✍ دربارهی #جدال و علی #علیزاده (۱)
چند روزی است که برای چندمین بار برنامهی علیزاده در رسانهی "جدال" سروصدایی به راه انداخته.
حالا که توهینهای متعددی به او انجام شده، لازم دانستم توضیحی دربارهاش داشته باشم تا بعضی اشکالات دربارهی بازنشر گفتارهای او و رسانهاش در #جرعهنوش هم برطرف شود.
علیزاده و جدال را کمابیش دنبال میکنم.
دوستانی احتمال نفوذیبودنش را طرح میکنند و از ترویج او و رسانهاش پرهیز میدهند.
اما آیا علیزاده نفوذی است؟
اولاً: او مکرر بیان کرده که شخصاً یک سوسیالیست سکولار است و از پایگاه یک اسلامگرا سخن نمیگوید. و آشنایان با تاریخ معاصر غرب میدانند که چپها اگر صادق باشند، شدیداً ضداستعمار و ظلمستیزند.
کسانی که سخن ضداستعماری و عدالتخواهانه را منحصر در گفتار مسلمانان- به حمل شایع- میدانند، توان تحلیل اینگونه موضعگیری را از سوی یک سوسیالیست ندارند و لاجرم کاسهای زیر نیمکاسه میبینند.
این، به معنای تایید همهی مواضع علیزاده نیست؛ اتفاقاً از همین منظر است که میتوان برخی انتقادات او به امام خامنهای را فهم کرد؛ وقتی او از پایگاه منظومهی اسلامی نمینگرد، در تحلیل برخی موضوعات دچار خطا میشود.
دوم: او بارها گفته که "از منظری رئالیستی و ملی به مسائل ایران مینگرد".
و اگر نگوییم همواره، لااقل امروزه امر ملی و اسلامی و نیز انقلاب اسلامی در ایران متحدند؛ به گونهای که نمیتوان هر یک از این سه- اسلام و ایران و انقلاب- را مد نظر داشت و نسبت به دیگری بیاعتنا بود.
دوستانی که ادبیات دینی را تنها راه دفاع از این امرِ مورد وحدت میدانند، این وحدت را نادیده انگاشتهاند و ضمناً از گسترهی مخاطبان این امر نیز غافلاند.
سوم: نفوذی مشخصاتی دارد. برای نفوذ باید به دنبال پایگاهی گسترده در میان عموم مردم یا جایگاهی محکم در میان خواص بود. وقتی هدف از نفوذ، کسب یکی از این دو است، طبعاً به سوی آنچه به این دو آسیب برساند، نخواهی رفت و خطوط قرمزی که تو را منفور کند یا جریان رسانهای علیه تو ایجاد کند را رد نخواهی کرد.
رفتار و گفتار علی علیزاده به گونهای است که هیچ کس را شیفتهی او نمیکند؛ او مهمانانی دارد که نمیتوان همهی آنان را در یک چهارچوب گنجاند و با همه همدل و همنظر بود، و خود به گونهای پرخاش میکند و به همه میتازد که هیچ گروهی را از خود راضی نگه نمیدارد.
علیزاده اگر میخواست در بدنهی انقلابیون نفوذ کند، عاقلانهتر آن بود که ادبیاتی ارادتمندانه نسبت به انقلاب و امام و آقا به کار میگرفت و دَور انتقاد بیمهابا از اینها را خط میکشید.
وقتی در انتخابات، طرف جلیلی را میگیرد، ولی به او انتقاد جدی دارد، وقتی در سیاستهای اقتصادی به #شهید_رئیسی و دولتش سخت میتازد، ولی در سیاست خارجی از او مکرراً تجلیل میکند، یعنی موضع خودش را دارد و به خوشآمد این و آن، موضع نمیگیرد.
بهعلاوه، نفوذ از سوی کدام مرکز؟ وقتی او با عمق راهبردی استعمار و نظام سرمایهداری و وابستگان داخلیاش وارد دعوا شده، و تنها به انتقادات ظاهری اکتفا نکرده، چگونه میتواند نفوذی باشد؟
یک نفوذی ممکن است برای نفوذ بین انقلابیون، شعارهای تند انقلابی دهد، ولی به عرصهی #تبیین علیه دشمن وارد نمیشود، چرا که تبیین، دلایل را آشکار میکند و مخاطب را در فهم به استقلال میرساند. تبیین، مخاطب را از شخصیتمحوری به اندیشیدن ارتقا میدهد و این، برای یک نفوذی یعنی خودزنی.
بهعلاوه، یک نفوذی، خود را در میان شبکهای از انقلابیون صاحبفکر و مستقل قرار نمیدهد، او تکروی میکند و خود را برتر از دیگران نشان میدهد. اگر در میان دیگران قرار گرفت و به سخنان آنان استناد کرد، در لحظهای که باید میوهی نفوذش را بچیند و بدنهی وابسته به خود را به چاه بیندازد، تنها خود به چاه بیاعتباری میافتد و ثبات آن گروه، آن بدنه را حفظ میکند.
و نفوذ برای چه زمانی؟
وقتی در حساسترین لحظات که نظام در خطر وجودی قرار گرفته، کسی طرف نظام را بگیرد، دیگر چه زمانی میخواهد ضربه بزند؟
وقتی در فتنهی ۱۴۰۱ که همه خود را نشان دادند، پای کار نظام ایستاده و سنگری در دفاع برای جمهوری اسلامی برپا کرده، خود را برای کدام روز ذخیره کرده؟
@jorenush