پرسیدیم کربلارفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنی و توسل و دعا ...
راه افتادیم سمت حرم امام حسین اونجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر ..
بماند که توی بین الحرمین چقدرخوندیم و سینه زدیم نرسیده به هتل، باز اومد که
حاجی بیا بریم حرم سیری نداشت واقعا عطشان بود!! صبح, ظهر ,شب ,سحر، ول نمی کرد...مدام میومد که بریم حرم برامون روضه بخون.گاهی، قبول نمیکردم
بیشتر از این نمی کشیدم با بچه ها می رفت و خودش روضه می خوند.شب حرم بودسحر می رفتیم،می دیدیم باز توی حرم نشسته جلوش کم آورده بودم گه معرفت نباشه، آدم نمیتونه این طور عرض ارادت کنه خیلی مهمه در جوونی این شکلی عاشق باشی.گوشه گوشه زندگیش رووصل میکرد به اهل بیت و امام حسین ( علیه السلام ).در خصوص گریهء صبح وشام برای امام حسین (علیه سلام) صحبت می کرد.
وقتی آب میخورد یاد امام حسین
می افتاد. واقعا از سلامش احساس می کردم از روی عادت نمی گه از ته دل سلام می گه:یاحسین
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌷
#راوی_دوست_شهید ✍
404.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مهندس بود. خودش می گفت اول باید دل رو مهندسی کرد. اسم مستعارش تو سوریه عمار بود. وقتی ازش میپرسیدیم تو سوریه چکار میکنی؟ می گفت سربازی. روز تشییع وقتی فرماندهان نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه چکاره بود؟گفتن فرمانده تیپ سیدالشهدا
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
👤
✍ #خاطره_شهدا🌷
مصطفی صدرزاده روز تاسوعا شهید شد.
خیلی دمغ و ناراحت بودیم. کمرمان شکسته بود. عصر عاشورا بعد از شکسته شدن محاصره توانستیم به عقب برگردیم.
👈 با عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما.
تکتک نیرو های سید ابراهیم را بوسید. جملهاش به بچه های عرب زبان این بود:《أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ》 به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! منم چند روز دیگه مهمان سید ابراهیم هستم.》
📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
#فاطمیه…
ایام فاطمیه سال 92 بود.
قرار شد ماکت خونه حضرت زهرا (س) رو درست کنیم.
درو دیوار خونه رو گل زدیم.
موقع آتیش زدن در که شد، محمد حسین رفت بیرون، گفت:
" خودت این قسمتشو انجام بده، طاقت دیدن این قسمتو ندارم...
اون سال ایام فاطمیه با اون تمثال خونه حضرت زهرا (س)،
حالو هوایی داشت.…
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
بهش میگفتم آخه تو چه موجودی هستی؟ هر راهی جلو پات میذارم،به مشکل میخوره.میخندید و میگفت: هر که در این بزم مقرب تر است ، کام بلا بیشترش میدهند. یک شب مشکلش حل نشد.وسیله هم نداشت.موتورم را گرفت.توی سرمای زمستان،کاپشنم را دادم بپوشد.رفت خلد برین.متوسل میشد به شهدا.یک بار باهم رفتیم بهشت زهرا.دیدنی بود.چمران،آوینی،صیاد،پلارک،شهدای گمنام،شهدای هفتم تیر... دور همه اینها میچرخید.می نشست با تک تکشان حرف میزد.انگار روبه رویش حی و حاضر نشسته اند. زود هم با شهدا پسرخاله میشد.گاهی میزد جاده خاکی و سر شوخی را باز میکرد.
.
.
به نقل از دوست شهید
منبع:کتاب عمار حلب
.
.
.
#سبک_زندگی_شهدا
#عمار_حلب #توسل #توسل_به_شهدا #رفاقت #چمران #آوینی
∞♥∞
#یڪروایتعاشقانہ💍
مطمئن شده بود
کہ جوابم مثبت است
تیر خَـلاص را زد
صدایش را پایین تر آورد
وگفت : دوتا نامہ نوشتم براتون🗒
یکے توےِ حرم امام رضا(ع)
یکے هم کنار شهداے گمنام بهشت زهرا!
برگہ ها را گذاشت جلوے رویم
کاغذ کوچکے هم گذاشت روےِ آنها
درشت نوشتہ بود
همانجا خواندم
زبانم قفل شد:
تو مرجانے ، تو دَر جانے
تو مروارید غلتانے
اگر قلبم صدف باشد
میانِ آن تو پنهانے♥️🙃
انگار در این عالم نبود..سر خوش
#روایتے_از_همسر
#شهـیـد_محمـدحــسـین_محـمدخـانے
🌹یازهرا🌹
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
ای پاسداران!
ازنفس سبزشماست که مرزهای وطن،خط اَمنِ زیستن رابه دورنقشه سرخ ایمان ترسیم میکند..
درخت وجودتان همواره سرافرازباد،ای سبزپوشان بهارایمان⚘
#سبزپوشان_ولایت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#روز_پاسدار_مبارک🌷
🕊
#نمی_ذاشت_حرف_آقا_شهید_بشه
دوستش میگفت:
حضرت آقا که فرمودند #تولید_ملی،
فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت...
محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی #پیراهنش رو در بیاره، شور میگرفت تو هیئت، میگفت برا امام حسین کم نذارین،. #حضرت_آقا که فرمودند #شعور_حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو #نکرد...
روز #عید که بچهها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت.
کی گفته ما #دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل #باشعوری هستیم عاقلانه #عاشق حسینیم...
به قول خودش نمیذاشت حرف آقا #شهید بشه. بلافاصله اطاعت میکرد.
توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود.
رو کار #تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، #هدف رو در نظر میگرفت و #طرح میریخت و #ولایت_پذیری اعضا براش اولویت داشت
✍ پ.ن: سردار سلیمانی: عمار (شهید محمد خانی) برای من مثل #همت بود
#ولایت_پذیر
#بصیرت_رهبری
#بصیرت_انقلابی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#همت_حاج_قاسم
#عمار_حلب
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•{بِسْمِ اللّٰهِ الرَحْمٰنِ الرَحيٖمْ}•
شهید محمد حسین محمد خانی: از جمله کسانی بودند که باور داشتند عالم یک دوقطبی حق و باطل است و چیزی بین این دو وجود ندارد. همیشه دنبال یافتن تکلیف خود بود و زندگیاش را بر تکلیف محوری بنا کرده بود. وقتی تکلیف را تشخیص میداد، میگفت باید انجامش بدهم. ولو اینکه به خاطر انجام آن تحقیر یا دچار مضیقه مالی بشوم. کسی نیست که بنشیند حساب کند و بگوید اگر مقدماتش را فراهم کند این کار را انجام می دهد. میگفت اگر این کار باید انجام شود، مقدماتش را باید فراهم کنیم. یک برنامه اگر پول میخواهد، جور کنیم. اگر نیروی انسانی میخواهد، باید جور کنیم. اگر مکان میخواهد باید جور کنیم.
#عمارحلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#سالروز_شهادت❤️
╭┅┈┈┈┈┈┈┈╼┅╮
𑁍▹ کپی مطالب با لینک کانال مجاز است
𑁍▹@kakamartyr3
╰┅╾┈┈┈┈┈┈┈┅╯
ماجرای جالب گفتوگوی #شهید_محمدخانی با تکفیریها
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم
🌷عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
🌷گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
🌷گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان..
بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
کتاب «عمار حلب»، زندگینامهی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی(سمت چپ)
#شهید_قاسم_سلیمانی (سمت راست)
دوستش میگفت:
حضرت آقا که فرمودند تولید ملی،
فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت...
محمدحسین عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره شور میگرفت تو هیئت میگفت برا امام حسین کم نذارین حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد...
روز عید که بچهها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل با شعوری هستیم عاقلانه عاشق حسینیم...
به قول خودش نمیذاشت حرف آقا #شهید بشه بلافاصله اطاعت میکرد
توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر میگرفت و طرح میریخت و ولایت پذیری اعضا براش اولویت داشت
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب🌷
🕊🕊
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻هنوز با روحیاتش آشنا نبودم. پول داد که برونوشابه بخر. رفتم و همه را کوکاکولا خریدم. یکی از بچه ها گفت: «اگه محمدحسین بینه، تو رو می کشه!» به روی خودم نیاوردم. برچسب های نوشابه ها را کندم و ریختم داخل پارچ و آن را گذاشتم وسط سفره. همین که خواست شروع کند به خوردن، پرسید: «چه نوشابه ای بود؟» گفتم:کوکاکولا!» لب نزد. برگشت به همه گفت: این نوشابه مال اسرائیله!
🗓 شانزده آبان، سالروز شهادت عمار حلب شهید محمدحسین محمدخانی گرامی باد
#شهید_محمدحسین_محمدخانی