•|کافه دنج|•
دل دادم به تــــــ♡ـــــــو دلـــــم دست تو باشد بهتر است! #یاامام_الرئوف 🍀 @kafeh_denj | ☕
به سر هوایِ تو دارم، خدا گواهِ من است...
حسین دهلوی
@kafeh_denj |☕
هدایت شده از رسپینا ᥫ᭡
🖇
پخته نخواهی شد، مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی؛
ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی...
➜@Raspina02
*تولد در لسآنجس* کتابی درباره خاطرات *محمد عرب* . شاید برایتان سوال شود این مرد کیست؟!
یک جوانی که عاشق سفر و لذت و هیجان است و به برزیل میرود تا در کارناوال شاد و مهیّج شهر ژیو دو ژانیرو شرکت کند.
اما لحظه آخر قرآنی که خواهرش او را از زیرش رد میکند، ناخواسته مسیر زندگیاش را در همین سفر تغییر میدهد.
و سفر تفریحی یک هفتهای به سفر چهل روزهی معنوی تبدیل میشود.
تجربیات آقای عرب از ایرانیان مسلمان ساکن آمریکا و همین طور دیدگاه ایشان از فرهنگ آمریکایی بسیار برای من خواندنی بود.
خیلی از قسمتهای کتاب را علامت زدم و به نور ایمانی که در دل ایشان تابیده شده بود، غبطه خوردم.
کسانی که علاقه مند به خواندن تجربیات این گونه افراد هستند و میخواهند بدانند چه طور شد که متحول شدند و به کجا رسیدند، این کتاب را پیشنهاد میکنم.
#معرفی_کتاب
#انتشارات_عهد_مانا
@kafeh_denj |☕
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
#فَتَأمَّل 💡
🖇️ توی قرآن یک آیه جالب هست
که خداوند میفرماید:
« وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا »¹
یعنی هیچ برگی از درختی نمیوفته
مگر اینکه خدا از اون آگاهی داشته باشه.
📌 حالا میدونی چی میخوام بگم؟
خدایی که حواسش به افتادن برگ درخت توی این عالم ِ ، حواسش به من و تو هم هست. از حال دلامون خبر داره و ما رو به خودمون وانگذاشته. همین !
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
¹: آیه ۵۹ سوره انعام
#یک_آیه
@kafeh_denj | ☕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مادرمم یاد کنید.
هرجا که میارید اسممو
اینجوری بخونید روضهمو ...
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#بیستوهشتصفر
#استوری
@kafeh_denj |☕
کنج خلوت
کاش یک شغلی هم بود که مثلاً تو فقط کتاب میخوندی و بعد بابت تعداد کتابها بهت پول میدادن!
#شرح_حال
#بداهه_نوشت
@kafeh_denj |☕
به روشنای تو زل میزند سیاهیها
شبیه غبطهی جاماندهها به راهیها
بجز سلام به تو، آن هم اکثرا از دور
چه کردهایم در این عمری از تباهی ها؟
به پیشگاه شما سر به زیر می آیم
به سربلندترین شکل عذرخواهی ها
دو لنگه درب حرم باز، مثل آغوشت
همیشه هست پذیرای بی پناهیها
ازین به بعد ندارند تاب دریا را
که خواب حوض تورا دیدهاند ماهیها
کهسنگفرشتوازجنسچشمآهوهاست
و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهیها
دوباره باید ازینجا به جاده زل بزنم
همان حکایت جاماندهها و راهیها
شاعر: هادی جانفدا
#یاامام_الرئوف
#شهادت_امام_رضا
@kafeh_denj |☕
#یک_فنجان_شعر ☕
تو نه مهتابی و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبهی دنیایی
تو پر از حرمت بارانی و چشمت خیس است
حتم دارم که تو از پیش خدا میآیی
مثل اشعار اهورایی باران ، پاکی
و به اندازه ی لبخند خدا زیبایی
خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا
چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی
مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی
و گرفتار هزاران اگر و امّایی
ای تو آن ناب ترین رایحهی شعر بهار
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟
من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم
تو به اندازهی تنهایی من زیبایی
عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
_نادر صهبا
@kafeh_denj |☕
#یک_فنجان_شعر ☕
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
پ.ن : 27 شهریور روز بزرگداشت شاعر بزرگ، استاد شهریار
@kafeh_denj |☕
#دیالوگ
« بـه خاطر خودت میگویم!
گاهی دستت را بگذار در دستِ کودکِ درونت؛ بگذار ببرد تو را هر جا کـه دلش خواست.
کـه یادت باشد زندگی شوخیاست
بـه اشتباه جدی گرفته شدۀ ماست!»
@kafeh_denj |☕
« بفرمایید بهشت » عنوان کتابی است که اخیراً از کتابخانه به امانت گرفتهام.
این کتاب شامل روایتهایی از یک بانوی ایرانی است. بانویی که از یک زندگی به سبک اسلامی در کنار داشتن داشتن بچههای قد و نیم قد و دغدغههای خانوادگی روایت میکند. بچههایی که هرکدام دنیای متفاوتی دارند و رویاهای متفاوتی را میجویند.
مادر با کمک قصه گویی طنز از وقایع زندگی و خاطراتش میکوشد از پیشامدها و مشکلات زندگی گذر کند و رشد کند.
محدثه طباطبایی، نویسنده کتاب، کوشیده تا در تمام داستانها که هم شاد است و هم غمگین، اصالت مادری را حفظ کند و سعی کند خانواده شش نفرهشان را کنار هم با وجود تمام تفاوتها شاد و گرم نگه دارد.
تجربیات این بانو دهه شصتی برای من که بسیار مفید و در عین حال خواندنی بود. روش هایی که مادر در تربیت فرزندانش بکار برده بود، مثل نقشه راهنمایی بود که راه پر پیچ و خم زندگی را به من که هنوز جوان هستم و اول راه، نشان میداد.
این کتاب را که از #انتشارات_عهد_مانا منتشر شده، میتوانید بصورت چاپی یا الکترونیکی دریافت کنید.
#معرفی_کتاب
@kafeh_denj |☕
#یک_قاچ_کتاب 🍉
« گاهی خانه ریختوپاش بود؛ علی گوشهای داشت دستهگلی به آب میداد؛ سنا و ملیکا داشتند سر معقولات و محسوسات دعوای تاریخی میکردند و محمد از سروکولم بالا میرفت و من با لبخندی گوشۀ لبم توی هپروت بودم و قلمم تندتند میدوید روی کاغذ.
کمکم دیدم دیگر خودم را در یک چاردیواری تنگ و تاریک احساس نمیکنم. احساس میکنم خانهام بهشت کوچکی است که تا حالا نمیشناختمش؛ بهشتی با فرشتههای ریز و درشت. خواهش میکنم شما هم بفرمایید بهشت... !»
📚 بفرمایید بهشت |
محدثه سادات طباطبایی
@kafeh_denj |☕
.🍁.
#پاییز همان فصل دلانگیزی است
که گاه رویاییاش میخوانند.
همان فصلی که میتوانی در آن
ساعتها از پنجره اتاق به درخت
روبه روی خانه نگاه کنی و خسته نشوی.
@kafeh_denj |☕
هدایت شده از حامد کاشانی
🖌ابوهاشم جعفری به امام حسن عسگری علیه السلام نامه نوشت که آقا خیلی این زندان تنگه، خیلی این زنجیرها سنگینه...
حضرت پیغام فرستاد که ظهر نماز رو توی خونه ت میخونی...
بعد میگه رفتم خونه نماز و خوندم و گفتم کاش روم میشد به حضرت بگم آقا وضعمون هم خرابه، بجای اینکه کار کنیم همش زندانیم... دیدم در خونه رو میزنن، یه مبلغ قابل توجهی برامون پول آوردن توش یه نامه هم بود!
حضرت نوشته بود که: کاری داشتی از ما حیا نکن، معذب تشو، کار ما اینه
«نحنُ کهفٌ لِمن إلتجأ إلینا»
هرکسی به ما پناه ببره ما کهفیم پناهگاهیم...