📄 برگی از کتاب
📕 کتاب درسهایی از زیارت عاشورا
بخش نهم / صفحه ۴۳
▫️«آل محمد و خط زندگی و شهادت »
اللّهم اجعَل مَحیایَ محیا مُحمد و آل محمَد و مَماتی مَمات مُحمد و آلِ محمّد
آنچه در زیارت ، بها دارد ، عامل معرفت و شناخت است. آنچه به زیارت قیمت و جهت میبخشد ، آگاهی به جایگاه حساس آن و بصیرت به منافع و فواید آن است.
آنچه زائر امام حسین(ع) را به مقام قرب خدا میرساند و زائر را مشمول درود و رحمت و بخشایش الهی قرار میدهد ، ثمربخش بودن «زیارت» در متن زندگی و جهت گیری اجتماعی و حمایت از حق و مقابله با باطل است . در غیر اینصورت ، زیارت، آن اثر مطلوب را نخواهد داشت و زائر ، تحیت الهی و مغفرت او را درک نخواهد کرد.
در زیارت حسین (ع) از خدا میخواهیم که زندگی و مرگ ما را ، همچون زندگی و مرگ پیامبر و آل او قرار دهد.
مگر نوع زندگی پیامبر و آل او چیست؟
شیوه ی حیاتشان کدام است؟
این خاندان ، الگو و سرمشق ما هستند ، در همه جا و در هر چیز و برای همه.
حیاتشان ، عصاره ی دین و جلوه ای است از :
تلاش در راه خدا
فدا شدن در راه هدف
قربانی شدن برای اسلام
اسوه و الگو بودن برای اخلاق و فضیلت و راستی
با مردم بودن و برای مردم بودن
در رنجشان شریک و شادی شان مسرور بودن
محور حق طلبان و ظلم ستیزان بودن.
حیات «محمد و آل محمد» ، سراسر طهارت و پاکی است ، عفت است و نجابت ، خلوص است و ایثار.
مهر است و کرم ، تواضع است و فروتنی با مؤمنان ، سازش نکردن با باطل و کنار نیامدن با مخالفان دین و در یک کلمه:
«اشِداءُ عَلی الکُفّار وَ رُحماءُ بینَهم »
پس اگر قابلیم و شایسته ، خدایا حیات و ممات ما را در خط آل محمد قرار بده.
آنگونه زیستن که تو میخواهی
آنگونه مُردنی که تو بپسندی
آنگونه که محمد و آلش زیستند
آنگونه که محمد و آلش مُردند
در بستری ز خون و شهادت
مرگی شکوهمند و خدایی
بالی به بال جعفر طیار
یا رب ، حیاتمان ، یا رب، مماتمان
آنگونه ساز ، که تو میخواهی.
و...
رهرو راه محمد و آل محمد ، در زندگی باید پاپوشی از توکل و تن پوشی از تقوا و چراغی از بصیرت و یقین داشته باشد و در راه عقیده به مبدأ و معاد ، لباس زیبای شهادت را هم بر اندام خود زیبنده ببیند.
📌درسهایی از زیارت عاشورا/جواد محدثی
♦️
#برگی_از_کتاب #آثار_جواد_محدثی #زیارت_عاشورا #کتاب_درسهایی_از_زیارت_عاشورا #شهادت #شیعه #امام_حسین #اسلام #زیارت
♦️
🍃برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi
ابوطالب
«ابوطالب ،ابو مطلوب هم هست .»
فرزند رشیدش علی ، هم طالب حق بود هم مطلوب خلق .
چون حقِ مجسّم بود ، معیار حقجویان و میزان حق پرستان بود.
ای خدارا محبّ و هم محبوب
حق طلب را تو طالب و مطلوب
اگر حسودان و عنودان ،در ایمان ابوطالب تشکیک می کنند ،چون با علی خورده حساب دارند و چون به علی هیچ وصله ای نمی چسبد ،برچسب های ناچسب را به ابوطالب می زنند و عقدۂ پسر را بر سر پدر خالی می کنند ، تا از علی انتقام بگیرند ، وگرنه ابوطالب ، مؤمن قریش بود و مدافع قرآن ، و گوهر ایمانش را در صدف تقیّه حفظ کرد ، تا بتواند از حقیقت محمدی دفاع کند وچتر حمایتش را بر سر نبوت محمدی بگستراند .
علی، فرزند چنین پدری است که در اوج غربت پیامبر ، سینه سپر کرد و سدی در برابر سیل کفر و شرک شد ، تا ایمان از دستبرد کفر مصون بماند و توحید ، در تاریکی شب شرک بدرخشد .
ابوطالبِ مؤمن و موحّد ، حتی از شعر ، شمشیری ساخته بود ،برای دفاع از ایمان و توحید. بی جهت نبود که پسر ابیطالب ، اسدالله الغالب ،دوست داشت اشعار ابوطالب ،گردآوری ، تدوین، روایت و نشر شود و می گفت :
«ابوطالب بر دین خدا بود و در شعرش علم و حکمت فراوان است.»
اکنون ،طالبان حق را سزاست که نام و یاد ابوطالب را که مطلوب خلق و خالق و محبوب عام و خاص بود ، زنده و گرامی بدارند و نشان دهند که :
« ابوطالب ،ابومطلوب هم هست... »
🖋جواد محدّثی
🔲
#مناسبتی #نثر_ادبی #وفات_ابوطالب #پدر_امیرالمؤمنین #اسلام #کعبه #عبد_مناف #عمران_ابن_عبدالمطلب
🔲
🍃کانال برگ و بار...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
@javadmohadesi
« قبله ...🕋 »
ز دامان سیاه آسمان ، تیغ سحر از بطن تاریک افق ، سر زد
جهان از انفجار فجر، روشن شد
نسیم عِطر آلود بهشتی ، حلقه بر در زد
فشار پنجه ی شب بر گلوی صبح ، پیدا بود
که از گلدسته ی مسجد
مؤذن ، نغمه ی «الله اکبر» زد.
شراب خواب، از جام دو چشمم ریخت
دلم در در بیکرانْ آفاقِ سرشار از خدا ،پَر زد.
به سوی «قبله» رو کردم
نمازم جلوه ی راز و نیازم بود
نشان سوز و سازم بود.
در آن معراج تنهایی،
هزاران و هزاران چهره را دیدم
که از هر سو ، ز شرق و غرب این عالم
«جهت» را جستجو کردند
هزاران و هزاران چهره ی پاک خداجویان
درون خانه ها، محراب ها، در دشت و صحراها
درون مسجد و معبد
زِ کنج انزوای بند و زندان ها،
به آب عشق حقجویی وضو کردند
زن و مرد و جوان و پیر
سیاه و زرد
سفید و سرخ
نژاد ترک و بربر ، رومی و زنگی
عجم ، هندی ، عرب ، افغان
به سوی قبله رو کردند
همه با یک زبان، در یک جهت، با خالق خود ، گفتگو کردند
***
سکوت بامدادی بود
میان موج های ساکت و بی حرف
به گوشم میرسید آهنگ شورانگیز و زیبای نیایش ها
من از عمق سکوت سرد
طنین عاشقان را میشنیدم از زبان صبح
فضا از نغمه ی تسبیح و تکبیرِ سحر خیزان
دلاویز و معطر بود
دل هستی پُر از «الله اکبر» بود
من از برق نگاهم در پگاه، آن روز
میدیدم مسلمانان عالَم را
_ دوانده ریشه در اعماق _
که دهها نسل ، اندر راستای تنگه ی تاریخ
هماره ، هرکجا ، هر روز
و صبح و ظهر و عصر و شام
به هنگام نیایش ، چهره ی خود را به سوی قبله میگیرند
پس از عمری به آن «سو»، روی آوردن
همیشه در ستیز و صلح و مرگ و زندگانی شان
پس از عمری به سوی کعبه شان بودن
اندر واپسین دم هم ، به سوی قبله می میرند!
به کانون فروغ افروز خود دلگرم و پابندند
که بیدارند و آزادند
نه در گردن طناب بردگی دارند
نه در سر ، خواب ،در پا ، بند
نه با شرق و نه با غرب اند
نه با هر جبهه ای با شیوه ی خصمانه ، هم پیمان و پیوندند
چنین نسلی ، به روی مرگ میخندند!
***
الا ... ای قبله ، ای رمز محبت ها و الفت ها و وحدت ها
الا... ای مظهر اندیشه ی توحید
نشان جاودانِ روحِ ملت ها،
تجلی گاه شورانگیز فکرِ امتی آگاه
تو کانون همایشگاه میلیون ها دل روییده از خونی
تو مغناطیس دلهایی
و ما ، با روح آتشناک و پاکی ، کهربای کعبه را چون «کاه» !
الا ! ای ملت حق ، ای مسلمان ، وارث توحید ابراهیم
هم اکنون پرچم توحید بر روی زمین افتاده
خاک آلود ، خون آلود
حقیقت ، رهروان تازه میخواهد !
هجوم سخت دشمن را ، مگر بر خانه ی ایمان نمیبینی ؟!...
ردا پوشانِ شرکِ شوم،
درون مسجد توحید،
میان معبد «الله»
برای خویشتن ، بتخانه میسازند
مسلمان...!
ای گرفته رایت خونین حق بر دوش،
چرا از جا نمی خیزی؟!
خطر در راه و طوفان در خروش و دشمن حق در کمین،
_ کین توز،بیش از پیش _
و زخم ضربه ، هم از جانب بیگانه ،هم از خویش ،
هماورد تو تا دندان ، زره پوش است
نبردی سخت در پیش است
چرا بر پا نمیخیزی؟...
✍🏼جواد محدثی / زندان اصفهان۲۲ شهریور ۵۷
🔰
#شعر #شعر_نو #قبله #مسلمان #اسلام #حق #سروده_های_جواد_محدثی
🔰
🍃کانال برگ و بار ...
مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی
🌐 eitaa.com/javadmohadesi