eitaa logo
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
143 دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
هر کس به تماشایی، رفته‌ست به صحرایی؛ ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی ... «و عجل لنا ظهوره» فاطمه معین زاده مادر سه فرزند، شاعر، نویسنده، ویراستار، فعال فرهنگی، فعال حوزه کودک و نوجوان💐 ارتباط با من: https://eitaa.com/Fmoeenzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
__________________ چند روزه که دارم می‌نویسم. صبح... ظهر... شب... نیمه‌شب... می‌نویسم و تموم نمیشه ... از بس که روزها تلخه؛ از بس که داغها سنگینه؛ از بس که حرف‌ها ناتمامه ... رمقی برای انتخاب اسمش نداشتم. بی‌نام موند... این ترکیب‌بند‍ِ بی‌نام، تقدیم به شهیدان مظلوم امنیت؛ برای معصومیت چشم‌های آرتین؛ برای دلِ دریایی آرمان؛ برای مردان غیور و زنان پاک‌دامن؛ برای اسلام، برای انقلاب، برای وطن؛ برای وطن ... آغاز شد کلام، به نام خدای اشک باید ز دیده‌ها بچکد خون به جای اشک افتاده باز از غم این روزهای تلخ بر گونه‌های خیل ملک، ردّ پای اشک از بیکرانِ این همه قلبِ شکسته، کاش ریزد به جانِ سنگدلان کیمیای اشک سیلی مگر روان شود از دیدگانشان شاید بشوید این همه چرک از روانشان ... *؛ وقتش رسید ... خصم به دستش کمان گرفت دهلیزهای قلب وطن را نشان گرفت تیری به سمت شاهچراغ ... آه ... شد رها آتش به کودک و زن و مرد و جوان گرفت انگشتری شکست و جهانی به خون نشست عباس و حیدر و علی و آرمان گرفت اخلاق و غیرت و شرف از مردها ربود رخت ادب درید و حیا از زنان گرفت «خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان زین فتنه‌ها که دامن آخر زمان گرفت» * گردن فراز کردی و بالا کشید کار ای هم‌وطن! چه شد که به اینجا کشید کار؟ *؛ رفتی به سوی آنکه تو را دوست داشته در جستجوی آنکه تو را دوست داشته با سنگ و چوب و دشنه و دشنام آمدی در گفتگوی آنکه تو را دوست داشته خنجر به دست، نعره کشان، می‌دوی به غیض تا روبروی آنکه تو را دوست داشته؛ چشم تو خون گرفت و فرو ریخت بر زمین خون گلوی آنکه تو را دوست داشته بنشسته مادران به عزای جوانشان... این بود قیمت بغل رایگانشان! *؛ بگشای چشم و کشور خود را نگاه کن هم‌میهنان دیگر خود را نگاه کن آن کودکی که دید به یکباره غرق خون مادر... پدر... برادر خود را ... نگاه کن آن طفل دست و پا زده در خون که در حرم در بر گرفته مادر خود را ... نگاه کن آن تشنه‌ی غریب که یک ناسزا نگفت زیر شکنجه رهبر خود را ... نگاه کن ویران شود ز خون شهید آشیانِ ظلم آتش زند ز ریشه بسوزد جهانِ ظلم *؛ یک عمر تکیه داده به دیوار انقلاب انداختند هی گره در کار انقلاب بر سفره‌اش نشسته و سیری نداشتند هم‌سفره‌های سابق معمار انقلاب هی خورده‌اند نان، و نمکدان شکسته‌اند این قومِ خوش‌نشینِ طلبکار انقلاب هی زخم می‌خوریم ولی جا نمی‌زنیم ماییم حامیان وفادار انقلاب افراشته ست یکسره، تا هست این عَلَم در دست‌های سبز علمدار انقلاب فردا از آنِ ماست، به آینده دل‌خوشیم پاینده باد رهبر بیدار انقلاب بر عهد خویش، تا به ابد ایستاده‌ایم بر دامن وطن، همه یک خانواده‌ایم *؛ بگذشت و باز می‌گذرد روزگارها سر می‌شود خزان و می‌آید بهارها می‌آید آن سوارِ جهان‌دار و در پی‌اش فرمان پذیر و پا به رکابش، سوارها ... می‌آید و جهان نفسی تازه می‌کند سر می‌رسد قرار دل بیقرارها القصه می‌رسد به سرانجام سبز خویش چشم انتظاری همه چشم انتظارها ... در انتظار لحظه‌ی دیدار مانده ایم آری به شوق وصل تو بیدار مانده‌ایم کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
حدیث سرخ سکوت کردم و با چشم خیس می‌خوانم شب است و باز نشستم حدیث می‌خوانم حدیث ساده‌ی سرخی که بر لبم جاری‌ست حدیث عشق عظیمی‌ست، گرچه تکراری‌ست حدیث عشق عظیمی‌ست، پای تا سر سرخ از آستان ازل تا قیام آخر سرخ شب است و داغم و در دل گدازه‌ای دارم خیال می کنم احساس تازه‌ای دارم نشسته در دلم انگار رد پای شهید دلم دوباره گرفته‌ست در هوای شهید * الا شما که خدا انتخابتان کرده‌است! قنوت‌ها! که خدا مستجابتان کرده‌است! نه اینکه فکر کنم شب‌نشین دلهایید؛ شما و خاطره‌هاتان همیشه با مایید هزار لعن به آنان که سردِ بی‌دردند و نان به خون گلوی شهید، تر کردند ... همان خدانشناسانِ «یاخدا» بر لب همان گروه مسلمان‌نمای لامذهب غریبِ شرعِ حلال، آشنای عُرفِ حرام اسیرِ مال و منال و شهیدِ جاه و مقام حماسه های شب افروز یادشان رفته‌ست امام جبهه دیروز یادشان رفته ست چراغ باغ شهادت، خموش افتاده‌ست ... پیام سرخ شما، پشت گوش افتاده‌ست ... * سکوت کردم و چشمم دوباره می‌بارد به روی دامن شعرم ستاره می‌بارد چقدر اشک بخواباند آتشِ دلمان؟ بعید نیست بگرید امام راحلمان... * در این زمانه یکی پله پله اوج گرفت  در آن میانه یکی را چه ساده موج گرفت... یکی بریده نفس، سرفه‌های خردلی اش... یکی برای همیشه اسیر صندلی‌اش... یکی نه، بلکه هزاران دلیر جنگیدند به اقتدای امام کبیر جنگیدند اگر که چشم، اگر پا، اگر که دست و سری به انقلاب خمینی شدند بال و پری * زمان گذشت و تن فتنه را سری دگرست و «چادر من» و «چشم تو» سنگری دگرست زمان گذشت و زمین غرق شور و همهمه‌ای‌ست؛ امام جبهه اکنون «امام خامنه ای»ست! به حال و روز خودش، خصم، چاره‌ای بکند اگر مراد دل ما اشاره‌ای بکند! عنان حوصله‌مان را به باد اگر دادیم سکوت و صبر تمام است، اوج فریادیم! *** عزیز فاطمه! بنمای رخ که حیرانیم در انتظار تو امّن یجیب می‌خوانیم علی ظهورکَ عجّل ...  الا امام غریب! سپاه فتنه! اَلَیس غروبکم بقریب؟... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق خوب ببین با هر کی دست می‌دی توی مُشتش چیا داره؟ مراقب باش با کی هستی که روت تأثیر می‌زاره! ببین دور و بری‌هاتو بپا و چشماتو واکن اگه می‌خوای خوب باشی رفیق خوب پیدا کن! رفیق خوب، اونه که اگه قولی بده، پاشه تو هر راهی پا می‌زاری باهات تا آخرش باشه رفیق خوب اونه که دلش درگیر دنیا نیست سراپا شوق پروازه براش روی زمین جا نیست رفیق خوب یعنی مرد تو این روزای نامردی رفیق خوب، پر درده تو این بازار بی‌دردی رفیق خوب پیدا کن رفیق قلبی و جانی یکی که بهترین باشه مث قاسم سلیمانی رفیق خوبو می‌شناسن به خوش‌نامی و خوش‌عهدی برای حاج‌قاسم‌ها یکی مثل ابومهدی آره دلتنگتیم سردار آره دلتنگ چشماتیم تو که سردار دلهایی بگو ما هم رفیقاتیم دلت پیش رفیقاته همینه عاشقت میشن می‌دونم که دلت می‌خواد رفیقاتم بهشتی شن! بیا این ریش و این قیچی درستم کن! خرابم کن! دلم می‌خواد رفیقت شم بیا و انتخابم کن! کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پوشیده تمام دشت، تن‌پوش سفید وا کرده شب سیاه، آغوش سفید سرد است... میان شعر من می‌لرزند یک دسته غزال و چند خرگوش سفید کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من با تو ام، قدم به قدم، تا خودِ بهشت! بر سرسرای قلب من اینگونه حک شده : «اینجا پناهِ دائمِ یک مردِ تک شده !» عاشق کشیّ و دلبریِ بی بهانه را اول بلد نبوده ولی کم‌کمک شده ... اول تو عاشقم شده ای یا من عاشقت؟ ذهنم چه مدت است گرفتار شک شده؟ هی اشک ریختم گل من، پای عشقمان فرزندمان برای همین «بانمک» شده! من با تو ام، قدم به قدم، تا خودِ بهشت! با چادری که گوشه اش از خاک، لک شده محبوب من! به چشم تو زیباترین، منم زیباتر از تمام زنانِ بزک شده ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گردبادی عظیم در راه است ... سنگ برچین و چفیه را پر کن آن سوی این حصار، خانه‌ی ماست! پرت کن، کودک سه ساله‌ی من! خانه، تنهاترین بهانه‌ی ماست ... خانه‌مان یک حیاط پرگل داشت چه اتاقی! چه طاق و ایوانی! ظهر یک روز ... من چه می‌گویم؟ تو که آوارگی نمی‌دانی ... پدرت با برادرت می‌گفت: - « آه اگر نعره، بی‌اثر باشد! دست بردار! در نمی‌بندد؛ پای دشمن که لای در باشد ... » - «نه پدر! دست برنمی‌دارم حنجرم را دریده می‌خواهم! پای دشمن میان خانه‌ی ماست؟ پای او را بریده می‌خواهم!   به شیوخ عرب امیدی نیست زخم ِ سربسته، ملتهب شده است بیش از این نیز انتظاری نیست ! درد ما «عادتِ» عرب شده است ... »  پدرت رفت و با برادر تو، هر دوتاشان «خداپسند» شدند! مدتی بعد، با تنی خونین روی دستانمان بلند شدند ... حال این روزهای من ابری‌ست من و تو مانده‌ایم و تنهایی من ِ مادر دلم خوش است به تو تو که امّید نسل فردایی! تو که رویای نحس صهیون را با دو دستت، بر آب خواهی کرد با همین سنگ ساده، بر سرشان خانه‌شان را خراب خواهی کرد! سنگ برچین و چفیه را پر کن پرت کن کودک سه ساله‌ی من! نعره‌ی بی‌امان بکش، شاید با تو بالا رسید ناله‌ی من ...   «گردبادی عظیم» در راه است؛ «نعره»هامان اگر بلند شود ... غاصبان زیر کوه مدفونند؛ «سنگ» اگر روی «سنگ» بند شود ! فاطمه معین زاده، تابستان 1392 کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حاجایی
انیمیشن های طنز حاجایی کانال اصلی: @hajaiim کانال استیکر: @hajaiiST ارتباط با ما:https://eitaa.com/kahvazi ممنون از همراهی شما دوستان عزیز 🌹🌹🌹🌹🌹
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
انیمیشن های طنز حاجایی کانال اصلی: @hajaiim کانال استیکر: @hajaiiST ارتباط با ما:https://eitaa.com/
کانال پسر ارشد خونه، آقا محمدجواده ☺️ حمایتش کنید تا انگیزه‌ بگیره برای ساخت کلیپ‌های حرفه‌ای✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کبوترانه قدم به منظر چشمان ما بفرمایید غبار دیده‌ی ما را جلا بفرمایید به دست مهر و عطوفت، امام خوبی‌ها! جراحت دل ما را شفا بفرمایید به درد عشق عظیمی چنان دچارم که چه خوب اگر همه را مبتلا بفرمایید! چه خوب اگر همه غمدیدگان عالم را به مهربانی‌تان آشنا بفرمایید طواف حج فقیران، به بارگاه شماست چه خوب اگر همه را اغنیا بفرمایید * ببخش حضرت خورشید! خواهشی دارم! اگر ز روی تفقد، رضا بفرمایید: « مرا بحق محمدجوادتان آقا! هنوز مثل همیشه دعا بفرمایید ...؛ و اینکه لطفا اگر زحمتی براتان نیست مرا مجاور ایوان طلا بفرمایید؛ و دیگر اینکه مرا پنج‌بار در هر سال روانه‌ی سفر کربلا بفرمایید ... اگرچه باعث شرمندگی‌ست آقاجان! چه می‌شود همه‌شان را روا بفرمایید؟» * دوباره سر به فلک می‌کشم اگر رمقی برای بال و پرم دست و پا بفرمایید کبوترانه دلم را روانه‌تان کردم به بام خانه‌ی سقّا ش جا بفرمایید به پیشواز دل بی‌قرارم آقاجان جسارتأ خودتان ابتدا بفرمایید؛ اگر ورودی باب‌الجواد ممکن نیست همان ورودی باب‌الرضا بفرمایید ... *** هنوز از سفر قبل، قلب من آنجا است به انتظار دخیلی که وا بفرمایید... دوباره گمشده دارم ... دوباره گم شده‌ام ... کجا روانه شوم؟ ... هر کجا بفرمایید. امور گمشدگان، توی صحن گوهرشاد هنوز منتظرم تا صدا بفرمایید...   کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراز و فرودهای تلخ و شیرین این روزهای زندگی، شب‌زنده‌دارم کرده. این شب‌زنده‌‌داری‌ها، آدمو شاعر می‌کنه... 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 تا هر زمان که گم‌شده در این حوالی‌ام سرشار بی‌قراری و شوریده‌حالی‌ام کوهم، ز سوز سینه‌ام آتش فشانده‌ام رودم، ولی اسیر غم خشک‌سالی‌ام هر لحظه، رودبارم و منجیل و خوی و بم در انتظار زلزله‌ای احتمالی‌ام شوری نهفته در دل دریایی من است ماهی کباب لای برنج شمالی‌ام بی دست و پا نبوده‌ام اما به لطف دوست سردسته‌ی قبیله‌ی بی‌دست‌و‌بالی‌ام جز بین دست‌های تو پیدا نمی‌شوم تا هر زمان که گم‌شده در این حوالی‌ام کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام ، و ، از خاطره‌انگیزترین لحظه‌های کودکی و نوجوونی‌ ما دهه شصتی‌هاست. سعی کردیم این لحظه‌ها رو برای بچه‌هامون هم خاطره‌انگیز کنیم☺️ جشن چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب، مبارک همه‌مون❤️