eitaa logo
کافه ادبیات 🇵🇸
232 دنبال‌کننده
949 عکس
95 ویدیو
88 فایل
🌟رسانه ادبی ایتا اینجا دور هم حال دلمون رو خوب می کنیم🕊💖 📌شامل پادکست و کتاب صوتی🎙 آثار ادبیات ایران و جهان📚 نمایش رادیویی🎭 اشعار عاشقانه 🎶 فیلم کوتاه📽 و... پیشنهادات و درخواستها👇 @Skygirl98
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه اسکندریه 📖 کتابخانهٔ قدیمی اسکندریه در سال 228 پیش از میلاد توسط بطلمیوس یکم ساخته شد، متاسفانه در طول قرن ها این کتابخانه به طور کلی نابود گشت. دولت مصر در دههٔ نود میلادی به فکر احیای این کتابخانه قدیمی می افتد و زمینی را در کنار ساحل دريای مدیترانه، تقریبا در محل کتابخانهٔ اصلی تهیه می کند و این کتابخانه به طور رسمی در سال 2002 میلادی افتتاح می شود. معمار نروژی بنا این کتابخانه را به صورت یک خورشید در حال طلوع طراحی کرده است و بر روی نمای گرانیتی این کتابخانه حروف الفبا به تمام زبان های دنیا کنده شده است. ساختمان اصلی کتابخانه یازده طبقه ای است که ابعاد اتاق مطالعه اصلی آن در حدود 20000 متر مربع است. این کتابخانه گنجایش نگهداری هشت میلیون نسخه کتاب را دارا است و علاوه بر آن شش کتابخانه ی تخصصی ، چهار موزه، یک افلاک نما، پانزده نمایشگاه دائمی، چهار نمایشگاه موقت، یک سالن به نام" اکتشافات" که مخصوص کودکان و.... را در خودجای داده است. سالانه 800 هزار نفر از این مکان بازدید می کنند و این مکان هم برای مقاصد گردشگری و هم بالا بردن سطح سواد عمومی تاسیس گشته است. متن از @kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚معرفی بهترین رمان‌ها : رمان های خارجی: برادران کاراما زوف - جنایت و مکافات ابله - رستاخیز رمان های ایرانی: همسایه - سمفونی مردگان روزگار سپری شده مردم سالخورده شوهر آهو خانم - ره مستان - بالماسکه رمان های فلسفی: وقتی نیچه گریست - کافکا یادداشت های زیر زمین - همه می میرند رمان های چند جلدی: دُن آرام - دُن کیشوت خانواده تیبو - ژان کریستف @kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 سمفونی مردگان اثر عباس معروفی، کتابیست بسیار ستوده شده و از ماندگارترین کتاب های ادبیات ایران است. این کتاب در سال ۲۰۰۱، برنده جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شده است. همچنین هفته نامه دی ولت سویس در مورد رمان سمفونی مردگان گفته است: قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است. 🔸️این کتاب داستان زندگی یک خانواده است که در اردبیل در اواخر سلطنت رضاشاه زندگی می کنند. کتاب از ۴ فصل تشکیل شده که هر فصل از زبان یک راوی نقل می شود. پدر خانواده «جابر اورخانی» مغازه آجیل و خشکبار فروشی در بازار اردبیل دارد. بچه هایش به ترتیب یوسف، آیدین و آیدا، و اورهان هستند که دخترش آیدا، با آیدین دوقلوست.چهار فرزند خانواده هر کدام به نوعی نماینده یک تفکر خاص هستند. اما جدال بین آیدین و اورهان شدیدتر است. آیدین با تفکری مدرن جلو می‌رود و از خانواده طرد می‌شود. اورهان برادر دیگر که پایبند به سنت‌ها است، فرزند مورد علاقه‌ی پدر است. 🔹️سمفونی مردگان کتابیست بسیار تراژدیک و غم‌انگیز اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند. نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان می شود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض می شود 🔸️از کتاب سمفونی مردگان در حدود نیم میلیون نسخه به فروش رفته است و این کتاب به زبان های آلمانی_انگلیسی_ترکی استانبولی_ترکی آذری و کُردی ترجمه شده است. @kafe_adabiat🌟
🎧 کتاب "خداحافظ گاری کوپر"، رمانی فلسفی، سیاسی، نوشته ی «رومن گاری» نویسنده فرانسوی است. خاستگاه مضمون داستان، از دل فرار کردن از جهان مدرن و ناپاکی هایش، سیاست ورزی، تبعیض و ریاکاری مردمانش است. این کتاب، روایت داستان جوان 21 ساله آمریکایی به نام لِنی است که از جنگ و دنیای آن متنفر است و از آنجا که نمی خواهد در جنگ با ویتنام شرکت کند، وطن و زادگاه خود و تمام تناقض های سیاسی و اجتماعی اش را ترک می کند و به خانه دوست روشن فکرش، باگ، در ارتفاعات سوییس می رود. تنها چیزی که لنی جوان از آن فضای محبوس و تاریک با خود می برد، عکسی از «گاری کوپر» است که همیشه در جیبش به همراه دارد و گاه با نگاه کردن به آن، بارقه ی امیدی از میان نفیر تاریکی دنیای اطراف، وجودش را گرم و روشن می کند... 📚 خداحافظ گاری کوپر 👤 🎙 🎼فصل01/13_ بخش پنجم @kafe_adabiat🌟
باشد که روزگار ظلم به سر آید و آفتاب برآید و حقیقت در چهره‌ی مردم بدرخشد و عشق آن سپیده دمی گردد که به سوی آن گام بر می‌داریم. من با عشق به دنیا آمده‌ام، با عشق زندگی کرده‌ام، و با عشق هم از دنیا می‌روم تا آن چیزی که از من باقی می‌ماند فقط عشق باشد... 👤 @kafe_adabiat🌟
🎧 کتاب سال بلوا داستان زندگی دختری به نام نوش‌آفرین است که زندگی خود را در بستر مرگ و بیماری، به یاد می‌آورد. عباس معروفی داستان این کتاب را در سال‌های پیش و پس از جنگ جهانی دوم در شهر سنگسر روایت می‌کند. نوش‌آفرین دختر زیبای سرهنگ نیلوفری و عالیه خانم است که پدرش رؤیای ملکه شدن او را در سر دارد. سرهنگ نیلوفری با وعده‌ی رسیدن به وزارت جنگ، از شیراز به سنگسر می‌آید و همان‌جا ماندگار می‌شود؛ غافل از این‌که زندگی در سنگسر، آغاز نابودی خانواده است... 📚 سال بلوا 👤 🎙 @kafe_adabiat🌟
📚 شارل پرو نویسنده ی مشهور فرانسوی پایه گذار سبکی در ادبیات است که ما امروزه آنرا "افسانه های شاه پریان" می نامیم. از معروف ترین داستان های پرو می توان به سیندرلا، گربه ی چکمه پوش ، شنل قرمزی و..‌. اشاره کرد، اما چیزی که کمتر در مورد آن شنیده ایم آن است که او در معماری کاخ ورسای نیز نقش داشته است. پرو ، لویی چهاردهم را متقاعد کرد که سی و نه فواره به یاد سی و نه حکایت ازوپ، حکایت نویس معروف یونانی در کاخ ورسای بسازد. ساخت این فواره ها پنج سال به طول انجامید. @kafe_adabiat🌟
🎭 شکسپیر در این نمایشنامه به داستان ازدواجی میان اتللو و بانویی ونیزی به نام دِزدِمونا می پردازد که در ابتدا با شور و عشقی دوطرفه آغاز می شود و درنهایت با خشم ناشی از حسادت و مرگ هایی خشونت آمیز به پایان می رسد. این نمایشنامه جزو لیست برترین کتاب های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ است. 📚اتللو 👤  @kafe_adabiat🌟
🎧 کتابخانه نیمه­ شب داستان زندگی دختری به اسم نورا است که به خاطر احساس ناامیدی، ترس و تنهایی دچار افسردگی شده است. دختری که از کودکی با داشتن والدین سختگیر و عیب­جو با استرس پذیرفتنی نبودن بزرگ شده و در بزرگسالی هم با از دست­ دادن شغل و نامزدی، مرگ گربه و ... باز دچار همان احساسات بد کودکی خود می شود و دچار یاس درباره خود و توانمندی های خودش می شود. او فکر می کند به درد هیچ کس و هیچ چیز نمی­خورد و نتواسته در زندگی درست تصمیم بگیرد و همین او را دچار حسرت ها و پشیمانی­های زیادی کرده است به ­طوری­ که دوست ندارد زنده بماند... 📚کتابخانه نیمه شب 👤 🎙 @kafe_adabiat🌟
📚 داستان دوازدهم سام از همسر زیبایش صاحب کودکی بسیار زیبا میشود ولی تمام موی سر و مژگان وبدن او چون برف سفید بود. سام از ترس سرزنش مردم کودک خود را به کوه البرز برد. جایی که سیمرغ لانه داشت گذاشت. شاید سیمرغ کودک را بخورد . ولی به فرمان خدا ،سیمرغ آن طفل را مثل جوجه های خود بزرگ کرد. سالها گذشت ، کودک بزرگ شد با نشانی فراوان از پدر. سام در خواب دید مردی بر اسبی تازی نشسته ، از سوی سرزمین هندوستان به سوی او می آید ومژده داد که فرزند تو زنده است. سام پس از نیایش با گروهی به سوی کوه البرز رفت . سیمرغ از فراز کوه سام و گروه را دید ودانست که در پی کودک آمده اند. سیمرغ نزد جوان بازگشت و داستان کودکی او را برایش تعریف کرد و گفت اکنون سام پهلوان،سرافرازترین مرد جهان به جستجوی تو آمده. جوان چون سخنان سیمرغ را شنید غمگین شد. اشک از دیدگان فرو ریخت. وبه زبان سیمرغ پاسخ داد . زیرا با انسانی هم کلام نشده بود. سیمرغ گفت: امروز نام تو را دستان نهادم. این را بدان که هرگز تو را تنها نخواهم گذارد و تو را به پادشاهی می رسانم. من دل به تو بسته ام برای آنکه همیشه با تو باشم تعدادی از پر خود را به تو میدهم تا اگر زمانی سختی پیش آمد از پرهای من یکی را به آتش افکنی ،در همان زمان نزد تو خواهم آمد. سیمرغ دل دستان را رام کرد و او را بر پشت گرفت و نزدیک سام بر زمین نشست. ادامه در پیام بعدی .... @kafe_adabiat🌟
📚 داستان دوازدهم ...قبای پهلوانی آوردند و جوان پوشید و از کوه به زیر آمدند. وهمه با هم راهی ایرانشهر وبه دیدن منوچهر رفتند. منوچهر فرمانی نوشت که تمامی کابل و سرزمین هند تا دریای سند از زابلستان تا کنار رود همه از آن جهان پهلوان سام باشد. سام همراه فرزندش دستان (زال) بعد از نیایش روانه سرزمین خود شدند. در زابلستان سام تاج وتخت و کلید گنج را به زال سپرد و بعد از نصیحت فرزند،خود به فرمان منوچهر شاهنگاه ایران برای جنگ با دیوان و دشمنان به گرگساران و مازندران رفت. روزگار گذشت تا روزی زال جوان آهنگ سیر و سفر وشکار کرد. مهراب شاه کابل ،مردی خردمند ودلیر ،از نژاد ضحاک و باجگزار سام شاه زابلستان بود ودختری بسیار زیبا به نام رودابه داشت. زال و رودابه ندیده عاشق همدیگر شدند ولی نژاد رودابه مشکل وصلتشان بود. بعد از مدتها نامه نگاری بین زال و سام وحتی آماده شدن سام برای جنگ با مهراب، بالاخره زال به دیدار منوچهر رفته و بعد از آزمایش او توسط موبدان، منوچهر با این مصلت موافقت میکند. سام نیز که فرزند را به کام دل خویش دید پادشاهی و تخت و تاج زابلستان را به زال سپرد. 📚 منبع: گفتار شورانگیز فردوسی       به کوشش : سهراب چمن آرا @kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 یک تکه کتاب جاوید مگس‌های بی‌جانِ آخرِ فصل را توی هوا می‌گرفت و می‌برد بیرون ولشان می‌کرد. گفتم: - چرا نمی‌کشی‌شان و این همه به خودت زحمت می‌دهی؟! گفت: + خوشی‌مان را به رنج دیگران نمی‌خریم. 📖 سال بلوا ✍🏻 @kafe_adabiat🌟