مهشکن🇵🇸
سلام نگران نباشید؛ اتفاقی نمیافته. مردم تفاوت اعتراض و اغتشاش رو میدونن و صف خودشون رو از ضدانقلاب
پیرامون حوادث اصفهان، خوبه این مطلب رو مطالعه بفرمایید:
✅ نکاتی پیرامون یک اعتراض
1️⃣ اغتشاش و شلوغ کاری امروز هیچ ربطی به مردم عادی جامعه نداره، اینکه ما میبینیم بر علیه حاکمیت شعار میدن، با نیروهای ویژه درگیر میشن، موتور پلیس رو آتیش میزنن، در دسته های 30 - 40 نفری و بصورت هماهنگ در خیابونها حضور پیدا میکنن یعنی از قبل آموزش دیدن و ساماندهی شدن
🔸 اینکه امروز این حرکت خودشون رو شروع کردن بخاطر این هست که تحصن مردمی دیروز تموم شد و ضد انقلاب از اونها ناامید شد، لذا سریعا تیمهای خودش رو فرستاده کف خیابون
2️⃣ مجموع این افراد ساماندهی شده گنجشک روی درخت هم نیستن که بخواد آشوب و اغتشاشون اتفاقی رو برای نظام رقم بزنه، قطعا ظرف چند روز آینده اصفهان مانند روزهای قبل آروم میشه و بساط این جریان نیز جمع خواهد شد.
🔸 ما حادثه های خیلی گنده تر از اینرو با موفقیت پشت سر گذاشتیم این موضوع که چیزی نیست.
🔸 یکی از بزرگترین مشکلات ضد انقلاب در ایران رهبر نداشتن هست که همین عامل باعث میشه همیشه شکست بخورن
🔸فتنه 88 که کلی شخصیت سیاسی پشتش بود، سر و دست و پا و قلب و مغز هم داشت، پشتیبانی بین المللی هم داشت کلا 8 ماه دوام آورد، اینها که پشه کنار فیل هم نیستن
3️⃣ احتمال داره در برخی استانهای دیگه هم ما شاهد تحرکاتی باشم مثل یزد، خوزستان، خراسان رضوی، تهران، قم ، چهارمحال بختیاری؛ اما نکته مهم اینه که تحرکشون به ضرر خودشون هست نه ما، لذا اگه این حماقت رو انجام دادن نگران نشید و نگید همه جا رو دارن به هم میریزن
🔸 اگه بریزن بیرون هم عوامل میدانیشون شناسائی میشه هم سرشبکه ها و عملا سازمانی که چند ماه روش کار کردن از هم میپاشه و باز تا چند سال ما شاهد آشوب نمیشیم
🔸 اگه نریزن بیرون هم باز به همین دستگیری ها هم شبکه شون از هم میپاشه اما فرقش اینه که بعضیاشون فرصت فرار پیدا میکنن
🔸لذا جای هیچ نگرانی وجود نداره
4️⃣ این اغتشاش امروز به ضرر جریان مخالف واکسن تموم میشه؛ چرا؟! چون فضای عمومی کشور رو امنیتی میکنه و از فردا حساسیت روی تجمعات این جریان بسیار بیشتر میشه، حتی ممکنه دیگه باهاشون مماشاتی که تاکنون صورت گرفته هم خاتمه پیدا کنه
🔸 توصیه اکید میکنم به سرگردگان این تجمعات و تحصنات که این شیوه خودتون رو تغییر بدین والا دودش اول به چشم خودتون میره
🔸 تجمع و تحصن غیرقانونی بستری برای اغتشاش و خرابکاری هست و مسئولیت اون هم گریبانگیر برگزار کنندگان
🔸اعتراض و نقدی اگه دارین از مجاری قانونی پیگیری کنید و مسبب آشفته شدن بیشتر شرایط کشور نشید، پای امنیت و حیثیت نظام بیاد وسط مردم و نیروهای امنیتی با کسی شوخی ندارن
5️⃣ یکی از چالشها و ضعفهای مبنایی ما در بحث عدالتخواهی، مطالبه گری و نقد هست، عموما ما در این حوزه ها دچار ضعف های شناختی و عملیاتی هستیم.
🔸 ما نقد داریم، مطالبه بر حق داریم ، عدالتخواهیم ولی مشکلمون اینه که شیوه درست بیان و عملیاتی کردنش رو انجام نمیدیم:
▪️ یا سیاهنمایی میکنیم
▪️ یا غیر منصفانه مطرح میکنیم
▪️ یا موجب تضعیف نظام میشیم
▪️ یا بهانه میدیم دست ضد انقلاب
▪️ یا اجازه میدیم حرف حقمون به انحراف شده بشه
▪️ و یا ...
🔸 اگه ما نقد و مطالبه و عدالتخواهی مون رو به شیوه درستش مطرح و دنبال کنیم هم میتونیم به هدفمون برسیم، هم نظام تضعیف نشه و هم ضد انقلاب از مطالبه ما سوء استفاده نکنه
✅ ان شاالله از فردا بصورت ویژه در حوزه مطالبه گری، نقد و عدالتخواهی به تبیین مبانی و ویژگیها میپردازم
#دشمن_شناسی
#سیداحمدرضوی
@s_a_razavi
01-bakalam (www.zlib.ir).mp3
1.98M
🎶چند روز بود که دنبال این سرود میگشتم تا به مناسبت هفته بسیج منتشرش کنم.
یکی از تابستانهای دوران نوجوانی، وقتی تازه عضو پایگاه بسیج محل شده بودم، قرار شد با بقیه نوجوانها یک گروه سرود تشکیل بدیم و در مسابقات سرود پایگاههای بسیج شرکت کنیم.
فکر کنم چهارده سالم بود. عصرهای تابستون، هر هفته چهارشنبهها میرفتیم پایگاه و دور هم تمرین میکردیم و توی سر و کله هم میزدیم.
چقدر خوش میگذشت. روزهای خیلی قشنگی بودند؛ مخصوصاً توی پایگاه بسیج نقلی ما.
برای همین این سرود رو خیلی دوست دارم. چون باهاش کلی خاطره دارم؛ از دوستانم، از خندههامون، از تپق زدنهامون، و از گریهی بعد از مسابقه... چون توی مسابقه برنده نشدیم.
با این حال خیلی خوب بود.
و خوشحالم که روزهای نوجوانیم رو اینطوری گذروندم.🙂
با این که خیلی از اون روزها گذشته؛ اما هنوزم یک بسیجیام، یک فدایی، یک یاور رهبر، با دلی بیصبر و قرار...
🇮🇷بسیجیها، هفتهمون مبارک!🇮🇷🎉👏
🎶سر به سر باید چون شهیدان شد مظهر خشم کردگار👊
🎶چون علی باید #مرد_میدان شد، اقتدا کن بر ذوالفقار...💪🇮🇷
التماس دعای شهادت.
#فاطمه_شکیبا #فرات
#هفته_بسیج
#بسیجی #بسیج
🚩 #بسم_رب_الشهدا_والصدیقین 🚩
📖داستان #نیمه_تنها
✍️به قلم #زهرا_اروند ✒️
قسمت سیزدهم
خوبی است. پایگاه قابل اطمینان و امنترین جا درحال حاضر است. راه زیادی نیست. ولی ترجیح میدهیم با ماشین برویم.
سوار که میشویم صدای اذان بلند میشود. تصمیم میگیرم در همان پایگاه نماز بخوانیم. راه زیادی نیست اما خیابان باز هم شلوغ می شود.
اضطراب تمام وجودم را فرامیگیرد. احساس میکنم اتفاقی افتاده است. چه اتفاقی؟
نمیدانم. تقریبا ده دقیقه میشود که در راهیم. اما به خاطر ترافیک و شلوغی هنوز نرسیده ایم.
مجید میگوید: نظرتون چیه پیاده بریم. زودتر میرسیما.
سیدعلی جواب میدهد: اون وقت ماشینو چکار کنم؟
نگاهی به اطراف میاندازم. چهار طرف ماشین تقریبا بسته است. ماشین ها به سختی حرکت میکنند. میگویم: میشه یه کاری کرد؟
عارفه میپرسد:چه کاری؟
میگویم: ما پیاده بشیم بریم. آقا سیدعلی هم به محض باز شدن راه داخل اولین کوچه پارک کنند. خوبه؟
همه موافق اند. آرام در را باز میکنیم و پیاده میشویم. من و عارفه جلو میرویم و مجید پشت سرما میآید.
راه زیادی نیست. مسافت کمی را که میرویم مجید میایستد. موبایلش را از جیبش درمیآورد و میگوید: فکر کنم سیدعلی جای پارک پیدا کرده. من صبر میکنم بیاد.
به عارفه میگویم: عارفه برو در بزن آقای احمدی درو بازکنه تا ماهم بیایم.
باشه ای میگوید و میرود. پنجاه متر جلوتر در اصلی پایگاه است. به مجید میگویم: آقا مجید خبری شده؟
میگوید: چطور مامان؟
_هیچی. انگار سیدعلی نگران بود. شما چیزی نمیدونی؟
مجید میگوید: من خبری ندارم.
بعد با چهرهٔ غمگین و درعین حال شیطنت آمیز میگوید: چرا رسمی حرف میزنی مامان. از دستم ناراحتی؟
خنده ام میگیرد. میخواهم کمی اذیتش کنم. به سختی سعی میکنم نخندم و میگویم: برای چی ناراحت باشم! فقط راستش من یکم هنوز شک دارم.
با تعجب میپرسد: به چی؟
_به وجود شما.
رویش را به طرف دیگر میکند و میگوید: دست شوما دردنکنه مامان. هیی.
میگویم: ناراحت نشو. یه ذره شک طبیعیه. شک دریچه ورود به یقینه.
رویش را برمیگرداند به طرفم. لبخند میزند و میگوید: باشه. قبول. فقط...
ناگهان صدای جیغ میآید. به دنبال صدا میگردم. انگار صدای جیغ عارفه از پایگاه است. هراسان به طرف پایگاه میدوم. با دیدن صحنه روبه رویم خشکم میزند.
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #زهرا_اروند
⛔️کپی به هیچ عنوان مورد رضایت نویسنده نمیباشد⛔️
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐 https://eitaa.com/istadegi/3168
ارتباط مستقیم با زهرا اروند 👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16354397542508
#روایت_عشق 💞
سلام
چرا، بارها گفتم بعد از داستان نیمهها ادامه پیدا میکنه انشاءالله
خیر، در ارتباط نیستم و اطلاع ندارم.
#پاسخگویی_فرات