eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🍀 🍀 🍀 _خاطره‌ای ملموس‌تر از نترس بودن او دارید؟ ما به رفته بودیم. در روبه‌رویمان بودند. به‌طوری‌که آن‌ها را می‌دیدیم. آن منطقه خط مقدم بود اما خیلی باصفا بود. طرف نیروهای سوری چادر و مبل و... وجود داشت. آن موقع آتش‌بس بود. اما خب که آن طرف به‌راحتی دیده می‌شدند به هر صورت دشمن بودند. به اون رابطه سوری که همراه ما بود گفت: آن‌ها که هستند؟ (اشاره به‌طرف نیروهای ) راحت هم می‌شد نفرها و تانک‌های تانک‌هایشان را شمرد. رابط سوری گفت: عدو (دشمن) هستند. تا این کلمه را شنید گفت: این‌ها دشمن هستند؟ این‌ها آدم‌های نامردی هستند. پشت دوشکا پرید که آن‌ها را بزند رابطه سوری با التماس و لهجه عربی می‌گفت: نه نه الان آتش‌بس و اگر شما این کار را انجام بدهید آن‌ها پدرمان را درمی‌آورند. و واقعاً اگر بخاطر آن‌ها نبود حاجی طرف شلیک می‌کرد. حتی یادم هست حاجی یک روز نیروها را برای زیارت به آورد. آن‌جا یک سخنرانی جانانه‌ای انجام داد به‌ طوری‌ که اگر در آن لحظه به بچه‌ها می‌گفتند قله دماوند را جابجا کنید حتما جابه‌جا می‌کردند. حاجی توضیح می‌داد که در این مکان اسرای کربلا را به اسارت آوردند و بر سر آن‌ها چه کرده‌اند و چه کردند. مردم هم دور ما حلقه‌زده و ما هم دور حلقه‌زده بودیم. او سخنرانی می‌کرد و اشاره می‌کرد که سر امام حسین(علیه‌اسلام) را این‌جا آوردند. بچه‌ها زار زار گریه می‌کردند. می‌گفت: ما می‌خواهیم را اسیر بگیریم غل‌ و زنجیر به پایشان ببندیم و در بازار راه ببریم تا تمام دنیا بداند که ما در مقابل این‌ها می‌ایستیم. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯