eitaa logo
جریان شناسی فکری دیوبندیه و وهابیت
1.1هزار دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
3 فایل
✨ این کانال کاملا شخصی است و متعلق به مؤسسه و ارگان خاصی نیست. ✨ مدیریت کانال بر عهده حجة الاسلام دکتر علی ملاموسی میبدی است. فارغ التحصیل سطح 3 مذاهب اسلامی از حوزه علمیه قم، و دکترای مدرسی معارف اسلامی از دانشگاه تهران ✨ادمین کانال: @Ali_Meybodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏷 🔰 بررسی و تحلیل انتساب «رسالة في الرد علی الرافضة» به محمد بن عبد الوهاب نجدی 🖐 همان طور که در مباحث قبل بیان شد، وهابیان تحریف‎هایی را در عنوان کتاب، نام مؤلف و متن کتاب صورت دادند تا بتوانند این رساله را در شمار رساله‎های محمد بن عبدالوهاب معرفی کنند. در حالی که گذشت که این رساله با نام «رکضة فی ظهر الرفضة» از آثار محمد حیات سندی حنفی است. فارغ از مباحثی که گذشت، لازم است که از حیث روشی و منهجی انتساب این رساله به محمد بن عبد الوهاب مورد بررسی قرار گیرد که در ادامه مورد بررسی قرار می‎گیرد: 👋 آثار محمد بن عبدالوهاب بیانگر آن است که تنها توحید الوهیت که او تفسیر کرده است باعث ورود بر اسلام می‎شود، و این توحید جز با عبادت خدای متعال حاصل نمی‎شود: «وأن الذي يدخل الرجل في الإسلام هو توحيد الإليهة وهو ألا يعبد إلا الله لا ملكا مقربا ولا نبيا مرسلا» ⁽¹⁾. همانطور که در مباحث قبل گذشت، او تعریفی از عبادت ارائه کرد که اقرار مسلمانان به ربوبیت خداوند هیچگاه توحید مورد ادّعای او را ثابت نمی کرد، لذا اعمال مسلمانان همچون دعا و استغاثه در برابر غیر خدا را جحد به لا إله إلا الله و نقض توحید الوهیت خواند: «ومن عصاه ودعا عیسی والملائکة واستنصرهم والتجأ إلیهم فهو الذي جحد لا إله إلا الله مع إقراره أنه لا یخلق ولا یرزق إلا الله» ⁽²⁾. بر این اساس این قاعده محمد بن عبدالوهاب تنها جماعت خود را موحد، اهل توحید و مسلمان خواند ⁽³⁾ و مخالفان توحید خود از مسلمانان با هر گرایش مذهبی و فرقه‎ای که بودند آنها را با عناوینی چون مدعیان اسلام: «من یدعي الإسلام» ⁽⁴⁾ و مشرکان در زمان ما: «المشرکون في زماننا» ⁽⁵⁾ یاد می‎کرد. لذا محمد بن عبد الوهاب ضرورتی نمی‎بیند با کسی که مشرک و کافر می‎داند بر سر مسائل فرعی اسلام با او بحث کند، مگر آن که از قبل با او بر سر پذیرش اسلام مورد ادّعای خود وارد بحث شود و بعد با او بر سر مسائل دیگر وارد بحث شود. 👋 اما راجع به «شیعه» که محمد بن عبدالوهاب در آثار خود بیشتر با عنوان «رافضه» یاد کرده است. او از برخی علماء نقل می‎کند که این جماعت از هفتاد و دو فرقه اسلامی خارجند و همین‎ها بودند که شرک و عبادت اهل قبور را به راه انداختند: «بل أخرجهم بعض أهل العلم من الثنتين والسبعين فرقة، وهم الرافضة والجهمية. وبسبب الرافضة حدث الشرك وعبادة القبور» ⁽⁶⁾ آنها امام علی علیه السلام را می‎خوانند و نزد قبر ایشان طلب حاجت می‎کنند، و این شیعیان بودند که این اعمال را وارد بر امت اسلام کردند: «وبینت لهم أن أول من أدخل الشرك في هذه الأمة هم الرافضة الملعونة الذين يدعون عليا وغيره ويطلبون منهم قضاء الحاجات وتفريج الكربات» ⁽⁷⁾. 👈 همان طور که دانسته شد محمد بن عبدالوهاب در تقابل با مخالفان خود از شیعه و عامه تمرکز ویژه ای بر مسئله توحید الوهیت کرده است، اما با روش نویسنده «رسالة في الرد علی الرافضة» کاملا متفاوت است. نویسنده این رساله بیشتر تمرکز خود را بر سر مسائل و اتهاماتی با شیعه کرده است که عموما این گزاره ها در متون عامه دیده می‎شود. که اگر این رساله برای محمد بن عبد الوهاب بود حتما در ابتدای بحث خود با شیعه، توحید ساختگی خود را با اعتقاد شیعه عرضه می کرد و سپس وارد مسائل دیگر با شیعه می‎شد که چنین کاری در این رساله صورت نگرفته است و این بزرگترین دلیلی است که می تواند انتساب این رساله به محمد بن عبدالوهاب را مورد مناقشه قرار دهد. 👌 در این جا سؤالی باقی می‎ماند و آن این که، چه چیز باعث شده است که وهابی ها اقدام به چنین جعلی کنند؟ پاسخ به آن نیازمند تحقیق و پژوهش بیشتر نسبت به سیاست وهابیت در آن دوران دارد. بعید نیست که وهابی‎ها در دهه‎های اخیر به جهت ترمیم خلأ هویتی خود نزد عامه، و قرار گرفتن آنها به صفوف اهل سنت، ستیز با مذهب شیعه می توانست آنها را در رسیدن به هدفشان موفق کند، از این رو جعل این رساله به نام امام مذهب آنها، همچنین نگارش کتابهای متعدد در رد شیعه می‎توانست وهابی‎ها را در رسیدن به هدف و راهبرد خود موفق بدارد. 💬 📚 منابع: (1) محمد بن عبدالوهاب، الرسائل الشخصیة، ص151. (2) همان. (3) محمد بن عبدالوهاب، مفید المستفید، ص26. (4) محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، ص8. (5) همان. (6) محمد بن عبدالوهاب، کتاب التوحید، ص62. (7) محمد بن عبدالوهاب، الرسائل الشخصیة، ص36. 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 تحریف دیدگاه احمد سرهندی در بیان دیدگاه او در مسئله استغاثه و استعانت از غیر خدا 🖐 سید ابو الحسن علی نَدْوی (1420ق) ⁽¹⁾ کتابی با عنوان «الإمام السرهندي حياته وأعماله» به نگارش درآورد و در آن به بیان تاریخ زندگانی، عملکرد، و معتقدات فکری احمد سرهندی پرداخت. او در این کتاب اندیشه احمد سرهندی را به گونه‎ای معرفی می‎کند تا ذهن خواننده به گونه‎ای تداعی کند که افکار سرهندی موافق با نگرش وهابیت است. این در حالی است که عقیده سرهندی کاملا در تضاد با وهابی‎گری است، و هیچ سنخیتی با آن ندارد. 👌 برای نمونه ابوالحسن ندوی در این کتاب بیان می‎دارد که سرهندی رسائل متعددی را تألیف کرده و در آنجا به بیان حقیقت توحید و نهی از اعمال شرکی پرداخته است: 🗣 وقد تناول في رسائله التي وجهها إلى مختلف أصحابه وأتباعه بيان حقيقة التوحيد بأسلوب واضح مبين وعبارات موجزة جامعة رصينة ... وقام بدحض الشرك ومظاهره وتقاليده ونهى أصحابه وأتباعه نهيا شديدا عن الأعمال الشركية ⁽²⁾. 👈 ندوی در ادامه سخن، رساله چهل و یکم از دفتر سوم کتاب مکتوبات امام ربانی را مورد توجه قرار می‎دهد و بیان می‎دارد که سرهندی این مکتوب را برای زن صالحه‎ای نگاشته و در آن به تمام اعمال شرکی اشاره می‎کند که زنان مشرک و جاهل بدان مبتلا بودند که یکی از آن موارد استعانت به غیر خدا در برآورده شدن حاجات بیان کرده است: 🗣 وإن كثيرا من النساء لغاية جهلهن وضلالهن يطلبن قضاء حوائجهن من غير الله ⁽³⁾. 👋 این در حالی است که احمد سرهندی هیچگاه مطلق عنوان «طلب حاجت از غیر خدا» را در شمار اعمال شرکی قرار نداده است، بلکه صرفا طلب حاجت و استعانت از اصنام و طاغوت را شرکی خوانده است. سرهندی در مکتوب چهل و یکم در این باره می‎گوید: 🗣 استمداد از اَصنام و طاغوت در دفع امراض و اَسقام که در جَهله اهل اسلام شائع گشته است عین شرک و ضلال است و طلب حوائج از سنگ‎های تراشیده و ناتراشیده نفس کفر و انکار از واجب الوجود تعالى وتقدس وقال الله تبارك وتعالى شكاية عن حال بعض أهل الضلال: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا﴾. اکثر زنان به واسطه کمال جهل که دارند به این استمداد ممنوع مبتلا‎‏اند ⁽⁴⁾. ✍️ بر اساس منهج فکری احمد سرهندی در بیان توحید ربوبی و توحید الوهی كه گذشت، مشخص است که او زمانی استغاثه و استعانت از غیر را شرکی می‎خواند که با اعتقاد به استقلالیت غیر در برآورده کردن حاجت و یا با اعتقاد به ربوبیت یا الوهیت غیر همراه باشد. از این رو در کلام سرهندی استغاثه و استعانت از اصنام و طاغوت بدان جهت شرکی لحاظ شده است که با چنین اعتقادی صورت گرفته است. اما در غیر اصنام و طواغیت به جهت آن که در استعانت به آنها با چنین اعتقادی همراه نیست، استغاثه و استعانت به آن اغیار هیچگاه منجر به شرکی بودن آن نمی گردد. قبلا نیز موارد متعددی از استعانت از غیر در کلام سرهندی گذشت که خود قائل به جواز آن بود و خود نیز بدان مرتکب می‎شد. و این که تعبیری که سرهندی در مورد خاصی از استعانت که در مورد اصنام و طواغیت است به مطلق غیر خدا سرایت داده شود تحریفی در کلام سرهندی است و افزون بر آن که چنین برداشتی با مبانی فکری سرهندی که در گذشته بیان شد سازگاری ندارد. 💬 📚 منابع: (1) Syed Abul Hasan Ali Hasani Nadwi. (2) ندوی، ابوالحسن، الإمام السرهندي حياته وأعماله، ص225. (3) همان، ص226. (4) سرهندی، احمد، مکتوب امام ربانی، ج3، مکتوب شماره 41، ص69. 💠 @𝒋𝒂𝒓𝒂𝒚𝒂𝒏_𝒔𝒉𝒆𝒏𝒂𝒔𝒊
🏷 🔰 تحریف کلام احمد سرهندی در جهت موافق جلوه دادن توحید او با وهابیت 🖐 همان طور که قبلا گفته شد یکی از شگردهای وهابیت در نشر وهابی‎گری در میان اهل سنت، موافق جلوه دادن دیدگاه بزرگان اهل سنت با اندیشه وهابی‎گری است. از این رو آنها به سراغ فردی به نام احمد سرهندی رفتند که نزد احناف شبه قاره به مجدد الف ثانی معروف و مشهور است. وهابی‎ها عبارتی از کلام مکتوب 41 در دفتر سوم مکتوبات امام ربانی را مورد استناد قرار دادند و از متن تعریب شده کتاب که محمد مراد منزلوی (1352ق) کار تعریب آن را بر عهده داشتند استفاده کردند که او در این باره چنین گفته است: 🗣 والتّبرّي من الكفر شرط الإسلام والاجتناب عن شائبة الشّرك توحيد، والاستمداد من الاصنام والطّاغوت في دفع الامراض والاسقام كما هو شائع فيما بين جهلة أهل الإسلام عين الشّرك والضّلالة وطلب الحوائج من الأحجار المنحوتة نفس الكفر وإنكار على واجب الوجود تعالى وتقدس (1). 👈 محمد الخجندی وهابی (1379ق) متن تعریب شده سرهندی (1034ق) را در کتاب مفتاح الجنة به همراه اضافات کلماتی بر آن این گونه نقل کرده است: 🗣 والتبرؤ من الكفر شرط الإسلام، والاجتناب عن شائبة الشرك توحيد، والاستمداد من الأصنام والطواغيت [والأرواح والأموات] في دفع الأمراض والأسقام كما هو الشائع فيما جهلة أهل الإسلام عين الشرك والضلالة فيكفرون من حيث لا يشعرون (2). 👈 عبد العزیز الراجحی نیز در شرح خود بر مفتاح الجنة بدون اعتراض به کلام الخجندی به همراه اضافات را نقل می‎کند و اعتراضی به کار او نمی‎کند (3). 👌 احمد سرهندی این مطالب را ناظر به مردم هندوستان بیان داشته است، جایی که مسلمان با مشرک به جهت مجاورتی که با هم دارند، مشاهده می گردد که فردی مسلمان، بر سر رسومات محلی آنجا مرتکب برخی از رفتار مشرکانه ‎شده است، در این مکتوب احمد سرهندی این رفتار مسلمان جاهل را مورد توجه قرار داده و در عین آن که این اعمال را کفری و شرک خوانده است، اما با این حال این مسلمان در نظر او «اهل اسلام» بوده و آن را «کافر» نخوانده است؛ اما این سخن سرهندی با مبنای خجندی وهابی سازگاری ندارد، او برای همسو جلوه دادن دیدگاه سرهندی با نگاه وهابیت عبارت «فیکفرون من حیث لا یشعرون» را به متن کلام او اضافه کرد تا نشان داده شود سرهندی همچون وهابیت اقدام به این فرد مسلمان جاهل کرده است. 👌 افزون بر آن که سرهندی تنها استمداد از اصنام و طواغیت را مصداق شرک دانسته و در بیان نظر خود متوجه اهل قبور و ارواح انبیاء و اولیاء نیست، و همانطور که قبلا گذشت اساسا شرکی خواندن این اعمال هیچگاه با معتقدات و مبانی فکری سرهندی که قائل به جواز طلب شفاعت و استغاثه به ارواح انبیاء و اولیاء است سازگاری ندارد. اما با این حال، خجندی وهابی باز برای همسو جلوه دادن دیدگاه سرهندی با نگاه وهابیت عبارت «والأرواح والأموات» را بعد از اصنام و طواغیت ذکر می‎کند تا در نظر خواننده چنین جلوه کند که تمام استمدادهایی را که مسلمانان به نحو طلب شفاعت و استغاثه از ارواح انبیاء و اولیاء صورت می‎دهند، در نگاه سرهندی نیز کفر و شرک خوانده می‎شود. 👋 بنابراین برخلاف ادّعایی که وهابی‎ها مطرح می‎کنند سرهندی نه قائل است که این جاهلان مسلمان که اعمال شرکی انجام داده‎اند کافر و مشرکند و نه قائل به شرکی بودن استمداد از ارواح انبیاء و اولیاء است، اما آنچه که روشن است وهابیان با در متن کلام علمای اهل سنت، درصدد آنند که نگاه وهابی‎گری خود را در اذهان، نگاهی اسلامی با خوانش اهل سنت جلوه دهند. 💬 📚 منابع: (1) المنزلوي، محمد مراد، الدرر المكنونات، ج3، ص54-55. (2) المعصومي الخجندي، محمد، مفتاح الجنة لا إله إلا الله، ص74. (3) الراجحي، عبد العزيز، المرقاة إلى مفتاح الجنة لا إله إلا الله، ص184-185. 💠 @Jarayan_Shenasi