#صَلَّی_اللهُ_عَلَیکَ_یا_موسَی_بنِ_جَعفَر
نشسته بودیم دورش برایمان حرف میزد. اسبش شروع کرد به شیهه کشیدن. رفت کنارش. شنیدم به اسب چیزی گفت و خندید. افسارش را باز کرد. دهانم باز مانده بود از تعجب...
امام نگاهم کرد و گفت: «چرا تعجب کردهای؟ میخواست علف بخورد، خسته شده بود، برمیگردد. پرسیدم: «از کجا فهمیدید؟» خندید و گفت: «خدا به داوود و خاندانش نعمتهای عجیبی داده بود؛ اما در برابر نعمتهایی که به محمد و خاندانش بخشید، هیچ است. زبان اسب را فهمیدن که چیزی نیست.»
#چهارده_خورشید_و_یک_آفتاب
#آفتاب_در_محاق
جانِ جهان خوش آمدی به جهان؛💐
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan
https://rubika.ir/janojahaan