🏷
🔰 تضاد نگرش احمد سرهندی با وهابیت در تفسیر توحید الوهی
✋ موافق جلوه دادن نگرش شخصیتهای مطرح اهل سنت با وهابیت، یکی از شگردهای وهابیت به شمار میرود. همانطور که گذشت برخی از وهابیان چون شمس الدین افغانی (1420ق) و خجندی معصومی (1376ق) در آثارشان به گونهای جلوهگری کردند که نگرش توحیدی احمد سرهندی موافق با معتقد #وهابیت است. این در حالی است که چیزی که وهابیها از آن با عنوان توحید ربوبی و الوهی از آن یاد میکنند، کاملا در تضاد با نگاه توحیدی احمد سرهندی است.
🖐 برای نمونه: #محمد_بن_عبدالوهاب بدون آن که نیت و اعتقاد به #ربوبیت یا شأنی از شئون آن را در #توحید_الوهی لحاظ کند از آن به انجام افعالی چون: دعا، نذر، نحر، رجاء، خوف، و... بر خدای متعال تعبیر کرده است: «توحيد الألوهية: وهو توحيد الله بأفعال العباد، كالدعاء والنذر والنحر والرجاء والخوف والتوكل والرغبة والرهبة والإنابة»⁽¹⁾. وهابیها چنین پنداشتهاند که صرف انجام این اعمال در برابر غیر حتی اگر اقرار به وحدانیت خداوند در ربوبیت صورت پذیرفته باشد، منجر به نقض توحید الوهی میگردد: «توحيد الألوهية بحيث لا يصرف الإنسان شيئا من العبادة لغير الله سبحانه وتعالى لا لملك مقرّب ولا لنبيّ مرسل ولا لوليّ صالح ولا لأيّ أحد من المخلوقين لأنّ العبادة لا تصحّ إلّا للّه عزّ وجلّ ومن أخلّ بهذا التوحيد فهو مشرك كافر وإن أقرّ بتوحيد الربوبية وبتوحيد الأسماء والصفات»⁽²⁾.
👋 اما #احمد_سرهندی (1034ق) بر خلاف وهابیت در تحقق توحید الوهی اعتقاد ربوبیت و یا شأنی از شئون ربوبیت را در تحقق الوهیت و توحید الوهی شرط دانسته است. برای نمونه:
👌 سرهندی در مکتوبات خود میگوید: «نفس اماره انسانی مجبول است بر حب جاه و ریاست؛ و همگی همت او، ترفع بر اقران است. و بالذات خواهان آن است که خلائق همه به وی محتاج باشند، و منقاد اوامر و نواهی او گردند، و او به هیچ کس محتاج نباشد، و محکوم احدی نبود. این دعوی اُلُوهیّت است از وی، و شرکت است به خدای بی همتا، جل سلطانه»⁽³⁾. همان طور که ملاحظه میگردد، سرهندی ادّعای استغنای ذاتی و استقلال در حکمرانی را که از شئون ربوبیت به شمار میرود، از آن تعبیر به «الوهیت» کرده است، نه آن که مانند وهابیت انجام برخی افعالی که را عبادی پنداشتهاند را «الوهیت» بداند.
👌 در مکتوبی دیگر سرهندی بیان داشته است که رؤسای منکران نبوت که مدّعی الوهیت بودند، اعتقاد به حلول خدای سبحان در خود بوده و بدان جهت خود را مستحق #عبادت میدانستند: «منکران نبوت نه چنیناند، بلکه رؤسای ایشان مدعیان اُلُوهیتاند، و حق را سبحانه در خود حلول اثبات میکنند، و از استحقاق عبادت و اطلاق اسم اُلُوهیت برخود تحاشی نمینمایند»⁽⁴⁾. این عبارت نیز حاکی از آن است که سرهندی تعبیر «الوهیت» را بدان جهت به کار برده است که منکران نبوت ادّعای حلول باری تعالی داشتند، و حلول یعنی ذات و صفات ربوبی همگی در وجود او باشد پس تنها او شایسته مقام الوهیت است. و این ادّعای الوهیت به نحوی نیست که وهابیت پنداشتهاند که ادّعای انجام برخی اعمال عباد را برای آنها باشد.
👌 مکتوب دیگرش تصریح دارد که الوهیت مرتبهای مخصوص مقام ربوبی خداوند است: «اما این قرب که تو را حاصل شده است، قرب ظلی است از ظلال مرتبه الوهیت، که مخصوص به اسمی است که ربّ توست»⁽⁵⁾.
👌 در مکتوب دیگر مستقل نبودن در انجام افعال را با ادّعای الوهیت در تنافی دانسته است: «شریک وقتی در کار بود که او تَعَالی کافی نبود و مستقل نباشد و آن علامت نقص است که منافی وجوب و اُلوهیت است»⁽⁶⁾. از این رو در نگاه سرهندی زمانی برای موجودی شأن «الوهی» لحاظ میگردد که او در انجام افعالش استقلال داشته باشد، و این یعنی در تحقق معنای الوهیت لازم است استقلال در فعل یا ربوبیت لحاظ گردد.
✍️ در تعابیر مختلفی که احمد سرهندی گذشت، چنین به دست میآید که او در تحقق #الوهیت، و #توحید_الوهی، ربوبیت یا شأنی از شئون آن یعنی #استقلال در انجام افعال را شرط دانسته است که بدون آن هیچگاه الوهیت و توحید الوهی محقق نمیگردد. از این رو توحید الوهی نزد سرهندی بدان معنا است که موجودی را مستحق عبودیت دانسته شود که دارای مرتبه ربوبی و یا شأنی از شئون ربوبیت باشد که جز خدای متعال، هیچ موجودی از چنین شأنی برخوردار نیست. و این تعریف یعنی در نگاه احمد سرهندی چیزی که نزد محمد بن عبدالوهاب #توحید_الوهی به شمار میرود، نزد احمد سرهندی تعریف توحید الوهی بر آن صادق نمیباشد.
📚 منابع:
(1) محمّد بن عبد الوهّاب، الرسالة المفيدة، ص41.
(2) عبد العزیز بن باز و محمد صالح العثیمین، فتاوى مهمّة لعموم الأمّة، ص9.
(3) احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج1، مکتوب 52.
(4) همان، ج1، مکتوب 63.
(5) همان، ج1، مکتوب 220.
(6) همان، ج3، مکتوب 17.
💠 @Jarayan_Shenasi