eitaa logo
•|کافه دنج|•
79 دنبال‌کننده
121 عکس
24 ویدیو
2 فایل
•| نوشتن اما ، تقدیر دست‌های بی‌ رمق ما بود!|•
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
. بهترین مطالعه، گاهی است که آرزو کنی کتابی که می خوانی تمام نشود.📚🌱 . 🆔@asre_ketabb 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ محبوبم ! جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست! جهانم پر از اضطراب است! لحظات چموش‌اند؛ تنها هنگامی که به شما می‌رسم، روبه‌روی تواَم و به تو سلام می‌کنم، آن زمان جهان به تعادل می‌رسد! جواب بدهی یا نه، تو جهانِ مرا متعادل میکنی! _ محمد صالح علاء @kafeh_denj |☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ` یک گوشه ی دنج داشته باش برای آرامشِ قلبت؛ دنیای بیرون اگر نشد، در درون خودت، گوشه ای برای در آغوش گرفتنِ خودت داشته باش! برای وقت هایی که نیاز داری، خودت را به فنجانی آرامش دعوت کنی؛ و برای دوباره ایستادن، قوی شوی...😌' کنج خلوت ☕ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 « بگردید! تمام صفحات تاریخ را زیر و رو کنید. از تمام زندگی سی و چند ساله عباس، محال است که سی صفحه زندگینامه یا شرح احوال و رفتار و گفتار پیدا کنید. پنج برگ هم پیدا نمی‌کنید. به زحمت اگر بتوانید یک برگ را به دو برگ برسانید و این اصلاً جای شگفتی نیست! چرا که عباس در طول سال‌های پیش از کربلا، زندگی نکرده است. و برای کسی که زندگی نکرده است چه زندگی نامه‌ای می‌تواند نوشته شده باشد؟ » قسمتی که خواندید، از کتاب *سقای آب و ادب* نوشته‌ی سید مهدی شجاعی است که از انتشارات نیستان به چاپ رسیده. کتاب در ده فصل با زاوای مختلف از رشادت‌ها و فداکاری های حضرت عباس تدوین شده و نویسنده با ذوق هنری طوری این فصل‌ها را کنار هم چیده که در قالب یک رمان در آمده . در بخش آخر کتاب، سید مهدی شجاعی" با اشاره به این نکته که هر فصل کتاب به دقت بر اساس مستندات تاریخی به نگارش درآمده، تاکید می کند که قسمت اعظم اثر موثق و مستند بوده اما قسمت هایی از آن هم از ارادت خاص او به شخصیت این چهره ی بزرگ جهان اسلام منشا گرفته و صرفا نظرات شخصی جهت تلطیف ادبی و ستایش حضرت عباس(ع) است. 🖇️ جمله برتر کتاب: « برای درک مقام عباس، امام حسین را باید شناخت. » @kafeh_denj |☕
هدایت شده از 
. هر آنچـه درون توست زیباست ! حتی تلاش های ناموفقت برای پنهان کردن غم هایت ...
‌ ‌ « اگر خودمان را براساس آنچه که دیگران از ما می‌خواهند تغییر ندهیم، آنان ما را به باد انتقاد می‌گیرند. چراکه مردم فکر می‌کنند به درستی می‌دانند که دیگران چگونه باید زندگی کنند. حال آنکه، هر یک از آنان نمی‌دانند، خودشان چگونه باید زندگی کنند. » 📚 کیمیاگر | پائولو کوئیلو @kafeh_denj | ☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 قصه آشنایی من با شهید محمد حسن (رسول) خلیلی برمیگردد به چهار سال پیش. زمانی که در گروه دوستانه‌مان در واتساپ، یکی از دوستان چند پاکت‌نامه فرستاد و گفت:« با نیت باز کنید!» اسم شهید خلیلی برای من در آمد. و از همان زمان شد برادر شهید و رفیق آسمانی من! از پاکت، اسکرین گرفتم و هنوز نگه داشته‌ام. خیلی زمان‌ها بوده که به ایشان متوسل شدم و بواسطه آبروی ایشان حاجت خود را گرفته‌ام. خیلی کم ایشان را می‌شناختم تا این که امسال از نمایشگاه کتاب رفیق؛ مثل رسول را خریدم. فرصت خواندنش قسمتم نشده بود تا همین دوسه روز پیش که از میان قفسه کتابخانه بیرون آوردم و شروع به خواندنش کردم. هر لحظه که می‌خواندم بیشتر به حکمت انتخاب شدن آن پاکت‌نامه شهید پی می‌بردم. از این که با خلق و خوی ایشان و خصلت های رفتاری شان آشنا می‌شدم و مرا یک قدم به رسول خلیلی نزدیک می‌کرد، خوشحال بودم. جذابیت کتاب اینجا بیشتر شد که فهمیدم زمانی در منطقه منیریه ، محل زندگی‌ام ، سکنی داشته‌اند و در مسجد محل عضو بسیج بوده‌اند. با شیطنت‌های ایشان خندیدم و برای لحظه آسمانی شدن در انفجار هم اشک به چشمانم آمد . شهلا پناهی، نویسنده کتاب از روی خاطراتی که دوستان و خانواده ایشان شنیده، از دوره متوسطه در مدرسه، داستان کتاب راشروع کرده تا رسیده به لحظه شهادت ایشان. خودش را گذاشته جای شهید و نوشته. روان و زیبا! در مقدمه کتاب آمده که : از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطهٔ این شهر خاکستری که آدم ها یا به دنبال نام هستند یا به دنبال نان، رسول دوستانی را در دایرهٔ محبت خود داشت که همه زلال و یک رنگ بودنش را دوست داشتند. خلق خوش، ظاهری آراسته، معطر و به قول امروزی ها به روز بودنش، برتر از حجب، حیا، تقوا و صداقتش نبود؛ سکوت، صبر، بخشش و راز داری اش کم رنگ تر از شیطنت ها، مهارت و تبحرش در کار نبود و برای من درک این گسترهٔ روح سخت بود. به قول برادرش؛ «رسول روحش بزرگ‌تر از کالبد جسمش شد و همین دلیل شهادتش بود.» و اینکه « همه از کوچک و بزرگ، فرمانده و همکلاس دوران دبستان، همسایه و همرزم گرفته تا سنگ تراش مزارش، گفتند: «آقا رسول تنها رفیق ما بود!» و واقعا هرکس که با او رفیق شده برایش در رفاقت سنگ تمام گذاشته ! اگر دوست دارید با شهید بیشتر آشنا بشید پیشنهاد میکنم کتاب خودتون بخونید. @kafeh_denj | ☕
« تمام شب سرگرم انجام کارهایم بودم. بین این همه مشغله یاد تک‌تک دوستانم افتادم. به این فکر کردم که همه‌ی آن‌ها بیشتر از هرچیزی برای من رفیق هستند و این رفاقت زیباترین دل‌بستگی من توی دنیاست. کنار آن‌ها خندیدن،گریه کردن، تلاش کردن و خیلی چیزهای دیگر را تجربه کردم. نزدیک‌های سحر بود و من انگار نشسته بودم و داشتم روی قالی هزار رج زندگی‌ام دست می‌کشیدم. خیلی از تنهایی‌ها، غصه‌ها و مشکلاتم را با گره‌ی رفاقت رفو کرده بودم و این تنها گره‌ای بود که دلم می‌خواست برای همیشه باز نشود!» 📚 رفیق؛ مثل رسول | شهلا پناهی @kafeh_denj | ☕
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱
آرامش به معنای آن نیست؛ که صدایی نباشد؛ مشکلی وجود نداشته باشد؛ یا کار سختی پیش رو نباشد. ” آرامش” یعنی: در میان صدا، مشکل و کارسخت، دلی آرام وجود داشته باشد! @kafeh_denj |☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ ☕ دل داده ام بر باد . بر هرچه بادا باد ! مجنون تر از ليلي ٬ شيرين تر از فرهاد اي عشق ! از آتش اصل و نصب داري از تيره ي دودي، از دودمان باد آب از تو طوفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی بدست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را اندوه مادر زاد از خاک ما در باد بوی تو می آید تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد _قیصر امین پور @kafeh_denj |☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
63613f3d0c8e07ebd0ffdf7d_-8906688116399758164.mp3
1.44M
🎧 ای‌کوه! توفریادمن‌امروز‌شنیدی دردی‌ست‌درین‌سینه‌که‌همزاد‌جهان‌است از داد و وِداد آن‌همه‌گفتند‌و‌نکردند یا‌رب!چقدر‌فاصلهٔ‌دست‌و‌زبان‌است خون‌می‌چکد‌ازدیده‌در‌این‌کنج‌صبوری این‌صبر‌که‌من‌می‌کنم‌افشردن‌جان‌است _ هوشنگ ابتهاج @kafeh_denj |☕
هدایت شده از وِداد 🇵🇸
به سر هوایِ تو دارم، خدا گواهِ من است... حسین دهلوی @kafeh_denj |☕
هدایت شده از رسپینا ‌ᥫ᭡
🖇 پخته نخواهی شد، مگر بعد از آن‌که احساس کردی سرشار از سخنی؛ ولی لازم نمی‌دانی به کسی چیزی از آن‌ بگویی... @Raspina02