جرعهنوش | علی احسانزاده
از ابتدای طلبگی یکی از تفریحاتم گشتوگذار در کتابفروشیهای قم بود. یکی از چیزهای جذاب، پیداکردن و خ
چرا #طرح_کلی برای من آنچنان که باید، جذاب نبود؟
یک دلیل، همان اجمال متن بود.
دوم، بیاطلاعی من از بستر تولید این اثر و هدف و جایگاه آن بود. نمیفهمیدم به دنبال چیست.
سوم، ادبیات مکتوب خاص آقا بود.
چهارم، انتظاری بود که من از متن داشتم. آن روزها ذهنم بیشتر درگیریهای کلامی داشت، و دوست داشتم اثری هم از آقا در این زمینهها پیدا کنم. دوست داشتم آقا هم در کنار دیگر علما حرفی داشته باشند. ولی #طرح_کلی اصلاً اثری کلامی نبود. و این میزد توی ذوقم.
تا اینکه سخنرانیهای #طرح_کلی در سال ۹۲ چاپ شد. من که دو کتاب #دغدغههای_فرهنگی و #انسان_۲۵۰_ساله را از صهبا خیلی پسندیده بودم، این کتاب را داغداغ خریدم. ولی باز هم آنچنان مرا مجذوب نکرد. 😔 درسهای اول روشن نبود. 🤨
من هم یک عادت بد دارم؛ اگر بخشهای اول یک کتاب را نپسندم، خیلی سخت میتونم باهاش ادامه بدم.
ولی با کمال تعجب دیدم که کتاب در یک سیر انفجاری، در سراسر کشور به یک اثر مرجع و پرمخاطب تبدیل شد و پویشهای مختلفی برایش برگزار شد و ... 😳
واقعاً برام سوال شد که چرا این کتاب اینقدر گرفت.
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
چرا #طرح_کلی برای من آنچنان که باید، جذاب نبود؟ یک دلیل، همان اجمال متن بود. دوم، بیاطلاعی من از
حالا بعد از گذشت سالها از این جریانات، میتوانم چند پاسخ به آن سوال داشته باشم.
یکی اینکه سخنرانیها روانی و جاذبهی بیشتری از متن داشتند و انتشار آنها #طرح_کلی را از غربت بیرون آورد.
ولی برای من که ذهن سختگیری داشتم، نظم و دقتهای متن مکتوب از سخنرانی مکتوب مهمتر و قیمتیتر بود.
بنا بر نکاتی که قبلاً دربارهی راز جذابیت #طرح_کلی نوشتم، این من بودم که از عموم مخاطبان عقب ماندم چون گیر ذهنی داشتم.
اما یک علت هم بود که آن را با تاسف مینویسم.
اگر بخواهم در دو کلمه خلاصهاش کنم، میگویم #بیاطلاعی و #جوزدگی.
بخشی از ماجرا این بود که برای #عدهای از دوستان، پیش از انتشار گستردهی طرح کلی، از اندیشه و ادبیات #اسلام_انقلابی بیاطلاع بودند و آن را صرفاً در سخنرانیهای سیاسی شنیده بودند. این عده، نه کتب #شهید_مطهری را مطالعه کرده بودند، نه آثار #شهید_بهشتی و #شهید_صدر و آیتالله #طالقانی و شهید #سید_موسی_صدر و #سید_قطب و .. دیده بودند. #طرح_کلی برای این دوستان بهشدت تازه بود.
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
حالا بعد از گذشت سالها از این جریانات، میتوانم چند پاسخ به آن سوال داشته باشم. یکی اینکه سخنرانی
بخشی از این بیاطلاعی، به سبب افول ادبیات #خط_مبارزه پس از سالهای اولیهی انقلاب، بهخصوص پس از دفاع مقدس بود.
این نیز خود عمدتاً ناشی از چند امر بود؛
فقدان بیشتر تولیدکنندگان این ادبیات،
تبدیل وضع هجومی به وضع دفاعی در بدنهی انقلابی و القاء پایانیافتن دوران انقلاب توسط #جریان_سازندگی،
کمرنگ شدن مقابله با #اسلام_آمریکایی در هر دو شاخهی لیبرال و متحجر آن،
و غلبهی تلقی سنتی از اسلام در حوزههای علمیه.
عامل دوم در مهجوریت ادبیات #اسلام_انقلابی، عدم بازخوانی آثار تولیدشدهی پیشین توسط بدنهی جریان انقلابی بود.
یکی از رموز تاکید مکرر امام خامنهای بر مطالعهی آثار #شهید_مطهری و #صحیفه_امام همین نکته است.
ولی متأسفانه این تقاضا چندان که باید پاسخ مثبت دریافت نکرد و همچنان مطالعهی آثار انقلابی بسیار کمرنگ بود.
اتفاق مثبتی که دربارهی #طرح_کلی رخ داد، ایجاد یک #پویش سراسری همراه با پیوستهای هنری و رسانهای و ابتکارهای عملی دربارهی خوانش کتاب بود؛
اتفاقی که باید دربارهی بسیاری دیگر از تولیدات این جریان نیز رخ میداد.
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
بخشی از این بیاطلاعی، به سبب افول ادبیات #خط_مبارزه پس از سالهای اولیهی انقلاب، بهخصوص پس از دفا
بخش تلخ ماجرا اینجاست که #برخی دوستان، نسبت به آقا دچار #ایمان_ناآگاهانه بودند؛ دقیقاً همان چیزی که آقا در ابتدای #طرح_کلی از آن نهی میکردند.
خاطرهای شخصی دارم که میتواند گویای این مطلب باشد:
یک بار با یکی از رفقای انقلابی که مبلّغ پرکاری هم هست، در کتابفروشی بودیم. کتابی تازه دربارهی صلح امام حسن علیهالسلام دیدیم. این رفیق ما از نوشتهشدن این کتاب ناراحت شد و گفت یعنی این نویسنده بیشتر از آقا میفهمد؟!
من: 😳🚶
یعنی چون آقا در حدود پنجاه سال قبل کتابی در این موضوع ترجمه کردهاند، پس دیگر مطلب قابل عرضهای در این باب وجود ندارد تا پژوهشگری به آن بپردازد.
این، نگاه #برخی دوستان است. اگر حرفی را آقا بگویند، بیبروبرگرد درست است، ولی اگر همان حرف را دیگری بگوید، ای بسا محکوم و متهم خواهد شد.
برای این دوستان اگر مضامین #طرح_کلی را دیگران میگفتند، مهم نبود و چهبسا محل اشکال هم بود، ولی همین که از سوی آقا بیان شده، میشود کتاب مقدس.
این بازتولید #تحجر در میان مکتبی است که یکی از اصول آن، #آزاداندیشی است.
...
هدایت شده از روزنه
خلاصه سخنرانی.mp3
11.78M
شخصیت والای حضرت خدیجه(س) در نگاه مرحوم استاد دکتر سامانی (نویسنده و پژوهشگر ارجمند تاریخ اسلام)
◀️ نسب حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و نیای مشترک ایشان با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛
حضرت خدیجه سلام الله علیها از تیره بنی اسد بن عبدالعزی میباشند.
اجداد ایشان عبارتند از :
خویلد بن اسد بن عبد العزي بن قصی بن کلاب
اجداد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله :
عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب
◀️ کنیه های حضرت ؛ ملیکة الحجاز – کریمه - مرضیه - راضیه - صدیقه - طاهره
◀️ چگونگی همکاری تجاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛
سه نظر درباره نحو همکاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد :
- رسول اکرم صلی الله علیه و آله اجیر حضرت بودند و در ازای کار ، اجرت دریافت میکردند.
- مضاربه
- رسول اکرم صلی الله علیه و آله از طرف حضرت خدیجه وکیل بودند.
◀️ پاسخ به شبهاتی مانند اموال حضرت و ...
@rozaneebefarda
جرعهنوش | علی احسانزاده
شخصیت والای حضرت خدیجه(س) در نگاه مرحوم استاد دکتر سامانی (نویسنده و پژوهشگر ارجمند تاریخ اسلام) ◀
عرض ارادتی به حضرت امالمومنین خدیجه سلاماللهعلیها
و ادای احترامی به استاد فقید دکتر سامانی رحمهالله
جرعهنوش | علی احسانزاده
بخش تلخ ماجرا اینجاست که #برخی دوستان، نسبت به آقا دچار #ایمان_ناآگاهانه بودند؛ دقیقاً همان چیزی که
...
بخشی دیگر از ماجرا که تلخ است، نتیجهی همان #بیاطلاعی است که عرض شد.
#برخی دوستان حرفهایی که برایشان از #طرح_کلی تازه است را جملگی از ابداعات آقا میدانند. نتیجهاش میشود اینکه این برادران، آقا را تافتهای جدابافته از جریان تاریخی میشناسند.
این اتفاق، از چند نظر خطرناک است. اولاً میراث گرانقدر جریان تاریخی اسلام ناب را نادیده گرفته و دور میاندازند و جامعهی مخاطب را از این میراث محروم میکنند. این انقطاع تاریخی، خود از جهات متعدد آسیبزاست.
ثانیاً ناخودآگاه، آقا را به یک پدیدهی غیر قابل تکرار تبدیل میکند.
ثالثاً فرآوردههای علمیِ آقا را به مثابه پدیدهای غیرقابل نقد عرضه میکند و رشد فکری و علمی را میگیرد. و این جمود و #تحجر، خود سبب رویگردانی جریانهای علمی و فکری از میراث ارزشمند فکری آقا میشود و ناخواسته آقا را مهجور میکند.
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
... بخشی دیگر از ماجرا که تلخ است، نتیجهی همان #بیاطلاعی است که عرض شد. #برخی دوستان حرفهایی که ب
...
این در حالی است که خود آقا بارها گفتهاند که داشتهها و تولیدات ایشان، بخشی از یک جریان، و متأثر از مجموعهای از عوامل پیشینی است. هرگز نمیخواهم ابداعات فکری و علمی آقا را نفی کنم؛ بیتردید ایشان یکی از مهمترین متفکران برجستهی تاریخ معاصر ما در چندین عرصهی علمی هستند. سخن در جای دیگری است. سخن بر سر شخص آیتالله خامنهای نیست. این برخورد با هر متفکر دیگری نیز خطاست. اگر بخواهیم قدر و منزلت یک اندیشمند و تولیدات فکری او بهدرستی شناخته شود، باید نسبت او با جریانات زمانهاش را بشناسیم تا هم بتوانیم افکار را ریشهیابی کنیم و هم میزان پیشرفتی که او در اندیشه و علم پدید آورده را بسنجیم. این برخورد، به هیچ وجه، کاستن از جایگاه آن متفکر نیست. بسیاری از دیگر دوستان نیز هر یک به حسب آشنایی و ارادتی که افکار دیگر اندیشمندان دارند، ممکن است همین برخورد خطا را با آن متفکر داشته باشند.
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
... این در حالی است که خود آقا بارها گفتهاند که داشتهها و تولیدات ایشان، بخشی از یک جریان، و متأثر
حال که سخن به اینجا کشید، خوب است به #برخی شخصیتهای مؤثر بر اندیشه و عمل امام خامنهای بپردازیم.
بیتردید، تأثیرگذارترین شخصیت بر فکر و جان آقا، #امام-خمینی است. ایشان در این زمینه فراوان سخن گفتهاند. نکتهی مهم این است که توجه ما به شخصیت و اندیشهی آقا، نباید شخصیت بینظیر امام خمینی و مکتب ارجمند ایشان را که امام خمینی شاخصترین پیرو آن محسوب میشوند، کمرنگ کند و ما را از بهرهبرداری از میراث گرانقدر امام خمینی محروم کند. برای شناخت انقلاب و انقلابیشدن، هیچ منبعی مهمتر از #صحیفه_امام نمیتوان یافت.
در اینجا به چند نمونه از گفتارها و نوشتارها آقا دربارهی امام و نقش محوری ایشان اشاره میکنیم:
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
حال که سخن به اینجا کشید، خوب است به #برخی شخصیتهای مؤثر بر اندیشه و عمل امام خامنهای بپردازیم.
«خوب است كه بر غمهاى خود چيره شويم و از احساسمان نسبت به امام عزيز نردبانى درست كنيم تا به قلهى آرمانهايى كه او به ما نشان داده بود و هميشه ما را در پيمودن راه به سمت آن آرمانها تشجيع كرده بود، برسيم. او به ما تعليم داده بود كه مىتوانيم هر كارى را انجام دهيم، و از اينكه بترسيم و ترديد كنيم، ما را بر حذر داشته بود. سعى كنيم ... به مقصد اعلايى كه آن بزرگوار به ما نشان داده و ما را به سمت آن هدايت كرده بود، برسيم. ما حقيقتاً مرده بوديم؛ امام (ره) ما را زنده كرد. ما گمراه بوديم؛ او ما را هدايت كرد. ما از وظايف بزرگ انسان و مسلمان غافل بوديم؛ او ما را بيدار كرد و راه را به ما نشان داد و دست ما را گرفت و ما را تشجيع نمود و خودش هم جلوتر از همه حركت كرد. خدا را شكر مىكنيم كه با همهى وجودمان سخن او را باور كرديم و پشت سر او حركت كرديم و متوقف نشديم و در نيمهى راه او را رها نكرديم.»
(1368/04/19؛ سخنرانى در مراسم بيعت فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى)
...
جرعهنوش | علی احسانزاده
«خوب است كه بر غمهاى خود چيره شويم و از احساسمان نسبت به امام عزيز نردبانى درست كنيم تا به قلهى آر
...
«ريشهى اين شجرهى طيبه، همين شخصيت عظيمى است كه همه چيز از او روييد. او بود كه اين درخت مبارك را روياند. او همه چيز بود، و اگر نبود، ما هيچچيز نداشتيم. در گذشته، همين ايران و ملت و موقعيت جغرافيايى و همين فقه و قرآن و نهج البلاغه بود؛ اما در واقع چيزى نداشتيم و روزبهروز عقبتر مىرفتيم و بيشتر بر سرمان مىخورد و شخصيت ما هضم مىشد. بعد كه او پديد آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودى كه ماهيات را هستى و تحقق مىبخشد، و مثل خورشيدى كه مىتابد و اشيا را آشكار مىكند، و مانند روحى كه به كالبدى دميده مىشود و اجزاى آن را زنده مىسازد، ما را زنده و نمايان كرد و به حركت درآورد؛ آنوقت ارزش جغرافيايى و تاريخى و فرهنگ گذشته و قرآن و نهج البلاغه و ملت ما احيا شد و به كارمان آمد.»
(1368/04/28؛ سخنرانى در مراسم بيعت گروه كثيرى از جانبازان و ...)
...
...
«از اين سى و يك سال- كه از دوران جوانى بنده تا رحلت آن بزرگوار طول كشيد- البته چهارده سال ايشان در تبعيد بودند و ما بظاهر از ايشان دور بوديم؛ اما در فضاى ذهن و مسير امام بوديم و از او جدا نبوديم. همان چهارده سال هم در واقع با امام بوديم. ... درست است كه شاگردان امام و آشنايان با امام، امام را در حدّ بالايى با عشق و محبت دوست ميداشتند؛ اما آنچه دربارهى امام گفته شده است، منشأش محبت نيست؛ محبت منشأش آن خصوصياتى است كه در امام بود. نكتهى دوم اين است كه اين شخصيتِ داراى ابعاد گوناگون، هيچ اصرار و عجلهاى نداشت كه آن زيباييها و درخشندگيهاى وجود خود را به رخ كسى بكشد. هر وقت هرجا تكليف شرعى او را وادار به حركتى كرد، بُعدى از ابعاد او آشكار شد. ... من ... سال 37 ... خودم به قم رفتم و اولبار امام را از نزديك ديدم؛ البته قبل از آن، در مشهد شنيده بوديم كه در قم يك مدرّس و استاد بزرگى هست كه جوانپسند و برجسته است. ... استادى كه طلّاب جوان و مشتاق را در وهلهى اول به خود جلب ميكرد، همين مردى بود كه آن روز در ميان شاگردانش بعنوان «حاجآقا روحالله» شناخته ميشد. مجموعهى جوانان فاضل و درسخوان و پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنين فضايى وارد قم شديم. او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ايشان استاد بزرگى را در مشهد ديده بودم- يعنى مرحوم آيتالله ميلانى- كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئيس حوزهى علميهى قم- كه استاد امام هم بود؛ يعنى مرحوم آيتاللَّهالعظمى بروجردى- حضور داشت؛ بزرگان ديگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى كه دلهاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقهمند به استعدادهاى خوب را جذب ميكرد، درس فقه و اصول امام بود. يواشيواش از قديمىترها شنيديم كه اين مرد، فيلسوف بزرگى هم هست و در قم درس فلسفهى او، درس اول فلسفه بوده است؛ ليكن حالا ترجيح ميدهد كه فقه تدريس كند. شنيديم كه اين مرد، معلّم اخلاق هم بوده است و كسانى در درس اخلاق او شركت ميكردند و او به تقويت فضايل اخلاقى در جوانان همّت ميگماشته است. در خلال درس در طول سالها، اين را ما از نزديك هم مشاهده كرديم. اما تا اينجا شخصيت اين مرد بزرگ- كه باطن او سرشار از خصوصيات ناشناخته بود- براى اكثر مردم در آن روز فقط بعنوان يك استاد عالم و شاگردپرور و يك تهذيبكنندهى اخلاق طلّاب و شاگردان شناخته ميشد.»
(1378/3/12، در ديدار با ميهمانان داخلى و خارجى دهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى ره)
...