eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.2هزار عکس
11.1هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
آمده با عشق بزن لبخندی تا در به غم و غرورِ شب بر بندی با عشق بپا خیز خوشت باشد روز ای آنکه چو گل به روی ما می‌خندی
‌ لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده... یادآور زیباییهاست... یادآور زندگی نو، شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو... ردپای خدا در زندگیست!
همچـو گلـ🌺 کز دیدنِ خورشیـ☀️ـد مے خنـدد😍 بہ #صبـح ... قلبـ❤️ من در هوسِ خنـــده ے #تـو غرقِ نیاز است هنوز👌 #شهید_تورجی_زاده #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
نه ... عمرمان بخیر است با یادِ شما خاکی‌پوشانِ 💠
هر ... در آيينه‌یِ جادويیِ خورشيد... چون می‌نگرم... او همه من، من همه اويم! یعنی بوسه بر قلب خدا صبح یعنی عاشقی با کبریا صبح یعنی نور یعنی زندگی ابتدای پاکی و جود و سخا ‌‌‌‌‌‌‌
جان بِفِشانم ز شوق، در ره گر برساند به ما دمی بوی دوست
صبح يعني تو بخندي دل من باز شود... #پلک بگشايي و از نو غزل آغاز شود... #صبح يعني که دلم گرم نگاهت باشد... #آسمان , #عشق , #زمين باتو هم آواز شود... #صبحتون_شهدایی 🌺
اشتیاق کوچه ایست که از پنجره اش تو میگویی ....
#صبح ڪه مۍ شود باز #ڪبوتر دلمان پـ🕊ـر مۍ ڪشد به بام یاد شما #شهیدان به #یادمان باشید ڪه گرداب #دنیا دارد #غرقمان مۍ ڪند..
شد، باز هم آهنگ خدا می‌ آید چہ نسیم ِخنکی! دل بہ صفا می آید بہ نخستین نفسِ بانگ خروس سحری زنگِ دروازه ی دنیا بہ صدا می آید ‌‌‌‌‌‌‌‌
🔰 تقريباً منطقه وسيعي را گردان ما تحت پوشش خود داشت . دشمن با توجه به شكست سنگيني كه در طي چند روز قبل از نيروهاي ما خورده بود قصد داشت با جمع آوري نيرو وتجهيز دوباره بر عليه مااقدام به نمايد. همين طورهم شد از ساعات اوليه بامداد حمله ي دشمن با انواع ادوات جنگي آغاز شد. شهيد پرويز همه بچه ها را در جاهاي مشخصي قرار داد. دشمن هرلحظه به خط مانزديك ونزديكتر مي شد اما بچه ها كه از روحيه ي بالايي برخوردار بودند به شدت به مقابله با دشمن پرداختند. نبرد در تمام طول خط بافداكاري وازخود گذشتگي بچه ها مي رفت كه به نفع ما تمام شود بالاخره مديريت صحيح وتلاشهاي بي وقفه ي رزمندگان نتيجه بخشيدودشمن با حالتي شكست خورده پس نشست تا اينكه زود وقتي پاتك دشمن تقريباً تمام شده بود ناگهان خمپاره اي در نزديكي شهيد پرويز فرود آمد وتركش آن درست به قلبش خورد وآن را شكافت. ما بالاي سريش آمديم و او را در آغوش كشيديم اما او ديگر به رسيده بود.او به دنيا تعلق نداشت قفس تن را شكست ومرغ روحش را در بيكرانه ها به درآورد .آخر او با آن بلندي روحش تا كي مي توانست مانند پرنده اي بي قرار دراين زنداني باشد. ✍ به روایت سردار عراقی 📎 فرماندهٔ گردان قدس لشگر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب(ع) 🌷
نسیم ، عطر را با خودش آورد و گفت : روزی با است .
۱۳۵۷ ۱۳۵۷ ۱۷ شهريور مکرر و مکرر و شهداي ۱۷ شهریور مکرر و مخالفان ملت‌ها مکرر و وابستگان او هستند . با گسترش دامنه و مردمي در شهرهاي مختلف ، دولت مجبور به شد و ، را که از سران فراماسونري و ۱۵ سال رييس بود به قصد کنترل اوضاع ، مأمور تشکيل جديد کرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست و احترام به ، سعي داشت اوضاع را کنترل کرده و از و عمومي بکاهد ، اما هوشياري باعث شد که ایشان طي پيامي خطاب به نقشه رژيم را رسوا و مردم را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در ۱۳ شهريور ۱۳۵۷ که مصادف با روز بود راهپيمايي و بر پا شد. اين در روز ۱۶ شهريور ماه بار ديگر تکرار شد و در بين مردم اعلام شد که روز بعد، يعني #۱۷_شهريورماه در و (شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت. در اولين ساعات ۱۷_شهريور_ماه، رژيم شاه توسط فرماندار نظامي اعلام حکومت نظامي کرد ، اما مردم در (شهداي کنوني)‌ تجمع کردند و ناگهان با ديدن و و مسلسل به دست حکومت نظامي شدند. پس از چند بار اخطار از زمين و هوا را هدف قرار دادند و مردم بي‌گناه را به و کشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط رژيم به رسيدند، اما اين حادثه جهت افزايش و عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش گرديد و در ننگين ستم‌شاهي به عنوان و براي هميشه باقي ماند. یاد و خاطره این قیام خونین و گرامی باد . 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
°|▪♡🌻🍃🌻▪|°♡ ای شهــــید تنها بهـــــانه اے هستـــــی ڪه هر به یڪ امـــــیدے چشــــم هایم را باز می ڪنم..! ─═इई🍃🌻🍃ईइ═─ ─═इई🍃🌻🍃ईइ═─
همه ی ما فردا می آییم✌️ با مشت های گره کرده👊 می آییم تا در دهان بزنیم👹 وعده ی ما فردا به نیابت از رفقای یوم الله 13 آبان✌️
من به باغ گل سرخ زیر آن ساقه تر عطر را زمزمه کردم تا من به باغ گل سرخ در تمام شب سرد روشنایی را خواندم با آب و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم...  پ.ن: فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلا فرمانده گردان یارسول ۲۵ کربلا؛ مازندران
ای جان چه درودی، چه سرودی، چه صفایی ای جان چه گل مخمل خورشید طلایی برخیز که آمده با چهچه ی نور به به چه بهشتی، چه نسیمی، چه هوایی
ای جان چه درودی، چه سرودی، چه صفایی ای جان چه گل مخمل خورشید طلایی برخیز که #صبح آمده با چهچه ی نور به به چه بهشتی، چه نسیمی، چه هوایی
زیباست گلستان خدا رنگ به رنگ است لبخند بزن، خنده دوای دل تنگ است است بزن بوسه تو بر ساحت خورشید ترڪیب گل و شادی و لبخند قشنگ است... سلام مهربانان صبح سه شنبه تون بخیر
🌺💐🌸🌼🌸💐🌺 👇تکلیف منو روشن کنید👇 یادم می آید یک داشتیم که از ناحیه شکم دیده بود، بنده خدا را تازه عمل کرده بودند و برای جلوگیری از از طریق به وی هر شش ساعت آنتی بیوتیک می کردیم یک روز اول صبح یکبار برای دارو رفتم را داخل آنژیوکت تزریق کردم کمی درد داشت یک هم بهش دادم و دیدم پایه سرم پایین است آن را بالا کشیدم و رفتم دو ساعت بعد اومدم بهش سر زدم، یه نگاه به کردم دیدم سرم به سختی می شود و باز سرم را در قسمت بالای پایه سرم آویزان کردم. خلاصه آن روز تا پایان بیش از ۱۲ بار سرم را به بالاترین قسمت پایه نصب کردم دفعه آخر که مراجعه کردم خواستم جابه جا کنم که برادر بی حوصله و یک کم عصبانی به من نگاه کرد وگفت : خواهر تورا به این پایه سرم را طوری تنظیم کنید که که قدشان کوتاه است نیز بتوانند کارشان را انجام دهند و دچار مشکل نشوند ، از تا حالا شما می آیید و سرم را بالا نصب می کنید و آن بنده خدا با زحمت زیاد پایه سرم را پایین می آورد منو روشن کنید. 🌺💐🌸🌼🌸💐🌺 🌸🌼🌸💐🌺
آمده برخیز به خیرش برسان .... چ
را از پنجـره‌ے چشـمانت تمـاشا می‌ڪنم چہ باشڪوه صبـحی‌سـت... خندهٔ تـو ڪہ با خورشیـد دم‌خـور می‌شـود.. 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺
پگاه لبخندتان زیباترین غزلخوان آشنایی‌هاست ...
🕊🌺 🌸علی خودش که خیلی خوب بود بعد از 4 ماه خوبتر شده بود. علی از اول خیلی خالص بود. به تیپ و لباسش نمیخورد که بچه مذهبی باشه ولی اعتقاداتش تو قلبش بود. 🍃 میخواست به کسی بکنه اینکه بفهمه انجام میداد. مثلا نمیگفت من امروز رفتم به فلانی کمک کردم یا پول به فلانی دادم یا مشکل فلانی رو حل کردم ، ریاکار نبود. که میخواست انجام بده انجام میداد.من همیشه میگم چون خدایی کار میکرد خدایی نتیجه گرفت.خیلی واقعا خدایی بود خیلی. 🌸مثلا اگه از یه نفر یه خطایی میدید میکرد ،نمیومد بگه که مثلا فلانی همچین کاری کرد یا فلانی رو بافلان نفر دیدم یعنی واقعا از عیبهای مردم، از چیزایی که میدید چشم پوشی میکرد 🍃وقتی بعد از 4 ماه برگشت، خیلی تغییر کرده بود. نگاهاش، طرز رفتارش با ما، نمیدونم حالا شاید یه خرده ازمون دور شده بود، شاید بیشتر قدر خونه و قدر نعمتی که داشت رو بدونه و واقعا از لحاظ ایمانی خیلی ایمانش قوی تر شده بود. 🌸حالا رو خیلی تاکید میکرد که وقت بخونه، مخصوصا نماز رو. منو بیدار میکرد میگفت پاشو نماز صبحت رو اول وقت بخون . کسی که ملتزم به نمازش و به مسائل مذهبیش نباشه نمیتونه جهادگر خوبی باشه. ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🌴🌷🕊🌹🕊🌷🌴 وقتی از می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم . میدیدم نماز میخونه و حال عجیبی داره یه جوری شرمنده و زاری میکنه که انگار بزرگترین رو در طول روز انجام داده یه روز ازش پرسیدم : چرا انقدر میکنی از کدام می نالی جواب داد : همین که این همه بهمون داده و ما نمی تونیم رو به جا بیاریم بسیار جای داره... راوی : 🌴