.
#صیاد
#صیاد_دلها
#شهید_صیاد
#صیاد_شیرازی
#علی_صیاد_شیرازی
#شهید_صیادشیرازی
#شهید_صیاد_شیرازی
#سپهبد_صیاد_شیرازی
#سپهبد_علی_صیاد_شیرازی
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهید_سپهبد_علی_صیاد_شیرازی
_______________
#شهیدانه #شهید #شهدا #شهادت #ایثار #جنگ #دفاع_مقدس #حججی #آوینی #چمران #خاطره_شهدا #خاطرات_شهدا #همت #زین_الدین #متوسلیان #ایران #فرمانده #ارتش #سپاه
.
#صیاد
#صیاد_دلها
#شهید_صیاد
#صیاد_شیرازی
#علی_صیاد_شیرازی
#شهید_صیادشیرازی
#شهید_صیاد_شیرازی
#سپهبد_صیاد_شیرازی
#سپهبد_علی_صیاد_شیرازی
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهید_سپهبد_علی_صیاد_شیرازی
_______________
#شهیدانه #شهید #شهدا #شهادت #ایثار #جنگ #دفاع_مقدس #حججی #آوینی #چمران #خاطره_شهدا #خاطرات_شهدا #همت #زین_الدین #متوسلیان #ایران #فرمانده #ارتش #سپاه
✍ #خاطره_شهدا🌷
مصطفی صدرزاده روز تاسوعا شهید شد.
خیلی دمغ و ناراحت بودیم. کمرمان شکسته بود. عصر عاشورا بعد از شکسته شدن محاصره توانستیم به عقب برگردیم.
👈 با عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما.
تکتک نیرو های سید ابراهیم را بوسید. جملهاش به بچه های عرب زبان این بود:《أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ》 به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! منم چند روز دیگه مهمان سید ابراهیم هستم.》
📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#اخلاص_شهدا
#خاطره_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#حاج_احمد_کاظمی
ما بچه که بوديم، بابا يادمان داده بود که در مدرسه هر کس پرسيد پدرتان چه کاره است، بگوييد کارمند دولت. کسي واقعاًنميدانست پدر ما سپاهي هست؛ فرمانده هست. الحمدالله در خانه هم يک طوري برخورد ميکرد که حالا ما فکر نکنيم خبري هست! خودش عميقاً به اين قائل بود که اينها همهاش يک لحظه است؛ امروز هست و فردا نيست. اصلاً پست و مقام و درجه و جايگاهي که داشت حقيقتاً برايش بيارزش بود. يادم هست هفتههاي آخر منتهي به شهادت ايشان بود. کمي مريض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و يک کاغذ A4 گذاشتند زيرپايشان. من و سعيد و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام براي من، مثل اين کاغذ ميماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً اگر از زير پايم کشيده شود، زمين ميخورم. کشيدنش و وجودش برايم هيچ فرقي ندارد. شما هم طوري زندگي کنيدکه مقام برايتان اينطوري باشد.
راوی :
محمدمهدی کاظمی
🌹 🥀
همسر شهید علیرضا نوری در مورد اخلاق و منش این شهید گفت:
شهید نوری خوش اخلاق و خوش رو بود و همیشه #خنده به لب داشت، بعد از شهادتش هم کسانی که از او یاد میکنند از خنده رو بودنش میگفتند.
او #بخشنده بود و معمولا از کسی ناراحت نمیشد. همیشه با رفتار خوبش دیگران را متوجه اشتباهشان میکرد، از #غیبت و دروغ بیزار بود و صداقت را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود.
علیرضا طوری رفتار میکرد که مطمئن بودم شهید میشود، حتی زمانی که وسایلش را جمع میکرد و گفت میخواهم به سوریه بروم، من گریه میکردم و میگفتم تو اگر بروی شهید میشوی.😭
او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و میگفت من شهید نخواهم شد، میروم و دوباره برمیگردم. الان هم میگویم اگر تقدیرش شهادت بوده، خدا را شکر که با شهادت از دنیا رفت.
.
.
ایـنجابیــتالشهــداســت
#کلام_شهید #مذهبی #شهدا #شهیدانه #شهید
#شهید_والامقام #خاطره_شهدا #کتابخانه_شهدا #مدافع_حرم #شهیدمدافع_حرم #داستان_شهدا #امنیت #شهادت #شهدای_گمنام_فضای_مجازی #شهدای_گمنام_مجازی #مدافعان_حرم #سوریه #امنیت #شهدا_زنده_اند#شهادت_طلبی #سبک_زندگی_شهدا #فرهنگ_شهادت #سیره_شهدا #شهید_مدافع_حرم #شهدای_زینبی #وصیتنامه_شهدا #شهید_علیرضا_نوری #علیرضا_نوری
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌹
🌹#خاطره_شهدا
آخرین شام را که داشتیم با هم میخوردیم، سر سفره از من پرسید: اگه شهید بشم، چی کار میکنی؟
گفتم: منم مثل بقیه همسران شهدا، مگه اونا چی کار میکنن؟ خدا به هممون صبر میده.
گفت: امکانش هست مثل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مفقود بشم و جنازم برنگرده.
خندیدم و گفتم: این جوری اجرش بیشتره، خدا یه ثوابی هم واسه چشم انتظاریمون مینویسه.
✍️خاطرات مریم غنیزاده
🌹همسر شهید جاویدالاثر یوسف سجودی
#آشنایی_با_شهدا
او جزو نخستین نیروهای ارتش بود که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران برای عملیات فرامرزی اعزام میشدند.
قوطاسلو به هنگام مرگ ۲۵ سال داشت و در ایران به عنوان نخستین شهید مدافع حرم از ارتش شناخته میشود
محسن زیاد از شهادت حرف میزد. همیشه در جمعهای خانوادگی یا در هیئتها که حضور داشت میگفت دعا کنید من شهید شوم؛ یعنی شهادت آرزویش بود. همیشه دنبال مسیری بود که او را به شهادت نزدیکتر کند. حتی وقتی در سوریه بود بااینکه دوره ماموریتش تمام شده بود اما باز هم داوطلبانه مانده بود، به همرزمانش هم گفته بود من با شهادت برمیگردم.
.
.
ایـنجابیــتالشهــداســت
#کلام_شهید #مذهبی #شهدا #شهیدانه #شهید
#شهید_والامقام #خاطره_شهدا #کتابخانه_شهدا #مدافع_حرم #شهیدمدافع_حرم #داستان_شهدا #شهادت #شهدای_گمنام_فضای_مجازی #شهدای_گمنام_مجازی
#شهدا_زنده_اند#شهادت_طلبی #سبک_زندگی_شهدا
#فرهنگ_شهادت #سیره_شهدا #مدافعان_حرم #سوریه #دختر #پسر #شهید_مدافع_حرم #شهید_محسن_قوطاسلو #شهدای_زینبی #محسن_قوطاسلو #شهیدمحسن_قوطاسلو #ارتش #ارتشی #تکاور #حلب
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌹
از روزي كه او آمد، اتفاقات عجيبي در اردوگاه تخريب افتاد. لباس هاي نيروها كه خاكي بود و در كنار ساكهايشان قرار داشت، شبانه شسته مي شد و صبح روي طناب وسط اردوگاه خشك شده بود. ظرف غذاي بچه ها هر دوسه تا دسته ، نيمه هاي شب خود به خود شسته مي شد.
هر پوتيني كه شب بيرون از چادر مي ماند، صبح واكس خورده و برّاق جلوي چادر قرار داشت ...
او كه از همه كوچكتر و شوختر بود، وقتي اين اتفاقات جالب را مي ديد،مي خنديد و مي گفت: بابا اين كيه كه شبها زورو بازي در مي آره و لباس بچه ها و ظرف غذا رامي شوره؟
و گاهي مي گفت : «آقاي زورو، لطف كنه و امشب لباسهاي منم بشوره و پوتينهام رو هم واكس بزنه» بعد از عمليات، وقتي «علي قزلباش » شهيد شد، يكي از بچه ها با گريه گفت: بچه ها يادتونه چقدر قزلباش زوروي گردان رو مسخره مي كرد... زورو خودش بود و به من قسم داده بود كه به كسي نگم .
.
.
ایـنجابیــتالشهــداســت
#کلام_شهید #مذهبی #شهدا #شهیدانه #شهید #دفاع_مقدس
#شهید_والامقام #خاطره_شهدا #کتابخانه_شهدا #مدافع_وطن #شهیدمدافع_وطن #داستان_شهدا #امنیت #جبهه #شهدای_گمنام_فضای_مجازی #شهید_مدافع_وطن
#شهدای_گمنام_مجازی #مدافعان_وطن
#شهدا_زنده_اند#شهادت_طلبی #سبک_زندگی_شهدا #شهادت
#فرهنگ_شهادت #سیره_شهدا #شهادت #مقام #شهیدمحمدعلی_قزلباش #شهید_محمدعلی_قزلباش #شهید_محمد_علی_قزلباش #محمدعلی_قزلباش
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🌹