کدام زخم های کاری، پایان اسرائیل را نزدیک کرده است؟ - محمدطاهر رحیمی.mp3
23.76M
شکست رژیم صهیونی چگونه رقم خورده است؟
کدام زخمهای کاری، پایان این رژیم را نزدیک کرده؟
🔹گفتوگوی #جدال با محمدطاهر #رحیمی
📆 ۳۰ مهر ۱۴۰۳
⏱️ مدت زمان: ۲۹ دقیقه
🌐 jedaal.tv/radio
@jorenush
✍ دربارهی #جدال و علی #علیزاده (۱)
چند روزی است که برای چندمین بار برنامهی علیزاده در رسانهی "جدال" سروصدایی به راه انداخته.
حالا که توهینهای متعددی به او انجام شده، لازم دانستم توضیحی دربارهاش داشته باشم تا بعضی اشکالات دربارهی بازنشر گفتارهای او و رسانهاش در #جرعهنوش هم برطرف شود.
علیزاده و جدال را کمابیش دنبال میکنم.
دوستانی احتمال نفوذیبودنش را طرح میکنند و از ترویج او و رسانهاش پرهیز میدهند.
اما آیا علیزاده نفوذی است؟
اولاً: او مکرر بیان کرده که شخصاً یک سوسیالیست سکولار است و از پایگاه یک اسلامگرا سخن نمیگوید. و آشنایان با تاریخ معاصر غرب میدانند که چپها اگر صادق باشند، شدیداً ضداستعمار و ظلمستیزند.
کسانی که سخن ضداستعماری و عدالتخواهانه را منحصر در گفتار مسلمانان- به حمل شایع- میدانند، توان تحلیل اینگونه موضعگیری را از سوی یک سوسیالیست ندارند و لاجرم کاسهای زیر نیمکاسه میبینند.
این، به معنای تایید همهی مواضع علیزاده نیست؛ اتفاقاً از همین منظر است که میتوان برخی انتقادات او به امام خامنهای را فهم کرد؛ وقتی او از پایگاه منظومهی اسلامی نمینگرد، در تحلیل برخی موضوعات دچار خطا میشود.
دوم: او بارها گفته که "از منظری رئالیستی و ملی به مسائل ایران مینگرد".
و اگر نگوییم همواره، لااقل امروزه امر ملی و اسلامی و نیز انقلاب اسلامی در ایران متحدند؛ به گونهای که نمیتوان هر یک از این سه- اسلام و ایران و انقلاب- را مد نظر داشت و نسبت به دیگری بیاعتنا بود.
دوستانی که ادبیات دینی را تنها راه دفاع از این امرِ مورد وحدت میدانند، این وحدت را نادیده انگاشتهاند و ضمناً از گسترهی مخاطبان این امر نیز غافلاند.
سوم: نفوذی مشخصاتی دارد. برای نفوذ باید به دنبال پایگاهی گسترده در میان عموم مردم یا جایگاهی محکم در میان خواص بود. وقتی هدف از نفوذ، کسب یکی از این دو است، طبعاً به سوی آنچه به این دو آسیب برساند، نخواهی رفت و خطوط قرمزی که تو را منفور کند یا جریان رسانهای علیه تو ایجاد کند را رد نخواهی کرد.
رفتار و گفتار علی علیزاده به گونهای است که هیچ کس را شیفتهی او نمیکند؛ او مهمانانی دارد که نمیتوان همهی آنان را در یک چهارچوب گنجاند و با همه همدل و همنظر بود، و خود به گونهای پرخاش میکند و به همه میتازد که هیچ گروهی را از خود راضی نگه نمیدارد.
علیزاده اگر میخواست در بدنهی انقلابیون نفوذ کند، عاقلانهتر آن بود که ادبیاتی ارادتمندانه نسبت به انقلاب و امام و آقا به کار میگرفت و دَور انتقاد بیمهابا از اینها را خط میکشید.
وقتی در انتخابات، طرف جلیلی را میگیرد، ولی به او انتقاد جدی دارد، وقتی در سیاستهای اقتصادی به #شهید_رئیسی و دولتش سخت میتازد، ولی در سیاست خارجی از او مکرراً تجلیل میکند، یعنی موضع خودش را دارد و به خوشآمد این و آن، موضع نمیگیرد.
بهعلاوه، نفوذ از سوی کدام مرکز؟ وقتی او با عمق راهبردی استعمار و نظام سرمایهداری و وابستگان داخلیاش وارد دعوا شده، و تنها به انتقادات ظاهری اکتفا نکرده، چگونه میتواند نفوذی باشد؟
یک نفوذی ممکن است برای نفوذ بین انقلابیون، شعارهای تند انقلابی دهد، ولی به عرصهی #تبیین علیه دشمن وارد نمیشود، چرا که تبیین، دلایل را آشکار میکند و مخاطب را در فهم به استقلال میرساند. تبیین، مخاطب را از شخصیتمحوری به اندیشیدن ارتقا میدهد و این، برای یک نفوذی یعنی خودزنی.
بهعلاوه، یک نفوذی، خود را در میان شبکهای از انقلابیون صاحبفکر و مستقل قرار نمیدهد، او تکروی میکند و خود را برتر از دیگران نشان میدهد. اگر در میان دیگران قرار گرفت و به سخنان آنان استناد کرد، در لحظهای که باید میوهی نفوذش را بچیند و بدنهی وابسته به خود را به چاه بیندازد، تنها خود به چاه بیاعتباری میافتد و ثبات آن گروه، آن بدنه را حفظ میکند.
و نفوذ برای چه زمانی؟
وقتی در حساسترین لحظات که نظام در خطر وجودی قرار گرفته، کسی طرف نظام را بگیرد، دیگر چه زمانی میخواهد ضربه بزند؟
وقتی در فتنهی ۱۴۰۱ که همه خود را نشان دادند، پای کار نظام ایستاده و سنگری در دفاع برای جمهوری اسلامی برپا کرده، خود را برای کدام روز ذخیره کرده؟
@jorenush
دربارهی #جدال و علی #علیزاده (۲)
دوستانی میپرسند علیزاده هزینهی جدال را چگونه تامین میکند؟ یا چرا انگلیس او را اخراج نمیکند؟ یا اگر انقلابی است چرا باز نمیگردد؟ یا چرا در سالهای قبل در BBC حضور داشته یا به فلان جلسهی منافقین رفته یا در کنار مصی علینژاد قرار گرفته؟ یا چرا در جدال به همهی ارکان نظام بد و بیراه میگوید؟ و ...
آیا اینهمه برای اثبات نفوذیبودش کافی نیست؟
اولاً همهی آنچه در نوشتهی قبل گذشت، نفوذیبودن علیزاده را ناممکن نمیکند، ولی احتمال عقلایی آن را بسیار پایین میآورد.
ثانیاً به بخشی از این پرسشها توسط خود او در جدال پاسخ داده شده.
اما:
۱- دوستانی که رسانههای اینترنتی را بشناسند، میدانند که برنامهسازی و جذب مخاطب در برخی از شبکههای مجازی درآمدزاست.
اینکه میگویند لایک کنید، برای همین است. به قول علیزاده کاسهی گدایی لایک!
(برخی از رسانههای اینترنتی از مخاطبان هم درخواست کمک مالی میکنند.)
۲- شخصاً معتقدم علیزاده در ده سال اخیر تغییر نظر داشته. موضع او از سالهای گذشته، همان سوسیالیسم است، ولی آگاهی او نسبت به نظام و انقلاب و امام خامنهای افزایش یافته و این، در نظراتش اثر جدی داشته.
او از ابتدا در خانوادهای مذهبی رشد نکرده و سپس در حباب سیاسی دوم خرداد، مانند اکثر کسانی که در این حباب قرار دارند، اطلاع دقیقی از انقلاب نداشته و همین، او را به ورطهی مخالفت با نظام و جایگرفتن در #جنبش_سبز کشانده.
(گذشته آنکه از فتنهگونیهای ۸۸، جذابیت دههی شصتی میرحسین موسوی و مخالفتراشی احمدینژاد بود)
ولی نگاه از خارج کشور به تحولات ایران و جهان، و مواجههی مستقیم با سانسور رسانهای امثال BBC سبب تجدید نظر او شده، چنان که برای بسیاری از ایرانیان خارج از کشور این تحول رخ داده و این روزها سخنان آنان در شبکه دستبهدست میشود.
علیزاده بهرغم دانش سیاسی-فلسفی قابل توجهش، هنوز هم نیاز به آگاهی بیشتری دارد.
بهعلاوه علیزاده خود میگوید که در دههی گذشته همواره در حال خودانتقادی بوده.
و جالب آنکه هرچه پیش میرود، بیشتر با چهارچوب انقلاب اسلامی منطبق میشود.
۳- دوستانی که پرخاشگری و سخنان تند علیزاده را دلیل بر ضدیت او با انقلاب میدانند، احتمالاً در زندگیشان با افراد تندمزاج یا زودرنج تعامل سیاسی نداشتهاند. من از نزدیک با اینگونه افراد و مواضع بهظاهر متضادشان اشنا هستم و پرخاشگری علیزاده را بدون آنکه در صدد توجیه آن باشم، درک میکنم.
۴- اگر با مبارزات ضداستعماری در غرب- بخصوص پس از تولد رسانههای جمعی- آشنا باشیم، امکان این پدیده را در درون غرب نفی نمیکنیم.
@jorenush
دربارهی #جدال و علی #علیزاده (۳)
چرا وقت خود را برای علیز تلف کردم
اما چرا من به- با وجود انتقادهایی که به علیزاده وارد است- از او استفاده میکنم و احیاناً برخی را هم به این استفاده دعوت میکنم؟
۱- آنچه از آن بهره میگیرم، رسانهی جدال است نه صرفاً شخص علیزاده. و تفاوت این دو را پیشتر توضیح دادم.
۲- جدال، رسانهای است که صدایی رسا در بیان ضرورتهایی دارد که حتی بخش عمدهی صداوسیما نیز یا نمیخواهد و یا نمیتواند آنها را بیان کند.
جدال مشخصاً در دو سال اخیر که آن را پیگیری کردهام، بر سر چند موضوع ایستاده که به نظرم خط استمرار انقلاب اسلامی و نهضت جهانی مستضعفان از آنها میگذرد؛
📕 مبارزه با #نئولیبرالیسم اقتصادی،
📗 تبیین تغییر هندسهی جهانی به نظم چندقطبی و #نظم_نوین_جهانی (#نوجهان) و نقش ایران در این نظم غیرآمریکایی (#افول_آمریکا)،
📘 بررسی دقیق و چندجانبهی مسئلهی #فلسطین و ابعاد مختلف #طوفان_الاقصی؛
📙 مقابله با جریان تمامیتخواه غربگرا و سرمایهسالار داخلی.
این سرفصلها با مهمانان فرهیختهای که به اینها میپردازند و اطلاعات دستاول و تحلیلهای متنوعی که بدون ملاحظات معمول در رسانهی ملی ارائه میشوند، در رسانهای دیگر به این شکل تولید و عرضه نمیشوند.
به علاوه، جدال یک رسانهی آشنا به فنون رسانه است و در جنگ ترکیبی امروز، بسیار دقیق و سریع عمل میکند.
و اینها جدال را متفاوت میکند.
حرف من، ستایش بیحد جدال و علیزاده نیست.
علیزاده را باید به اندازهی خودش شناخت و به همان قدر از او توقع داشت. او نه آنچنان که بعضی میستایند، یک تحلیلگر بیمانند و بیخطاست و نه نفوذی و ملعون و ... .
سخن اصلی این است:
جدال یک رسانهی موفق و موثر است که بر موضع درستی ایستاده و مبارزه میکند.
اگر به او نقد داریم، نقاط قوتش را بشناسیم و اینگونه رسانههای مستقل و مبارز را در این جنگ نابرابر تکثیر کنیم، با ایجاد این مزیتها و رفع نقاط ضعف.
ما در این جبهه شدیداً به این رسانهها نیاز داریم. و اگر میبینید که شارلاتانهای رسانهای جدال را بیپروا میزنند، ناشی از این مبارزه است نه شخص علیزاده و جبرائیلی و ...
در یک سالهی اخیر و در فضای کمتحرک نسبت به فلسطین، عملکرد جدال دربارهی این نبرد تاریخی، درخشان و شایان تقدیر است. لااقل اگر فلسطین را مسالهی اول میدانیم، جدال را تضعیف نکنیم.
(ضمناً از آنچه در شمارهی قبل نوشتم، تفاوت علیزاده با امید نادان و ... مشخص شد. کمی وجدان داشته باشیم.)
در حال جنگ، تیربارچی همسو با خود را نزنیم.
#والسلام
@jorenush