#دلنوشته
❤️بسم رب العشق❤️
🌱مولای خوبی های عالم🌱
ایمانم را به محک آزمایش گذاشتم، دیدم آنچنان که باید به تعهدات و واجباتم عمل نکرده ام و از منطقه های ممنوعه پروردگارم پا عقب نکشیده ام و من تنها یک امید دارم و آن هم رحم پروردگارم هست. رحمی که با آن جراحت هایی که در اثر نافرمانی در روحم به وجود آمده التیام یابد.
☀️امام مقتدر من ☀️
کمکم کنید «ربنا ما خلقت هذا باطلا» همواره الهام بخش زندگی فردی و اجتماعی ام باشد و کمکم کنید با همه وجودم دریابم که خدا این آسمان و زمین و غوغا را به پوچی و بیهوده نیافریده است. بدانم که من مسئولیتی دارم و باید راهی را بپیمایم و من در مقابل این عظمت و نظم شگفت آور نقطه ای هستم و برای کاری و اگر در جایی که هستم کارم را به درستی انجام ندهم نظمی که پروردگارم آفریده را خراب کردم.
🌈 آقای خوبی های عالم🌈
می دانم که اگر ایمانم سرچشمه ای نباشد که از آن عمل بزاید و بار و تعهدی بر دوشم نگذارد ایمانی است که نه دنیایم را آباد خواهد کرد و نه عقبایم را سعادتمند.
آقا جانم🙏
دعایم کنید ایمانم از روی شعور و آگاهی و زاینده ی عمل و تعهد آفرین باشد و نوید هایی که در کتاب عظیم الشان خداوند برای افراد با ایمان قرار داده شده، شامل حالم گردد.
✍خانم پوستچیان
عضو فعال کارگروه کودک و نوجوان
@jaryaniha
🌱نازنینم!
هیچ کدام هم را نمیشناسیم.
در خیابان میبینمت.
نگاهم نمیکنی!
باتمام وجود میخواهی به من بفهمانی که به حسابم نمیآوری و این یعنی تمام حواست به من است!
به تو نزدیک میشوم.
سر میچرخانی و موهای لَختات پیچوتاب میخورد. بند شلوار جینت را که روی بلوز انداختهای، مرتب میکنی.
روبرویت میایستم، لبخند میزنم، میخواهم بگویم:....
طوری پشتت را به من میکنی که انگار دشمن پشت سرت ایستاده. پا تند میکنی و دور میشوی..
حسرت میخورم که حرفم را نشنیدی!
گمان کردی میخواهم بگویم:« عزیزم حجابت... »
من قبلاز هر چیز میخواستم بگویم: «دوستت دارم!»
همین!🍀
✍سعیده تیمورزاده
#جریان
#دلنوشته
#روز_ملی_عفاف_حجاب
@jaryaniha
🌊امام حسین (علیه السلام) کشتی نجات است.
در متلاطم ترین روزهای زندگی پناهمان یک یا حسین (علیه السلام) است.
🌪در بیابان روزگار که مات و مبهوت سردرگم می شوی، با نوای یا حسین(علیه السلام) سیراب آگاهی می شوی و راه برایت نمایان می شود.
✨ارباب ما که متلاطم ترین روزها را در کربلا داشت و تشنه ترین عالم بود، پناه تمام اشفتگان و تشنه لبان معرفت است.
گمانم از رمز و راز های سیر الی الله این است که دل به هرم آتش ها زده باشی و با نفس حق پخته شوی، آن وقت است که قرار هر بی قراری خواهی شد.
✍انسیه سادات یعقوبی
#دلنوشته
#محرم
@jaryaniha
«بسم الله الرحمن الرحیم»
🍀چه مربی خوبیست اربعین
چقدر زیبا انسان را تربیت می کند
به هر گوشه اش که نگاه می کنم نکته ها می فهمم
محبت های بدون توقع و بی دریغ، از خود گذشتی ها، هوای دیگران را داشتن، اینکه دنیا محل عبور است، آسان گرفتن سختی ها، همیاری پدر و مادر در پیاده روی خانوادگی و از همه مهمترین زندگی بر مدار امام و حرکت به سوی ایشان
اگر بخواهم دیده ها و شنیده هایم از درس های مدرسه اربعین را بگوییم کتاب ها می شود اما آنچه امسال مرا به تفکر واداشته درس های اربعین برای اربعین نرفته هاست
همان ها که اصطلاحا به آن ها می گویند جامانده ها
امسال که توفیق اربعین حاصل نشد به چیزهای دیگری می اندیشم
به همراهی زیبا در کنار همسرم، که با کنسل شدن سفر غرولند نکنم و ضمن حفظ احترام و اقتدار، ایشان را تشویق به برنامه ریزی جهت اربعین سال آینده و سفرهای کربلای دیگری کنم.
به فرزندم فکر می کنم که حواسم باشد درس های اربعین را از همین راه دور، برایش زنده نگه دارم.
اینکه سعی کنم در مسیر ظهور اربعینی زندگی کنم.
✍آمنه افشار
#آقای_من_به_تو_از_دور_سلام
#دلنوشته
#اربعین
🖊 ۱۰ شهریور ۱۴۰۲ _
@jaryaniha
بسم الله الرحمن الرحیم
پای دلم را راهی کربلا کرده ام، قبول.
رسالت مادری ام ماندن و نرفتن بود، قبول.
همسر و خواهر و عزیزان که رفته اند به نیابت من قدم می زنند، قبول.
التماس دعاهایم سوار بر کوله بار زائرین به حرم ها می رسد، قبول.
اما....
این چشم ها دیدار صحن و سرایت را تمنا دارند، چه کنم؟
این پاها قدم روی خاک کربلا را می خواهند، چه کنم؟
این شانه ها غبار هوای عاشقانت را می طلبند، چه کنم؟
کجا پناه ببرم؟
✍انسیهسادات یعقوبی
#دلنوشته
#اربعین
@jaryaniha
#لحظه_نگاشت
🌱این روزهای خانهام در غیاب اعضای خانواده، پر شده از قدمهای کودکی نوپا که تازه راه رفتن را آموخته.
تقریبا تمام روز را میخندم، تشویق میکنم و سرشار از لذت مادری میشوم.
چقدر برایم سوال شد...
خدایا ماهها بود که در انتظار قدمهای این نوپای کوچک بودیم.
اما حالا...
هم اکنون که بازار نذر خطوات، در مشایهی اربعین داغِ داغ است، پاهای کودکم گام برداشتن را تجربه میکند...
دلم میخواهد این قدمها را پیوند دهم به طریق الحسینع .
دلم میخواهد خیالپرداز شوم و باور کنم که همهی اینها به موسم اربعین مربوط است.
خدایا خیال شیرینم را کمی بیشتر پر و بال میدهم...
یادم باشد که شروع راه رفتنش دقیقا روزهای پیادهروی در مسیر عشق بود...
باشد نذر حسینع.
✍ انصاری زاده
#اربعین
#دلنوشته
#مادرانه
@jaryaniha
🌱همهمان این روزها وقتی برای رفع تشنگی آب مینوشیم مثل زهر میشود برایمان، دوست نداریم بهترین غذای لیست هفتگیمان را بپزیم به ساده ترین غذا هم که فکر میکنیم مثل تیغی میشود در گلو. همهمان این روزها اگر شب به علت کارهای روزمره و خستگی خوابمان ببرد. صبح عذاب وجدان داریم که چرا خوابیدیم؟ چطور شد خوابمان برد؟ آخر ما به رفاه عادت داریم و آنطرف مرزها سالهاست که به نداشتن رفاه عادت کردهاند😭
این روزها ظهور را نزدیک میبینیم و بیشتر از همیشه دعا میکنیم دلم میلرزد دلم عجیب امام را میخواهد اما میترسم، میترسم شرمنده باشم میترسم باری باشم به دوش امامم😔 و نه کمکی و نیرویی آخر وجودم پر از غفلت است و سهل انگاری پر از عُجب و غرور و پر از تسویف و ندانم کاری و...
ای کاش بارانی میآمد در صحرای وجودم، مثل هوای پاییز که باران میبارد و همهی خیابان ها و درخت ها را میشوید و تمیز میکند بارانی میبارید و وجودم را تمیز میکرد تا صحرای وجودم دشتی سرسبز و با طراوت شود. میشود آقاجان وقتی میآیی باران رحمت بر سر شیعیان ببارد و بعد به دیدارت بیاییم؟ 😭😭 میشود؟ تا این صحرای وجود دشتی سرسبز و با طراوت شود.
دلم میلرزد...
اما شنیدهام که ناامیدی حیله ی شیطان است پس جوانه ی امید درونم را زنده نگه میدارم شاید همین جوانه را از من بپذیرند. دفترم را باز میکنم و بار دگر به کولهام نگاه میکنم چه دارم چه توانمندی هایی؟ چه کاری میتوانم در این مسیر انجام دهم و بسم الله... میگویم و امید دارم که امام من برای دلهای شکسته دعا میکند.»
✍حدیث انصاری زاده
#دلنوشته
#غزه
#المعمدانی