eitaa logo
جریان شناسی فکری دیوبندیه و وهابیت
1.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
3 فایل
✨ این کانال کاملا شخصی است و متعلق به مؤسسه و ارگان خاصی نیست. ✨ مدیریت کانال بر عهده حجة الاسلام دکتر علی ملاموسی میبدی است. فارغ التحصیل سطح 3 مذاهب اسلامی از حوزه علمیه قم، و دکترای مدرسی معارف اسلامی از دانشگاه تهران ✨ادمین کانال: @Ali_Meybodi
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر موافق یا مخالف - بررسی دیدگاه وهابیت در موافقت اعتقادی محمد بن عبدالوهاب با پدرش.pdf
346.6K
🏷 📕 پدر موافق یا مخالف - بررسی دیدگاه وهابیت در موافقت اعتقادی محمد بن عبدالوهاب با پدرش 🖐 آنچه مسلم است محمد بن عبد الوهاب با تفسیر انحرافی از توحید، خوانش دیگری را از اسلام ارائه کرد که به موجب آن، برخی از آموزه‎های اسلام و رفتار مسلمانان را رمی به کفر و شرک کرد. ✋ علمای اسلام از همان ابتدا و با توجه به شناختی که نسبت به اسلام و توحید داشتند، به مخالفت با خوانش محمد بن عبدالوهاب از توحید پرداختند و مکاتبات و مناظرات آنها همگی گویا این حقیقت است. 👋 بر اساس گزارش‎های تاریخی از سوی مورخان سنی و وهابی، پدر محمد بن عبدالوهاب، به نام عبد الوهاب بن سلیمان التمیمي (1153ق) اولین کسی بود که متوجه انحرافات فرزندش محمد شد و همواره او را نسبت به تفکرات انحرافی‎اش مورد نکوهش قرار می‎داد. 👌 از آن جایی که وهابی‎ها از پدر محمد بن عبد الوهاب به جلالت قدر یاد می‎کنند، تمام تلاش خود را به خرج داده‎اند تا او را موافق با نگرش فرزندش محمد جلوه دهند. در حالی که مستنداتی وجود دارد که اندیشه وهابیت نه با نگرش فکری خاندان محمد بن عبد الوهاب سازگاری دارد، و نه با گزاره‎های تاریخی که حتی برخی از وهابی‎ها به آن اعتراف دارند. در این تحقیق نگارنده تلاش کرده است بعد از معرفی اجمالی عبدالوهاب بن سلیمان التمیمي، به بیان دیدگاه علمای وهابی نسبت به رابطه عبدالوهاب با فرزندش محمد پرداخته می‎شود، سپس دیدگاه آنها در این باره مورد بررسی و نقد قرار می‎گیرد. 💬 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 تلاشهای محمد بن سحیم العنزی در افشای انحرافات فکری محمد بن عبدالوهاب ✋ محمّد بن أحمد بن عليّ بن سحيم العنزي به همراه فرزندش سلیمان، و نوه‎اش ناصر، از جمله علمای حنبلی بودند که در روشنگری نسبت به افکار محمد بن عبدالوهاب، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند (1) و همواره مردم، علماء و حاکمان نجد را نسبت به افکار او آگاه می کردند. ابن غنام مورخ وهابی گزارش داده است که محمد بن سحیم و فرزندش سلیمان، افکار محمد بن عبدالوهاب را شدیدا انکار می‎کردند: «وأشر الناس والعلماء إنكارا عليه وأعظمهم تشنيعا وسعيا بالشر إليه سليمان بن سحيم وأبوه محمد فقد أتهم في ذلك وأنجد وجد في التحريش عليه والتحريض وهيأوا له أسباب الجريض» (2) . 🖐 أمين الريحاني دیگر تاريخ نگار وهابی، محمد بن سحیم به همراه فرزندش سلیمان را، اولین فردی معرفی کرده است که ضلالت محمد بن عبدالوهاب را برای علمای بصره، احساء، حرمین آشکار ساخته، و حتی حکم به کفر و قتل او نیز داده است. این پدر و پسر همواره محمد بن عبدالوهاب را فردی از خوارج، بدترین گمراه و کافر می خواندند و شرارت او بدتر از خوارج می دانستند: «أول من ضلله وكفره وسعى إلى العلماء في البصرة والأحساء والحرمين في مقاومته وقتله اثنان من مطاوعة الرياض هما محمد بن سحيم وابنه سليمان، فقالا: إن ابن عبد الوهاب خارجي بل من أقبح المضللين والكفار وشر الخوارج والفجار» (3). 👋 ابن حمید مکی در السحب الوابلة و در ترجمه ناصر بن سلیمان نوه محمد بن سحیم، عبارتی را بیان داشته است که اِشعار به آن دارد که محمد بن سحیم در ردّ افکار محمد بن عبدالوهاب اقدام به تألیف کتاب یا رساله‎ای کرده است: «ولجدّه محمّد ردّ على ابن عبد الوهّاب، أجاد فيه» (4) اگرچه تا به حال راجع به متن تألیف شده توسط محمد بن سحیم و نام اثر او چیزی گزارش نشده است، اما ابن فیروز حنبلی در منظومه‎ای که در اجازه نامه‎اش به نوه محمد بن سحیم یعنی ناصر سروده است، محمد بن سحیم را کسی معرفی کرده است که در مقابل بدعتهای محمد بن عبدالوهاب ایستادگی کرده است: 🗯وجدّه الأجلّ ممّن قمعا ... مبتدع العارض فيما ابتدعا 🗯وبيته الرّفيع في العلوم ... أرفع بيت شيد في القديم (5) 👌 باز ابن غنام محمد بن سحيم را در شمار علمایی یاد می برد که تلاش می کرد که مردم و مخصوصا حاکمان و سلاطین نجد را از محمد بن عبد الوهاب برحذر بدارد. محمد بن سحیم همواره افکار محمد بن عبد الوهاب را همواره خارج از اسلام می‎دانست به طوری که معتقد بود که محمد بن عبد الوهاب درصدد نشر افکاری است که نتیجه آن جز کنار زدن شریعت پیامبر اکرم (علیه الصلاة والسلام) و ایجاد تغییر سنت و احکام الهی، حاصل دیگری ندارد: «وحذروا منه جميع الأنام وأخرجوه بلا شك من حوزة الإسلام وأغروا به الخاص والعام خصوصا السلاطين والحكام وقطعوا لهم أنه رافض شريعة محمد (عليه الصلاة والسلام) وأنه مغير لمنار السنة والأحكام وليس له منها تمسك والتزام ...» (6). طبق گزارش الدرر السنیة محمد بن سحیم نه تنها با چیزی که محمد بن عبدالوهاب بدعت و شرک می‎خواند، مقابله کرد و بالعکس معتقد بود که امت اسلام هیچگاه گرفتار شرک و بدعت نبودند: «أن هذه الأمة لا يقع فيها شرك ولا بدعة» (7) . 💬 📚 منابع: (1) آل بسام، عبد الله بن عبد الرحمن، علماء نجد خلال ثمانية قرون، ج6، ص467. (2) ابن غنام، حسين، روضة الأفكار والأفهام لمرتاد حال الإمام، ج1، ص216-217. (3) الريحاني، أمين، تاريخ نجد وملحقاته، ص43. (4) ابن حمید نجدی، محمد، السحب الوابلة على ضرائح الحنابلة، ج3، ص1147؛ آل بسام، عبد الله بن عبد الرحمن، پیشین، ج2، ص382. (5) همان، ج3، ص1148. (6) ابن غنام، حسين، پیشین، ج1، ص218-219. (7) علماء نجد، الدرر السنية في الأجوبة النجدية، ج11، ص370. 💠 @Jarayan_Shenasi
رسالة سليمان بن سحيم إلى علماء المسلمين في الرد على ابن عبد الوهاب.pdf
114.2K
🏷 🔰 سلیمان بن سحیم و نگارش اولین متن مکتوب در رد وهابیت 🖐 آل سحیم از طوائف حنبلی در منطقه احساء، نجد و زبیر بودند که در مقابل با وهابیت ایستادند (1). از این خاندان سلیمان بن سحیم (1181ق) فقیه حنبلی و از قبیله عنزه به شمار می‎رفت (2). او همچون پدرش احمد، افکار ابن عبدالوهاب را اسلامی نمی‎دانست در راستای بیداری امت اسلامی، نهایت تلاش خود را بکار بست (3). 👋 طبق گزارش ابن غنام سلیمان به همراه پدرش از میان مردم و علمای نجد، شدیدترین انکار را نسبت به افکار ابن عبدالوهاب نشان داد: «وأشر الناس والعلماء إنكارا عليه وأعظمهم تشنيعا وسعيا بالشر إليه سليمان بن سحيم وأبوه محمد ...» (4) . 👌 ارتباط سلیمان با محمد بن عبدالوهاب، ابتدا با همراهی فکری آغاز گردید، سلیمان چند سالی با افکار او همراه بود، تا اینکه حقیقت دعوتش برای او منکشف گردید (3) از این رو اقدام به روشنگری نسبت به افکار محمد بن عبدالوهاب می‎کند و رسائلی را به علمای احساء، نجد، زبیر و حجاز فرستاده و آنها را نسبت به این افکار آگاه می‎کند. 👈 شاید بتوان گفت این رساله اولین میراث مکتوبی است که در رد وهابیت نگاشته شده و به ما رسیده است. رساله پیش‎رو حاوی مطالبی است که در آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت. 💬 📚 منابع: (1) مصطفی حمد وعلیان الحنبلی، الحنابلة واختلافهم مع السلفية المعاصرة، ص157. (2) همان، ص130. (3) ابن غنام، حسين، روضة الأفكار والأفهام لمرتاد حال الإمام، ج1، ص218. (4) همان، ج1، ص216-217. 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 سلیمان بن سحیم و افشای انحرافات فکری محمد بن عبدالوهاب 🖐 همان طور که گذشت سلیمان بن محمد بن سحیم (1181ق) به جهت آگاهی علما نسبت به افکار و عقائد محمد بن عبد الوهاب، اقدام به نگاشتن رساله‎ای برای علماء و حاکمان مناطق مختلف می‎کند: «من الفقير إلى الله تعالى سليمان بن محمد بن سحيم إلى من يصل إليه علماء المسلمين وخدام شريعة سيد ولد آدم من الأولين والآخرين» (1). این رساله با دست خط خود سلیمان نگاشته شده بود و محمد بن عبدالوهاب در یکی از رسائل خود آورده که یکی از این رسائل به دست او نیز رسیده است: «أني وقفت على أوراق بخط ولد ابن سحيم» (2). ✋طبق گزارش‎های محمد بن عبد الوهاب، این رساله در نجد به دست برخی از علمای آنجا همچون عبدالله بن سحیم ساکن در المجمعة رسید: «راسلكم هو - عدو الله - ابن سحيم» (3). و به علمای شهر قصیم نیز ارسال شده بود: «بلغني أن رسالة سليمان بن سحيم قد وصلت إليكم» (4). این رساله در قصیم تأثیر خود را گذاشت به طوری که علمای آن دیار سخن سلیمان در بیان انحرافات فکری ابن عبدالوهاب، مورد قبول و تصدیق قرار دادند: «وأنه قبلها وصدقها بعض المنتمين للعلم في جهتكم» (5). طبق گزارش ابن غنام، رساله سلیمان بن سحیم در خارج از منطقه نجد به مناطق احساء، حرمین و بصره نیز ارسال گردید: «وأرسل بذلك إلى الأحسا والحرمين والبصرة» و علما و حاکمان آن مناطق نیز متوجه انحرافات محمد بن عبد الوهاب شدند(6) 👌 سلیمان بن سحیم در ابتدای رساله علمای مسلمین را متوجه فردی منحرف و بدعت‎گذار در منطقه خود می‎کند که مردم را به انحراف کشانده است، و به جهت آن که شأن و منزلتی به آن ندهد، نامی از آن به میان نمی‎آورد (7) و از علما می‎خواهد تا قبل از آن که انحرافات او مردم ریاض را تحت تأثیر قرار دهد، در تقابل با انحرافات او تدبیری بیاندیشند: 🗣 «فالذي يحيط به علمكم أنه قد خرج في قطرنا رجل مبتدع جاهل مُضِل ضالّ، من بضاعة العلم و التقوى عاطل، جرت منه أمور فضيحة وأحوال شنيعة، منها شيء شاع وذاع وملأ الأسماع. وشيء لم يَتَعَدّ أماكننا بعد، فأحببنا نشر ذلك لعلماء المسلمين وورثة سيد المرسلين، ليصيدوا هذا المبتدع صيد أحرار الصقور لصغار بغاث الطيور، ويردوا بدعه وضلالاته وجهله وهفواته؛ همانطور که می‎دانید در منطقه ما فردی بدعت‎گذار، گمراه کننده و گمراهی است که در خود اندوخته‎ای از علم و تقوی ندارد. از او رفتار و حالات بد و زشتی گزارش شده است؛ برخی از آنها نزد مردم شایع شده و خبر آن، همه جا را پر کرده است و گوش همگان نسبت به آن، پر شده است. اما برخی از انحرافات او هنوز به منطقه ما (ریاض) نرسیده است. از این رو انحرافات او را برای عموم علما بیان می‎دارم تا در تقابل با انحرافات فکری او و رد ضلالات و بدعت‎های تدبیری بیاندیشند» (8). 👋 سلیمان بن سحیم در ادامه سخن خود، به پانزده انحراف فکری ابن عبدالوهاب، اشاره می‎کند، و در انتهای رساله از علما درخواستی می‎کند: 🗣 فبينوا رحمكم الله ذلك للعوام المساكين لذي لبس عليهم وأبطل عليهم الاعتقاد الصحيح، فإن رأيتم أن ذلك صواب فبينوه لنا، ونرجع إلى قوله، وإن رأيتموه خطأ فاردعوه وازجروه وبينوا للناس خطأه، فقد افتتن بسببه ناس كثير من أهل قطرنا، فتداركوا رحمكم الله الأمر قبل أن يرسخ في النفوس؛ پس علمای مسلمین برای عوام تهیدستی که حقیقت مسئله برای او مشتبه شده، و اعتقاد صحیحش مورد مخاطره قرار گرفته است، حقیقت مطلب را روشن بگردانید. اگر می بینید حرفهای او بر حق است، پس این مطلب را برای ما نیز بیان بفرمایید تا ما به نظر او عمل کنیم، اما اگر حرفهای او را بر خطا دیدید، پس او را از اين کار باز دارید و از گفتار و کردارش منع کنید و برای مردم خطاهایش را بیان کنید. چرا که به سبب حرفهای او بسیاری از مردم منطقه ما منحرف شده اند، قبل از آن که حرفهای او در وجود مردم محکم گردد، برای حل مسئله تدبیری بياندیشند» (9). 🗯 نگارش رساله و ارسال آن به علما و حاکمان، با تأثیراتی همراه شد که در آینده درباره آن صحبت خواهیم کرد. 💬 📚 منابع: (1) ابن غنام، حسين، روضة الأفكار والأفهام لمرتاد حال الإمام، ج1، ص344. (2) محمد بن عبد الوهاب، الرسائل الشخصية، ص88. (3) همان، ص63. (4) همان، ص11. (5) همان. (6) ابن غنام، حسين، روضة الأفكار والأفهام لمرتاد حال الإمام، ج1، ص217. (7) العثیمین، عبدالله بن صالح، بحوث وتعليقات في تاريخ المملكة العربية السعودية، ص95. (8) ابن غنام، حسين، روضة الأفكار والأفهام لمرتاد حال الإمام، ج1، ص344. (9) همان، ج1، ص347. 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 توهین، اتهام و افترا و در نهایت تکفیر سليمان بن سحيم حنبلی توسط محمدبن عبدالوهاب 🖐 همان طور در مباحث قبل گذشت، سلیمان بن سحیم اقداماتی را در جهت افشای اندیشه فکری محمد بن عبد الوهاب به کار بست که مهمترین آن نگاشتن رساله ای به علمای مناطق مختلف نجد، بصره، احساء و حرمین شریفین بود. این اقدام ابن سحيم با بازخورد مناسبی از محمد بن عبد الوهاب همراه نشد، و در رسائل متعددی به توهین، افترا و نسبت‌های ناروایی همچون مشرک، مبغض دین خدا و دشمن خدا بر او رو می‌آورد که در ذیل بدان اشاره می‌گردد: 👋 محمد بن عبد الوهاب در اتهامی، سلیمان بن سحیم عالم حنبلی منطقه ریاض، جاهلی خوانده است که عالم به جهل خود نیست و گرفتار جهل مرکب شده است: «يا ويلك أيها الجاهل الجهل المركب!» (1). این در حالی است که ابن حمید (1295ق) فقیه و بزرگ حنابله در مکه، شهادت می‌دهد که ابن سحیم از در شمار علماء و فضلاء به شمار می‎رود: «وكان من أهل العلم والفضل» (2). 👋 او در ادامه اتهامات خود به ابن سحیم، فهم عالم منطقه خود را از دین مورد هجمه قرار می‎دهد و بر این باور است که ابن سحیم با فهم فاسد خود درصدد فریب افهام عمومی مردم است: «فإن كان هذا قدر فهمك، فهذا من أفسد الأفهام، وإن كنت تلبس به على الجهّال فما أنت برابح» (3). از این رو در خطاب خود به ابن سحیم مطرح کرده است که نه تو و نه پدرت هیچگاه معنای شهادت به «لا إله إلا الله» را نفهمیده‎اید: «وأنت إلى الآن أنت وأبوك لا تفهمون شهادة أن لا إله إلا الله؛ أنا أشهد بهذا، شهادة يسألني الله عنها يوم القيامة: أنك لا تعرفها إلى الآن ولا أبوك» (4). بر این اساس هنگامی که با مقاومت ابن سحیم راجع به فهم اسلام مواجه می‌گردد اقدام به ناسزای بر او می‌کند، و در رساله‌ای خطاب به ابن سحیم می‌گوید: «هذا الرجل من البقر التي لا یتميز بين التين والعنب» (5) و در جای دیگر درباره ابن سحیم می‌گوید: «لكن البهيم لا يفهم معنى العبادة» (6). 👋 محمد بن عبدالوهاب بر اساس تضادی که با ابن سحیم در فهم اسلام برخورد، به محاکمه ابن سحیم رد می آورد و از او می‎خواهد که با توبه، وارد بر دین اسلام او شود: «لعلّك تتوب إلى الله، وتدخل في دين الإسلام» (7). وقتی نیز با مقابله ابن سحیم روبه‎رو می‎گردد، در اتهامی دیگر او و پدرش را دشمنان دین اسلام می‎خواند، اما دینی که محمد بن عبدالوهاب آن را تفسیر کرده و از آن با عنوان اسلام یاد می‎کند: «وأنت وأبوك مجتهدان في عداوة هذا الدين ليلاً ونهاراً » (8). او در رساله دیگر گزارش داده است؛ اوراقی از ابن سحیم به دست او رسیده که نشان می‎دهد ابن سحیم مردم را از اسلام دور می‎کند. محمد بن عبدالوهاب این تلاشهای ابن سحیم را نشان از کفر صریح او دانسته است: «أني وقفت على أوراق بخط ولد ابن سحيم، صنفها يريد أن يصد بها الناس عن دين الإسلام، وشهادة أن لا إله إلا الله، فأردت أن أنبه على ما فيها من الكفر الصريح، وسب دين الإسلام» (9). از این رو نزد عبدالله بن عید، سلیمان بن سحیم را شخصی معرفی می کند که با کفر و نفاقش، بغض و کینه خود را نسبت به دین خدا ابراز داشته است: «وإن كان مرادك أني أسكت عمن أظهر الكفر والنفاق، وسل سيف البغض على دين الله وكتابه ورسوله، مثل ولد ابن سحيم» (10). و یا در جای دیگر ابن سحیم و پدرش را کسانی معرفی می‎کند که مرتکب کفر، شرک و نفاق صریح شده‎اند: «نذكر لك أنك أنت وأباك مصرحون بالكفر والشرك والنفاق» (11). 👌 محمد بن عبدالوهاب تنها به این اتهام زنی‎ها اکتفا نکرد، بلکه اقدام به تکفیر و حکم به اباحه دم ابن سحیم می‎دهد. به طوری که در جواب نامه عبدالله بن سحیم عالم شهر ریاض، به سلیمان بن سحیم نسبت دشمن خدا بودن می‎دهد: «فإن الذي راسلكم هو عدو الله ابن سحيم» (12). و در رساله ای دیگر خطاب ابن سحیم، علنا با مشرک و مبغض دین خدا بودن، او را تکفیر می‎کند: «أنت رجل جاهل مشرك مبغض لدين الله» (13). و حتی بی پروا نسبت ابن سحیم و کسانی که دارای چنین وضعیتی هستند حکم قتل آنها را صادر می‎کند: «والله الذي لا إله إلا هو، لو يعرف الناس الأمر على وجههن لأفتيت بحل دم ابن سحيم وأمثاله، ووجوب قتلهم» (14). 💬 📚 منابع: (1) محمد بن عبد الوهاب، الرسائل الشخصية، ص234. (2) ابن حمید مکی، السحب الوابلة على ضرائح الحنابلة، ج3، ص1148. (3) محمد بن عبد الوهاب، الرسائل الشخصية، ص226. (4) همان، ص226. (5) همان. (6) همان، ص90. (7) همان. (8) همان، ص227. (9) همان، ص88. (10) همان، ص319. (11) همان، ص226. (12) همان، ص63. (13) همان، ص233. (14) همان، ص315. 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 مخالفت یکی دیگر از اعضای خانواده محمّد بن عبد الوهاب با انحرفات فکری او 🖐 آل‎بسام در کتاب تراجم خود موسوم به علماء نجد خلال ثمانیة قرون⁽¹⁾ از شخصی به نام ابراهیم بن عبدالوهاب آل مشرف با عنوان یکی از برادران محمّد بن عبد الوهاب نجدی یاد می‎کند. و درباره او می گوید: «او نزد پدر و دیگر علمای زمان خود به فراگیری علم پرداخت و به یکی از علمای زمان خود مبدل گشت». 👋 سپس آل‎بسام از ابراهیم بن عیسی یکی از مورخان نجد نقل کرد که اگرچه از وضعیت زندگی ابراهیم، همچون زمان ولادت و وفاتش اطلاع چندانی در دست نیست، امّا درباره او گزارش شده است که حاکم منطقه المجمعة واقع در شمال ریاض به نام حمد بن عثمان بن عبد الجبار، او را به امامت مسجد جامع این شهر تعیین کرد، و در زمان فعالیت علمی و دینی خود در آن منطقه با افکار انحرافی برادرش محمد بن عبدالوهاب مخالفت کرد و به یکی از معارضان افکار وهابیت مبدل گشت. 👌 بیان این گزارش حاکی از آن است، تضاد نگرش محمّد بن عبد الوهّاب با اسلام به گونه‎ای است که نه تنها پدر محمد بن عبد الوهاب، بلکه برادران او که در مرتبه علمای حنبلی بودند، با افکار او موافق نبودند و به مخالفت و معارضه با افکار او می‎پرداختند. 💬 📚 منابع: (1) عبد الله بن عبد الرحمن آل بسام، علماء نجد خلال ثمانیة قرون، ج1، ص386. 💠 @Jarayan_Shenasi
🏷 🔰 بررسی ادّعای وهابیت مبنی بر تلمذ و شاگردی محمد بن عبد الوهاب نزد پدرش عبد الوهاب 🖐 یکی از شگردهای وهابیت برای اعتبار بخشی به جایگاه محمد بن عبد الوهاب، او را شخصی معرفی می کنند که سابقه تلمذ نزد علما و فقهای زمانه خود داشته است. یکی از این علما عبد الوهّاب بن سلیمان پدر محمد بن عبد الوهاب است. ابن بشر در تاریخ خود مدعی است که محمد فقه حنبلی را نزد پدرش عبد الوهّاب آموخته است: «فقرأ الشیخ علی أبیه فی الفقه» (1). ابن غنام پا را فراتر گذاشته و در تاریخ خود وضعیت علمی محمد بن عبد الوهاب را این گونه نقل می‎کند که او در فقه چنان تبحر یافت که پدرش در فهم بسیاری از مسائل فقهی از او استمداد می جست و بهره فراوان زیادی از او برده است: «كان أبوه يتعجّب من فهمه وإدراكه قبل بلوغه ... ويقول أيضا لقد استفدت من ولدي محمد فوائد من الأحكام أو قريبا من هذا الكلام وقد كتب والده إلى بعض إخوانه رسالة نوه فيها بشأنه يثنى فيها عليه وأن له فهما جيدا» (2). 👈 وهابی‎ها در حالی چنین ادّعایی را مطرح می‎کنند که هیچ سندی راجع به آن ندارند، موقعیت زمانی و مکانی نویسندگان تاریخ نجد این امکان برای آنها بوجود نیاورده است که خود شاهد این واقعه باشند و یا از کسی نقل نکردند که او در آن زمان شاهد تلمّذ و فراگیری علوم دینی نزد پدر باشند. 👋 اما ابن فیروز حنبلی یکی از علمای حنبلی در منطقه نجد از پدرش که حدود هفت سال سابقه شاگردی نزد عبد الوهاب پدر محمد بن عبد الوهاب را دارد، از او نقل کرد: زمانی که ما در جلسات درس عبدالوهاب شرکت می‎کردیم، فرزندش محمد از کلاس درس پدر فراری بود، و همواره طلاب کلاس درس پدر را به تمسخر می‎گرفت، او به جای مطالعه دروس دینی، حکایات و احوالات اهل فتنه را دنبال می‎کرد و شیفته اخبار مدّعیان نبوت بود، محمد بن عبد الوهاب معتقد بود در کتب احکام، حق و باطل با هم ممزوج شده است، و فائده‎ای در آموختن فقه نیست: 🗣 هذا في عنوان أمره وقت قراءتنا على أبيه يفرّ من كتب الأحكام أعظم فرار حتّى إنّه يستهزئ بالمشتغلين على أبيه ... وكان مشتغلا بكتب الحكايات وأحوال الخارجين من أرباب الفتن وكثيرا ما يلهج بأخبار من تزعمون أن النبوة صناعة وحرفة من الحرف ... ثمّ عنّ له أن هذا الأمر لا يتمّ له إلا بالإنكار كتب الأحكام وأنها ممتزج فيها الحق بالباطل (3). 👌 با توجه به مطلبی که گذشت آیا می‎توان پذیرفت محمد بن عبد الوهاب را در شمار طلاب مذهب حنبلی قرار داد؟!! آیا می‎توان او را در شمار کسانی قرار داد که علم فقه را نزد پدر آموخته باشد؟!! آنچه مسلم است او هیچ اعتباری بر این نظام آموزشی و علمای زمان خود نمی‎دید، از این رو خود در آثارش هیچگاه فردی (چه پدر و چه غیر او را) به عنوان استاد و شیخ خود نام نمی‎برد و هیچ کلامی از علمای زمانه خود یاد نمی‎برد تا بخواهد به عنوان شاهد یا مؤید گفته های خودش بهره ببرد. 💬 📚منابع: (1) عثمان بن بشر، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ج1، ص33. (2) حسين بن غنام، روضة الأفكار والأفهام، ص25-26. (3) عبد الله بن داوود الزبيري، الصواعق والرعود، ص28. 💠 @Jarayan_Shenasi