eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
67.6هزار عکس
10.4هزار ویدیو
172 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
با ابراهیم داخل یک خانه شدیم. چند بار یا الله گفت و وارد یــک اتاق شـدیم. چند نفر نشــسته بـودند. پـیرمـردی با عبای مشکــی بالای مجـلس بـود. به همراه ابـراهـیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت های حاج آقا با یکی از جوان ها تمام شد. ایشـان رو کرد به ما و با چهره ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجـب این طرف ها!. ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا وقت نمی کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می کردند فهمیدم که ایشان ابراهیم را خوب می شناسد، حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم مار ا یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما را شرمنده نکنید. خواهش می کنم اینطوری حرف نزنید. بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان شاء الله در جلسات هفتگی خدمت می رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و بیرون رفتیم. در بین راه گفتم: ابرام جون، تو هم به این بابایه کم نصیحت می کردی، دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می گی امیر جون، تو اصلا این آقا رو شناختی؟ گفتم: نه ، راستی کی بود؟ گفت: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی ها نمی دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبای محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. سلام بر ابراهیم، ص 124 و 125 🍃🌷🍃🌷
🌹هر سال درنیمه شعبان جشن مفصل و باشکوهی برای ولادت صاحب الزمان می گرفت. روبروی مغازه‌‌اش را تزیین و ریسه بندی می کرد از مردم محل باشیرینی و میوه و شربت پذیرایی می کرد و برای اقوام هم شام مفصلی درست می کرد. 🌹 نمازهایش به موقع بود و به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد. نماز شبش هیچ وقت ترک نمی شد و حتی در سوریه که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب هم مواجه بودند. دوستانش می گفتند ته مانده آب های بچه ها را جمع می کرد و در آن سوز و سرما تجدید وضو می کرد و نماز شب می خواند. 🌹نیمه شب که برای نماز شب بیدار میشد بعد از نماز شب، زیارتنامه همه ائمه راکه در گوشیِ موبایلش داشت می خواند و به زیارت حضرت زینب که می رسید با دو دست به سرِخودش می زد و ضجهه می زد و گریه می کرد و آخر هم فدایی بی بی شد... قدرت اله عبودی 🌷 🌷🌱🌷🌱 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📸🌷 ۸ فروردین سالروز کشف پیکر ۱۲۰ شهید در منطقه فکه (قتلگاه یادمان فکه) در سال ۱۳۷۱ توسط گروه تفحص شهداست ...
دعا شهید قاسم سلیمانی.mp3
1.21M
لحظه‌ سبز دعا 🌙 از خدا می‌خواهیم به ما توفیق دهد راه شهیدان را به بهترین وجه ادامه دهیم.
🔻شماره پلاک تمام استان ها 🚘
مرخصی چند ساعته ... فاصله فتح‌المبین تا بیت‌ المقدس کمتر از یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد. از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات به مرخصی بروند. اصرار کم‌کم نتیجه داد و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی بروند؛ به‌شرطی که او هم همراه آنان باشد. همه‌ی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی هم همراه‌شان بود. تا اینکه به منطقه‌ٔ گلـف در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد! برمی‌گردیم منطقه. این فرصت چند ساعته تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه وَ دو عملیات بزرگ ...... 🌷
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید داود ارجمندی در سال 1341، در شهر تهران به‌دنیا آمد. دورة تحصیل وی هم‌زمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی بود و او تمام توان خود را برای پیشبرد هدف‌های انقلاب اسلامی و بنا بر نیازهای نهضت امام خمینی(ره) در زمینه‌هایی مانند پخش اعلامیه و شرکت در راه‌پیمایی‌ها به‌کار برد. وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی وارد کمیته شد و با اینکه بسیارمشتاق حضور در جبهه بود، این فرصت برای او پیش نیامد و سرانجام در سومین روز شروع فعالیت خود در کمیته، هنگام مأموریت گشت‌زنی در تهران در حوالی میدان رسالت، با یکی از خودروهای منافقین درگیر شد و به همراه سه نفر از هم‌رزمانش در هشتم فروردین‌ماه 1361، به درجة رفیع شهادت رسید. 🌷 از امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب پیروی کنید. حافظ نظام و انقلاب اسلامی باشید. ساده زندگی کنید. در کلیة امور پیشرو باشید. درست مصرف کنید و از تجمل‌گرایی به‌دور باشید. نماز و روزة خود را سبک نشمارید.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید داوود ارجمندی صلوات🌼
📌تعجیل حاج قاسم برای خواندن نماز شب در روضه مسجدالنبی(ص) ✍محمود خالقی، هم‌ر‌زم سردار شهید سلیمانی در برنامه "مسافر بهشت" رادیو معارف: در سال ۷۱ به حج مشرف شدیم، من و سردار مسئولیتی در بعثه مقام رهبری داشتیم البته کاروان‌های ما مستقل بود؛ کاروان حاج قاسم به مسجدالنبی(ص) نزدیک‌تر بود و من شب‌ها به محل استقرار کاروان ایشان می‌رفتم. آن زمان درب‌های مسجدالنبی(ص) از ۱۱ شب تا یک ساعت قبل از اذان صبح بسته می‌شد، زائران از دو ساعت قبل از اذان پشت درهای بسته می‌ایستادند تا به محض بازگشایی به سرعت وارد شوند؛ من و حاج قاسم جزء اولین نفرها بودیم که می‌ایستادیم و به محض آنکه درها باز می‌شد به سرعت داخل می‌شدیم و هدفمان این بود که به بخش روضه مسجد برویم و نماز شب را بخوانیم.روزها هم مشغول کار می‌شدیم، در مکه هم مشغول امور بودیم حاج قاسم معمولاً روز عرفه را با نذر قصد روزه می‌کرد و آن زمان که عرفه در فصل گرمای عربستان بود، روزه‌دار بود یکی دو باری که غار حرا مشرف شدیم از سکوت و خلوتی آنجا بسیار خوشش آمد./ شبستان. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
خداحافظی برای آخرین بار 🔹شهید ابوالفضل رفیعی سیج نیز به دلیل علاقه زیاد به امام راهی قم شده و پس از تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه قم درآمد و به محافظت از بیت امام خمینی پرداخت و پس از مهاجرت امام از قم به تهران، وی به مشهد منتقل و در سپاه مشهد به عنوان مسئول گشت فعالیت خود را ادامه داد. 🔹دفعه آخرى كه ابوالفضل خواست به جبهه برود یک حالت عجیبى داشت، لحظه خداحافظى وقتى از زیر آئینه و قرآن رد شد تا سه مرتبه یك مسیرى را رفت و باز مجدداً برگشت، انگار از یك چیزى خبر داشت اما نباید مى‏گفت، خلاصه هر طور بود خداحافظى كرد و رفت و در عملیات خیبر مفقودالاثر شد.  
هیچ چیز گلوی تشنه مرا سیراب نمی‌ سازد جز "شهادت"
او نام خودش را از محمود به عبدالله تغییر داد و میگفت: محمود یعنی ستوده خدا اما من هنوز محمود نشده‌ام و بندهِ خدایی بیش نیستم... شهیـد حـاج‌ عبـدالله نـوریـان ِ