#معرفی_کتاب 📚
« بگردید! تمام صفحات تاریخ را زیر و رو کنید. از تمام زندگی سی و چند ساله عباس، محال است که سی صفحه زندگینامه یا شرح احوال و رفتار و گفتار پیدا کنید. پنج برگ هم پیدا نمیکنید.
به زحمت اگر بتوانید یک برگ را به دو برگ برسانید و این اصلاً جای شگفتی نیست! چرا که عباس در طول سالهای پیش از کربلا، زندگی نکرده است.
و برای کسی که زندگی نکرده است چه زندگی نامهای میتواند نوشته شده باشد؟ »
قسمتی که خواندید، از کتاب *سقای آب و ادب* نوشتهی سید مهدی شجاعی است که از انتشارات نیستان به چاپ رسیده.
کتاب در ده فصل با زاوای مختلف از رشادتها و فداکاری های حضرت عباس تدوین شده و نویسنده با ذوق هنری طوری این فصلها را کنار هم چیده که در قالب یک رمان در آمده .
در بخش آخر کتاب، سید مهدی شجاعی" با اشاره به این نکته که هر فصل کتاب به دقت بر اساس مستندات تاریخی به نگارش درآمده، تاکید می کند که قسمت اعظم اثر موثق و مستند بوده اما قسمت هایی از آن هم از ارادت خاص او به شخصیت این چهره ی بزرگ جهان اسلام منشا گرفته و صرفا نظرات شخصی جهت تلطیف ادبی و ستایش حضرت عباس(ع) است.
🖇️ جمله برتر کتاب:
« برای درک مقام عباس،
امام حسین را باید شناخت. »
@kafeh_denj |☕
هدایت شده از
.
هر آنچـه درون توست زیباست !
حتی تلاش های ناموفقت برای پنهان کردن غم هایت ...
#یک_قاچ_کتاب
« اگر خودمان را براساس آنچه که دیگران از ما میخواهند تغییر ندهیم، آنان ما را به باد انتقاد میگیرند. چراکه مردم فکر میکنند به درستی میدانند که دیگران چگونه باید زندگی کنند. حال آنکه، هر یک از آنان نمیدانند، خودشان چگونه باید زندگی کنند. »
📚 کیمیاگر | پائولو کوئیلو
@kafeh_denj | ☕
#معرفی_کتاب 📚
قصه آشنایی من با شهید محمد حسن (رسول) خلیلی برمیگردد به چهار سال پیش. زمانی که در گروه دوستانهمان در واتساپ، یکی از دوستان چند پاکتنامه فرستاد و گفت:« با نیت باز کنید!»
اسم شهید خلیلی برای من در آمد. و از همان زمان شد برادر شهید و رفیق آسمانی من!
از پاکت، اسکرین گرفتم و هنوز نگه داشتهام.
خیلی زمانها بوده که به ایشان متوسل شدم و بواسطه آبروی ایشان حاجت خود را گرفتهام.
خیلی کم ایشان را میشناختم تا این که امسال از نمایشگاه کتاب رفیق؛ مثل رسول را خریدم.
فرصت خواندنش قسمتم نشده بود تا همین دوسه روز پیش که از میان قفسه کتابخانه بیرون آوردم و شروع به خواندنش کردم.
هر لحظه که میخواندم بیشتر به حکمت انتخاب شدن آن پاکتنامه شهید پی میبردم.
از این که با خلق و خوی ایشان و خصلت های رفتاری شان آشنا میشدم و مرا یک قدم به رسول خلیلی نزدیک میکرد، خوشحال بودم.
جذابیت کتاب اینجا بیشتر شد که فهمیدم زمانی در منطقه منیریه ، محل زندگیام ، سکنی داشتهاند و در مسجد محل عضو بسیج بودهاند.
با شیطنتهای ایشان خندیدم و برای لحظه آسمانی شدن در انفجار هم اشک به چشمانم آمد .
شهلا پناهی، نویسنده کتاب از روی خاطراتی که دوستان و خانواده ایشان شنیده، از دوره متوسطه در مدرسه، داستان کتاب راشروع کرده تا رسیده به لحظه شهادت ایشان. خودش را گذاشته جای شهید و نوشته. روان و زیبا!
در مقدمه کتاب آمده که :
از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطهٔ این شهر خاکستری که آدم ها یا به دنبال نام هستند یا به دنبال نان، رسول دوستانی را در دایرهٔ محبت خود داشت که همه زلال و یک رنگ بودنش را دوست داشتند. خلق خوش، ظاهری آراسته، معطر و به قول امروزی ها به روز بودنش، برتر از حجب، حیا، تقوا و صداقتش نبود؛ سکوت، صبر، بخشش و راز داری اش کم رنگ تر از شیطنت ها، مهارت و تبحرش در کار نبود و برای من درک این گسترهٔ روح سخت بود. به قول برادرش؛ «رسول روحش بزرگتر از کالبد جسمش شد و همین دلیل شهادتش بود.»
و اینکه « همه از کوچک و بزرگ، فرمانده و همکلاس دوران دبستان، همسایه و همرزم گرفته تا سنگ تراش مزارش، گفتند: «آقا رسول تنها رفیق ما بود!»
و واقعا هرکس که با او رفیق شده برایش در رفاقت سنگ تمام گذاشته !
اگر دوست دارید با شهید بیشتر آشنا بشید پیشنهاد میکنم کتاب خودتون بخونید.
@kafeh_denj | ☕
#یک_قاچ_کتاب
« تمام شب سرگرم انجام کارهایم بودم. بین این همه مشغله یاد تکتک دوستانم افتادم. به این فکر کردم که همهی آنها بیشتر از هرچیزی برای من رفیق هستند و این رفاقت زیباترین دلبستگی من توی دنیاست. کنار آنها خندیدن،گریه کردن، تلاش کردن و خیلی چیزهای دیگر را تجربه کردم. نزدیکهای سحر بود و من انگار نشسته بودم و داشتم روی قالی هزار رج زندگیام دست میکشیدم. خیلی از تنهاییها، غصهها و مشکلاتم را با گرهی رفاقت رفو کرده بودم و این تنها گرهای بود که دلم میخواست برای همیشه باز نشود!»
📚 رفیق؛ مثل رسول | شهلا پناهی
@kafeh_denj | ☕
آرامش به معنای آن نیست؛
که صدایی نباشد؛
مشکلی وجود نداشته باشد؛
یا کار سختی پیش رو نباشد.
” آرامش” یعنی:
در میان صدا،
مشکل و کارسخت،
دلی آرام وجود داشته باشد!
@kafeh_denj |☕
#یک_فنجان_شعر ☕
دل داده ام بر باد . بر هرچه بادا باد !
مجنون تر از ليلي ٬ شيرين تر از فرهاد
اي عشق ! از آتش اصل و نصب داري
از تيره ي دودي، از دودمان باد
آب از تو طوفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی بدست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را اندوه مادر زاد
از خاک ما در باد بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
_قیصر امین پور
@kafeh_denj |☕
63613f3d0c8e07ebd0ffdf7d_-8906688116399758164.mp3
1.44M
#توی_گوشی 🎧
ایکوه! توفریادمنامروزشنیدی
دردیستدرینسینهکههمزادجهاناست
از داد و وِداد آنهمهگفتندونکردند
یارب!چقدرفاصلهٔدستوزباناست
خونمیچکدازدیدهدراینکنجصبوری
اینصبرکهمنمیکنمافشردنجاناست
_ هوشنگ ابتهاج
@kafeh_denj |☕
هدایت شده از رسپینا ᥫ᭡
🖇
پخته نخواهی شد، مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی؛
ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی...
➜@Raspina02
*تولد در لسآنجس* کتابی درباره خاطرات *محمد عرب* . شاید برایتان سوال شود این مرد کیست؟!
یک جوانی که عاشق سفر و لذت و هیجان است و به برزیل میرود تا در کارناوال شاد و مهیّج شهر ژیو دو ژانیرو شرکت کند.
اما لحظه آخر قرآنی که خواهرش او را از زیرش رد میکند، ناخواسته مسیر زندگیاش را در همین سفر تغییر میدهد.
و سفر تفریحی یک هفتهای به سفر چهل روزهی معنوی تبدیل میشود.
تجربیات آقای عرب از ایرانیان مسلمان ساکن آمریکا و همین طور دیدگاه ایشان از فرهنگ آمریکایی بسیار برای من خواندنی بود.
خیلی از قسمتهای کتاب را علامت زدم و به نور ایمانی که در دل ایشان تابیده شده بود، غبطه خوردم.
کسانی که علاقه مند به خواندن تجربیات این گونه افراد هستند و میخواهند بدانند چه طور شد که متحول شدند و به کجا رسیدند، این کتاب را پیشنهاد میکنم.
#معرفی_کتاب
#انتشارات_عهد_مانا
@kafeh_denj |☕