فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# فیلم ساعاتی قبل از شهادت شهید سید مجتبی علمدار
|به همراه صدای مداحی شهید علمدار|
مداح و جانباز شهید «سید مجتبی علمدار» در سحرگاه ۱۱ دی ۱۳۴۵ در شهرستان ساری دیده به جهان گشود،
و بعد از جنگ مورخ ۱۱ دی ماه ۱۳۷۵ به دلیل جراحات شیمیایی (در دی ماه ۱۳۶۴ش، عملیات والفجر ۸) روانه بیمارستان شد و بعد از یک هفته بی هوشی کامل، در سن سی سالگی، هنگام اذان مغرب نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و در زادروزش، تولدی دیگر را تجربه کرد و عاشورایی گشت، به یاران شهیدش پیوست.
#جانباز_شهید_سیدمجتبی_علمدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥مشاهده این کار بسیار مهم👆🏼 برای همه، خصوصا مسئولین جمهوری اسلامی، بسیار ضروری است
🔹️اسلام را خلاصه نکنید در نماز و روزه
🔸️علاوه بر شکستن گردن، باید پوست برهنه ها و هرزه ها را هم کند 🤜
🔹️ترحم بر مجرمین، خیانت به مردم است
🔸️حرف خدا در هیچ شرایطی زمین نماند
🔹️در راه مبارزه با گناهکاران، از جنجال و هوچی گری ها نترسید
🔸️حکومت اسلامی وظیفه دارد در برابر گناه بایستد
🔹️علف هرز گناه را قبل از رویش در جامعه، نابود کنید
👈آقایان مسئول👇
سجاده تان را از امامتان جلو تر پهن نکنید و ترس ناشی از ضعف اعتقادتان را، به حساب مصلحت اندیشی و رافت اسلامی نگذارید😡
پلیس باید نماد عزت و صلابت و برخورد قاطع با مجرمین باشد، نه نظاره گر شدن بواسطه شناسائی هوشمند!!!
#امام_زمان #حجاب #غدیر
خواهری که تو این روزای بی حیایی و بی حجابی و بی غیرتی بعضی از مردا که مد شده و بهش افتخار میکنن!
اما تو
همچنان حجاب ، حیا ، عفتت و سنگر دینت رو با چنگ و دندون حفظ کردی و از ملامت هیچ ملامت گری کم نیاوردی و حکم خدا رو زمین نذاشتی.
خواستم بگم ؛
توهم شبیه مادرت حضرت زهرایی
آخه مادرمون حضرت زهرا سیلی خورد ، تمسخر شد ، بین در و دیوار موند😔 اما هیچ کدوم از اوامر و دستورات خدا رو رها نکرد...
الهی با مادرمون حضرت زهرا (سلام اللهعلیها)مانوس و محشور باشی🌱
تو دنیایی که خیلیا دارن دل امام زمان (عج) رو میشکنن
تو یک تنه قیام کردی و قد علم کردی برا خوشنودی دل آقا...❤️
👈
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
♦️جزئیات عجیب سوءاستفاده ۷۷۰ میلیارد تومانی علی کریمی از خواهرش
میزان منتشر کرد؛
🔹زمانی که علی کریمی، با انتشار پستها و استوریهای مختلف در شبکههای اجتماعی، خود را به عنوان حامی حقوق زنان معرفی میکرد در پشت پرده از خواهر خود سوءاستفاده مالی کرده و باعث نابودی زندگی وی و خانوادهاش شده است.
🔺ماجرا چیست؟
🔹خواهر علی کریمی که ۲ فرزند ۵ و ۱۵ ساله دارد با درخواست چک سفیدامضا از طرف برادرش روبرو میشود.
🔹وی که سابق بر این نیز به دلیل اعتماد به برادرش ۵۰ فقره چک سفیدامضا به علی کریمی داده بود، پس از متوجه شدن این مسئله که چکهای سفیدامضای او در معاملات سنگینی مانند خرید باشگاه فوتبال سپیدرود و خرید زمین و ملکهای میلیاردی مورد سوءاستفاده قرار گرفته از دادن چکهای سفید امضای جدید به برادر خود امتناع میکند و همین موضوع باعث اختلاف آنها میشود.
🔹علی کریمی پس از اختلاف پیشآمده با خواهرش وی را تهدید به برگشت زدن چکهای سفید امضای قبلی میکند.
🔺۷۷۰ میلیارد تومان چک برگشتی و ۱۷ ماه در زندان
🔹لیلا کریمی با تصور اینکه چکهای سفیدامضای قبلی استفاده شدهاند و با در نظر گرفتن ملاحظات خانوادگی احتمال عملی شدن تهدید برادر را در حد صفر میدیده اما در کمال ناباوری در حال حاضر با یک بدهی ۷۷۰ میلیارد تومانی، حدود ۱۷ ماه است که در زندان به سر می برد.
🔹با هدایت و طراحی علی کریمی یک فقره چک لیلا کریمی به مبلغ ۷۰۰ میلیارد تومان و یک فقره دیگر به مبلغ ۷۰ میلیارد تومان، توسط یکی از بستگان آنها به شرخر داده میشود و آن فرد هم با به اجرا گذاشتن چکهای مورد اشاره و به علت خالی بودن حساب، چک را برگشت زده و خواهر علی کریمی را روانه زندان میکند.
🔹نکته حائز اهمیت این است که این چکهای برگشتخورده که خانم کریمی اکنون بابت آنها در زندان به سر میبرد، همان چکهای سفید امضایی بوده که به برادرش (علی کریمی) تحویل داده بوده است.
♦️تصویری از مکاتبه خواهر علی کریمی در درخواست ملاقات با دادستان تهران درباره سوءاستفاده چندصد میلیارد تومانی علی کریمی
🔹هفتم اردیبهشت، دادستان تهران به همراه جمع زیادی از قضات با حضور در ندامتگاه مرکزی زنان، از بخشهای مختلف این زندان بازدید کرد.
🔹در جریان این بازدید خواهر یکی از فوتبالیستهای معروف که در بند محکومان مالی زندان زنان تهران زندانی است با دادستان تهران ملاقات و درخواستهایی را مطرح کرد.
🔹لیلا کریمی خواهر علی کریمی، در ملاقات با دادستان تهران تاکید کرد، چندینبار با مقامات قضایی مکاتبه داشته و شرایط نامساعدی که برادرش برای وی ایجاد کرده و منجر به زندانی شدن وی شده را توضیح داده است./میزان
نوربالا| رزمندهای که دلش نمیخواست عکس فرزندش را ببیند
همرزم شهید زین الدین می گوید: مهدی چند روز پیش بچهدار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: هان، آقا مهدی خبری رسیده؟ چشمهایش برق زد.
مهدی اهل وفا بود. امکان نداشت قولی بدهد یا مسئولیتی را بپذیرد اما لحظه ای به آن وفادار نباشد. چه آن وقت که پای تعهدش به این انقلاب ماند و از رفتن به فرانسه صرف نظر کرد و چه وقتی که به پدرش قول داد مغازه کتابفروشیاش را تعطیل نکند و به خاطر همین موضوع از رفتن به دانشگاه صرف نظر کرد. حالا که مهدی زین الدین شده بود فرمانده لشکر و جان تعدادی از جوانان این ملت به تصمیم و عملکردش در جنگ ارتباط داشت، تعهدش خیلی بیشتر از قبل شده بود به همین خاطر از عزیزترین چیزهایش میگذشت. یکی از همرزمانش خاطرهای را از او اینطور روایت میکند:
چند روز پیش بچهدار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم: هان، آقا مهدی خبری رسیده؟ چشمهایش برق زد و گفت: «خبر که... راستش عکسش رو فرستادن.»
خیلی دوست داشتم عکس بچهاش را ببینم. با عجله گفتم: خب بده، ببینم.
گفت: خودم هنوز ندیدمش. خورد توی ذوقم. قیافهام را که دید، گفت: راستش میترسم؛ میترسم توی این بحبوحه عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش. نگاهش کردم. چه میتوانستم بگویم؟ گفتم: خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم میبینم.
منبع : خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او مادری دلسوز بود که از همان اوایل جنگ منتظر آمدن فرزندان شهیدش بود
اولین خبرنگار شهید خراسان رضوی
🔹شهید مجید حجتی در بخش فرهنگی سپاه ضمن انجام امور محوله به کار خبرنگاری برای روزنامه جمهوری اسلامی و صدا و سیما پرداخت. سه مرتبه به جبهه اعزام شد و هربار بنا به نیاز شدید وی در شهرستان با مخالف مسئولین مواجه می شد.
🔹در فرازی از وصیت نامه شهید مجید حجتی آمده است : " شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم. خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی خسته شده ام و یا خواسته باشم از دنیا فرار کنم بلکه می خواهم گناهانی که انجام داده ام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو پاک گردد. "
🔹در آخرین اعزام به مادر گفت : " تا زمانی كه جنگ تمام نشود، ازدواج نخواهم كرد و اگر وضع بدین گونه باشد اسلحه من عروس و سنگرم حجله ام خواهد بود."
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
نوکری زائران حضرت رضا(ع)
🔹شهید محسن قاجاریان در دهه ی آخر صفر و همزمان با ایام شهادت امام رضا(ع) به کاروانهایی که پیاده به سمت حرم آن حضرت رهسپار میشدند در حد توان و مسئولیتش کمک می کرد. وی در چند نقطه از مسیر جاده نیشابور به مشهد که محل استقرار موکب ها بود لوازم مورد نیاز زائران وحتی دارو و آمبولانس را برای آنها فراهم می کرد و گاهی اوقات از نزدیک به این موکبها سرکشی می کرد.
🔹قاجاریان علیرغم جانبازی و اینکه در آستانه بازنشستگی بود اما همچون یک رزمنده جوان شوق دفاع از حرم حضرت زینب(س) را داشت. او در دوران جنگ، بیشتر در منطقه بود و کمتر به شهر برمیگشت. در سالهای پس از جنگ که آرامش و امنیت در شهر برقرار بود، به صورت شبانهروزی در پادگان حضور داشت و در کنار نیروهایش بود.
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_حرم
فرزندانم باید با شهادت آشنا باشند
🔹همسر شهید امیر نامدار میگوید: " بعضی از شبها که همسرم به مرخصی میآمد با حقوق ناچیزی که میگرفت وسایلی را آماده میکرد و به سراغ افراد نیازمند میرفت، وسایل را پشت درب میگذاشت و سریع بر میگشت و میگفت: نمیخواهم کسی مرا بشناسد.
🔹در ادامه همسر شهید از خاطراتش چنین تعریف میکند:" وقتی در منزل بود با فرزندانش بازی میکرد. یکی از بازیهایش اینگونه بود که خود را درون ملحفهای پوشانده و به دخترش میگفت که اگر من روزی شهید شدم من را اینگونه میبینی. وقتی اعتراض میکردم میگفت فرزند یک مرزبان باید با جمله شهادت آشنا باشد.
🔹زمانی که پیکر شهید را برای وداع آوردند دختر شهید که تنها ۹ سالش بود به راحتی کنار پیکر پدر با او به صحبت پرداخت.
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_وطن
دانش آموز بسیجی شهید ابوالفضل اسدی
🔹شهید ابوالفضل اسدی همرزم وهمسنگر پدر ایثارگرش درعملیات غرور آفرین والفجر هشت درمنطقه فاو بود.
🔹قسمتی از وصیت نامه شهید آمده است: " از پدر و مادر خود میخواهم که در شهادتم گریه نکنید که شهادت حیات ابدی است و نابودی در آن راه ندارد." او به دلیل اجازه دادن والدین خود برای شرکت در جبهه از آنها تشکر و درخواست پاداش از ابا عبدالله الحسین (ع) برای آنها نموده اند.
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
🔸یادی از شهید نوجوان کريم اجارهدار حقيقي
🔹️ مادرش با بیان خاطرات فرزند شهیدش میگوید: شبي که آخرين ديدار من و او بود، پسرم را بايد براي نماز صبح بيدار ميکردم. وقتي به طرف اتاقش رفتم، آرام در را باز کردم، ديدم او در اتاق به مناجات با خدا مشغول بود و نماز حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را مي خواند.
🔹همچنين در نامهاي از شهيد چنين ميخوانيم: به قبر من گل نزنيد، آخر انصاف نيست که بر پيکر مطهر امام حسين عليه السلام نيزه باشد و بر قبر من گل
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
شهید رضا نساج
🔹همسر شهید رضا نساج میگوید: "شب عید بود؛ فرمانده رضا به خانه ما آمد. اکثراً از خانوادههایشان دور بودند، اما ما و تعدادی دیگر از همکاران رضا دور هم بودیم. به فرمانده رضا گفتم جناب سرهنگ رضا را نبرید. گفت نه خانم خیالت راحت اصلاً نمیبریمش. بعداً متوجه شدم که همه عملیاتها با هم بودند. آخرین دیدارمان هم مربوط به اولین سحر ماه مبارک رمضان بود."
🔹روحیه شادی که قبلاً داشت همخوانی نداشت. به ایشان گفتم رضا چرا تو اینجور شدهای؟ اصلاً، چون پزشکیار بود، میتوانست به مأموریت نرود. آن روز مأموریت داشت و معمولاً با فرماندهشان میرفت، گفت یکی از سربازها شهید شده و اشرار جنازهشان را پس ندادهاند. ما میخواهیم برویم پیکر شهید را پس بگیریم. بعد رفت. بچهاش را بغل کرد و گفت یکبار دیگر بچهام را ببینم. بچه را بغل کرد و رفت."
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_وطن
🔸نگاهی به زندگی شهید اسماعیل جلمبادانی
🔹شهید اسماعیل جلمبادانی از طریق بسیج به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد. در ادامه در مراحل مختلف شش بار به مناطق عملیاتی اعزام گردید. در سال ۱۳۶۶ به عنوان سرباز سپاه به جبهه شتافت. مسئولیتش امدادگر لشکر ویژه شهدا بود.
🔹 اسماعیل جلمبادانی بسیار مهربان بود و به فقرا و نیازمندان کمک می کرد. جوانی مومن و با تقوا بود. از دروغ و غیبت متنفر و راستگو و درستکار بود. اهل نماز و حضور در مسجد بود. به سنت صله رحم اهمیت می داد.
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
🔸شهید مجید فخرائی
🔹 مادر سرباز شهید فخرایی بیان میکند : " آخرین باری که با مجید صحبت کردم اذعان داشت که تا چهارم فروردین قادر به آمدن مرخصی نیست و حال که در بهار فاطمی پیکر شهید پسرم را برایم هدیه آوردند آن را هدیه ای از طرف خداوند می دانم."
🔹خواهر شهید فخرایی میگوید: عدهای برای خوش گذرانی و تفریح در شب چهارشنبه سوری خانواده ما را داغدار کردند اما برای ما افتخار است که برادرمان در لباس خدمت به نظام و مردم توفیق شهادت نصیبش شد و به عزت خانواده ما افزود.
🔹برادر شهید فخرایی میگوید: با مجید تماس گرفتم و از او پرسیدم نمی خواهی ایام نوروز را در کنار خانواده باشی که او دقایقی بعد برای من پیامکی را به این مضمون ارسال کرد: «دنیا دفتر خاطره هاست، چه در روزها و چه در تاریکی ها عاقبت همه ما همسفریم». وی اظهار میکند: " پس از خواندن این پیامک با او تماس گرفتم و گفتم منظورت از این پیامک چه بود و او در پاسخ به من گفت: «می خواستم که همیشه به فکرم باشی"
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_وطن
اینجا گلستان شهداست
🔹شهید اسماعیل بابوریان در جبهه شش مرتبه مجروح شد که يا بر اثر ترکش، موج انفجار و يا شيميايي بود. چهل درصد مجروحيت داشت. بعد از اين که بهبود مي يافت، دوباره به جبهه مي رفت. وی زماني که در کردستان بود، از ناحيه سر مجروح شد. در جبهه شيميايي شده بود و اين مسئله را از خانواده اش پنهان کرده بود.
🔹به دست اسماعیل بابوریان تیر خورده بود و باعث قطع انگشت دست او شده بود. در نزدیکی او خمپاره ای به زمین اصابت می کند که باعث می شود چشمش آسیب ببیند و گوشش مشکل پیدا کند و باعث پارگی و آسیب معده، روده و ریه ایشان نیز شده بود.
🔹اسماعیل بابوریان هفته ای یک بار به مزار شهدا می رفت و می گفت: «این جا گلستان شهدا است.» او روز قبل از شهادت خانواده و فرزندانش را به گردش برده بود و تمام وقتش را با آن ها به سر کرده بود. یک ساعت قبل از شهادتش، برای پدرش وقت از دکتر گرفته بود تا او را نزد پزشک ببرد.
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
مجازات روزه گرفتن
🔹شهید محمد نصرتی کاریزک مبارزه اش را عليه رژيم شاه آغاز کرده و ادامه مي داد و در ميان چار چوب نظامي رژيم سعي در تکامل روح الهي خويش داشت. خودش تعريف مي کرد و مي گفت: روزه مي گيرم اما فرمانده اذيتم مي کند. مدام مي گويد: روزه نگير!
🔹فرماندهاش میگفت: " اصلا گناهش به گردن خودم. ولي تو روزه نگير! گوش به حرفهايش نمي دادم. براي همين توي آب؛ يخ مي انداخت و مي گفت: بايد بروي داخل آب. شنا کني و سرت را زير آب نگهداري."
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
#تیر_خوردن_حاج_احمد_متوسلیان 🕊
☆
♡
«...یک خاطره هم از عملیات تته بگویم. من با آقای یاحی برای کمک به آقای متوسلیان به مریوان رفتیم. ایشان در مریوان نبود. به دزلی و منطقهی تته رفته بود. ما هم با ماشین به آن سمت رفتیم. نرسیده به دزلی، همدیگر را توی راه دیدیم. شروع به روبوسی و احوالپرسی کردیم. زمانی که داشتیم برمیگشتیم، شب بود و یکی از پایگاههای ارتش به ما ایست داد. آقای متوسلیان سریع از ماشینش پیاده شد. ناراحت شد که چرا جلوی ما را گرفتهاند. آنها گفتند: کسی به ما خبر نداده که ماشین سپاه میخواهد به سمت مریوان برگردد. بچههای ارتش به خاطر حضور ضدانقلاب موافق نبودند که شبها در این مسیرها تردد بشود. آقای متوسلیان که میخواست سوار ماشین بشود، اسلحهی کلاشش دستش بود. نمیدانم چه شد که ناخودآگاه دستش روی ماشه رفت و تیری به پایش خورد و مجروح شد. تیر به ماهیچهی پشت ساق پایش خورده بود. از یک طرف رفت و از طرف دیگر درآمد؛ یعنی سوراخ شده بود. ما پیاده شدیم و گفتیم: #حاج_احمد ، چه شد؟»
گفت: هیچی نشده است، برویم.
من دیدم خون از پایش فوران میزند! گفتم: پایت خونریزی دارد!
گفت: چیزی نیست.
گفتم: اجازه بده بالای رانت را ببندم تا سریع به بیمارستان برویم.
گفت: نه، من خودم پشت ماشین مینشینم.
گفتم: خونریزی داری، نمیتوانی! در راه بیهوش میشوی.
به هر جهت سریع بالای رانش را بستیم و من پشت ماشین نشستم. ماشین، وانت بود و دو نفر بیشتر جا نداشت. گفتم: میخواهی در عقب ماشین بخوابی؟
گفت: نه، جلو مینشینم.
خلاصه آنکه در ماشین نشست و سریع او را به بیمارستان مریوان رساندیم و در آنجا زخمش را پانسمان کرد. هرکس دیگری بود، روی زمین میافتاد و آهوناله و دادوبیداد میکرد؛ اما این بندهی خدا اینقدر در مقابل سختیها و حوادث مقاوم بود که با تمام توان و اراده سعی میکرد هیچ ضعفی از خودش نشان ندهد. بعد از اینکه در بیمارستان پانسمان کرد، گفتیم: حالا برو استراحتی کن.
گفت: نه، من همینجا میمانم.
با همان حالت در مریوان ماند و بعد از ۲۴ ساعت که پانسمان و درمان اولیه کرده بود، دوباره در محورها به دنبال فعالیتهای خودش راه افتاد.
- به روایت سردار حسن رستگارپناه، برگرفته از صفحات ۱۲۳ و ۱۲۴ کتاب #عروج_از_شاخه_زیتون 🕊
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
•°•
°•°
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️صلوات خاصه امام جواد علیه السلام به مناسبت شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت جوادالائمه علیه السلام
📎 #شهادت_امام_جواد(ع)
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅