دومی که پشت سرش میآید اما آشناست. خودش است؛
خود نامردش: سعد!
سرم تیر میکشد. چطور توانست ما را بفروشد؟
دوست دارم بلند شوم و خرخرهاش را بجوم. سعد فقط به من خیانت نکرد، به کشورش خیانت کرد.
مرد اولی میپرسد:
وین؟(کجاست؟)
سعد با دست به سمت من که با دست بسته مثلاً بیهوش شدهام اشاره میکند.
مرد میآید به سمت من. نگاهم روی برقِ سرنیزهاش مانده. یعنی با این سرنیزه سرم را میبرد یا سینهام را میشکافد؟
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 174
کمیل میخندد:
خب اگه از من بپرسی، ترجیح میدم سینهت رو بشکافم!
عجب رفیقی دارم!
معلوم نیست طرف من است یا او؟
کمیل میگوید:
من طرف حقم، حق هم همیشه با کسیه که اسلحه دستشه.
آدمفروش! این را ته دلم به کمیل میگویم.
کمیل زمزمه میکند:
هیچکاری نکن! فقط بیهوش باش.
راستش واقعاً هم دارم از حال میروم؛ شدیداً احساس ضعف دارم.
مرد میآید نزدیکم و دستش را میگیرد مقابل بینیام که مطمئن شود هنوز نفس میکشم.
میگوید:
ما زال تحت التخدير؟(هنوز بیهوشه؟)
سعد مینشیند کنارم و سرش را به صورتم نزدیک میکند.
نفسهای داغ و مضطربش میخورد به صورتم.
انگار با این که فکر میکند من بیهوشم، باز هم از من خجالت میکشد یا شاید میترسد.
مرد میپرسد:
شو اسمه؟
-سیدحیدر.
-ایرانی؟
-اي.(آره.)
- لماذا تعتقد أن هذا يهمنا؟(چرا فکر میکنی برامون مهمه؟)
-انه قائد مهم. هو ایرانی. أعلم أنه من الحرس الثوري.(فرمانده مهمیه. ایرانیه. من میدونم یکی از اعضای سپاه پاسدارانه.)
این حرفش امیدوارکننده بود. این یعنی دقیقاً نمیدانند من چکارهام و حسابشده عمل نکردهاند؛ تیری در تاریکی انداختهاند.
پس میتوانم امیدوار باشم لو نرفتهام.
سعد از کنارم بلند میشود. این بار لحنش کمی کلافه است:
أوفت بوعدي. دفع الأجر.(به قولم عمل کردم. پولم رو بدین!)
یعنی من را برای چند لیره فروخته است؟
اصلا به لیره حساب کرده یا دلار؟
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
دوستان واقعا بنده رو بخاطر تاخیر حلال کنید
و ببخشید که بین ارسال قسمتها فاصله افتاد
امروز واقعاً سرم شلوغ بود
سلام
ناراحت نباشید، آخرش در دهان مردم رو نمیشه بست و از این تهمتها زیاد میزنن.
توجه نکنید.
درباره رفاقت با شهدا،
این که یه نفر فقط بخاطر چشم و ابروی یه شهید باهاش رفیق بشه و فقط به عکسهاش نگاه کنه و تصورات غلط درباره ش داشته باشه قطعا اشتباهه.
ولی اگه فقط بخاطر معنویت بالای شهید باهاش رفیق بشیم و تلاش کنیم شبیهش باشیم، بهش توسل کنیم و گاهی باهاش درد و دل کنیم، اشکالی نداره.
منم قبلا برام سوال بود و حکم شرعی ش رو پرسیدم.
این مدلی اشکال نداره.