eitaa logo
جنبش دانش آموزی خراسان رضوی
531 دنبال‌کننده
734 عکس
111 ویدیو
50 فایل
اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان خراسان رضوی مارا در پیام رسانها دنبال کنید @jonbesh_ir ___________________ صفحه ما در اینستاگرام @jonbesh_razavi ___________________ ارتباط با ما: @jonbesh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
پس کی؟! «فضایل ماه رمضان بدون ، درک نمی‌شود.‌ درک فضیلت‌های این ماه، محاسبه و مراقبه می‌خواهد و اگر کسی می‌خواهد در ماه رمضان ۱۰ داشته باشد، باید مراقبه کند. من نمی‌گویم همهْ این کار را بکنند؛ ولی (ره) که یک کشور را اداره می‌کردند در ماه رمضان ملاقات‌هایشان _ الا برای کارهای ضروری_ تعطیل بود. بیرون ماه رمضان گاهی روزی ۱۸ ساعت مسائل حکومتی را تدبیر می‌کردند ولی ماه رمضان تعطیل بود. ┄┅══✼🍃🌺🍃✼══┅┄‌ 🆔@jonbesh_ir
🛤 بهشت تا بهشت 📝 روز دوم وقت کمه بیدار شید ، الان راه میوفته پاشید با این صداها📣 بیدار شدیم ، قطار چند دقیقه ای بود توقف کرده بود سریع رفتیم نماز خونه و نماز رو خوندیم وقتی برگشتیم توی کوپه ، جز کسی قصد خواب نداشت بالاخره ها بالایی دارن 😁💪 پس سرگروه رو به زور بیدار نگه داشتیم و بازی شروع شد «جاسوس» بازی کردیم و از دوستان لذت بردیم 😅 بالاخره دروغ گو های خاصی توی کوپه داشتیم صبحانه کم طرفدار () رسید و نوش جانمون کردیم 🫤 کم کم داشتیم به نزدیک می‌شدیم شروع به جمع کردن وسایل کردیم ، البته تلفات هم دادیم ، یک سری وسایل مون هم گم شد 🤦‍♂ رسیدیم به همدان و ایستگاه راه اهن ایستگاه راه آهنی که وسط بیابون و بیرون شهر بود 😅 از قطار که اومدیم بیرون یک بیابون بود و اون وسط بوته های خار غلط میزد ، صدای قار قار پرنده ها هم بود و دیگر هیچ ..... از ساختمون راه اهن که رد شدیم اولین این سفر رو دیدیم الویه میدادن و چایی☕️ قطعا طرفدار الویه از حلوا ارده بیشتره دلی از عزا در آوردیم و بعد کمی انتظار کشیدن اتوبوس ها رسید راه افتادیم و سه چهار ساعتی تو راه بودیم. تو یکی از موکب های سر راه صبر کردیم و به سرعت نماز رو خوندیم و ناهار جذاب (قیمه مجلسی 😋) رو زدیم و راه افتادیم مدت زمان طولانی ای توی اتوبوس بودیم بچه ها با بازی و گفتگو و حتی درس خوندن سرگرم بودن اما وقتی صحبت شد دیدیم همه مون دلشوره خاصی داریم این دلشوره و 😬 نمیذاشت مسیر و خسته کننده بشه ته دل هامون شور میزد ، نکنه مشکلی پیش بیاد نکنه نتونم از رد بشم نکنه نتونم پیاده روی رو شرکت کنم ، نکنه نتونم برم تو حرم 🕌 شوق وصاله دیگه ، دنیوی هم فکر کنی وقتی میخوای بری دیدن کسی که خیلی دوسش داری هم شوق دیدار داری هم اضطراب لباسم اماده است ؟ عطر زدم ؟ موهام مرتبه ؟ برای دیدار فرقش اینه که به روحت نگاه میکنی پرونده م مرتبه ؟ حق کسی رو نخوردم ؟ گردنم نیست ؟ این دغدغه بود که بچه ها رو وادار به خوندن کرده بود 🤲 از درون غلیان میکردند ...... هر بار که از مربی ها میپرسیدیم چند دقیقه راه تا مقصد داریم میگفتن بیست دقیقه یا نیم ساعت ولی همین بیست دقیقه شد سه ساعت 😂😂 به قصر شیرین رسیدیم و محل اسکان ، هوا بشدت شرجی و گرم بود و عرق می‌ریختیم وارد حسینیه شدیم و نماز مغرب و استراحت رفتم سر کوله تا لباس راحتی بپوشم ، ای دل غافل ، شلوار راحتی با خودم نیاورده بودم😕 با اجازه مربی خیلی سریع از یکی از بازار های قدیمی شهر شلوار خریدم و برگشتم گعده کوچکی با مربی ها داشتیم و روی زمین پهن شدیم .....🥴 دوستان سفره رو پهن کردند و غذا اومد ، عدس پلوی خوشمزه ای بود ، اما چیزی که به دلم ننشست این بود نوشابه سر سفره بود ، حتی رمق نشستن سر اون سفره رو نداشتم دیگ 😞 غذا رو خوردیم و به استراحت پرداختیم ، البته عده ای پر انرژی و بیش فعال استارت مافیا زدند 😅 میانه ی مافیا مراسم سخنرانی شروع شد از عزیزان همراه بر روی منبر رفتند و سخنرانی شروع شد سخنرانی با موضوع خاصش جذاب شد 😅 و گروه دوم هم بهمون پیوستند. بعدش هم روضه و سینه زنی انجام شد و دوستان با خستگی به سمت خواب رفتند 😴😴 . ادامه دارد... ✍ نویسنده: سیدعلی حسینی 💫 @behesht_ta_behesht 🆔 @jonbesh_ir