eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
362 دنبال‌کننده
282 عکس
8 ویدیو
5 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان‌آگاهی،‌ پیام حج ابراهیمی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺بیانات چند روز پیش مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران حج‌ از یک زاویه بسیار مهم قابل توجه و تحلیل است. شاید تعداد کسانی که به مانند ولی‌فقیه، چنین التفاتی به موضوع حج ابراهیمی داشته‌اند به عدد انگشتان یک دست هم نرسد. التفات به نقش انقلاب اسلامی در احیای ظرفیت‌های حج ابراهیمی. 🔺به بیان رهبری در فضای پس از انقلاب اسلامی، زمینه «شناسایی» ظرفیت‌های عظیم این میثاق سالیانه ایجاد شده است. هر چند هنوز در احیای ظرفیت‌های بالقوه حج‌‌، توفیق چندانی نداشته‌ایم، اما این امکان با وجود انقلاب اسلامی ایجاد شد که حج، از یک عمل عبادی صرف، تبدیل به یک واقعیت ملموس سیاسی در خدمت هم‌گرایی جهان اسلام شود. 🔺اگر بتوان با توجه به همین موضوع، موهبتی که انقلاب اسلامی به دنیا و جهان اسلام اعطا کرد در شکل یک عبارت کوتاه صورت‌بندی کرد، آن پیش‌کش، «جهان‌آگاهی» بود. موسم حج به چند دلیل عمده از چنین امکانی برخوردار بود. 🔸الف. فراخوان سالانه حج نه فقط خطاب به مؤمنین و مسلمانان که خطاب به تمام بشریت بود.‌ 🔸ب. این فراخوان معطوف به حضور میدانی تمام ابنای بشر در یک مکان خاص (نه چند مکان) و یک موعد مشخص (نه چند زمان) بود. 🔸ج. در این دعوت هیچ پیش‌شرط امتیازبخشی نظیر رنگ، نژاد و ملیت لحاظ نشده بود. 🔸د. این فراخوان امکانی برای ملت‌های مسلمان به موجب لبیک به ندای دعوت فراهم می‌آورد، اما ملت‌های نامسلمان محروم می‌شدند. 🔺حج امکانی برای نوعی حضور مشترک میدانی در یک نقطه مشترک و یک زمان مشترک، برای همه ابنای بشر فارغ از هر نوع جنسیت، نژاد، رنگ و ملیت فراهم می‌آورد. چنین دعوتی عام، جامع و کلی، در هیچ نوع از مناسک دینی بشری‌ قابل شناسایی نبود. 🔺به نظر می‌آید، با پیروزی انقلاب اسلامی، توجه ملت‌های مسلمان به این ظرفیت عظیم بی‌نظیر، چندبرابر شد و دلیل آن تنبه و تذکری بود که رهبران انقلاب اسلامی روی مهم‌ترین مسأله مشترک دنیای اسلام گذاشته بودند، «مسأله فلسطین». 🔺میثاق سالیانه حج، فرصتی برای یادآوری این مسأله و امکانی برای شناخت قدرت عظیم کنار هم قرار‌ گرفتن امت اسلامی بود. مسأله فلسطین نمی‌گذاشت، اعمال حج‌ تنها به نوعی مناسک دینی صرف فروکاسته شود. از طرف دیگر این مسأله، نمونه بسیار خوبی برای احساس هم‌سرنوشتی ملت‌های مسلمان بود و نمی‌گذاشت آنان تماماً به خود مشغول شوند. 🔺موضوع تمایل برخی کشورهای اسلامی به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، دقیقاً ناشی از خودمشغولی به امورات داخلی، بود.‌ اینکه فلسطین از یک مسأله فراسرزمینی ملت‌های مسلمان به یک موضوع داخلی قابل حل و فصل در سرزمین‌های اشغالی تبدیل شود. 🔺ایجاد محورمقاومت و تقویت گروه‌های مبارز فلسطینی دقیقا با چنین حس‌مسئولیتی، یعنی ارتباط مسائل مسلمانان به یکدیگر،‌ توسط جمهوری اسلامی دنبال شد و همین تمرکز بر مسأله اشتراکی، نگذاشت میثاقی با ظرفیت عظیم حج‌، عادی شود. 🔺با وجود اینکه هم‌چنان موضوع فلسطین، حیاتی‌ترین مسأله فعلی جهان اسلامی است، اما مسائل روز امت‌های اسلامی به همین یک موضوع ختم نمی‌شود. به زعم نگارنده این یادداشت، بیان امسال رهبری در خصوص موضوع حج، نوعی خروج از‌ فاز انفعالی اتحاد مسلمین، به فاز ایجابی وحدت امت‌های اسلامی بود. 🔺اکنون جای آن‌است که ملت‌های مسلمان، ضمن در نظر داشتن موضوع فلسطین، همت بیشتری روی تجمیع قدرت امت اسلامی در حل مسائل دیگر خود داشته باشند. بر همین مبنا اگر بخواهیم، پیام امسال حج ابراهیمی را مفهوم‌بندی کنیم، می‌توان از عبارت «جهان‌آگاهی» امت مسلمان استفاده کرد. جهان‌آگاهی مردم مسلمان در موسم حج می‌تواند مولد چند کارکرد ویژه به شرح زیر باشد: 🔸ارتقای سطح مدنیت دنیای اسلام: جهان‌آگاهی می‌تواند به تجمع مسلمانان در این زمان و مکان مشترک و با اعمال مشابه، معنایی جدید عرضه کند، آنان این اشتراکات را مایه همدلی، گفتگوی بر سر مسائل جهانی و اتحاد در برابر ظلم، کفر، استکبار و بت‌های دنیوی و اخروی فرض کنند. 🔸نگاه جهانی و فراسرزمینی آحاد مسلمین: جهان‌آگاهی از طریق تجویز نگاه جهانی و فراسرزمینی به آحاد مسلمین آنان را برای شناخت شیوه‌های جدید سلطه دشمن به یاری هم فرا می‌خواند. شناخت دشمن مشترک و شیوه‌های دشمنی او حاصل چنین نگاهی است. 🔸آشنایی نزدیک و بی‌واسطه مسلمین با مسائل جهانی: حضور میدانی و ارتباط بی‌واسطه مسلمین با یکدیگر، زمینه شکست هژمونی اخبار کاذب و رسانه‌های دروغگو را فراهم می‌آورد. آنان بدون چنین واسطه‌هایی از وضع و حال واقعی یکدیگر باخبر می‌شوند. ادامه مطلب👇
🔸سیاست رفع تمایز: هنوز هیچ مکتب و مرامی در عرصه میدانی نتوانسته چنین امکان همسانی بین نژادی، جغرافیایی و طبقاتی را فراهم آورد. جهان‌آگاهی، می‌تواند این درک را برای ملت‌ها بوجود آورد که تنها اسلام از چنین امکان فضایی و مکانی برای حل مسائل جهانی برخوردار است. جهان‌آگاهی در نهایت به نگاه تمدنی می‌انجامد. 🔹آدرس کانال: @jafaraliyan 🔹لینک یادداشت در خبرگزاری فارس: http://fna.ir/3cg03e
یادداشت‌صد(۲۳): دختر؛ هدیه حضرت معصومه(س) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺اغراق نیست اگر بگویم همه سرنوشت نگارنده این یادداشت، در یک سالی که برای امورات آموزشی در قم حضور داشت، به لطف و عنایت حضرت معصومه(س)، گره خورده است. تقریباً بدون هیچ کم و کاستی هر چه از حضرت خواستم، نه به شکل راضی کننده که در حد کمال و شرمنده‌‌ساز به من هدیه کرد. در این فکر بودم، که چگونه می‌توانم اندکی دیْن خود را به حضرت ادا کنم، به این نتیجه رسیدم که بگویم، دختران هدایای واقعی حضرت معصومه(س) به مردمان سرزمین ما هستند. بنابراین اگر تنها روز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) روز دختر نامیده شده، با این اعتبار می‌توان روز ولادت همه دختران این کشور را متعلق به حضرت معصومه(س) دانست. دختران هدیه حضرت معصومه(س) هستند، پس روز تولد هر دختری برای هر پدر و مادری، روز صاحب این هدیه زیبا هم هست. دختران نشانه‌های حضرت فاطمه‌‌ معصومه(س) هستند. خدا را شکر می‌کنم که من را هم لایق هدیه حضرت معصومه (س) دانست و دختری هم‌نام‌ خودش به من اعطا کرد. الحمدلله
معنای «نرمش‌قهرمانانه» در نگاه رهبری (قسمت اول) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺صورت‌بندی نو و گفتار زیبای روز گذشته ولی فقیه در خصوص تبیین مولفه‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، به شدت جبهه غیرانقلابی و ضد انقلاب را به تکاپو و جنبش انداخت و دستگاه تولید شبهات آنان را فعال کرد. 🔺با یک بررسی سریع می توان به این نتیجه رسید که حجم بالایی از این سوال‌سازی‌ها و شبهه‌افکنی‌ها متوجه مؤلفه مصلحت در سیاست خارجی و تعبیر نرمش قهرمانانه بوده است. در این یادداشت قصد داریم، معنای صحیح نرمش قهرمانانه را با رجوع به بیانات سال‌های گذشته ایشان، مورد کاوش و بررسی قرار دهیم. 🔸پیش‌فرض‌ها و فهم‌های غلط از تعبیر نرمش قهرمانانه 🔺در این موضوع ابتدا لازم است، به پالایش برخی از پیش‌فرض‌ها و فهم‌های غلطی که از این تعبیر ایجاد شد، بپردازیم. نزد عده‌ای این تعبیر دلالت بر دست شستن نظام اسلامی از آرمانها و هدف‌های خود بود. 🔺نزد دشمن نیز این تعبیر، به معنای عقب‌نشینی از اصول تفسیر شد. اما معنای درست نرمش قهرمانانه، مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است. یعنی برای حرکت به سمت اهداف و آرمان‌های گوناگون و متنوع اسلامی، بایست از شیوه‌های متنوع استفاده کرد تا به مقصود رسید. نرمش قهرمانانه در برابر دشمن نیز به معنای عقب‌نشینی و قبول شکست نیست، بلکه به معنای پیدا کردن راهی برای غلبه بر دشمن است. 🔺بنابراین در طول مواجهه با دشمن اولا فراموش نمی‌کنیم که طرف مقابل کیست، ثانیا متوجهیم که مشغول چه کاری هستیم؟ ثالثا آماج حمله حریف را نیز می‌شناسیم. با این توضیح روشن می‌شود نرمشی که نشان داده می‌شود، در واقع نوعی تاکتیک دفاعی برای حمله بهتر است.  🔸معنای نرمش قهرمانانه در مورد برجام و مذاکره با آمریکا 🔺اکنون بر اساس توضیحات بخش قبلی می‌توان دلیل نرمش قهرمانانه مقام معظم رهبری در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا را فهمید. اولاً مانور هنرمندانه نبایست به معنای عبور از خطوط قرمز، برگشتن از راهبردهای اساسی و یا عدم توجه به آرمانها باشد. 🔺ثانیاً شناخت درست از حریف، به این معنا است که در مذاکره احتمالی نباید به آمریکا خوشبین بود. ثالثاً اگرچه به طور واقعی دیپلماسی، میدان نرمشهای قهرمانانه است، منتها بدلیل توجه به اهداف، این نرمش، نرمشی هوشمندانه است. 🔺رابعاً مذاکره زیر شبح تهدید و فشار مورد قبول نیست. خامساً هر گونه توافق احتمالی به معنای تغییر سیاست کشور در برابر آمریکای مستکبر نیست. آدرس کانال: @jafaraliyan ادامه مطلب 👇
معنای «نرمش‌قهرمانانه» در نگاه رهبری (قسمت‌دوم) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸چرایی نرمش قهرمانانه در موضوع برجام و مذاکره با آمریکا ▫️الف. امکان مذاکره در موارد خاص واستثنا نبودن مذاکرات برجام: با توجه به نوع مواجهه دشمن و تغییر شرایط دشمنی آن در زمان‌های مختلف، مذاکره در موارد خاص، می‌تواند نوعی نرمش قهرمانانه تلقی شود. 🔺بنابراین هر چند به دلایل منطقی بسیار که هم ریشه تجربی، هم هویتی و هم دینی دارد، مذاکره و ارتباط با آمریکا ممنوع بوده و متضمن ضرر است، اما ممکن است گاهی در موضوعات خاص مذاکره نه به عنوان یک راهبرد بلکه به معنای نوعی تاکتیک اتفاق بیفتد. 🔺موضوع برجام یکی از این موارد خاص است. در جمهوری اسلامی تجربه دو مورد دیگر موجود است. یک مسئله‌ی خاص در قضیه عراق، یک مورد هم مربوط در خصوص یک مساله امنیتی مهم، که آمریکایی‌ها اصرار به مذاکره داشتند و دولت وقت سه دور مذاکره کرد، منتها بدلیل بی منطقی طرف آمریکایی، آن مذاکرات نیز تعطیل شد. ▫️ب. اصرار دولت اعتدال بر حل موضوع هسته ای از طریق مذاکره با آمریکا:مذاکرات برجامی به عنوان یکی از موارد خاص مذاکراتی در بستر یک مطالبه داخلی و یک میانجیگری بین المللی معنا پیدا کرد. 🔺اولاً آمریکایی های از طریق یکی از کشورهای منطقه، پیامی برای جلب رضایت ایران در آغاز مذاکرات هسته‌ای داده بودند. آمریکایی‌ها به طرف میانجی این اطمینان را داده بودند که هم ایران را به عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهند شناخت و هم تحریم‌ها را ظرف مدت شش ماه برخواهند داشت. 🔺ثانیاً از طرف دیگر دولت اعتدال، اصرار به حل مساله هسته‌ای از طریق مذاکره با آمریکایی‌ها داشت، مقام معظم رهبری در هر دو مورد با وجود اعلام بی اعتمادی و عدم خوشبینی به این مذکرات، فرصت را در اختیار دولت یازدهم قرار داد.   ▫️ج. اثبات چرایی منطق بی اعتمادی به غرب و آمریکا به محک تجربه عملی:تاکید چندباره مقام معظم رهبری به عدم خوشبینی و ضرورت عدم اعتماد به طرف غربی و آمریکایی، چه در ابتدای قراردادن این فرصت به دولت اعتدال، چه در اثنای مذاکرات، -که ناشی از شناخت عمیق ایشان از منطق استکباری آمریکا دارد-، نشان می‌دهد، تا حدود زیادی نتیجه مذاکرات از پیش برای ایشان معلوم بوده است، منتها شرایط زمانی آن دوره و اصرار دولت اعتدال به حل ماجرا از این طریق، می‌توانست فرصتی برای تجربه عملی دلیل این بی‌اعتمادی باشد. 🔺راه حل قطعی مقام معظم رهبری در موضوع هسته‌ای این بود که آمریکایی‌ها دست از دشمنی با جمهوری اسلامی و ملت ایران بردارند. مسلما مذاکره راه‌حل پایان این دشمنی نبود، بلکه فرصت و بینه‌ای برای اثبات دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و اسلام و مسلمین بود. موضوعی که قبلا هم در تجربه تعلیق غنی‌سازی در سال 82 و 83، تکرار شده بود. 🔺در مذاکرات با اروپایی ها، کشور دو سال در موضوع غنی سازی عقب افتاد، اما طرف اروپایی به هیچ وجه وارد همکاری نشد. از نظر رهبری اگر چنین تجربه تعلیق اختیاری را قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی می‌گفتند اگر ذره‌ای عقب‌نشینی می‌کردید، همه مشکلات حل می‌شد اما چنین نشد و بالعکس معلوم شد طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است./تمام. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸لینک یادداشت در تسنیم: https://tn.ai/2899298
الف لام؛ خدمت به امام (بخش اول) «شناسایی دو‌ خط تحریف و انحراف در خوانش امام خمینی(ره)» ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸معمولا برای کسانی که دل در گرو  انقلاب اسلامی ندارند، شنیدن و پذیرفتن واقعیت های وارونه، بسی راحت تر از کسانی است که جزء هواداران پروپاقرص انقلاب اسلامی محسوب می شوند. در عین حال هیچ تضمینی وجود ندارد که به لطف هواداری جانانه از نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، امکان پذیرش برخی تحریف های تاریخی وجود نداشته باشد. بنابراین طرح این سوال که آیا امکان بروز تزلزل، تشکیک و تردید حتی در میان اقشار انقلابی مستحکم وجود دارد، منطقی بوده و لازم است در پاسخ به آن کوشید. در این یادداشت قصد دارم به دو جریان اصلی دست اندر کار تحریف که با غرض و بی غرض، ممکن است چنین بستر تزلزل آفرینی را ایجاد کنند اشاره نموده و اندکی به سازوکار  چنین کردارهای تحریف سازی بپردازم. 🔹اول. جریانی که مدعی انحراف انقلاب از آرمان های اولیه خود است. این جریان عموما کسانی را تشکیل می دهند که  در ظاهر، به تکانه نخستین انقلاب اسلامی پایبند بوده اند و معتقدند بعد از حضرت امام(ه)، انقلاب از اهداف، آرمان ها و ارزش های اولیه خود فاصله گرفته است. بخش قابل ملاحظه ای از عناصر و گروه های  موثر جریان اصلاحات، از این دسته اند و به انحای مختلف در سال های پس از فقدان امام (ره) با چنین ادعایی، اقدام به ماجراسازی و غائله افکنی کرده اند. برای این دسته، تولید ادبیات متنوعی  با موضوع تفاوت مشی و مرام مقام معظم رهبری با مشی و مرام امام خمینی(ره) در دستور کار قرار داشته است.  🔺تلاش این دسته آن بوده که با نشان دادن چنین تمایزی، اثبات کنند، انقلاب اسلامی از اهداف و آرمان های اولیه خود فاصه گرفته است. این عناصر همچنان خود را انقلابی سال 57 می دانند و معتقدند دیگران تغییر کرده اند و معمولا هم وقتی روی ادعای انحراف انقلاب دست می گذارند که توسط مردم از رسیدن به صندلی های قدرت در دولت، مجلس و شوارها، محروم می شوند. عموما گفتار این دسته تنها در میان برخی اقلیت های غیرانقلابی و جمعیت های ضد انقلاب خریدار دارد و تلاش شان همیشه بر این مبنا بوده تا توده مردم را مخاطب وارونه سازی ها و قلب حقایق قرار دهند.  🔺در اوج اغتشاشات سال گذشته، این جریان متاثر از انگاره تمام شدگی و پایان یافتگی نظام، پا  را فراتر گذاشته و بدون ذکر نام امام(ره)، اساسا منکر اصل انقلاب اسلامی شدند و گزاره هایی مبنی بر پشیمانیم یا اشتباه کردیم در میان نوشته ها و حرف هایشان دیده و شنیده می شد.اما با فروکش کردن اغتشاشات و عدم توفیق در تحریک خشونت ها و تداوم ناآرامی ها، مجددا سر عقل آمده و  تا حدودی به امام (ره) برگشتند. به یک معنا می توان گفت، نتیجه نگرفتن جبهه غیرانقلابی از  تحریک آشوبگران و  عدم تزلزل دستگاه حاکمیتی در برابر ناآرامی ها، آنان را متوجه ایجاد تزلزل در جبهه هواداران نظام کرد. 🔺 به گمان آنها ایجاد تزلزل در هسته هواداران مستحکم نظام، می تواند راه را برای ریزش فراگیر بدنه اجتماعی هموار سازد. متناسب با چنین تغییر رویکردی، مجددا خط القای انحراف انقلاب از اهداف اولیه خود با تمرکز روی تفاوت رهبری آیت الله خامنه ای با امام خمینی(ره) دنبال شد. روایت های وارونه و استنادات ناقص به گفتارها امام(ره) در موضوعاتی که بیشتر توجه طیف انقلابی را معطوف به خود می کند، تولید شد. گزاره هایی بر همین مبنا نتیجه گیری شد: نقش مردم در اداره مملکت کاهش پیدا کرده است. پایبندی به ساختارهای قانونی نظام در دوره مقام معظم رهبری کمتر شده است. اسلام در دوره جدید، رشد مناسکی، قشری و ظاهری داشته است در حالیکه در زمان امام اعتقادی، عرفانی و معرفت اندوزانه بود و...  🔺خود شخص مقام معظم رهبری پاسخ این شبهات را در محافل گوناگون گفته است و در سخنرانی های سالگرد ارتحال امام(ره)، همسان ترین تفاسیر از خط امام و اصول ایشان را  ارائه  کرده و تمام قد در برابر سنت تحریف راه و شخصیت امام(ره) ایستاده است. در عین حال می توان به دو کتاب خوب" مکتب امام خمینی(ره)" نوشته محمدرضا فلاح شیروانی که برگرفته از 31 سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد رحلت امام (ره) است و کتاب تازه منتشر شده  "مو به مو" نوشته عبدالله گنجی که به موضوع واکاوی سیره حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در امامت و رهبری پرداخته است، مراجعه کرد.  🔸آدرس کانال: @jafaraliyan ادامه مطلب👇
الف لام؛ خدمت به امام (بخش‌دوم) «شناسایی دو خط تحریف و انحراف در خوانش امام خمینی (ره)» ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔹دوم. جریانی که با غرض و بی غرض اقدام به تحریف سیره و شخصیت امام  و رهبری می کنند. این جریان که لزوما در جبهه غیرانقلابی تعریف نمی شوند، کسانی هستند که فارغ از خوب یا بد بودن نیات و اهداف شخصیشان، ماحصل و خروجی کار شان  تحریف روش و منش امام (ره) است. خروجی کار این دسته تولید برخی شبهات، تحریف ها و مسائلی است که تصویری مخدوش از امام (ره) ارائه می دهد. و همین تصویر  بعضا توسط طیف های معارض ملاک سنجش و تطبیق مشی و مرام رهبری با امام (ه) می شود، طیبعتا نتیجه ای هم که از این سنجه حاصل می شود، تمایز ، تفاوت و حتی در برخی گزاره ها تقابل گفتمان امام با رهبری است. برخی از گزاره های دم دستی و پر کاربرد جبهه غیرانقلابی در استناد به چنین تفاسیری از امام عبارتند از: "مجلس در رأس امور است. "، "میزان رأی ملت است" و... آنان با استناد به این جملات از امام، وضعیت فعلی مردم و مجلس را حاصل فاصله گرفتن از  راه  بنیانگذار انقلاب اسلامی القاء می کنند.    🔺اگر قدری عمیق تر، موشکافانه تر و با نگاه مسأله محور به این موضوع نظر بیندازیم، متوجه می شویم ریشه چنین تصاویری در همین اغلاط، اشتباهات، ساده گیری ها و  تحریف های بسیار  کوچک در روایت صحیح از امام خمینی(ره) است. مثلا در  کتاب "الف لام؛ خدمت یا خیانت" (مجموعه مقالات تاریخی در نقد کتاب الف لام خمینی) که به کوشش سهراب مقدمی شهیدانی تهیه شده ، به شکل کارگاهی و دقیق به برخی از اشتباهات راه یافته و تحریفات خواسته یا ناخواسته اشاره شده، و جا برای روایت صحیح مبتنی بر روش شناسی مورد نظر امام(ره) باز شده است.   🔺امام (ره) در تذکرات ذیل  وصیت نامه سیاسی الهی خود، صراحتا راه تحریف گفتارها و نوشتارهای خود را بیان کرده است: "اکنون که من حاضرم، بعض نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." در مقابل برخی آثار شبه تاریخی در استناد برخی مطالب به امام (ره)، از منابع مخدوش مانند اسناد ساواک و خاطرات شفاهی استفاده می کنند و اموری را به امام نسبت می دهند که هیچ مستندی ندارد و بر اساس قاعده مورد نظر شخص امام، به هیچ وجه قابل انتساب به امام نیست. 🔺اهمیت تقابل با تحریفات تاریخی، تنها به آن تذکر امام در وصیت نامه سیاسی-الهی محدود نمی شود، مولف کتاب الف لام؛ خدمت یا خیانت، دو نقل قول مهم دیگر   از تذکرات امام خمینی(ره)  ذیل وصیت نامه  با هدف جلوگیری از  امکان  تفاسیر انحرافی یا تقاطع گیری های غیر منطقی، مورد اشاره قرار می دهد: "اشـخاصى در حـال حیـات مـن ادعـا نموده انـد كـه اعلامیه های این جانب را مى‏نوشته اند. این مطلب را شدیدا تكذیب مى‏كنم. تا كنون هیچ اعلامیه اى را   غیر شـخص خودم تهیه كسـى نكرده اسـت".   "از قـرار مذكـور ، بعضیهـا ادعـا كرده انـد كـه رفتـن مـن بـه پاریـس به وسـیله آنان بـوده، ایـن دروغ اسـت. مـن پـس از برگرداندنـم از كویـت، بـا مشـورت احمـد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورهاى اسلامى احتمـال راه نـدادن بـود؛ آنـان تحـت نفـوذ شـاه بودند، ولـى پاریـس ایـن احتمـال نبـود." 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸لینک یادداشت در فارس: http://fna.ir/3cg858
مجری ناظر می‌خواهیم یا مقتدر؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸چگونه می‌شود، اگر قدرت اعمال قانون وجود داشته باشد و نتوان از آن استفاده کرد؟ اگر در وضعیتی باشیم که قانون باشد، مجری قانون هم باشد، اما نتوان قانون را پیاده کرد، چه بر سر ما خواهد آمد؟ با جواب به این دو سوال می‌توان دید، در وقایع اخیر چه بر سر ما آمده است. 🔺در پاسخ به این سوالات باید گفت اگر وضعیتی پیش بیاید که یک جریان قانون ستیز موفق به بی‌قانونی در پوشش عرف و عادات اجتماعی شود، امکان اعمال قدرت از نهاد قانونی سلب می‌شود. به یک معنا او تبدیل به ناظری معمولی و بی اثر خواهد شد. ▫️خرابکار هیچکاک 🔺برای درک بهتر این فضا، شما را به خواندن روایت یکی از صحنه‌های فیلم خرابکار هیچکاک توجه می‌دهم: در این صحنه، جاسوسِ زنِ فراری در قامت خانمی موقر، در یک مجلس مهمانی حاضر می‌شود. مأموران تعقیب‌کننده او نیز به آن مجلس می‌روند. مجلس مهمانی عرف و عاداتی دارد که با نقض آن، جمعیت حاضر بیگناه نیز، ممکن است قربانی شوند. 🔺 بنابراین هم مأموران و هم‌ زن جاسوس مجبور به همرنگی با جماعت و طبیعی‌سازی شده و عرف مجلس مهمانی را رعایت می‌کنند. زن جاسوس برای اینکار، حتی دعوت به گفتگوی مهمانانی که او را نمی‌شناسند را پاسخ گفته و با آنها به گفتگو می‌نشیند. مأموران نیز مجبور به چنین کاری می‌شوند. 🔺زن جاسوس با اینکه در دسترس ماموران است، اما آنها نمی‌توانند او را بازداشت کنند، چون عرف مجلس مهمانی‌ بر قدرت اعمال قانون آنها چربیده است. زن جاسوس در پوشش همین همین عرف و عادت و به دنبال خارج شدن یک زن و شوهر جوان از مجلس با آنها همراه شده و موفق به فرار می‌شود‌. ▫️صحنه اول 🔺در حوادث سال گذشته، آنچه اتفاق افتاد، بی‌شباهت با چنین صحنه‌ای نبود. آشوبگران از فرصت اعتراض سوءاستفاده کرده و آن را تبدیل به خشونت و تخریب و کشته‌سازی می‌کردند، اما در مقابل مأموران توانایی برخورد و اقدام قانونی نداشتند، چون آشوبگران از معترضین به‌سان قربانیان استفاده می‌کردند. 🔺تقریبا در چند ماه تقابل پلیس با اغتشاشگران، شاهد این کاهش نفوذ اجرای قانون بودیم. مسلما راه‌حل، تغییر صحنه نبود، نمی‌شد خیابان را از جا کند و جای دیگر برد، راه‌حل تغییر عرف و عادات افراد حاضر در صحنه بود. شبیه همان آگاهی که به‌تدریج از زمان شروع اغتشاشات آغاز شد و در روزهای پایانی به تفکیک بین معترضین و اغتشاش‌گران انجامید. 🔺آن صحنه‌ها به ما نشان داد، اجرای موثر و اقتدارآمیز قانون در وهله اول منوط به ایجاد فضای اعتراضات آگاهانه است. اعتراضی که در آن معترض اولاً هدف از اعتراضش را بداند تا نگذارد توسط اغتشاشگران مصادره شده یا تغییر کند. 🔺ثانیاً اعتراضش را متوجه یک آسیب‌ یا ضعف مدیریتی کرده، و نگذارد آشوبگر دست به تخریب نقاط قوت و اموال عمومی زده و خشونت بورزد. ثالثاً سریعا آشوبگران را شناسایی کرده و با دیدن نخستین نشانه‌های خشونت از اطراف آنها پراکنده شوند. ▫️صحنه دوم 🔺این روزها، مجدداً چنین صحنه‌هایی قابل مشاهده است. بی‌حجابی وجود دارد اما مجری قانون توان اعمال قانون ندارد. به نظر می‌رسد حتی از قانون (لایحه‌ حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف) در حال تصویب هم، به مانند مجری قانون تا حدی اقتدارزدایی شده و حس مماشات بین مجری قانون و قانون‌شکن از آن دریافت می‌شود. 🔺به مانند صحنه قبلی، راه‌حل مطلوب اصلاح عرف و عادات اجتماعی است. قانونی خوب است که اولا به تولید اقتدار و جرأت‌یابی مجری قانون بینجامد، ثانیاً اصلاح‌گر عرف و عادات غلط باشد، ثالثاً حضور هوشمندانه عناصر خودجوش میدانی آموزش دیده و توجیه ‌شده آمر به معروف(قانون) را تضمین کند، رابعاً زمینه بروز خشونت احتمالی و التهابات پیش‌بینی ‌ناپذیر را کاهش دهد. 🔺به نظر می‌رسد در لایحه موجود‌، سه ویژگی اول قدری رقیق شده، اما غلظت ویژگی چهارم به شدت بالا است. چنین التفات ناموزونی، شاید در کوتاه مدت اثرات خوبی داشته باشد، اما نمی‌تواند در میان ‌مدت و یا بلند مدت حتی منجر به کاهش التهابات اجتماعی شود. 🔺نکته پایانی آنکه پلیس، قوای انضباطی و نظارتی باید بتوانند با مشارکت مردم، قانون‌گرایی را تبدیل به امری طبیعی و عادی نموده، و بی قانونی و قبح‌شکنی را امری غیرعادی و استثنایی نمایند. به نظر می‌رسد اینگونه، فضا، هم برای برخورد قاطع پلیس فراهم شده و هم منجر به بردباری عمومی و پذیرش اجتماعی می‌شود. از این طریق است که مردم از پلیس و ناظر پیام اقتدار می‌گیرند نه ضعف یا خشونت. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan 🔸منتشر شده در فارس: http://fna.ir/3cv87r
یادداشت صد(۲۴): بازگشت به مسجد ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸نمی‌دانم این را که می‌گویم، می‌شود یک حرف محکم محسوب کرد یا خیر، اما شاید بتوان نوعی مشاهده شخصی یا درک تجربی نامید. هر چند نمی‌توان این مشاهده شخصی را تعمیم داد، اما طرح آن برای توجه دادن مخاطبان به درستی یا نادرستی‌اش، خالی از فایده نیست. 🔸مشاهدات عینی بنده از سه مسجد کوچک محله‌مان، (امام‌علی‌بن‌ابیطالب خیابان وکیل‌باشی، چهارده معصوم خیابان هشتم نیرو هوایی و امام حسین(ع) مسیل منوچهری) حکایت از آن دارد که جمعیت نمازگزاران به نحو غیرمنتظره‌ای دوبرابر و بلکه سه برابر شده است. 🔸 ملاک مقایسه بنده، جمعیت همین مساجد قبل از اغتشاشات سال گذشته بوده است. مخاطبان عزیز چنین تغییری را چگونه ارزیابی می‌کنند؟ به زعم بنده، مردم بدنبال پاسخ سوأل اجتماعی خویش هستند. «بازگشت به مساجد»، می‌تواند همان پاسخ اساسی باشد. 🔸اگر برای جامعه این سوال ایجاد شده باشد که آیا ما دچار کاهش انسجام و وحدت و همبستگی شده‌ایم، مسلما آرام و ساکت نمی‌نشیند، دنبال پاسخ به سوال خود می‌گردد، هر چند ممکن است در ظاهر به جوابی صریح و آشکار نرسد، اما ناخودآگاه چیزی را طلب می‌کند که فکر می‌کند از دست داده است. 🔸بازگشت به مساجد می‌تواند طلب همین «چیز از دست داده‌» باشد. ترجیح اقامه نماز به «جماعت» بر خواندن فرادای آن، بی جهت نیست. تنها ثواب بیشتر نیست که مردم را به مسجد می‌کشاند. به بیان ولی فقیه «پیوندهای حیاتی در یک جامعه‌ی خوشبخت و خوش‌فرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاری‌رسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامه‌ی نماز، استحکام می‌یابد. صفهای نماز جماعت، صفوف به هم پیوسته‌ی فعالیت‌های اجتماعی را پدید می‌آورد. کانون گرم و پرشور مساجد، کانون‌های همکاری در عرصه‌ی اجتماعی را رونق می‌بخشد.»
چهار سوال مهم در خصوص مجلس انقلابی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸اول.آیا باید این مجلس را انقلابی بدانیم؟ 🔺شاید این مهم‌ترین سوالی باشد که ذهنیت این روزهای طیفی از مردم و عناصر فعال انقلابی را به خود مشغول کرده است. کسانی برای انقلابی دانستن مجلس، شروع به دلیل تراشی غیرواقعی کردند، کسانی دیگر دلیل انقلابی خواندن مجلس را حمایت عمومی رهبری از همه مسئولین در همه دوره ها عنوان کردند، بخشی دیگر بدون باور به چنین بیانی، به رد تلویحی این گفتار پرداخته و درصدد توجیه آن برآمدند، اما به نظر می‌رسد برای قضاوت در این خصوص باید عملکرد سه ساله مجلس را به محک شاخص‌های پنج گانه انقلابی‌گری زد. شاخص‌هایی که مقام معظم رهبری در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام به آنها اشاره کرد. «الف.پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب. ب.هدفگیری آرمان‌های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها. ج.پایبندی به استقلال کشور. د.حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن. ه.تقوای دینی و سیاسی.» 🔸دوم.آیا باید این مجلس را سالم بدانیم؟ 🔺عموماً برای قضاوت در خصوص فاسد بودن این مجلس به دو ماجرای خاص مربوط به خانواده ریاست مجلس و بخشی از نمایندگان درگیر با مسأله خودرو استناد می‌شود. اما سوال اینجاست این دو موضوع، چگونه می‌تواند تبدیل به ملاکی برای تعمیم فساد به کلیت مجلس و همه نمایندگان شود؟ در یک صورت این تعمیم ممکن است و آن اینکه تصویر مجلس را بر واقعیت مجلس مقدم بدانیم. بله در این صورت می‌توان گفت مجلس نتوانسته از چهره فسادستیز خود دفاع کند. به فرض صحت این شکست تصویری، آیا این صورت نه‌چندان زیبا، سیرت مجلس را هم تغییر داده است؟ مسلما پاسخ منفی است. اگر بخواهیم واقعی قضاوت کنیم، باید در کنار قبول آن دو امر منفی و استثنایی، کلیت اقدامات مجلس در سه سال گذشته را نیز مشاهده نمائیم. یعنی هم واقعیات منفی و هم واقعیات مثبت را همزمان ملاحظه کنیم، در این صورت مجاز خواهیم بود در مورد واقعیت سلامت یا فساد مجلس قضاوت کنیم. از این زاویه حساسیت بجا و درست مردم در خصوص بروز فسادهای موردی و استثنایی را باید نشانه سلامت کلی مجلس دانست، چه اگر فساد فراگیر بود دلیلی برای حساسیت شدید افکار عمومی هم باقی نمی‌ماند. همین واقعیت سلامت مجلس است که به عنوان نقطه قوت، مورد توجه معارضین قرار گرفته و آنان را قادر ساخته تا حدودی تصویری منفی از مجلس را مسلط سازند. 🔸سوم.آیا باید مجلس را فراجناحی و ملی بدانیم؟ 🔺انقلابی دانستن مجلس همزمان به معنای فراجناحی و ملی بودن مجلس فعلی است. اما آیا به واقع این‌گونه است؟ واقعیت آن است که از ابتدای شکل‌گیری این مجلس، اتهامات متفاوتی از سوی جریانات چپ و راست به کلیت و عملکرد آن وارد آمده است. بخشی از معارضین، این مجلس را مجلس اقلیت خوانده‌اند، بخشی دیگر هم که جایی در لیست‌های نهایی نداشته‌اند، تلاش برای مستمسک قراردادن هر بهانه‌ای در هجمه به آن داشته‌اند. به فرض قبول این هجمه‌ها، عملکرد مجلس فعلی باید معطوف به قدرت افزایی جناحی نمایندگان فعلی به ضرر مردم و کشور باشد. اما به چند دلیل کلی نمی‌توان چنین فرضی را پذیرفت، اول آنکه یکی از جهت‌گیری اصلی مجلس به سمت تصویب قوانین راهبردی و بلندمدت نظیر «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران»، «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، «قانون جهش تولید دانش بنیان» بوده است. قوانینی که ممکن است آثار آن به عمر مجلس فعلی قد ندهد. دوم آنکه، مجلس بدون توجه به هجمه‌های جریانات چپ و راست و معارضین خارجی، بجای اقدامات نمایشی، سخت و شبانه‌روی مشغول قانون‌گذاری برای حل ریشه‌ای مسائل مردم و نه تسکین کوتاه‌مدت دردهای و مسائل است. سوم آنکه با وجود ادعای جریانات معارض در یکسان‌انگاری مجلس و دولت، عملکرد نظارتی مجلس روی دولت تا حدی فزونی یافته که با تذکر و توصیه رهبری مواجه شد. 🔸چهارم. آیا باید این مجلس را در رأس امور بدانیم؟ 🔺جریانات گوناگون، با اشاره به ایجاد شوراهای عالی متعدد در سال‌های اخیر مدعیند، به نوعی وظیفه قانون‌گذاری از انحصار مجلس درآمده و بین نهادهای گوناگون توزیع شده است. نتیجه‌ای که آنها از این گزاره می‌گیرند آن است که رهبری مجلس را از رأس امور خارج کرده و قوانین مصوب آن را تبدیل به امری درجه دوم کرده است. بیان اخیر رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس به چند دلیل نافی این نتیجه‌گیری و گویای هم و غم ایشان در حفظ جایگاه و شأن مجلس است. ایشان در این سخنرانی اولاً به اولویت شأن قانون‌گذاری بر نظارت مجلس صحه گذاشتند.ثانیاً مصوبات شوراهای عالی را ناکافی دانسته و آنان را راهنمای قانون‌گذاری مجلس دانسته است.ثالثاً به ترجیح قوانین مجلس و الزام آور بودن آن در قیاس با بیانات ناصحانه خود تأکید کرده است.رابعاً به نقش حیاتی مجلس در حرکت کلی نظام، همطراز با قوه مجریه تذکر دادند. @jafaraliyan
الگوی رفتاری ایران در تحولات بین‌المللی (بخش اول) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸دو موضوع خارجی برجسته، این روزها تبدیل به سوژه و دستاویز رسانه‌های معارض داخلی و خارجی شده است. موضوع اظهارات مظلوم‌نمایانه زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین خطاب به مردم ایران و تنش محدود مرزی بین ایران و طالبان. نگارنده در این یادداشت دو قسمتی الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در تحولات بین‌المللی را مبتنی بر نگاه رهبری تحلیل کرده است. سوژه یادداشت به‌طور ویژه متوجه وضعیت فعلی اوکراین است. اصل این یادداشت سال گذشته در خبرگزاری تسنیم منتشر شده بود، اما تکمله‌ای با هدف بروزرسانی به آن اضافه شد. 🔺اول. بررسی دقیق و عمیق مواضع رهبر انقلاب اسلامی در موضوع اوکراین، نشان می‌دهد، رفتار جمهوری اسلامی در قبال تحولات بین‌المللی دارای یک الگوی عقلانی قوی و منطق محکم پیشرو است. می‌توان این عقلانیت معیار و نمونه را به زبانی ساده و در قالب جمله‌ای کوتاه چنین توصیف کرد؛ «جمهوری اسلامی در مسیر تاثیرگذاری روی تحولات منطقه‌ای طی طریق کرده است.» ▫️این الگو که بدیل نسخه تاثیرپذیری از تحولات بین المللی است، همان منطقی است که مواضع نظام را در قبال مساله اوکراین معنادار می‌کند. نگارنده در این یادداشت قصد دارد، با این نگاه، معنای مواضع رهبرانقلاب در موضوع اوکراین را تبیین کند. وضعیت فعلی اوکراین و سرنوشت محتوم آن، نتیجه تاثیرپذیری بالای این کشور از تحولات بین‌المللی است. چنین وضعیتی باعث شده این کشور نسبت به تحولات پیرامونی خود بی‌اثر بوده و سررشته تغییرات منطقه‌ای در اختیار جریانات قدرتمند دیگری باشد. 🔺دوم. سوابق تاریخی نشان می‌دهد سررشته تحولات منفی بین‌المللی در این منطقه در اختیار صهیونیست‌ها و شبکه سرمایه‌داران بین‌المللی بوده است. شبکه‌ای که با ایجاد تحولات دلخواه زمینه را برای رسیدن به اهداف مالی و سلطه سیاسی خود فراهم می‌کرده است. در واقع این شبکه با کسب قدرت سیاسی در کشورها و دولت‌های اروپایی به مهم‌ترین اهداف خود نظیر کسب درآمد مالی، جذب سرمایه‌های عظیم، راه‌اندازی کارتلها و تراست‌ها می‌رسیده است. ▫️برای این منظور اگر شرایط اقتضاء می‌کرد، با لشگری از امکانات فرهنگی و رسانه‌ای و ژورنالیستی، اقدام به تخریب اخلاق جنسی ملتها، ترویج مصرف‌گرایی و بی‌اعتنایی به هویت‌های ملی و مبانی فرهنگی کشورهای میزبان می‌نمود. به بیانی دیگر در کنار پیمان ناتوی نظامی که آمریکاییها در اروپا برای مقابله با شوروی سابق ایجاد کردند تا هر صدای معارض در منطقه خاورمیانه و آسیا را خفه کنند، یک ناتوی فرهنگی نیز ایجاد کردند. در واقع در پی این بودند که سررشته تحولات جوامع را در دست بگیرند. ▫️ نمونه این اتفاق در گرجستان واقع شد، یعنی یک سرمایه‌دار آمریکایی و صهیونیست یهودی صراحتا اعلام کرد من ده میلیون دلار در این کشور خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم، در اوکراین هم همین کار را کردند. حتی در کشورهای آسیای شرقی نظیر مالزی، اندونزی، و تایلند همین سرمایه‌داران صهیونیسیتی و سرمایه‌داران دیگر با بازیهای بانکی و پولی توانسته بودند چند کشور را به ورشکستگی بکشانند. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هم بخشی از این پازل بزرگ بودند که در اختیار این شبکه قرار داشت. 🔺سوم. بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، این شبکه که عمدتا در آمریکا و دولت‌های غربی مستقر بود، با اعلام "بوش پدر"، مدعی نظم تک قطبی به سروری آمریکا در جهان شد. موضوعی که البته بیشتر یک اشتباه محاسباتی بود و گذران زمان نشان داد، فقط در حد یک ادعا بوده است و در واقع دنیا در آستانه یک نظم جدید قرار گرفته بود. این نظم جدید همزمان با ضعیف‌تر شدن آمریکا در سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و امنیت، خود را نشان داد. ▫️نمونه بارز ضعف آمریکا، عدول از دعاوی مدیریت تک قطبی و رهبری جهانی، به بحران‌سازی در گوشه و کنار دنیا بود. یعنی آمریکایی‌ها مجبور بودند برای پوشاندن ضعف خود به بحران‌سازی روی آورده و از بحران تغذیه و ارتزاق کند. این مساله ناشی از مافیایی بودن رژیم سیاسی آمریکا بود. یعنی مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحه‌سازی در آمریکا، سیاست‌های این کشور را در دست داشته، هدایت و کنترل کرده و روسای جمهور را یکی پس از دیگری بالا می‌آورد. ▫️طبیعتا این رژیم مافیایی احتیاج داشت در اطراف دنیا بحران‌هایی وجود داشته باشد، لذا کانون‌های بحران را خلق می‌کرد. بر همین اساس در منطقه غرب آسیا بحران‌سازی‌های زیادی نظیر حمله نظامی به عراق، افغانستان و ایجاد داعش کرد. اوکراین نیز قربانی همین سیاست شد. در واقع آمریکا با ورود به مسائل داخلی این کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولت، حرکت مخملی بوجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، نفوذ دادن سناتورهای خود در تجمعات اعتراضی، برداشتن این دولت و گذاشتن آن دولت، اوکراین را به این وضعیت کشاند. (بخش دوم👇) @jafaraliyan
الگوی رفتاری ایران در تحولات بین‌المللی (بخش دوم) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺چهارم. جنگ اوکراین در چنین فضایی حادث شد، بنابراین باید با منطق نظم جدید و به نحو عمیق‌تری درک می‌شد. در واقع جنگ اوکراین صرفا حمله نظامی به یک کشور نبود، این حرکت ریشه‌های عمیقی داشت و نشان می‌داد آینده پیچیدهِ دشواری، پیش‌رو وجود دارد. منطق انفعال و تاثیرپذیری از تحولات بین‌المللی، کشور اوکراین را عرصه تاخت و تاز جریان ناتو کرده و دولت غیرمردمی و دست‌نشانده را بر عرصه نشانده بود. از طرف دیگر همسایگی این کشور با روسیه، طمع بحران‌آفرینی و بحران‌سازی را در سر دولت‌های غربی و آمریکا انداخته بود، تحولات پیش آمده حکایت از ماجراجویی و تحریک آمریکایی‌ها حول شبه‌جزیره کریمه داشت. اوکراین ناخواسته بدلیل عدم توانایی در مدیریت تحولات و اثرگذاری بین المللی، به وضعیت جنگی در آمده بود. وقوع جنگ ناگزیر بود، بررسی مواضع هیئت حاکمه آمریکایی‌ها در روزهای پیش از جنگ، نشانه آشکاری بر تحریک و تهییج دولت اوکراین در شروع جنگ بود. رخداد جنگ ناگزیر بود، مانده بود کدام طرف ابتکار عمل را در دست بگیرد. جنگ تحمیل شده بود نه از سوی روسیه از سوی ریشه بحران اوکراین یعنی سیاست‌های آمریکا و غربی‌ها. مساله اوکراین را اینگونه باید شناخت و مورد قضاوت و احیانا اقدام قرار داد. 🔺پنجم. رهبر معظم انقلاب بر این اساس در قضیه اوکراین مشکل اصلی را، قصد غربی‌ها برای توسعه ناتو در این کشور می‌داند و معتقد است، آنها تا هرجایی که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تأمل نخواهند کرد. با این حال به بیان ایشان، جمهوری اسلامی با جنگ و تخریب زیربناها و کشتار مردم مخالف بوده و طرفدار توقف جنگ است، هرچند علاج واقعی بحران را در حل ریشه‌ای آن می‌داند. ▫️در واقع بحران اوکراین دو درس مهم برای ما و دنیا داشت: یکی اینکه پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهای دست نشانده سراب است و واقعیت ندارد. وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان گویای این موضوع است. دوم اینکه مردم، پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم اوکراین وارد میدان می‌شدند وضع دولت و مردم اوکراین این نبود. مردم وارد میدان نشدند، چون دولت را قبول نداشتند. 🔺ششم. حوادث اوکراین نشان‌دهنده حقانیت و انتخاب درست ملت ایران در مبارزه با استکبار بود. در مقابل اوکراین به عنوان یک کشور تاثیرپذیر، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که با فهم قرار داشتن جهان در آستانه نظم نوین جهانی که توام با تضعیف آمریکا در همه ساحت‌های استکباری است، به منطق تاثیرگذاری روی تحولات بین المللی روی آورده است. ▫️در آستانه این نظم جدید، لازم است همه کشورها و از جمله ایران به شکلی حضور سخت افزاری و نرم افزاری داشته باشند که بتوانند امنیت، منافع کشور و ملت را تامین کند. دقیقا بر خلاف اوکراین که منشا تحولات سرزمینی این کشور دخالت قدرت‌های خارجی است، جمهوری اسلامی نسخه تحول ملت ها را در درون خود جست و جو می کند. ▫️بنابراین اگر نسخه تحول ملت‌ها با خودشان باشد می‌تواند ملتی اثرگذار در تحولات بین‌المللی باشد. یعنی تحولی که به مبارزه با فقر، تبعیض، بیماری، جهل، ناامنی، بی‌قانونی پرداخته و موجب ارتقای رفتار انضباطی شهروندان، ارتقای علمی مدیران، رشد امنیت، رشد ثروت ملی، رشد علم، رشداقتدار ملی، رشد اخلاق و رشد عزت ملی شود. ▫️این کشور محل رجوع قدرت‌های منطقه‌ای و محور تصمیم‌سازی‌های بین المللی می‌شود: «صاحب ابتکار صلح منطقی بشرط حل ریشه‌ای بحران اوکراین»، «صاحب ایده گفتگوهای چهارجانبه ایران، روسیه، ترکیه و سوریه»، «عامل تحمیل منطق خود در قضایای ارمنستان به ترکیه» و در نهایت «فاعل اخراج کامل آمریکا از منطقه (شرق فرات)». 🔸تکمله: در مقابل این منطق تأثیرگذاری، اوکراین مجددا تجربه تلخ وابستگی را تکرار کرد و اکنون زلسنکی ناامید از بازدارندگی ابزار نظامی ناتو، مردم ایران را خطاب قرار می‌دهد که نگذارید پهپادهایتان به دست طرف روسی بیفتد. ▫️این ادبیات زلسنکی هم ریشه در عادت وابستگی دارد و هم پایه در تبار نژادی(صهیونیستی) او که هر گاه قافیه را می‌بازد، دست به مظلوم‌نمایی و خودزنی می‌زند. این گفتار با هدف جلب توجه بین‌المللی و حفظ حمایت ناتو از دولت او صورت می‌گیرد. ▫️رضایت مردم ایالت‌های خواهان استقلال نسبت به جداشدن، ناشی از بحران هویت ملی در این کشور است، چیزی که زلنسکی را ناامید از مردم خود نموده و دستش را طرف دیگر ملت‌ها دراز کرده است. او فهمیده آبی از دولت‌های سلطه‌گر گرم نمی‌شود، به دنبال همراه‌سازی دیگر ملت‌ها است. این پیام، خطاب به مردم ایران نبود، خطاب به مردم کشورهای جریان سلطه بود تا دولت‌های‌شان را برای تداوم حمایت نظامی از دولت اوکراین مجاب نمایند. @jafaraliyan mshrgh.ir/1494124
استبداد خواهیِ جوجه‌فُکُلی‌ها ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸آثار و برکات دعوت عمومی و گفتار همه‌خواهانه امام خمینی(ره)، حتی شامل حال گروهی از جامعه ماقبل انقلاب اسلامی شد که معروف به فُکُلی‌ها بودند. در این یادداشت کوتاه می‌خواهم بگویم، چرا نطق جریان روشنفکری بعد از انقلاب اسلامی باز شد. 🔸 اول. فخرالدین‌شادمان در کتاب «تسخیرتمدن‌غربی» که مربوط به نقد خلق و خوی جریان روشنفکری قبل از انقلاب اسلامی است، از این طیف با عنوان کلی «فُکُلی‌ها» یاد می‌کند. به زعم او منش جوجه فکلی‌ها یا روشنفکران غرب‌زده در سه شخصیت غرب‌خوانده‌ها، آخوندهای غرب‌زده و توده غرب‌گرا، متجلی می‌شود. 🔸دوم. غلامحسین ساعدی در نمایشنامه آی با کلاه و آی بی‌کلاه (قبل از انقلاب) نیز به نقد همین جریان روشنفکری می‌پردازد. او روشنفکر را آقای بالای ایوان یا بالکن می‌داند که تنها حرف می‌زند، نسبت به مسائل زندگی روزمره مردم بی تفاوت و خنثی است و هیچ خیری از او به خلق‌الله غیر از حرافی و غرولند نمی‌رسد. 🔸سوم. مرحوم جلال آل احمد نیز در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران (قبل از انقلاب) به نوعی منتقد همین خلق و خو و رفتار غلط روشنفکری است. 🔺هر سه این افراد خود به نوعی روشنفکر محسوب می‌شدند، اما نکته‌ای که می‌خواهم بگویم و از این سه مصداق نتیجه بگیرم آن است که گفتار این جریان بجای آنکه مانند جریانات روشنفکری آن زمان در کشورهای غربی، متوجه سیاست‌های حاکمیت و نقد روال‌های ظالمانه آن علیه مردم باشد، متوجه خود نهاد روشنفکری بود.‌ یعنی فضای سیاسی تا حدی بسته بود که جریان روشنفکری دچار خودانتقادی شده بود و نه دیگرانتقادی و فشار به حکومت. 🔺تغییر رفتار روشنفکری از فاز خودزنی در قبل از انقلاب به فاز انتقاد از حاکمیت بعد از انقلاب، بارزترین مصداق آزادی بیان بود و هرچه از عمر انقلاب می‌گذشت این آزادی بیشتر می‌شد. این فضای باز و آزاد تا حدی بود که حتی آنان را در درک مفهوم آزادی دچار اشکال کرد. آنها بصورت غریری دچار حس استبداد شدند.‌ آنها باید شرایط را استبدادی فرض می‌کردند تا بتوانند علیه آن نقد داشته‌ باشند، و گرنه‌ در شرایط عادی اساسا گفتارشان بی‌معنا می‌شد. 🔺گفتار فعلی نهاد روشنفکری و جریان نقد دینی علیه جمهوری اسلامی، ریشه در همین استبداد فرضی دارد. آنها باید از حاکمیت دشمن فرضی بسازند تا بتوانند ادامه حیات پیدا کنند. سنت روشنفکری ایرانی عادت به آزادی ندارد، استبدادخواه است و با مدیران مستبد بهتر کنار می‌آید، همان‌گونه که از رضاخان حمایت کردند و جرأت انتقاد به محمدرضا را نداشتند. اما با امام(ره) و مقام معظم رهبری کنار نمی‌آیند، هرچند آزادی گفتار و رفتار خود را مدیون آنان هستند. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan http://fna.ir/3cx5e5 mshrgh.ir/1494877
چرا امام، روح جمهوری اسلامی است؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸«امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است». این جمله طلایی سال گذشته رهبر انقلاب در مراسم ارتحال حضرت امام خمینی(ره) بود.‌ تقریباً تمام آن سخنرانی مهم در همین یک جمله جمع شده بود و همه آن بیانات در توضیح معنای این جمله ایراد شد. این جمله چند معنای اساسی دارد که در این یادداشت به آن می‌پردازیم 🔺اول. روح یک نظام سیاسی، دلیل حرکت آن نظام است. طبیعی است جسم بی‌روح متوقف و بی‌حرکت است. اما روح جمهوری اسلامی او را به حرکت می‌اندازد. امام روح جمهوری‌اسلامی است، هم جمهورِ مردم را به حرکت درآورد، هم دلیل حرکت‌های اسلامی مابعد خود‌ است. 🔺دوم. روح یک نظام سیاسی، عامل پایداری و استقامت آن است.‌ معنای دیگر آنکه امام روح جمهوری‌اسلامی است، یعنی پایداری و استقامت نظام، به تداوم راه و خط امام(ره) بستگی دارد. همه جریاناتی که خواسته و ناخواسته پروژه «امام فراموشی» را جلو می‌برند، ضربه به پایداری و استقامت نظام زده‌اند. 🔺سوم. روح یک نظام سیاسی، او را جهت‌مند و هدف‌دار می‌کند. معنای دیگر آنکه امام(ره) روح جمهوری‌اسلامی است آن است که هم جهت این نظام را مشخص کرده است و هم هدف آن را معلوم ساخته است. جهت «قیام‌لله» است و هدف آن، «اقامه حق»، «اقامه عدل و قسط» و «ترویج معنویت» است. 🔺چهارم.‌ روح یک نظام سیاسی، عامل افق‌‌داری و افق‌گشایی آن است. امام روح جمهوری‌اسلامی است چون هم با ترسیم افق انقلاب، راه حفظ امید مردم را نشان داد، هم با تعیین میادین مبارزه، راه افق‌گشایی، مأیوس و ناامید‌نشدن را معلوم ساخت. 🔺پنجم. روح یک نظام سیاسی عامل اصلی تمایز آن با دیگر نظام‌های سیاسی است. امام، دلیل تمایز جمهوری اسلامی با دیگر جمهوری‌ها و دیگر جمهوری‌های اسلامی است. جمهوری‌اسلامی ِامام، از دل تجربه عملی و اجتهاد نظری او بیرون آمد. انتخاب مردم به عنوان حاکمان اصلی سرنوشت خود، مبتنی بر یک ژست سیاسی، یا ضرورت و اجبار زمانه نبود، او هم ذاتاً مردم‌دار بود و هم از پشتوانه نظری اسلام ناب در مردم‌گرایی بهره می‌برد. کلمه جمهوریت امام ریشه در اسلام ناب داشت و این مهم‌ترین ضمانت مردمی ماندن نظام بود. 🔺ششم. روح یک نظام سیاسی میل به گسترش و فراروی از درون خود دارد. امام اصلی‌ترین عامل صدور انقلاب بود. گسترش انقلاب به جبهه مقاومت و نگرانی بیش از حد جریان سلطه از الگومندی جمهوری اسلامی در منطقه، از برکات روحی امام بود. چنین تأثیر روحی تا حدی است که «این انقلاب بی نام خمینی (ره) در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.» 🔺هفتم. روح یک نظام سیاسی عامل هم‌وندی، پیوند و هم‌جهتی کلی اعضای آن است. نمی‌شود یک روح واحد باشد، اما چندساز متخالف کوک شود. امام(ره)، هم عامل وحدت کلمه است، هم عامل همسازی بسیاری‌ از دوگانه‌های مفهومی اختلاف ساز؛ دوگانه امورمعنوی و امور‌مردمی، دوگانه قانون و مصلحت، دوگانه عدالت و تولید ثروت، دوگانه اقتصاد و امنیت، دوگانه وحدت ملی و تکثر آرا، دوگانه تعهد و تخصص. 🔺هشتم. امام روح جمهوری اسلامی و انقلاب بود، چون عامل حرکت، جهت‌داری، هدف‌مندی، افق‌داری، افق‌گشایی، پایداری، تمایز، یکپارچگی و صدور این نظام انقلابی بود. عصاره روح امام(ره) اما، نظریه «ولایت فقیه» بود. همان که گفت، پشتیبانش باشید تا مملکتتان آسیبی نبیند. روح امام با این «شجره‌طیبه» امتداد یافت. «ولی فقیه» آن نهال نوپایی که امام کاشت را تبدیل به «درختی تناور» کرد. ولی فقیه حافظ روح انقلاب و نظام است، همان که نگذاشت نام امام، یاد امام، رسم امام و خط امام، «مخدوش»، «فراموش»، «منحرف» و «مقلوب» شود. آدرس کانال: @jafaraliyan http://fna.ir/3cxzy3 mshrgh.ir/1496310
یادداشت صد(۲۵): امید دلیل ایمان، ایمان دلیل امید ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸گفتار رهبری در ۱۴ خرداد امسال، باز کننده یک گره مفهومی از دو موضوع امید و ایمان بود. رهبری در این سخنرانی نشان داد، هم «ایمان با دلیل» است، هم «امید با خوش‌بینی» است. متأسفانه سال‌هاست گفتار روشنفکری در حال تئوریزه کردن مفهوم «ایمان بی دلیل» و «امید بدون خوش‌بینی» است. 🔺ولی‌فقیه اما در این سخنرانی به نحو عینی نشان داد چرا هم ایمان دلیل دارد و هم امید خوش‌بینی می‌آورد. گره کار را باز کرد. ایشان به ما یاد دادند، «سنجه ایمان در میزان امیدواری است» و «سنجه امید در میزان ایمان است». باید هر دو این مفاهیم را در نسبت با هم در نظر گرفت. درست بر عکس کاری که روشنفکری ما با کرده است و در تلاش برای اثبات بی‌ربطی این دو مفهوم یا درک مجزای آنان بوده است. امید دلیل ایمان است، و ایمان مایه امید خوش‌بینانه است. 🔺با ایمان است که امید واهی تبدیل به امید واقعی می‌شود. ایمان بدون حرکت ممکن نیست، بنابراین امید عنصر مؤمن توأم با حرکت است نه سکون. همین امید با حرکت، بر ایمان می‌افزاید. و این تأثیر و تأثر مثبت دلیل تداوم و پایداری حرکت است. حرکت بی‌وقفه اثر عملی امیدوایمان است‌. امید و ایمان به بیان رهبری نرم‌افزار غلبه بر مسائل و مشکلات، اصلاح مشکلات معیشتی و اقتصادی، تامین منافع ملی، مقاومت در برابر دشمنان لجوج و عنود، هدف داری و درک هوشمندانه جبهه‌بندی‌های جریان استکبار و سلطه است. mshrgh.ir/1496713
آیا «جواد ظریف» انقلابی مانده است؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸پاسخ این سوال شاید در وهله اول آسان به‌نظر رسیده و ما را زود به قضاوت برساند، اما اجازه دهید به این موضوع با دقت بیشتری بپردازیم. قضاوت را هم بعد از این تحلیل به عهده مخاطب بگذاریم. واقعیت آن است که نگارنده برداشت کلی‌‌ای که از یادداشت و حرف‌های چند روز اخیر دکتر ظریف در اینستاگرام و کلاب‌هاوس کرده، مبتنی بر «موقعیت‌نشناسی» ایشان بوده است. 🔺به گمان نگارنده، ظرف تحلیل دکتر ظریف، مربوط به موقعیت و مقطع فعلی نیست. ظریف ناخواسته پذیرنده جو و فضایی غیرواقعی شده که قدرت درک منطق موقعیت را از او سلب کرده است. بنابراین اگر بخواهیم آن سوال ابتدای یادداشت را منقح‌تر نماییم، باید بپرسیم آیا جواد ظریف در موقعیت و فضای انقلاب اسلامی چنین تحلیلی را ارائه کرده است؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم شاخص‌های یک انسان موقعیت‌شناس در فضای انقلاب اسلامی چیست. 🔺برای بدست آوردن چنین سنجه‌ای، بهترین راهنما مرور شاخص‌های انقلابی‌ماندن است که رهبر انقلاب در ۲۷مین سالگرد رحلت امام(ره) ارائه دادند. طبیعی است بسته به میزان نزدیکی یا دوری ظریف از این شاخص‌ها می‌توان در خصوص کیفیت انقلابی ماندن ایشان قضاوت کرد. 🔺ملاکی که رهبری ارائه کردند، معطوف به کندی و شدت حرکت انقلابی افراد نیست، بلکه معطوف به تطبیق شاخص‌های انقلابی‌گری با افراد است، چه کسانی که جدیت و شدت دارند، چه کسانی که از آن شدت و جدیت برخوردار نیستند. به بیان رهبری باید این شاخص‌ها را هم درون خود «ایجاد» کرده و هم آنها را «حفظ» کنیم. 🔹شاخص اول، پایبندی به مبانی و ارزش‌های اسلامی: مبنای اول پایبندی به اسلام ناب در برابر اسلام‌ آمریکایی است. مبنای دوم، اعتقاد واقعی به محور بودن مردم. مبنای سوم، اعتقاد به پیشرفت، تحول، تکامل و تعامل با محیط با پرهیز از انحرافات و خطاهای این راه. مبنای چهارم، حمایت از محرومان و مظلومان در هر نقطه از جهان، اگر کسی یا جریانی نسبت به محرمان و مظلومان بی‌تفاوت باشد این مبنا در او وجود ندارد. در مقابل پایبندی به این ارزش‌ها و استقامت روی آنها، عمل‌گرایی افراطی یعنی هر روزی به یک‌طرف رفتن و هر حادثه‌ای انسان را به یک طرف کشاندن قرار دارد. 🔹شاخص دوم: همت بلند برای رسیدن به آرمان‌ها، صرف نظرنکردن از آرمان‌ها و منصرف نشدن از هدف‌های بزرگ. نقطه مقابل این، تنبلی، محافظه‌کاری و ناامیدی است. تسلیم نشدن در برابر فشارهای دشمن، عدم رضایت به وضع موجود و رفتن به سمت تحولات مثبت و بی وقفه از دیگر مبانی این شاخص است. 🔹شاخص سوم: پایبندی به استقلال، مبانی آن عبارت است از؛ استقلال داخلی، منطقه‌ای، جهانی و بین‌المللی و حفظ استقلال کشور در همه مسائل؛ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی. استقلال سیاسی به معنای فریب دشمن را نخوردن، فریب تملق او را نخوردن، اسیر وسوسه همکاری با او برای حل مسائل بین‌المللی نشدن، گول ظاهرسازی و نامه‌نگاری‌های دیپلماتیک او را نخوردن، نیفتادن در طرح‌ و نقشه دشمن یا میدان بازی تعریف شده او‌ و در نهایت تکمیل نکردن پازل او. استقلال فرهنگی به معنای عدم تقلید از بیگانه در سبک زندگی و سلب سلطه دشمن بر ابزار فرهنگی. استقلال اقتصادی به معنای هضم نشدن در هاضمه اقتصاد جهانی، فهم نقشه تصرف منابع مالی دنیا توسط سرمایه‌داران صهیونیستی و غیر صهیونیستی، پیشه کردن اقتصاد مقاومتی و اصل نکردن سرمایه گذاری خارجی. 🔹شاخص چهارم: حساسیت دربرابر دشمن، مبانی آن عبارت است از: شناخت دقیق و عمیق دشمن، اظهارات و تحرکات و مواضع او، مقابله با برچسب توهم توطئه به خودی‌ها، فهم دشمنی عمیق و دیرین آمریکا، انگلیس و نظام سلطه با ایران، عدم اعتماد به آمریکا و سیلی خوردن از او در صورت اعتماد حتی در بعد تاکتیکی و عدم تبعیت از دشمن. 🔹شاخص پنجم: تقوای دینی و سیاسی، مبانی آن عبارت است از: تقوای اجتماعی‌ به معنای تلاش برای تحقق مطالبات اسلام(عدالت اجتماعی،حمایت از مظلومین و محرومین و تقابل با ظالم و مستکبر). تقوای سیاسی به معنای پرهیز از لغزش‌گاه‌های مورد سوءاستفاده دشمن. 🔸نتیجه: یادداشت ظریف و گفتار او، یک نمونه و مصداق خوب برای مطالعه از جهت تطبیق گزاره‌های آن، با این شاخص ها و مبانی است. از طرف دیگر با این شاخص‌ها می‌توان پاسخ‌های درستی به بسیاری از سوالات و شبهات ایجاد شده توسط ظریف داد. می‌توان ادعای آرزواندیشی بدون توجه به امکانات و تایید تلویحی رفتار ایران در ترکمنچای در آن یادداشت را با شاخص‌ها و مبانی دوم و چهارم سنجید‌. 🔺ادعاهای دیگر در گفتار کلاب‌هاوسی نظیر منوط کردن همه رفتارهای سیاست خارجی خود به رهبری را نیز با این شاخص‌ها می‌توان راستی‌آزمایی کرد. آیا رهبری آنطور که ظریف تحلیل می‌کند(اجبار و محدودیت و اجازه‌ندادن)، رفتار می‌کرده یا مبتنی بر مبانی و شاخص‌های انقلابی‌گری.‌ ادامه یادداشت: 👇
🔺واقعیت آن است که ظریف در این دو اظهار نظر نه تنها رعایت حق و امانت در حق رهبر انقلاب نکرده، بلکه اتهاماتی روا داشته که او را از مدار انصاف و عدالت خارج ساخته است. بدترین حرف ظریف، ادعای رعایت تام و تمام شروط نه‌گانه رهبری در مذاکرات است. عمل دستگاه سیاست خارجی در مذاکرات علی رغم این ادعا، هم با نص بیان رهبری در آن دوران مخالف است و هم با شاخص‌های انقلابی گری که معظم‌له ارائه کرده ناسازگاری تمام دارد. در پایان باید گفت، تنها مخاطبین منصف می‌توانند با یک تطابق‌سنجی ساده، پاسخ سوال اصلی این یادداشت را بیابند، تنها آنها هستند که می‌توانند قضاوت کنند آیا ظریف انقلابی مانده یا زمانه او را با خود برده است؟ آدرس کانال: @jafaraliyan http://fna.ir/3cyv4n mshrgh.ir/1497224
صنعت هسته‌ای نشانه چیست؟ ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸سخنرانی امروز مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران و دانشمندان هسته‌ای کشور، بهترین پاسخ ممکن به پرسش این یادداشت است. نگارنده اگر بخواهد مبتنی بر همین گفتار یک پاسخ جمع و جور و اجمالی بدهد، می‌نویسد، "صنعت هسته‌ای نشانه استعلای مردم،کشور و نظام سیاسی است". ولی فقیه در این گفتار، صنعت هسته‌ای را از بُعد پیشرفت و توانایی‌های کشور در بخش‌های فنی، اقتصادی و سلامت، از لحاظ وزن سیاسی جهانی و بین المللی برای کشور و از منظر ایجاد روحیه اعتماد به نفس، دارای اهمیت دانسته است. به بیان دیگر صنعت هسته ای همزمان نشانه "قدرت کشور"، "اعتبار نظام" و "عزت ملی" است. اهمیت صنعت هسته‌ای و نقش آن در استعلای این سه خصیصه، منجر به واکنش‌های بی‌وقفه و سخت خارجی شده و به تبع آن گفتارهای غیر اصولی داخلی را ایجاد کرده است. 🔺عموما تلاش دشمن متمرکز بر هزینه‌دار‌کردن دست‌یابی مردم و نظام به این صنعت بوده و انواع و اقسام فشارهای تحریمی را بر کشور وارده آوده است. تلاش جریانات معارض داخلی نیز ایجاد انگاره بی‌فایدگی دست‌یابی به این صنعت با انواع و اقسام روش های تحلیلی بوده است. یکی از این تحلیل‌های پربسامد، برجسته کردن و خبرپراکنی زیاد پیرامون عبور دنیا از صنعت هسته‌ای به انرژی‌های جایگزین و امثالهم است. بیان رهبری دقیقا در مقابل با این ادبیات، قرار می‌گیرد. 🔺گفتار ایشان در پی شکستن چنین انگاره های غلطی است. انگاره غلط اول هزینه‌دار بودن مقاومت، پیش‌روی و توسعه صنعت هسته‌ای است. انگاره غلط دوم، انصراف دنیا از انرژی هسته‌ای یا عدم بصرفه‌بودن توسعه این صنعت در دنیا. ایشان در مقابل صنعت هسته‌ای را هم مایه آبروی کشور و هم بهتر شدن زندگی مردم (کاهش هزینه‌ها، بهبود وضعیت) دانسته‌اند. 🔺اما پرسش این جاست، چنین استعلا، رشد و فراروی چگونه حاصل شد؟ صنعت هسته‌ای، مجسم‌کننده و عینیت‌یافته چه میل یا حس عمومی در کشور ما بوده است؟ خروج از وضعیت استضعاف به استعلا که خود را در باور "ما می‌توانیم" متجلی ساخت. در واقع صنعت هسته‌ای بهترین مصداق خارجی و عینیت یافته این باور بود. مقام معظم رهبری در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن که پیاده سازی سخنان پنجاه سال ایشان است، با بهره‌گیری از معارف قرآنی، معنای استضعاف را روشن می‌کند. بیان مجدد این کلیدواژه توسط ایشان در سخنرانی امروز، با عبارت "استضعاف فرهنگی ملت ایران در زمان طاغوت" ارجاعی به همان دریافت قرآنی است که منجر به نوعی آگاهی محیطی و فهم وضعیت، چند سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی شده بود. 🔺در واقع به بیان ایشان استضعاف، وضعیت نهادینه توده یا مردم، در دوران ولایت طاغوت است. از این جهت "مستضعفین گروهی در جامعه هستند که اختیار جامعه دست آنها نیست. در خط و مشی جامعه و در رفتنش، در حرکتش، در سکونش، در جهت گیری اش، در فعالیتش هیچ اختیاری ندارند... کسانی که خبری از جریانات جامعه ندارند، نمی‌دانند چی به کجاست، نمی فهمند کجا دارند می‌روند، و از این جا که دارند می روند به کجا خواهند رسید و چه کسی دارد اینها را می‌برد و چگونه می‌شود نرفت و حالا که نرفتیم، بعد چه کار باید بکنیم، اصلا نمی‌فهمند و ملتفت نیستند" 🔺در این وضعیت هم ملت عقب نگاه داشته شده و جلوی رشد و شکوفایی‌اش گرفته می شود، هم باور به اینکه نمی‌تواند رشد کرده و تعالی بجوید در آن نهادینه می‌شود. در واقع آن ظلم ساختاری، به چنان جهل جمعی می‌انجامد. این باور جاهلانه که "ما نمی‌توانیم". به بیان بهتر مستضعفین در وضعیت استضعاف هم از بیرون حس تکریم نمی‌یابند، هم در درون دچار حس تحقیر‌شدگی درونی می‌شوند. 🔺در مقابل، خروج واقعی از وضعیت استضعاف با ایجاد یک آگاهی صادقانه ممکن است تا جمعی را به این تصمیم برساند که از ولایت طاغوت به ولایت الله خروج کنند. امام خمینی(ره) در مقابل چنین وضعیتی که باور به تحقیر شدگی را نهادینه می‌کرد و در تقابل با سه گفتار قویِ درباری، استعماری و روشنفکری، گفتاری کریمانه ارائه کرد. گفتاری که در تعارض با آن سه دستگاه ایجاد آگاهی کاذب ، طرف مردم را گرفت. 🔺این گفتار ابتدا یک انقلاب درونی را در جمع مردم مستضعف موجب شد، یعنی باور ما می‌توانیم را در آنان زنده ساخت و با این باور انقلاب را رقم زد. در واقع "این مردم بودند که انقلاب را انجام دادند، ولی امام آن را بوجود آورد". انقلاب امام، هم در مردم آگاهی به وضعیت استضعاف ایجاد کرد،هم راه خروج به آنان را نشان داد، هم آگاهی به وضعیت جدید را در قالب باور "ما می توانیم" هدیه کرد. 🔸همین باور "ما می توانیم"، منجر به "قدرت و قوت درونی کشور"،"اعتبار و آبروی منطقه ای و جهانی نظام" و "اعتماد به نفس، خود باوری و عزت ملی" شد.از این جهت است که صنعت هسته‌ای یکی از مهم‌ترین نشانه‌های استعلای "ایران، مردم و جمهوری اسلامی است. آدرس کانال: @jafaraliyan https://tn.ai/2909414