💢 قدش بلند بود،از ۲متر رد میشد!
دست های بلند و درشتی داشت. زیاد حال وحوصله آرام بازی کردن هم نداشت و پای ملت را قلم میکرد...
هرجورحساب کردند دیدند فقط به درد دروازه بانی میخورد.
تنها راه گل زدن به #آقامهدی این بود که خنده اش بیاورند!
آنقدر میخندید که دست و پایش شل میشد، گل میخورد، همه باهم میخندیدند...
.
نه #عقاب_آسیا هستی، نه شاهین اروپا! یک دروازه بان ساده ای، ساده تر از خنده هایت...
حتی بلد نیستی برای عکس ژست بگیری عزیزِ دلم!
قرارداد ودست مزد که هیچ، شرط میبندم پول لباس هایت را هم خودت داده ای...
ولی برای بچه هایت #تو_قهرمانی هستی که شاید زیاد گل خوردی ولی گول دنیا را نخوردی...
#شهید_مهدی_آقاجانی_دلاور
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مهدی_باکری
یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.
وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر.
#باران_تندی هم می آمد. من رفتم #دم_چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .
#آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..
توی #لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم.
یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا ؟» ...
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم