eitaa logo
جرعه ناب
644 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
197 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
امام باقر علیه السلام حضرت محمد بن علی علیه السلام در اول رجب یا سوم صفر سال 57 هجری قمری در مدینه بدنیا آمد ودر روز دوشنبه 7 ذی الحجه 114 هجری قمری در سن 57سالگی به دستور هشام بن عبدالملک مسموم شد ودر مدینه به شهادت رسید ودر قبرستان بقیع مرقد شریف آن حضرت واقع شده است از سال 94 تا 114 هجری قمری بخاطر ضعف دولت بنی امیه مسلک ها وگروهای متعددی مانند مرجئه ،کیسانیه، غالیان و...رشد نمود وامام باقر علیه السلام در راستای مباحث دینی وفقهی بر مبنای اعتقاد شیعی جنبش علمی وسیعی را به وجو آورد بگونه ای که شهرت علمی آن حضرت علاوه بر حجاز در عراق وخراسان فراگیر شده است. الف-نهضت مهم علمی امام در تبیین حقائق دین اصیل اسلام ومبانی شیعه در روایات فراوانی که از آن حضرت بدست ما رسیده است بخوبی آشکار است بگونه ای که بخش عظیمی از مباحث فقهی شیعه روایات امام باقر علیه السلام است ب-در مورد تفسیر قرآن کریم نیز اصرار فراوانی بر تفسیر صحیح قرآن کریم داشت لذا می فرمود هیچ کس نمی تواند ادعا کند که قرآن به نحو کامل چه ظاهرش چه باطنش را می داند جز اوصیاء الهی « مَا يَسْتَطِيعُ‏ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ.»(بحارالانوار ج۸۹ص۸۸) ودر روایتی دیگر آمده است هرکس بگوید بطور کامل بر قرآن کریم احاطه دارد آنگونه که از سوی خداوند متعال نازل شده است جز علی بن ابی طالب وائمه بعدش علیهم السلام دروغ می گوید « مَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ يَقُولُ إِنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا كَذَبَ وَ مَا جَمَعَهُ وَ مَا حَفِظَهُ‏ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ ع‏»(بحارالانوار جلد۸۹ص۸۸) ج-با توجه به ضعف دولت بنی امیه واوج گیری نحله ها ومذاهب مختلف حضرت مناظرات فراوانی باگروهای متعدد وحتی با افراد غیر مسلمان انجام داد که در کتب تاریخی مضبوط است وبه عنوان نمونه مناظره آن حضرت با عبدالله بن نافع دراین جا ذکر می کنیم عبدا الله بن نافع از سردمداران خوارج معتقد بود حضرت علی علیه السلام بخاطر کشتن خوارج وپذیرش حکمیت کافر شده است لذا می گفت هرکس بتواند ثابت کند او ظا لم نیست به سوی او می روم اورا به سوی امام باقر علیه السلام رهنمون شدند ابتداء حضرت بعداز حمد وثنای خداوند از حاضران خواست هرکس فضیلتی در باره حضرت علی علیه السلام میداند بگوید وآنها نیز هریک فضیلتی گفتند عبدالله بن نافع گفت اینهارا من میدانم ولی اینها مربوط به قبل از کشتن اهل نهروان است سپس حدیث «رایه» (پرچم) را ذکر کردند که نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود فردا پرچم رابدست کسی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد وخداو رسول اورا دوست دارند حمله می کند بدون آنکه اهل فرار از جنگ باشد واز جنگ بر نمی گردد مگر اینکه خداوند بدست او فتح را ارزانی مسلمین می کند « لَأُعْطِيَنَ‏ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ كَرَّاراً غَيْرَ فَرَّارٍ لَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْه» حضرت فرمود درباره این حدیث چه می گوئی؟ گفت این حدیث حق است ولی مربوط به قبل ازین مسائل است امام فرمود آیا آن روز که خداوند علی را دوست میداشت می دانست اهل نهروان را می کشد یا نمیدانست؟ گفت میدانست فرمود ایا محبت خداوند به علی علیه السلام ازآن جهت بود که وی در خط طاعت خداوند بود یا بخاطر نافرمانی او؟ گفت بدیهی است بخاطر طاعت او (یعنی حضرت علی علیه السلام تا پایان عمر بر طاعت خداوند بوده است بنابراین کشتن اهل نهروان در راستای فرمان ا لهی بود) امام باقر علیه السلام فرمود بر خیز که جواب خودت را دادی واو بر خواست در حالی که می گفت خداوند میداند رسالتش را در کجا قرار دهد(کافی ج۸ص۳۵۱) نکته: ابن حجر عسقلانی از علمای اهل سنت در کتاب «الصواعق المحرقه» می نویسد: محمد باقر –علیه السلام- به اندازه ای رموز واسرار علوم را روشن ساخت وحقائق واحکام وحکمتها ولطایف را بیان نمود که جز کوردلان یا منحرفان کسی آنرا نمی تواند انکار کند از اینرو به شکافنده وجمع آورنده علوم لقب گرفت(صواعق المحرقه چاپ مصر ص ۲۰۶) @jorenab
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند یک طایفه را بهر مکافات سرشتند یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند جمعی به در پیر خرابات خرابند قومی به بر شیخ مناجات مریدند یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کز حق ببریدند و به باطل گرویدند چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی از دام گه خاک بر افلاک پریدند @jorenab
نبى اكرم( صلّى اللّه عليه و آله و سلم) می فرمایند: من در قيامت نزد ميزان هستم و هر كه گناهانش بر ثوابهايش فزونى گيرد صلواتهائى را كه بر من فرستاده مى‌آورم تا بدانها ميزان اعمالش سنگين گردد. « أَنَا عِنْدَ اَلْمِيزَانِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَيِّئَاتُهُ عَلَى حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلاَةِ عَلَيَّ حَتَّى أُثَقِّلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ» ( مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۳۱۲)
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و از تو میخواهم هر خیری را که به آن امید دارم و هر خیری را که به آن امید ندارم و از شر آنچه که از آن دوری می‌کنم و از شر آنچه که از آن دوری نمی کنم به تو پناه می برم. « اَللَّهُم إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا أَرْجُو وَ مِنْ خَيْرِ مَا لاَ أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لاَ أَحْذَرُ» (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة (المصباح) ج ۱، ص ۱۹) @jorenab
امام صادق علیه السلام حضرت جعفر بن محمد علیه السلام در 17ربیع الاول 83 هجری قمری در مدینه بدنیا آمد ودر 25 شوال سال148 هجری قمری در سن 65 سالگی به دستور منصور دوانیقی در مدینه به شهادت رسید ومرقد شریف آن حضرت در قبرستان بقیع واقع شده است  علت نامیدن شیعه به مذهب جعفری  مذهب تشیع را به مذهب جعفری می شناسند ممکن است عوامل چند موجب چنین اسم گذاری شده باشد الف- دوران سی وچهار ساله  امامت امام صادق علیه السلام نسبت به ائمه علیهم السلام دیگر بیشتر بود لذا حضرت زمان بیشتری را صرف معرفی مذهب حقه تشیع نموده است ب- دوران امامت امام صادق علیه السلام عصر شکوفائی علم است زیر کار علمی که توسط امام باقر علیه السلام شروع شد ودر عصر امام صادق علیه السلام رونق بیشتری گرفت بگونه ای که گفته شده است حدود چهار هزار شاگرد از محضر آن حضرت بهره می بردند ج- به علت گسترش علمی امام صادق علیه السلام حتی غیر شیعه نیز از شاگردان امام بودند ازین جهت علم امام وبه تبع آن مذهب تشیع انتشار بیشتری یافت د-افراد مخالف دین با کمال آزادی نظر ات خود را مطرح می کردند وقتی ناراحتی برخی از شیعیان را در برابر سوالات ملحدانه خود می دیدند می گفتند مااین مطالب را با امام صادق علیه السلام مطرح  می کنیم واو با گشاده روئی پاسخ میدهد @jorenab
سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت آشنایی نه غریب است که دلسوزِ من است چون من از خویش برفتم، دلِ بیگانه بسوخت خرقهٔ زهدِ مرا، آبِ خرابات ببُرد خانهٔ عقلِ مرا، آتشِ میخانه بسوخت چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت ترک افسانه بگو حافظ و مِی نوش دمی که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت  @jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
سید ابن طاووس (ره) در کتاب «جمال الأسبوع» فرموده: ابن بابویه با ذکر سند از صقر بن ابی دلف روایت کرده: زمانی که متوکل عباسی حضرت هادی علیه السلام را به شهر سامرای کنونی آورد و نزد دربان خود (زراقی) حبس کرد، روزی برای خبر گرفتن از احوال آن حضرت نزد زراقی رفتم، گفت: چه کاری داری؟ گفتم: برای دیدن شما آمده ام. ساعتی با هم نشستیم و از هر دری سخن گفتیم، تا زمانی که مردم را متفرق کرد و مجلس خلوت شد، باز از من پرسید: برای چه پیش من آمدهای؟ من به همان صورت اول پاسخ گفتم، ولی او گفت: گویا آمده ای که خبری از مولای خود، امام هادی علیه السلام بگیری؟ من ترسیدم، گفتم: مولای من متوكل است، گفت: ساکت شو که مولای تو بر حق است، و من نیز هم عقیده توام. گفتم: «الحمد لله»، سپس گفت: آیا می‌خواهی نزد آن حضرت بروی؟ گفتم: آری. گفت: اندکی بنشین تا پیک از نزد آن حضرت بیرون آید، من نشستم تا زمانی که پیک بیرون آمد، پس از آن پسر کی را مأموریت داد، تا مرا نزد آن حضرت ببرد، وقتی به خدمت آن جناب رسیدم، دیدم بر روی حصیری نشسته و در برابرشان قبری آماده کرده اند! به وجود مبارکشان سلام کردم، سلامم را جواب دادند، سپس دستور دادند بنشینم، فرمودند: برای چه آمدهای؟ گفتم: برای خبر گرفتن از احوال شما آمده ام. آنگاه به خاطر دیدن آن قبر گریه کردم. حضرت فرمودند: گریه مکن، که در این زمان از جانب ایشان آسیبی به من نمی رسد، گفتم: «الحمد لله» سپس گفتم: ای سرور من، حدیثی از رسول خدا صل الله علیه و آله روایت شده که من معنی آن را نمی فهمم، فرمودند آن حدیث کدام است؟ عرض کردم: « لا تُعادوا الأيام فتعادیکم » [با روزها دشمنی مکنید تا آنها با شما دشمنی نورزند. فرمودند: مراد از روزها تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست ما هستیم. شنبه: نام رسول خداست، یکشنبه: امیرالمؤمنین علیه السلام، دوشنبه: حسن و حسین علیهما السلام، سه شنبه: علی بن الحسين ومحمد بن علي وجعفر بن محمد علیهم السلام چهارشنبه: موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علیهم السلام و من، پنجشنبه: فرزندم حسن علیه السلام، جمعه: فرزند فرزندم، که اهل حق برگردش جمع می‌شوند. این است معنی ایام، پس در دنیا با ایشان دشمنی مکنید، که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد. آنگاه فرمود: با من خداحافظی کن و برو که بر تو ایمن نیستم و می‌ترسم آزاری به تو رسد. (مفاتیح الجنان باب اول فصل پنجم) @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توازون بین عقل گر ائی وسنت گرائی یکی از مهمترین ویژگی امام صادق علیه السلام ایجاد تعادل وتوازون بین عقل گرائی افراطی وسنت گرائی افراطی بود لذا وقتی گروهی به طور کلی عقل را به کناری نهاده همه چیز را طبق روایات ولوضعیف توجیه وتبیین می کردند وعده ای دیگر روایات واحادیث را کناری گذاشته وعقل را تنها معیار وملاک قرارداه بودند حضرت با نفی جبر وتفویض وبیان امر بین امرین راه درست را به همگان نشان داد 🔹مراد از« امر بین امرین »چیست؟ حاصل جمله «امر بین امرین » این است که هستی دارای نظام خاص و قوانین معینی است واین قوانین بر انسان به عنوان جزء هستی حکمفرماست اما بگونه ای نیست که نگذارند انسان آنگونه که می خواهد تصمیم بگیرد بلکه داشتن اختیار توسط انسان در گزینش راه ؛ جزء همین قوانین است وانسان می تواند با اختیار خویش راه خودرا انتخاب نماید توضیح : از نگاه دین، نه انسان مجبوراست که هیچ اختیاری از خود نداشته باشد و مانند امور طبیعی براساس حرکت قهری عمل کند و مانند آبی باشد که در نهر حرکت می کند، بدون آنکه اراده ای ازخویش داشته باشد و نه آنقدر آزاد است که بتواند قوانین حاکم بر نظام هستی را درهم پیچیده و به کناری نهد. به خاطر عدم فهم دقیق این نکته عده ای از مسلمانان معتقد شدند انسان اختیاری از خویش ندارد و مانند امور طبیعی دچار حرکت قهری است و افعالی که از انسان سر می زند بدون اراده و اختیار وی صورت می گیرد که این طائفه را در اصطلاح « جبریه» می گویند. آنگاه با این سئوال اساسی مواجه شدند، اگر انسان هیچ اراده ای از خویش ندارد پس تکلیف کردن بندگان و ثواب دادن عده ای و عقاب کردن گروه دیگری لغو و بیهوده خواهد بود درحالی که خداوند حکیم علی الاطلاق است و کار لغو از خداوند امری محال است @jorenab
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند @jorenab
اگر یه روزی موفقیتی بدست آوردی یک استکان چای بردار و برو جایی که چیزی جلویِ افقِ دیدِ ترو نگیره به دور دست نگاه کن بگو خدایا شکرت ازت ممنونم این از محبت توست خدایا دعای خیر چه کسی پشت سرمنه اگر زنده است حفظش کن و اگر اسیر خاکه رحمتش کن شاید @jorenab
فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ" از این آیه تا به آخر سوره وضع حساب و جزا و حال مجرمین و متقین را که در دنیا از مقام پروردگار خود پروا داشتند و نیز م حال کار آنان را بیان می‌کند. سپس آیه شریفه سرعت حساب را بیان می‌کند، (و می‌فرماید: حساب رسی او این قدر سریع است که از هیچ جن و انسی نمی پرسند چه گناهی کرده ای) و در جای دیگر صریحا فرموده: " وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ" [۳] و مراد از کلمه" یومئذ" روز قیامت است. و سؤالی که در آیه نفی شده و فرموده: " از کسی سؤال نمی شود" سؤال به طور معمول و مالوف در بین خود ما انسانها است، چنین سؤالی را نفی کرده، پس این آیه منافاتی با آیه " وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ" [۱] و آیه" فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ" [۲] ندارد، برای اینکه روز قیامت مواقف مختلفی دارد، ۱ـ در بعضی از آن مواقف مردم بازخواست می‌شوند، ۲ـو در بعضی دیگر مهر بر دهانهایشان زده می‌شود، و در عوض اعضای بدنشان سخن می‌گوید، ۳ـ و در بعضی مواقف دیگر از سیماشان شناخته می‌شوند. " یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ" این آیه در مقام پاسخ از پرسشی تقدیری است، گویا کسی می‌پرسد: خوب وقتی از گناهشان پرسش نمی شوند پس از کجا معلوم می‌شود گنهکارند؟ در پاسخ فرموده: " مجرمین از سیمایشان شناخته می‌شوند... ---------- [۳]: و خدا سریع الحساب است. سوره نور، آیه ۳۹. [۱]: ایشان را نگهدارید که باید بازخواست و سؤال شوند. سوره صافات، آیه ۲۴. [۲]: پس به پروردگارت سوگند که به طور حتم از ایشان از همگیشان سؤال خواهیم کرد. سوره حجر، آیه ۹۲ (المیزان ج۱۹ص۱۷۹) @jorenab
عده ای در مقابل، راه افراط پیموده و معتقد شدند انسان به طور کامل آزاد است و خداوند بعد از خلق انسان ها؛ آنها را آزاد گذاشته و امور را به خودشان تفویض کرده است و هیچ دخالتی در کارشان نمی کنند که به این گروه در اصطلاح « مفوضه» گفته می‌شود. و اینان در این مشکل عمیق گرفتار شدندکه لازمه کلامشان احاطه نداشتن خداوند برافعال بندگان است و نفع و شر بوسیله بندگان است که محقق می شود. این سخن ـ علاوه بر آنکه خلاف امر وجدانی است؛ زیرا انسان بالوجدان می یابد که برخی از اموری که اتفاق می‌افتد خارج از حیطه اختیار اوست. بر خلاف نص صریح قران کریم است که می‌فرماید: « آنها نمى‏توانند هيچ كس را بدون اذن وفرمان پروردگار ضرر برسانند» « وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّه‏» اما اهل بیت عصمت و طهارت:که مفسران حقیقی دین هستند قائل به « أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» می باشند. مراد از این سخن ـ یعنی « أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» ـ اما از آنجا که انسان جزئی ازنظام هستی است، هم دارای قوانین ومقررات خاصی است چنین قوانینی برانسان حکمفرماست؛ اما این قوانین این‌گونه نیستند که نگذارند انسان آن گونه که می‌خواهد تصمیم گیری نماید؛ بلکه داشتن اختیار توسط انسان درگزینش راه جزء همین قوانین است و انسان می تواندراه خود را ، خود انتخاب نماید. حال اگر به راه تقوا رفت عاقبت به خیر خواهد شد. « طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب » و در این صورت از یک طرف زندگی با آرامش خواهد داشت؛ زیراهمیشه با دید مثبت به مصائب و مشکلات زندگی خویش می نگرد. چون می داند خداوندی که وی را آفریده است او را رها نکرده است و ازطرف دیگر در آخرت آسوده خاطرخواهد بود. « وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُون‏» اگرراه فجور را درپیش گرفت، به بدجایگاهی رهنمون خواهدشد.« فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيرا» @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جرعه ناب
نگاه کتاب مقدس به زن نگاهی منفی است و حتی در داستان آفرینش، از زن به عنوان کارگزار شیطان در گمراه کردن آدم یاد می‌شود[۱] و برای همین ، مستوجب عذاب و لعنت خدا است: «[خداوند] به زن گفت: الم (درد) زایمان تو را بسیار افزون می‌کنم؛ با الم، فرزندانی خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد».[۲] در حالی که بر اساس بیان قرآن، کریم شیطان هم آدم و هم حوا را با هم وسوسه نمود فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ [۳]  لذا در قران کریم بحث گول خوردن آدم توسط حوا نیست بنابراین روشن است عذابی برای زن هم نخواهد بود زیرا او حضرت ادم را فریب نداد ✅اما در مورد درد زایمان نگاه قرآن یک ، نگرش مثبتی است که از ان به هیچ وجه عذاب و مجازات برداشت نمی شود (ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی وضع حمل می نماید. و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است. تا زمانی که به نیرومندی و کمال خود بالغ گردد و به چهل سالگی برسد می گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان. من به سوی تو باز گشتم (و توبه کردم)، و من از مسلمانانم) وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ [۴] نکته جالب انکه می فرماید به حرمت انکه مادر به سختی فرزند را به دنیا اورد به پدر و مادر احترام کنید یعنی احترام پدر به برکت وجود مادر و زحمتی است که او کشیده است این سخن کجا و اینکه درد زایمان عذاب برای زن است کجا [۱]. پیدایش؛ 3: 1 – 6. ۲]. پیدایش، 3: 16 [۳]. اعراف، 20. [۴]. احقاف، 15 @jorenab
هر كه مجموع نباشد به تماشا نرود يار با يار سفركرده به تنها نرود باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود بر دل آويختگان عرصه عالم تنگست كان كه جايي به گل افتاد دگر جا نرود هرگز انديشه يار از دل ديوانه عشق به تماشاي گل و سبزه و صحرا نرود به سر خار مغيلان بروم با تو چنان به ارادت كه يكي بر سر ديبا نرود سعديا بار كش و يار فراموش مكن مهر وامق به جفا كردن عذرا نرود @jorenab
هدایت شده از کانال هوش مصنوعی حوزه کوتنا
با سلام و احترام خدمت عزیزان حاضر در کانال هوش مصنوعی حوزه علمیه امام صادق علیه السلام کوتنا در این کانال سعی می کنیم اطلاعات مربوط به هوش مصنوعی رو برای علاقمندان بازنشر کنیم، شما میتونین دوستان خود را از طریق لینک زیر به کانال دعوت کنین. 🔸نماینده آموزش هوش مصنوعی حوزه کوتنا: طلبه گرامی آقای دکتر آلاشتی لینک عضویت در کانال هوش مصنوعی: https://eitaa.com/joinchat/3201958933C0ddf88d91f ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ https://eitaa.com/kotena ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
یزیدابن عمیر بن معاویه شامی می گوید: «درمرو خدمت امام رضاعلیه السلام رسیدم عرض کردم، یابن رسول الله از امام صادقعلیه السلام این‌گونه برای ما روایت شده که فرمود: « لَاجَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» معنای این سخن حضرت چیست؟ امام رضاعلیه السلام فرمود: هرکس معتقد باشد خداوند افعال ما را انجام می‌دهد و بعد ما را بواسطه آن عذاب می‌کند قائل به جبراست و کسی که گمان کند خداوند امرخلق و روزیشان را به حجت هایش تفویض کرده است قائل به تفویض است. هرکس قائل به جبر باشد، کافر است و هرکس قائل به تفویض باشد مشرک است. عرض کردم: یابن رسول الله!پس معنای« أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ» چیست؟ فرمود: بودن راه برای انجام آنچه خداوند امر کرده است و ترک آنچه که از آن نهی نموده است « عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَيْرِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الشَّامِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا7بِمَرْوَ فَقُلْتُ لَهُ يَاابْنَ‏رَسُولِ اللَّهِ رُوِيَ لَنَاعَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ فَمَا مَعْنَاهُ فَقَالَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ أَفْعَالَنَا ثُمَّ يُعَذِّبُنَا عَلَيْهَا فَقَدْ قَالَ بِالْجَبْرِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَى حُجَجِهِ ع فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِيضِ فَالْقَائِلُ بِالْجَبْرِ كَافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِيضِ مُشْرِكٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ فَقَالَ وُجُودُ السَّبِيلِ إِلَى إِتْيَانِ مَا أُمِرُوا بِهِ وَ تَرْكِ مَا نُهُوا عَنْهُ » نکته مهم اینجاست که مراد از آزاد بودن انسان آزادی وی در تکوین و در خلقت است؛یعنی انسان به گونه‌ای آفریده شده است که آن گونه که می‌خواهدمی تواند عمل نماید؛ امادرتشریح؛ خداوند وی را رها نکرده است بلکه می تواند به هر سمتی حرکت نماید. ولذا هرکاری که انجام می‌دهدخالی ازاحکام پنجگانه نیست؛یعنی یاکارحرام است یاواجب یا مکروه یا مستحب یا مباح می باشد و این نشانه گذاری برای آن نیست که انسان سلب اختیار شود؛ بلکه برای آن است که هیچ بهانه ای برای عدم شناخت راه نداشته باشد و نگوید اگر درچنین مسیری رفته ام برای ناآشنایی بوده است؛ لذا هیچ کاری از انسان سرنمی زند؛ مگرآنکه متوقف به یکی از این امور پنج گانه است. @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد در بحر فتاده‌ام چو ماهی تا یار مرا به شست گیرد در پاش فتاده‌ام به زاری آیا بود آن که دست گیرد خرم دل آن که همچو حافظ جامی ز می الست گیرد @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند   طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند    صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل  وهم چگونه وصف آیینه حق نما کند    مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی  جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند @jorenab
چگونگی تبیین مبانی شیعه توسط امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام با توجه به شرایط بوجود آمده نه تنها با مسلمانان محاوره وهم نشینی داشت بلکه با زندیق وبی دین نیز مباحثات متعددی داشت که این از یک سو نشان از تلاش امام علیه السلام برای نشر دین دارد واز سوی دیگر نشان از گشاده روئی حضرت داردکه دیگران به راحتی نظرات واشکا لات خویش را نزد آن حضرت بیان می کردند توجه به نوع مباحثه حضرت بسیار مهم است زیرا شناخت مخاطب ونوع مواجهه با او وسخن گفتن در فهم وی بسیار می تواند راه گشا باشد یعنی وقتی کسی برای مناظره رو در روی انسان قرار می گیرد هدف؛ هدایت او باشد نه مغلوب ساختن او یا اظهار فضل کردن ومباحث خارج از فهم مخاطب سخن گفتن در اینجا به چند نمونه از مناظرات حضرت توجه می کنیم مناظره با ابوشاکر دیصانی ابو شاکر ديصاني به محضر امام صادق عليه‏السلام آمد و گفت: مرا به پروردگارم راهنمايي کنيد امام صادق عليه‏السلام فرمود: بنشين و چون نشست، در آن مجلس کودکي بود که تخم مرغي در دست داشت و با آن بازي مي‏کرد. پس امام صادق عليه‏السلام به ديصاني فرمود: اي ديصاني، چنان که مي‏بيني اين تخم مرغ، بسته است و پوسته‏ي غليظي بر روي آن قرار گرفته و زير اين پوسته‏ي غليظ و محکم، پوسته‏ي رقيق و نازکي قرار دارد و درون پوسته‏ي رقيق، دو مايع روان نقره اي و طلايي وجود دارد؛ که هيچ کدام داخل ديگري نمي‏شوند و همان گونه که مي‏داني نه کسي از آن خارج شده که خبر از سلامت آن بدهد و نه کسي در آن داخل شده که خبر از فساد آن بدهد. و معلوم نيست آيا براي پيدايش جوجه نر آفريده شده و يا براي پيدايش جوجه ماده. از اين تخم مرغ انواع طاووس‏ها [و جوجه‏هاي گوناگون ديگر] بيرون مي‏آيد؛ آيا فکر نمي‏کني که براي اين آفرينش مدبري [حکيم] لازم است؟ ابوشاکر ديصاني چيزي نگفت و سر به زير انداخت و پس از اندکي تأمل، رو به آن حضرت کرد و گفت «أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريک له و أن محمدا عبده و رسوله، و أنک امام و حجة من الله علي خلقه، و أنا تائب مما کنت فيه»؛ يعني شهادت مي‏دهم که خدايي جز خداي يگانه نيست و او شريکي ندارد و حضرت محمد صلي الله عليه و آله بنده و رسول اوست و تو امام و حجت خدا بر مردم هستي و من از اعمال گذشته خود توبه مي‏کنم(الاحتحاج ج۲ص۲۰۱) درین مناظره حضرت به برهان نظم تمسک کرد که می تواند فطرت درونی انسان را بیدار نماید وچون همین مقدار برای ابوشاکر دیصانی کافی بود حضرت ادامه نداد ومباحث عمیقی را مطرح نساخت @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺طوفان علم صالح کارشناس ایرانی در اینترنشنال؛ 🔹تودهنی محکم به مجری جنگ‌طلب اینترنشنال و جواب به همه شبهات و سوالات درباره سوریه و ایران! 🔹استاد دانشگاه ملی استرالیا: "ایران با حضور در سوریه زمان خرید تا قدرت موشکی و هسته‌ای خود را بالا ببرد و دکترین دفاعی ایران دیگر متکی به گروه‌های مسلح منطقه‌ای نیست | سر کار آوردن تروریستی که تا دیروز ده میلیون دلار برای سر او جایزه گذاشته بودید برای سوریه یک پیروزی نیست بلکه به معنای آینده‌ای تاریک و نامشخص است" @Majalle_Beynolmalaly
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من مست وتو دیوانه ماراکه برد خانه صدبار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را، هشیار نمی‌بینم هر یک بَتَر از دیگر، شوریده و دیوانه جانا به خرابات آ، تا لذّتِ جان بینی جان را چه خوشی باشد، بی صحبتِ جانانه؟ هر گوشه یکی مستی، دستی زِ بَرِ دستی وان ساقیِ هر هستی، با ساغرِ شاهانه تو وقفِ خراباتی، دَخلت مِی و خَرجت مِی زین وقف به هُشیاران، مَسپار یکی دانه از خانه برون رفتم، مستیم به پیش آمد در هر نظرش مُضمَر، صد گلشن و کاشانه چون کشتیِ بی‌لنگر، کَژ می‌شد و مَژ می‌شد وز حَسرتِ او مُرده، صد عاقل و فرزانه گفتم: «ز کجایی تو؟»، تَسخر زد و گفت: ای جان! نیم‌ایم ز تُرکستان، نیم‌ایم ز فَرغانه نیم‌ایم ز آب و گِل، نیم‌ایم ز جان و دل نیم‌ایم لبِ دریا، نیمی همه دُردانه گفتم که «رفیقی کن، با من که منم خویش‌ات» گفتا که «بِنَشْناسَم، من خویشْ ز بیگانه» من بی‌دل و دستارم، در خانهٔ خَمّارم یک سینه سخن دارم، هین شرح دهم یا نِه؟ شمس‌ُالحقِ تبریزی! از خلق چه پرهیزی؟ اکنون که درافکندی، صد فتنهٔ فَتّانه  @jorenab