سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
آشنایی نه غریب است که دلسوزِ من است
چون من از خویش برفتم، دلِ بیگانه بسوخت
خرقهٔ زهدِ مرا، آبِ خرابات ببُرد
خانهٔ عقلِ مرا، آتشِ میخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و مِی نوش دمی
که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
#حافظ
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
#اسامی_روزها_به_نام_اهل_بیت
سید ابن طاووس (ره) در کتاب «جمال الأسبوع» فرموده: ابن بابویه با ذکر سند از صقر بن ابی دلف روایت کرده: زمانی که متوکل عباسی حضرت هادی علیه السلام را به شهر سامرای کنونی آورد و نزد دربان خود (زراقی) حبس کرد، روزی برای خبر گرفتن از احوال آن حضرت نزد زراقی رفتم، گفت: چه کاری داری؟ گفتم: برای دیدن شما آمده ام. ساعتی با هم نشستیم و از هر دری سخن گفتیم، تا زمانی که مردم را متفرق کرد و مجلس خلوت شد، باز از من پرسید: برای چه پیش من آمدهای؟ من به همان صورت اول پاسخ گفتم، ولی او گفت: گویا آمده ای که خبری از مولای خود، امام هادی علیه السلام بگیری؟ من ترسیدم، گفتم: مولای من متوكل است، گفت: ساکت شو که مولای تو بر حق است،
و من نیز هم عقیده توام. گفتم: «الحمد لله»، سپس گفت: آیا میخواهی نزد آن حضرت بروی؟ گفتم: آری. گفت: اندکی بنشین تا پیک از نزد آن حضرت بیرون آید، من
نشستم تا زمانی که پیک بیرون آمد، پس از آن پسر کی را مأموریت داد، تا مرا نزد آن حضرت ببرد، وقتی به خدمت آن جناب رسیدم، دیدم بر روی حصیری نشسته و در برابرشان قبری آماده کرده اند! به وجود مبارکشان سلام کردم، سلامم را جواب دادند، سپس دستور دادند بنشینم، فرمودند: برای چه آمدهای؟ گفتم: برای خبر گرفتن از احوال شما آمده ام. آنگاه به خاطر دیدن آن قبر گریه کردم.
حضرت فرمودند: گریه مکن، که در این زمان از جانب ایشان آسیبی به من نمی رسد، گفتم: «الحمد لله» سپس گفتم: ای سرور من، حدیثی از رسول خدا صل الله علیه و آله روایت شده که من معنی آن را نمی فهمم، فرمودند آن حدیث کدام است؟ عرض کردم: « لا تُعادوا الأيام فتعادیکم » [با روزها دشمنی مکنید تا آنها با شما دشمنی نورزند. فرمودند: مراد از روزها تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست ما هستیم.
شنبه: نام رسول خداست،
یکشنبه: امیرالمؤمنین علیه السلام،
دوشنبه: حسن و حسین علیهما السلام،
سه شنبه: علی بن الحسين ومحمد بن علي وجعفر بن محمد علیهم السلام
چهارشنبه: موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علیهم السلام و من،
پنجشنبه: فرزندم حسن علیه السلام،
جمعه: فرزند فرزندم، که اهل حق برگردش جمع میشوند. این است معنی ایام، پس در دنیا با ایشان دشمنی مکنید، که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد.
آنگاه فرمود: با من خداحافظی کن و برو که بر تو ایمن نیستم و میترسم آزاری به تو رسد.
(مفاتیح الجنان باب اول فصل پنجم)
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_سی_و_سه
#درس_سیزدهم_بخش_دوم
توازون بین عقل گر ائی وسنت گرائی
یکی از مهمترین ویژگی امام صادق علیه السلام ایجاد تعادل وتوازون بین عقل گرائی افراطی وسنت گرائی افراطی بود لذا وقتی گروهی به طور کلی عقل را به کناری نهاده همه چیز را طبق روایات ولوضعیف توجیه وتبیین می کردند وعده ای دیگر روایات واحادیث را کناری گذاشته وعقل را تنها معیار وملاک قرارداه بودند
حضرت با نفی جبر وتفویض وبیان امر بین امرین راه درست را به همگان نشان داد
🔹مراد از« امر بین امرین »چیست؟
حاصل جمله «امر بین امرین » این است که هستی دارای نظام خاص و قوانین معینی است واین قوانین بر انسان به عنوان جزء هستی حکمفرماست اما بگونه ای نیست که نگذارند انسان آنگونه که می خواهد تصمیم بگیرد بلکه داشتن اختیار توسط انسان در گزینش راه ؛ جزء همین قوانین است وانسان می تواند با اختیار خویش راه خودرا انتخاب نماید
توضیح :
از نگاه دین، نه انسان مجبوراست که هیچ اختیاری از خود نداشته باشد و مانند امور طبیعی براساس حرکت قهری عمل کند و مانند آبی باشد که در نهر حرکت می کند، بدون آنکه اراده ای ازخویش داشته باشد و نه آنقدر آزاد است که بتواند قوانین حاکم بر نظام هستی را درهم پیچیده و به کناری نهد.
به خاطر عدم فهم دقیق این نکته عده ای از مسلمانان معتقد شدند انسان اختیاری از خویش ندارد و مانند امور طبیعی دچار حرکت قهری است و افعالی که از انسان سر می زند بدون اراده و اختیار وی صورت می گیرد که این طائفه را در اصطلاح « جبریه» می گویند. آنگاه با این سئوال اساسی مواجه شدند، اگر انسان هیچ اراده ای از خویش ندارد پس تکلیف کردن بندگان و ثواب دادن عده ای و عقاب کردن گروه دیگری لغو و بیهوده خواهد بود درحالی که خداوند حکیم علی الاطلاق است و کار لغو از خداوند امری محال است
@jorenab
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
#حافظ
@jorenab
فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ" از این آیه تا به آخر سوره وضع حساب و جزا و حال مجرمین و متقین را که در دنیا از مقام پروردگار خود پروا داشتند و نیز م
حال کار آنان را بیان میکند.
سپس آیه شریفه سرعت حساب را بیان میکند، (و میفرماید: حساب رسی او این قدر سریع است که از هیچ جن و انسی نمی پرسند چه گناهی کرده ای) و در جای دیگر صریحا فرموده: " وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ" [۳] و مراد از کلمه" یومئذ" روز قیامت است.
و سؤالی که در آیه نفی شده و فرموده: " از کسی سؤال نمی شود" سؤال به طور معمول و مالوف در بین خود ما انسانها است، چنین سؤالی را نفی کرده، پس این آیه منافاتی با آیه
" وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ" [۱] و آیه" فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ" [۲] ندارد،
برای اینکه روز قیامت مواقف مختلفی دارد،
۱ـ در بعضی از آن مواقف مردم بازخواست میشوند،
۲ـو در بعضی دیگر مهر بر دهانهایشان زده میشود، و در عوض اعضای بدنشان سخن میگوید،
۳ـ و در بعضی مواقف دیگر از سیماشان شناخته میشوند.
" یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ"
این آیه در مقام پاسخ از پرسشی تقدیری است، گویا کسی میپرسد: خوب وقتی از گناهشان پرسش نمی شوند پس از کجا معلوم میشود گنهکارند؟
در پاسخ فرموده: " مجرمین از سیمایشان شناخته میشوند...
----------
[۳]: و خدا سریع الحساب است. سوره نور، آیه ۳۹.
[۱]: ایشان را نگهدارید که باید بازخواست و سؤال شوند. سوره صافات، آیه ۲۴.
[۲]: پس به پروردگارت سوگند که به طور حتم از ایشان از همگیشان سؤال خواهیم کرد. سوره حجر، آیه ۹۲
(المیزان ج۱۹ص۱۷۹)
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_سی_و_چهار
#درس_سیزدهم_بخش_سوم
عده ای در مقابل، راه افراط پیموده و معتقد شدند انسان به طور کامل آزاد است و خداوند بعد از خلق انسان ها؛ آنها را آزاد گذاشته و امور را به خودشان تفویض کرده است و هیچ دخالتی در کارشان نمی کنند که به این گروه در اصطلاح « مفوضه» گفته میشود. و اینان در این مشکل عمیق گرفتار شدندکه لازمه کلامشان احاطه نداشتن خداوند برافعال بندگان است و نفع و شر بوسیله بندگان است که محقق می شود.
این سخن ـ علاوه بر آنکه خلاف امر وجدانی است؛ زیرا انسان بالوجدان می یابد که برخی از اموری که اتفاق میافتد خارج از حیطه اختیار اوست. بر خلاف نص صریح قران کریم است که میفرماید: « آنها نمىتوانند هيچ كس را بدون اذن وفرمان پروردگار ضرر برسانند» « وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّه»
اما اهل بیت عصمت و طهارت:که مفسران حقیقی دین هستند قائل به « أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» می باشند.
مراد از این سخن ـ یعنی « أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» ـ اما از آنجا که انسان جزئی ازنظام هستی است، هم دارای قوانین ومقررات خاصی است چنین قوانینی برانسان حکمفرماست؛ اما این قوانین اینگونه نیستند که نگذارند انسان آن گونه که میخواهد تصمیم گیری نماید؛ بلکه داشتن اختیار توسط انسان درگزینش راه جزء همین قوانین است و انسان می تواندراه خود را ، خود انتخاب نماید. حال اگر به راه تقوا رفت عاقبت به خیر خواهد شد.
« طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب » و در این صورت از یک طرف زندگی با آرامش خواهد داشت؛ زیراهمیشه با دید مثبت به مصائب و مشکلات زندگی خویش می نگرد. چون می داند خداوندی که وی را آفریده است او را رها نکرده است و ازطرف دیگر در آخرت آسوده خاطرخواهد بود.
« وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُون»
اگرراه فجور را درپیش گرفت، به بدجایگاهی رهنمون خواهدشد.« فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيرا»
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
#نگاه_کتاب_مقدس_و_قران_به_زن
نگاه کتاب مقدس به زن نگاهی منفی است و حتی در داستان آفرینش، از زن به عنوان کارگزار شیطان در گمراه کردن آدم یاد میشود[۱] و برای همین ، مستوجب عذاب و لعنت خدا است:
«[خداوند] به زن گفت: الم (درد) زایمان تو را بسیار افزون میکنم؛ با الم، فرزندانی خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد».[۲]
در حالی که
بر اساس بیان قرآن، کریم شیطان هم آدم و هم حوا را با هم وسوسه نمود فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ [۳]
لذا در قران کریم بحث گول خوردن آدم توسط حوا نیست بنابراین روشن است عذابی برای زن هم نخواهد بود زیرا او حضرت ادم را فریب نداد
✅اما در مورد درد زایمان نگاه قرآن یک ، نگرش مثبتی است که از ان به هیچ وجه عذاب و مجازات برداشت نمی شود
(ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی وضع حمل می نماید. و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است. تا زمانی که به نیرومندی و کمال خود بالغ گردد و به چهل سالگی برسد می گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان. من به سوی تو باز گشتم (و توبه کردم)، و من از مسلمانانم)
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ [۴]
نکته جالب انکه می فرماید به حرمت انکه مادر به سختی فرزند را به دنیا اورد به پدر و مادر احترام کنید یعنی احترام پدر به برکت وجود مادر و زحمتی است که او کشیده است
این سخن کجا و اینکه درد زایمان عذاب برای زن است کجا
[۱]. پیدایش؛ 3: 1 – 6.
۲]. پیدایش، 3: 16
[۳]. اعراف، 20.
[۴]. احقاف، 15
@jorenab
هر كه مجموع نباشد به تماشا نرود
يار با يار سفركرده به تنها نرود
باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش
صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود
بر دل آويختگان عرصه عالم تنگست
كان كه جايي به گل افتاد دگر جا نرود
هرگز انديشه يار از دل ديوانه عشق
به تماشاي گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغيلان بروم با تو چنان
به ارادت كه يكي بر سر ديبا نرود
سعديا بار كش و يار فراموش مكن
مهر وامق به جفا كردن عذرا نرود
#سعدی
@jorenab
هدایت شده از کانال هوش مصنوعی حوزه کوتنا
#هوش_مصنوعی
#حوزه_علمیه_امام_صادق_کوتنا
با سلام و احترام خدمت عزیزان حاضر در کانال هوش مصنوعی حوزه علمیه امام صادق علیه السلام کوتنا
در این کانال سعی می کنیم اطلاعات مربوط به هوش مصنوعی رو برای علاقمندان بازنشر کنیم، شما میتونین دوستان خود را از طریق لینک زیر به کانال دعوت کنین.
🔸نماینده آموزش هوش مصنوعی حوزه کوتنا: طلبه گرامی آقای دکتر آلاشتی
لینک عضویت در کانال هوش مصنوعی:
https://eitaa.com/joinchat/3201958933C0ddf88d91f
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
https://eitaa.com/kotena
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
#سلسله_بحث_امامت_سی_و_پنج
#درس_سیزدهم_بخش_چهارم
یزیدابن عمیر بن معاویه شامی می گوید: «درمرو خدمت امام رضاعلیه السلام رسیدم عرض کردم، یابن رسول الله از امام صادقعلیه السلام اینگونه برای ما روایت شده که فرمود: « لَاجَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» معنای این سخن حضرت چیست؟
امام رضاعلیه السلام فرمود: هرکس معتقد باشد خداوند افعال ما را انجام میدهد و بعد ما را بواسطه آن عذاب میکند قائل به جبراست و کسی که گمان کند خداوند امرخلق و روزیشان را به حجت هایش تفویض کرده است قائل به تفویض است. هرکس قائل به جبر باشد، کافر است و هرکس قائل به تفویض باشد مشرک است.
عرض کردم: یابن رسول الله!پس معنای« أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» چیست؟
فرمود: بودن راه برای انجام آنچه خداوند امر کرده است و ترک آنچه که از آن نهی نموده است « عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَيْرِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الشَّامِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا7بِمَرْوَ فَقُلْتُ لَهُ يَاابْنَرَسُولِ اللَّهِ رُوِيَ لَنَاعَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ فَمَا مَعْنَاهُ فَقَالَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ أَفْعَالَنَا ثُمَّ يُعَذِّبُنَا عَلَيْهَا فَقَدْ قَالَ بِالْجَبْرِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَى حُجَجِهِ ع فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِيضِ فَالْقَائِلُ بِالْجَبْرِ كَافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِيضِ مُشْرِكٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ فَقَالَ وُجُودُ السَّبِيلِ إِلَى إِتْيَانِ مَا أُمِرُوا بِهِ وَ تَرْكِ مَا نُهُوا عَنْهُ »
نکته مهم اینجاست که مراد از آزاد بودن انسان آزادی وی در تکوین و در خلقت است؛یعنی انسان به گونهای آفریده شده است که آن گونه که میخواهدمی تواند عمل نماید؛ امادرتشریح؛ خداوند وی را رها نکرده است بلکه می تواند به هر سمتی حرکت نماید. ولذا هرکاری که انجام میدهدخالی ازاحکام پنجگانه نیست؛یعنی یاکارحرام است یاواجب یا مکروه یا مستحب یا مباح می باشد و این نشانه گذاری برای آن نیست که انسان سلب اختیار شود؛ بلکه برای آن است که هیچ بهانه ای برای عدم شناخت راه نداشته باشد و نگوید اگر درچنین مسیری رفته ام برای ناآشنایی بوده است؛ لذا هیچ کاری از انسان سرنمی زند؛ مگرآنکه متوقف به یکی از این امور پنج گانه است.
@jorenab
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود
کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل
وهم چگونه وصف آیینه حق نما کند
مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_سی_و_شش
#درس_چهاردم_بخش_اول
چگونگی تبیین مبانی شیعه توسط امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام با توجه به شرایط بوجود آمده نه تنها با مسلمانان محاوره وهم نشینی داشت بلکه با زندیق وبی دین نیز مباحثات متعددی داشت که این از یک سو نشان از تلاش امام علیه السلام برای نشر دین دارد واز سوی دیگر نشان از گشاده روئی حضرت داردکه دیگران به راحتی نظرات واشکا لات خویش را نزد آن حضرت بیان می کردند
توجه به نوع مباحثه حضرت بسیار مهم است زیرا شناخت مخاطب ونوع مواجهه با او وسخن گفتن در فهم وی بسیار می تواند راه گشا باشد یعنی وقتی کسی برای مناظره رو در روی انسان قرار می گیرد هدف؛ هدایت او باشد نه مغلوب ساختن او یا اظهار فضل کردن ومباحث خارج از فهم مخاطب سخن گفتن در اینجا به چند نمونه از مناظرات حضرت توجه می کنیم
مناظره با ابوشاکر دیصانی
ابو شاکر ديصاني به محضر امام صادق عليهالسلام آمد و گفت: مرا به پروردگارم راهنمايي کنيد
امام صادق عليهالسلام فرمود: بنشين و چون نشست، در آن مجلس کودکي بود که تخم مرغي در دست داشت و با آن بازي ميکرد. پس امام صادق عليهالسلام به ديصاني فرمود: اي ديصاني، چنان که ميبيني اين تخم مرغ، بسته است و پوستهي غليظي بر روي آن قرار گرفته و زير اين پوستهي غليظ و محکم، پوستهي رقيق و نازکي قرار دارد و درون پوستهي رقيق، دو مايع روان نقره اي و طلايي وجود دارد؛ که هيچ کدام داخل ديگري نميشوند و همان گونه که ميداني نه کسي از آن خارج شده که خبر از سلامت آن بدهد و نه کسي در آن داخل شده که خبر از فساد آن بدهد. و معلوم نيست آيا براي پيدايش جوجه نر آفريده شده و يا براي پيدايش جوجه ماده. از اين تخم مرغ انواع طاووسها [و جوجههاي گوناگون ديگر] بيرون ميآيد؛ آيا فکر نميکني که براي اين آفرينش مدبري [حکيم] لازم است؟
ابوشاکر ديصاني چيزي نگفت و سر به زير انداخت و پس از اندکي تأمل، رو به آن حضرت کرد و گفت «أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريک له و أن محمدا عبده و رسوله، و أنک امام و حجة من الله علي خلقه، و أنا تائب مما کنت فيه»؛ يعني شهادت ميدهم که خدايي جز خداي يگانه نيست و او شريکي ندارد و حضرت محمد صلي الله عليه و آله بنده و رسول اوست و تو امام و حجت خدا بر مردم هستي و من از اعمال گذشته خود توبه ميکنم(الاحتحاج ج۲ص۲۰۱)
درین مناظره حضرت به برهان نظم تمسک کرد که می تواند فطرت درونی انسان را بیدار نماید وچون همین مقدار برای ابوشاکر دیصانی کافی بود حضرت ادامه نداد ومباحث عمیقی را مطرح نساخت
@jorenab
27.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺طوفان علم صالح کارشناس ایرانی در اینترنشنال؛
🔹تودهنی محکم به مجری جنگطلب اینترنشنال و جواب به همه شبهات و سوالات درباره سوریه و ایران!
🔹استاد دانشگاه ملی استرالیا: "ایران با حضور در سوریه زمان خرید تا قدرت موشکی و هستهای خود را بالا ببرد و دکترین دفاعی ایران دیگر متکی به گروههای مسلح منطقهای نیست | سر کار آوردن تروریستی که تا دیروز ده میلیون دلار برای سر او جایزه گذاشته بودید برای سوریه یک پیروزی نیست بلکه به معنای آیندهای تاریک و نامشخص است"
@Majalle_Beynolmalaly
من مست وتو دیوانه ماراکه برد خانه
صدبار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را، هشیار نمیبینم
هر یک بَتَر از دیگر، شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ، تا لذّتِ جان بینی
جان را چه خوشی باشد، بی صحبتِ جانانه؟
هر گوشه یکی مستی، دستی زِ بَرِ دستی
وان ساقیِ هر هستی، با ساغرِ شاهانه
تو وقفِ خراباتی، دَخلت مِی و خَرجت مِی
زین وقف به هُشیاران، مَسپار یکی دانه
از خانه برون رفتم، مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مُضمَر، صد گلشن و کاشانه
چون کشتیِ بیلنگر، کَژ میشد و مَژ میشد
وز حَسرتِ او مُرده، صد عاقل و فرزانه
گفتم: «ز کجایی تو؟»، تَسخر زد و گفت: ای جان!
نیمایم ز تُرکستان، نیمایم ز فَرغانه
نیمایم ز آب و گِل، نیمایم ز جان و دل
نیمایم لبِ دریا، نیمی همه دُردانه
گفتم که «رفیقی کن، با من که منم خویشات»
گفتا که «بِنَشْناسَم، من خویشْ ز بیگانه»
من بیدل و دستارم، در خانهٔ خَمّارم
یک سینه سخن دارم، هین شرح دهم یا نِه؟
شمسُالحقِ تبریزی! از خلق چه پرهیزی؟
اکنون که درافکندی، صد فتنهٔ فَتّانه
@jorenab