eitaa logo
برگ و بار ...✒️
696 دنبال‌کننده
701 عکس
1 ویدیو
1 فایل
مروری بر زندگی و آثار استاد جواد محدثی صفحه ی اینستاگرام: Javad.Mohaddesi@ کانال ایتا: javadmohadesi@
مشاهده در ایتا
دانلود
📄 برگی از کتاب 📕 کتاب درسهایی از زیارت عاشورا بخش نهم / صفحه ۴۳ ▫️«آل محمد و خط زندگی و شهادت » اللّهم اجعَل مَحیایَ محیا مُحمد و آل محمَد و مَماتی مَمات مُحمد و آلِ محمّد آنچه در زیارت ، بها دارد ، عامل معرفت و شناخت است. آنچه به زیارت قیمت و جهت می‌بخشد ، آگاهی به جایگاه حساس آن و بصیرت به منافع و فواید آن است. آنچه زائر امام حسین(ع) را به مقام قرب خدا می‌رساند و زائر را مشمول درود و رحمت و بخشایش الهی قرار می‌دهد ، ثمربخش بودن «زیارت» در متن زندگی و جهت گیری اجتماعی و حمایت از حق و مقابله با باطل است . در غیر اینصورت ، زیارت، آن اثر مطلوب را نخواهد داشت و زائر ، تحیت الهی و مغفرت او را درک نخواهد کرد. در زیارت حسین (ع) از خدا میخواهیم که زندگی و مرگ ما را ، همچون زندگی و مرگ پیامبر و آل او قرار دهد. مگر نوع زندگی پیامبر و آل او چیست؟ شیوه ی حیاتشان کدام است؟ این خاندان ، الگو و سرمشق ما هستند ، در همه جا و در هر چیز و برای همه. حیاتشان ، عصاره ی دین و جلوه ای است از : تلاش در راه خدا فدا شدن در راه هدف قربانی شدن برای اسلام اسوه و الگو بودن برای اخلاق و فضیلت و راستی با مردم بودن و برای مردم بودن در رنجشان شریک و شادی شان مسرور بودن محور حق طلبان و ظلم ستیزان بودن. حیات «محمد و آل محمد» ، سراسر طهارت و پاکی است ، عفت است و نجابت ، خلوص است و ایثار. مهر است و کرم ، تواضع است و فروتنی با مؤمنان ، سازش نکردن با باطل و کنار نیامدن با مخالفان دین و در یک کلمه: «اشِداءُ عَلی الکُفّار وَ رُحماءُ بینَهم » پس اگر قابلیم و‌ شایسته ، خدایا حیات و ممات ما را در خط آل محمد قرار بده. آنگونه زیستن که تو میخواهی آنگونه مُردنی که تو بپسندی آنگونه که محمد و آلش زیستند آنگونه که محمد و آلش مُردند در بستری ز خون و شهادت مرگی شکوهمند و خدایی بالی به بال جعفر طیار یا رب ، حیاتمان ، یا رب، مماتمان آنگونه ساز ، که تو‌ میخواهی. و... رهرو راه محمد و آل محمد ، در زندگی باید پاپوشی از توکل و تن پوشی از تقوا و چراغی از بصیرت و یقین داشته باشد و‌ در راه عقیده به مبدأ و معاد ، لباس زیبای شهادت را هم بر اندام خود زیبنده ببیند. 📌درسهایی از زیارت عاشورا/جواد محدثی ♦️ ♦️ 🍃برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi
ابوطالب «ابوطالب ،ابو مطلوب هم هست .» فرزند رشیدش علی ، هم طالب حق بود هم مطلوب خلق . چون حقِ مجسّم بود ، معیار حق‌جویان و میزان حق پرستان بود. ای خدارا محبّ و هم محبوب حق طلب را تو طالب و مطلوب اگر حسودان و عنودان ،در ایمان ابوطالب تشکیک می کنند ،چون با علی خورده حساب دارند و چون به علی هیچ وصله ای نمی چسبد ،برچسب های ناچسب را به ابوطالب می زنند و عقدۂ پسر را بر سر پدر خالی می کنند ، تا از علی انتقام بگیرند ، وگرنه ابوطالب ، مؤمن قریش بود و مدافع قرآن ، و گوهر ایمانش را در صدف تقیّه حفظ کرد ، تا بتواند از حقیقت محمدی دفاع کند و‌چتر حمایتش را بر سر نبوت محمدی بگستراند . علی، فرزند چنین پدری است که در اوج غربت پیامبر ، سینه سپر کرد و سدی در برابر سیل کفر و شرک شد ، تا ایمان از دستبرد کفر مصون بماند و توحید ، در تاریکی شب شرک بدرخشد . ابوطالبِ مؤمن و موحّد ، حتی از شعر ، شمشیری ساخته بود ،برای دفاع از ایمان و توحید. بی جهت نبود که پسر ابیطالب ، اسدالله الغالب ،دوست داشت اشعار ابوطالب ،گردآوری ، تدوین، روایت و نشر شود و می گفت : «ابوطالب بر دین خدا بود و در شعرش علم و حکمت فراوان است.» اکنون ،طالبان حق را سزاست که نام و یاد ابوطالب را که مطلوب خلق و خالق و محبوب عام و خاص بود ، زنده و گرامی بدارند و نشان دهند که : « ابوطالب ،ابومطلوب هم هست... » 🖋جواد محدّثی 🔲 🔲 🍃کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi
« قبله ...🕋 » ز دامان سیاه آسمان ، تیغ سحر از بطن تاریک افق ، سر زد جهان از انفجار فجر، روشن شد نسیم عِطر آلود بهشتی ، حلقه بر در زد فشار پنجه ی شب بر گلوی صبح ، پیدا بود که از گلدسته ی مسجد مؤذن ، نغمه ی «الله اکبر» زد. شراب خواب، از جام دو چشمم ریخت دلم در در بیکرانْ آفاقِ سرشار از خدا ،پَر زد. به سوی «قبله» رو‌ کردم نمازم جلوه ی راز و نیازم بود نشان سوز و سازم بود. در آن معراج تنهایی، هزاران و هزاران چهره را دیدم که از هر سو ، ز شرق و غرب این عالم «جهت» را جستجو کردند هزاران و هزاران چهره ی پاک خداجویان درون خانه ها، محراب ها، در دشت و صحراها درون مسجد و معبد زِ کنج انزوای بند و زندان ها، به آب عشق حقجویی وضو کردند زن و مرد و جوان و پیر سیاه و زرد سفید و سرخ نژاد ترک و بربر ، رومی و زنگی عجم ، هندی ، عرب ، افغان به سوی قبله رو کردند همه با یک زبان، در یک جهت، با خالق خود ، گفتگو کردند *** سکوت بامدادی بود میان موج های ساکت و بی حرف به گوشم می‌رسید آهنگ شورانگیز و زیبای نیایش ها من از عمق سکوت سرد طنین عاشقان را می‌شنیدم از زبان صبح فضا از نغمه ی تسبیح و تکبیرِ سحر خیزان دلاویز و معطر بود دل هستی پُر از «الله اکبر» بود من از برق نگاهم در پگاه، آن روز می‌دیدم مسلمانان عالَم را _ دوانده ریشه در اعماق _ که دهها نسل ، اندر راستای تنگه ی تاریخ هماره ، هرکجا ، هر روز و صبح و ظهر و عصر و شام به هنگام نیایش ، چهره ی خود را به سوی قبله می‌گیرند پس از عمری به آن «سو»، روی آوردن همیشه در ستیز و صلح و مرگ و زندگانی شان پس از عمری به سوی کعبه شان بودن اندر واپسین دم هم ، به سوی قبله می میرند! به کانون فروغ افروز خود دلگرم و پابندند که بیدارند و آزادند نه در گردن طناب بردگی دارند نه در سر ، خواب ،در پا ، بند نه با شرق و نه با غرب اند نه با هر جبهه ای با شیوه ی خصمانه ، هم پیمان و پیوندند چنین نسلی ، به روی مرگ می‌خندند! *** الا ... ای قبله ، ای رمز محبت ها و الفت ها و وحدت ها الا... ای مظهر اندیشه ی توحید نشان جاودانِ روحِ ملت ها، تجلی گاه شورانگیز فکرِ امتی آگاه تو کانون همایشگاه میلیون ها دل روییده از خونی تو مغناطیس دلهایی و ما ، با روح آتشناک و پاکی ، کهربای کعبه را چون «کاه» ! الا ! ای ملت حق ، ای مسلمان ، وارث توحید ابراهیم هم اکنون پرچم توحید بر روی زمین افتاده خاک آلود ، خون آلود حقیقت ، رهروان تازه می‌خواهد ! هجوم سخت دشمن را ، مگر بر خانه ی ایمان نمی‌بینی ؟!... ردا پوشانِ شرکِ شوم، درون مسجد توحید، میان معبد «الله» برای خویشتن ، بتخانه می‌سازند مسلمان...! ای گرفته رایت خونین حق بر دوش، چرا از جا نمی خیزی؟! خطر در راه و طوفان در خروش و دشمن حق در کمین، _ کین توز،بیش از پیش _ و زخم ضربه ، هم از جانب بیگانه ،هم از خویش ، هماورد تو تا دندان ، زره پوش است نبردی سخت در پیش است چرا بر پا نمی‌خیزی؟... ✍🏼جواد محدثی / زندان اصفهان۲۲ شهریور ۵۷ 🔰 🔰 🍃کانال برگ و بار ... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی 🌐 eitaa.com/javadmohadesi