eitaa logo
کلام معصومین علیهم السلام
1.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
190 فایل
کلام و ادعیه معصومین علیهم السلام شناسه مدیر @ASK110 کپی مطالب حلال اگر مقدور بود #صلوات ی برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایت بفرمایید. https://rubika.ir/kalam_maesoumin
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢آیا پیامبر اکرم(ص) از پایان‌یافتن ماه صفر خوشحال بود؟ 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ يکي از دانش‌های ناظر به «فقه الحديث»، دانش «اسباب ورود حديث» است. اين دانش به منزلة دانش «شأن نزول» در تفسير قرآن است. هدف اصلی از دانش اسباب ورود حديث، شناخت شأن صدور روايات و فهم قرائن موجود به هنگام صدور روايات است. توضیح آنکه به صرف فهم معنای لغوی و اصطلاحی الفاظ و ترکيب‌های به کار رفته در احاديث نمی‌توان مدعی «فهم درست» آنها شد. در برخی از موارد برای فهم درست معنای احاديث، بايد اسباب ورود حديث را دانست. يعنی علت و زمينه‌ و بافت صدور آن سخن از معصوم را بايد فهميد. چرا که «شرايط زمينه‌ای» در فهم مراد معصومان حتماً نقش‌آفرين است. به تعبير ديگر، بايد قراين مقامی (شرايط اجتماعی و تاريخی و فرهنگی و حالات مخاطب و گوينده و ... ) را در نظر گرفت. متأسفانه بسياری از ناقلان اوليه احاديث و جامعان کتاب‌های حديثی، از نقش‌آفرينی قراين مقامی در فهم مراد معصومان غافل بودند و اهتمامی به ذکر آنها نداشته‌اند. به همين دليل، برای فهم مراد واقعی معصومان، يک حديث‌شناس محقق بايد تلاش بيشتری کند و حتی‌الامکان قرائن را در منابع موجود به دست آورد. مراجعه به منابع حديثی ساير فرق و مذاهب اسلامی يا مراجعه به منابع تاريخی و فهم درست تاريخ صدر اسلام و اوضاع فرهنگی‌ و اجتماعی حاکم بر قبايل و اقوام آن زمان و امثال آن می‌تواند پاره‌ای از گره‌ها را بگشايد. به عنوان مثال، در پاره‌ای از منابع اهل سنت حديثی از (ص) نقل کرده‌اند که فرموده باشد: «مَنْ بَشَّرَنِي بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ هر کس مرا به پایان یافتن آذار بشارت دهد، من او را به بهشت بشارت می‌دهم.» آذار از ماه‌های رومی است؛ مصادف با خرداد شمسی است؛ برخی آن را به معنای دانسته‌اند و از این حدیث نحسی ماه صفر! و سعدی ماه ربیع الاول را نتیجه گرفته‌اند! این حدیث، به خودی خود و بدون آگاهی از بافت و زمینه‌های بیان آن، از نظر مضمونی آنقدر عجیب هست که حتی پاره‌ای از اهل حديث و ظاهرگرايانی مثل احمدبن حنبل نتوانسته‌اند با مضمون آن کنار بيايند و آن را تأييد کنند؛ به همين دليل گفته‌اند که اين حديث اصل و اساسی ندارد! اما اگر احمدبن حنبل قرائن مقامی صدور چنين سخنی را می‌دانست، چنين حکم قاطعی را صادر نمی‌کرد. از علت صدور چنين سخنی را به اين صورت نقل می‌کند که: «روزی پيامبر خدا(ص) با اصحاب خود در مسجد قبا نشسته بود و به آنان گفت: نخستين فردی که اکنون بر شما وارد می‌شود از بهشتيان است. برخی‌ از اين افراد چون اين سخن را شنيدند بيرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب اين خبر از بهشتيان شوند! پيامبر اين را فهميد و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما وارد می‌شوند که هر يک از ديگری سبقت می‌جويد؛ از ميان آنان هر کس به من بشارت دهد که ماه آذار تمام می‌شود اهل بهشت است. پس آن گروه بازگشتند و وارد شدند و نيز با آنان بود. پيامبر خدا(ص) به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومی هستيم؟ ابوذر پاسخ داد: «ای پيامبر خدا آذار تمام شد.» پيامبر گفت: «ای ابوذر اين را می‌دانستم اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتی هستی.» به هر حال این حدیث هیچ ربطی به سعدی و نحسی ماه‌های صفر و ربیع الاول ندارد! اصل داستان چیز دیگری بوده است که در تحلیل مرحوم شیخ صدوق کاملاً واضح است.
🟢کیفرِ «علاقه به احترام» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸در منابع اسلامی، اعم از شیعی و سنی، احادیث فراوانی و البته بسیار تکان‌دهنده‌ای در این موضوع داریم که اگر کسی علاقه و میل به احترام از سوی دیگران داشته باشد، او باید خود را برای آتش جهنم آماده کند! 🔹به عنوان مثال، در حدیثی از وجود مقدس (ص) چنین می‌خوانیم: مَن أحَبَّ أن يَتمثَّلَ لَهُ الرِّجالُ قیاماً فَلْيَتبَوَّأْ مَقعَدَهُ في النّار؛ هر كس دوست داشته باشد كه دیگران در برابر او و به احترام او بایستند، خود را برای آتش جهنم آماده کند. ♦️دقت در این حدیث حقیقتاً لرزه بر اندام انسان می‌آورد، چون می‌فرماید سرنوشت کسانی که «میل» و «علاقه» به این دارند که از سوی دیگر محترم شمرده شوند، آتش جهنم است. یعنی حتی اگر در دل کسی چنین میلی باشد، جایگاه او جهنم است. هر که را مردم سجودی می‌کنند زهر اندر جان او می‌آکنند 🔸خدایا به حرمت پاکان، احساسات، عواطف، امیال، خواسته‌ها، علایق و هیجانات ما را هم در همان مسیری قرار بده که خودت می‌پسندی.
🍀 فرمایش آیت الله بهجت(ره) برای تقویت حافظه 🍀 🔹️ در برنامۀ ، راه متعارف را پیش گیرید؛ اشکالی داشتید، سؤال کنید! برای پیشرفت در تحصیلات نافعه(سودمند)، به [خواندن] تعقیبات مشترکه ملتزم باشید «سُبحانَ مَن لایَعتَدی عَلی أَهلِ مَملِکَتِه...». 🔹️ از صلی‌الله‌علیه‌وآله روايت شده كه به علیه‌السلام فرمود: هر گاه خواستى هر چه را كه مى‏‌شنوى و مى‏‌خوانى ، اين دعا را در تعقيب تمام نمازها بخوان: سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ لَا يَعْتَدِي‏ عَلَى‏ أَهْلِ‏ مَمْلَكَتِهِ‏، سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ لَا يَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ، سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِي قَلْبِي نُورًا وَ بَصَرًا وَ فَهْمًا وَ عِلْمًا، إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ‏. 📚 به سوی محبوب، ص۷۸ ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
◻️نماز جمعه؛ نماز گشایش قلب و دوری از نفاق 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نماز جمعه، نماز وحدت و وفاق و اجتماع مسلمین است. نماز اجتماع دل‌ها در راه دفاع از حقیقت است. نماز اجتماع دلدادگان به اسلام و ارزش‌های اسلامی است. نماز نمایش قدرت و اقتدار اجتماعی مسلمین است. نماز کسب معنویت و معرفت و بصیرت است. نماز تعمیق باورهای دینی و معرفت سیاسی و اجتماعی است. نماز آگاهی از جریان‌ها و مسائل جامعه اسلامی و جامعه جهانی است. نماز دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی است. به همین دلیل، (هر چند اختلافات فتوایی میان فقهاء عظام درباره حکم نماز جمعه در عصر غیبت وجود دارد) آثار معنوی و بصیرتی و ایمانی آن به حدی است که ترک تعمدی حضور در تبعات معنوی و سیاسی خطرناکی دارد. در روایتی از صلی‌الله علیه و آله چنین می‌خوانیم: مَن تَرَكَ ثلاثَ جُمَعٍ تَهاوُنا بها طَبَعَ اللّه ُ على قَلبِهِ؛ هر كه سه نماز جمعه را، از روى اهميت ندادن به آن، ترك كند خداوند بر دل او مهر می‌زند. در روایتی دیگر فرموده‌اند: مَن تَرَكَ ثلاثَ جُمَعٍ مُتَعَمِّدا مِن غَيرِ عِلَّةٍ طَبَعَ اللّه على قَلبِهِ بخاتَمِ النِّفاقِ؛ هر كس، از روى عمد و بدون علّت، سه نماز جمعه را ترك كند، خداوند مُهر نفاق بر دل او زند. علیه السلام فرمودند: مَن تَرَكَ الجُمُعَةَ ثَلاثا مُتتابِعَةً لِغَيرِ عِلَّةٍ كُتِبَ مُنافِقا؛ هر كس سه جمعه متوالى، نماز جمعه را بی‌دليل ترك كند، منافق نوشته شود. کوردلی و نفاق از پیامدهای معنوی و سیاسی بی‌اعتنایی تعمدی به نماز جمعه است.
◻️صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم‌اند 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در روایتی از صلی‌الله علیه و آله چنین نقل شده است: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مَعَالِیَ الأُمُورِ وَ یَکرَهُ سَفسَافَهَا؛ خداوند متعال كارهاى والا و شريف را دوست دارد و كارهاى پست و حقير را خوش ندارد این حدیث بدان معناست که خداوند دوست دارد بندگانش آرمان‌های بلند و اهداف متعالی داشته باشند. به کم راضی نباشند. اهداف نزدیک و دم‌دستی را دنبال نکنند. قله‌ها را ببینند. به دنبال فتح قله‌ها باشند. همواره افق‌های دوردست‌ را نگاه کنند. خود را برای فتوحات بزرگ آماده کنند. به امور پست و حقیر اکتفا نکنند. تنگ‌نظر و نزدیک‌بین نباشند. به جاده‌های همواره دلخوش نباشند. و در حدیثی از علیه السلام آمده است که راه دستیابی به آرمان‌ها و اهداف بلند، «صبر و بردباری» است: بِالصَّبرِ تُدرَکُ مَعَالِی الأُمُور؛ با صبر است كه امور والا فراچنگ آيند. استقامت و پایداری راه پیروزی و رستگاری است. از سنت‌های حاکم بر این جهان آن است که بدون تحمل سختی‌ها، وصول به قله‌ها ممکن نیست. برای رسیدن به قله‌ها باید راه‌های باریک و پرخطر را پیمود. پستی و بلندی‌های کوه‌ها و تپه‌ها را طی کرد. با حرکت در مسیر مستقیم نمی‌توان به قله رسید. راه را باید زیگزاگی پیمود. در حکمتی دیگر از امیرمؤمنان چنین می‌خوانیم: لَا يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ؛ انسان شكيبا، پيروزى را از دست نمى‌دهد، هر چند زمان آن طولانى شود.
🔳زهرای مرضیه؛ الگوی جهاد همه‌جانبه 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸فاطمه زهرا سلام الله علیها، از نخستین ایام طفولیت تا پایان عمر مبارکشان، یک زندگی پر از هیجان، کار، تلاش و مجاهدت را سپری کرده‌اند. ▪️در بحرانی‌ترین سال‌های نبوت، در دوران شعب ابی‌طالب،‌ آنگاه که هنوز دختری شش یا هفت ساله بود، هم مادر خود را از دست داد و هم بزرگ‌ترین حامی و پشتیبان پدرش، یعنی ابوطالب را، رسالت اصلی زهرا از اینجا شروع می‌شود. او وظیفه دارد که جای خالی آن دو نیروی پشتیبان را برای پیامبر اکرم(ص) پر کند. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب: «فاطمه زهرا مثل یک مادر، مثل یک مشاور، مثل یک پرستار برای پیامبر بوده است. آنجا بوده که گفتند فاطمه «ام ابیها» - مادر پدرش- است.» ▪️دو یا سه سال بعد با امیرمؤمنان علیه السلام ازدواج می‌کند؛ افزون بر وظیفه‌ای که در ارتباط با پیامبر اکرم داشت، وظیفه حمایت و پشتیبانی از همسر مجاهدش نیز بر دوش او آمد. ▪️او تلاش می‌کند، نمونه‌ای تحقق‌یافته از زن‌ اسلام‌پسند را در همه ابعاد زیست انسانی به همگان نشان دهد: در ابعاد «دینی و معنوی»، «معرفت و خردورزی»، «مجاهدت و فعالیت اجتماعی و سیاسی»، «خدمات علمی و رفاهی به مردم»، «همسرداری»، «تربیت فرزند»، «همسایه‌داری»، «کمک به مستمندان» و «گره‌گشایی از کار مردم و نیازمندان». بی‌تردید در همه این ابعاد به مثابه یک الگوی کامل و بی‌نقص نمایان شد. ▪️او توانست در خانه‌ای محقر، فرزندانی مثل حسن و حسین و زینب را تربیت کند؛ خانه محقر خود را به خانه امید همه مستمندان تبدیل کند؛ خانه گلین خود را به خانه علم و معرفت و پاسخ‌گویی به پرسش‌های دینی و معرفتی زنان و بعضاً مردان تبدیل کند. او توانست با رفتار و کردار خود کاری کند که پیامبر اکرم هر صبح و شام به درب آن خانه بیاید و بر اهل خانه سلام دهد: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ». او توانست کاری کند که نیروهای خیر و فرشتگانی مثل جبرئیل و ملائکه الهی به صورت مستمر به آن خانه محقر رفت و آمد کنند و با او گفتگو کنند و به همین دلیل هم به «محدَّثه» نامیده شد. ▪️او از نظر معنوی به مقام و جایگاهی فوق عصمت رسیده است. به منزلتی دست یافت که (ص) در شأن او گفت، خشنودی و ناخشنودی خداوند نسبت به کسی یا چیزی، دائرمدار خشنودی یا ناخشنودی زهرای مرضیه نسبت به آن است: «إِنَّ اللَّهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا.» ▪️خیرخواهی و دیگرخواهی آن بانوی مکرم تا آنجا بود که امام حسن مجتبی علیه السلام می‌گوید شبی از شبها دیدم که مادرم از سر شب تا صبح به عبادت و دعا و تضرع به درگاه الهی مشغول بود و عجیب این بود که در این دعاها چیزی برای خود نخواست و تماماً همسایگان و دیگر مؤمنان را دعا می‌کرد و مصالح عمومی امت اسلام را از خداوند می‌خواست. و صبح‌هنگام وقتی از او پرسیدم «مادر جان! چرا همانطور که برای دیگران دعا می‌کردی، برای خودت دعا نکردی؟!» او در پاسخ گفت: «فرزند عزیزم! اول دیگران و بعد خود ما» ▪️با همه اینها، او در متن حوادث اجتماعی و سیاسی بود. در هر زمانی درست در همان جایی بود که باید باشد؛ درست همان کاری را می‌کرد که باید انجام گیرد. در زمان پیامبر اکرم به عنوان یک نیروی محوری در پشتیبانی معنوی و مادی از رزمندگان بود. در جنگ احد به آبرسانی و مداوای مجروحان مشغول بود؛ در جنگ خندق، با همه وجود در رساندن غذا به پیامبر و یاران او فعالیت کرد. در وقایع فتح مکه حضوری کامل داشت. بعد از رحلت پیامبر اکرم نیز همه تلاش خود را برای دفاع از میراث نبوت به کار گرفت. چهل شبانه‌روز یکه و تنها و با زخم بازو و پهلو، به درب خانه‌های انصار می‌رفت و درباره سکوت آنان نسبت به غصب خلافت و انحراف عظیم ایجاد شده در مسیر نبوت با آنان گفتگو کرد. روزها در قبرستان بقیع می‌نشست و با گریه‌های جانکاه خود برای سرنوشت امت اسلامی، مظلومیت ولایت و آثار غفلت و جهالت سیاسی یاران اولیه پیامبر را تا همیشه تاریخ به عالمیان نشان داد. و سرانجام جان پاک خود را نیز در راه دفاع از ولایت و روشنگری برای امت فدا کرد. ♦️به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب او «نشان‌دهنده‌ی جهان‌بینی اسلام در مورد زن است»
◻️پیامد دنیوی عیب‌جویی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ- در اخلاق اسلامی یکی از شنیع‌ترین خُلقیات و بدترین رفتارها جست‌وجوی عیوب دیگران و برملا ساختن زشتی‌ها و ضعف‌های ناآشکار مؤمنان است. در روایات اسلامی نیز کیفرهای سختِ اخروی و همچنین پیامدهای آبروبر دنیوی آن به تفصیل بیان شده است. به عنوان مثال، در روایتی از صلی الله علیه و آله درباره کیفر اخروی چنین می‌خوانیم: مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و كَشْفِ عَورَتِهِ كانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها فی‌جَهَنّم! وَ كَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر كس برای عیب‌جویی و فاش كردن اسرار برادر دینی‌اش قدم بردارد، اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همة خلایق فاش و علنی خواهد ساخت. و درباره پیامد دنیوی عیب‌جویی چنین می‌خوانیم: لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَاِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ اَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه؛ لغزش‌های مؤمنان را پیگیری نکنید؛ هرکس به دنبال لغزش‌های برادرش باشد، خدا لغزش‌های او را دنبال خواهد کرد و اگر خدا لغزش‌های هرکس را دنبال کند، حتماً رسوایش خواهد کرد؛ حتی در پستوی خانه‌اش.
◻️سیمای پیامبر اعظم در آینه نهج‌البلاغه 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹یکی از بهترین‌ کتاب‌ها درباره بعثت و نبوت و ویژگی‌های پیامبر اعظم(ص) که توفیق داشتم در روز بعثت پیامبر اکرم(ص) آن را مطالعه کنم، کتاب «سیمای پیامبر اعظم در آینه نهج‌البلاغه» است. این کتاب که حاصل سخنرانی‌های یزدی در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۵ در حسینه امام خمینی(ره) است، در سه فصل با عناوین «حکمت بعثت پیامبران»، «گستره موضوعی دعوت انبیا» و «اسوه بودن پیامبر» توسط استاد عزیزی‌کیا تنظیم شده است. 🔸از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب یک. دارای ادبیاتی ساده، روان و در عین حال، بسیار دقیق است؛ دو. در تحلیل شخصیت پیامبر اکرم و همچنین فلسفه بعثت و قلمرو دین، افزون بر استدلال‌های عقلی و استنادات قرآنی، به سخنان و توصیفات نزدیک‌ترین و عارف‌ترین شخصیت تاریخ به (ص)، یعنی علیه السلام در نهج‌البلاغه استناد شده است. سه. حاوی پاسخ‌هایی دقیق به مهم‌ترین شبهات روز درباره فلسفه بعثت، قلمرو دین، رابطه دین و دنیا و حکومت دینی نیز هست. 🔻مطالعه این کتاب بسیار ارزشمند را به همه علاقمندان توصیه می‌کنم.
◻️شُکر و شادمانی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [یک] خدای متعال به صورت علنی و آشکار اعلام کرده است: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديد (ابراهیم، ۷) به یاد آورید آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد: «اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، حتماً [نعمت‌] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» در این آیه یک قانون قطعی و لایتغیر خدای متعال بیان شده است که «شکرگزاری» موجب «زیادت نعمت» می‌شود و بی‌توجهی به خدا و «ناسپاسی نعمت‌های الهی» موجب «تنگنا» و سختی و گرفتاری‌های شدید دنیوی و اخروی می‌شود. در روایتی از (ص) چنین نقل شده است: مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَابَ شُكْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ‏ بَابَ الزِّيَادَةِ؛ خداوند دَرِ شكر را بر روى بنده‌اى نگشود كه دَرِ فزونى [نعمت ] را بر روى او ببندد [دو] یکی از آثار روحی و روانی شکرگزاری، شادمانی است. انسان شاکر، شادمان و بانشاط است. بنابراین شکرگزاری متوقف بر شادمانی نیست؛ بلکه شکرگزاری عامل شادمانی است. حتی شکرگزاری نسبت به ناداشته‌ها. یک انسان موحد چون همه امور را به دست خدا می‌داند، حتی نسبت به ناداشته‌هایش نیز از خداوند سپاسگزاری می‌کند؛ زیرا خدای متعال را خیرخواه محض و حکیم می‌داند و به همین دلیل مطمئن است که خیر و حکمتی در محروم شدن او از نعمتی هست که خداوند آن را از او بازداشته است. به همین دلیل در هر حالتی شاکر خداوند است. علیه السلام در دعای سی‌ و پنجم صحیفه سجادیه چنین دعا می‌کنیم: وَ اجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاكَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِي؛ پروردگارا، شکرم را بر آنچه از من بازداشته‌ای افزون‌تر از شکرم بر آنچه به من عنایت کردی قرار ده. [سه] می‌دانیم که شکر هم انواع دارد: شکر زبانی و شکر عملی دو نوع از انواع آن هستند: بهتر شکر زبانی، آنگونه که امام صادق علیه‌السلام به ما یاد داده است، این است که به هنگام یادآوری نعمت‌های الهی این ذکر را بگوییم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» و شکر عملی هم، به تعبیر امام صادق علیه السلام، پرهیز از نافرمانی خدای متعال و دوری از گناهان است: «شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» [چهار] در دیوان شمس، در غزل ۷۱۲ همین مضامین را به زیبایی منتقل می‌کند. این غزل در مجموع حاوی ۷ بیت است که مضمون سه بیت اول آن است که هر گاه نعمتی دیدید، شاکر باشید؛ تا در اثر شکرگزاری شما، آن نعمت و خوشی افزون شود. و مضمون چهار بیت بعدی نیز این است که حتی اگر تلخی و غمی هم دیدید، باز هم شاکر باشید. و آن را با هیچ کس در میان نگذارید. رضایت و شاکر بودن شما موجب می‌شود که آن تلخی و غم، نه تنها در جان شما اثر نکند بلکه به دیگران هم سرایت نکند. خوش باش که هر که راز داند/ داند که خوشی خوشی کشاند شیرین چو شکر تو باش شاکر/ شاکر هر دم شکر ستاند شکر از شکرست آستین پر/ تا بر سر شاکران فشاند تلخش چو بنوشی و بخندی/ در ذات تو تلخیی نماند گویی که چگونه‌ام؟ «خوشم من»/ گویم «ترشم»، دلت بماند گوید که نهان مکن و لیکن/ در گوشم گو که کس نداند در گوش تو حلقه وفا نیست/ گوش تو به گوش‌ها رساند
◻️مصیبت‌های قدرت‌افزا: بحثی در اهمیت «آرمان» و «آرمان‌خواهی» 🔸رنج گنج آمد که رحمتها در اوست 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️یکی از نکات بسیار مهم معرفتی که در دیدار نوروزی رهبر معظم انقلاب با دانشجویان بیان شد این بود که ایشان با اشاره به یک نمونه تاریخی و قرآنی فرمودند علیرغم همه رنج‌ها و مصیبت‌ها و زخم‌هایی که در یک سال اخیر بر پیکر جبهه مقاومت وارد شد، مقاومت نه تنها زنده است بلکه زنده‌تر و قوی‌تر و بالنده‌تر از قبل است. در هیچ حوزه‌ای عقب‌گرد نداشته است. توضیح آنکه، علیرغم شکست ظاهری پیامبر اکرم(ص) در سال سوم هجرت و در جنگ احد و علیرغم از دست دادن فرماندهانی بزرگ، شجاع و کم‌نظیر همچون حمزه، (ص) و سپاهیان اسلام به مراتب قوی‌تر و مقتدرتر از قبل شدند. این نشان می‌دهد که در منطق اهل مقاومت و مجاهدت «از دست دادن شخصیّت‌های برجسته به ‌هیچ ‌وجه به معنای عقب‌گرد، عقب‌رفت، ضعیف شدن نیست.» البته قدرت‌افزایی مصیبت‌ها و رنج‌ها و شکست‌ها مشروط به وجود دو شرط اساسی در جبهه مقاومت است: «آرمان» و «تلاش». «اگر این دو عامل در یک ملّتی وجود داشته باشد، بودن و نبودن شخصیّت‌ها خسارت است منتها به حرکت کلّی ضربه‌ای نمی‌زند.» (۲۲/ ۱۲/ ۱۴۰۳) 🔹در توضیح این نکته حکمیانه چند مطلب را تقدیم می‌کنم: یک. وجود «آرمان» چه در زندگی فردی و چه در زندگی جمعی و سیاسی، موجب «شادابی»، «نشاط»، «تحرک»، «تمرکز» و «فعالیت» می‌شود. در مقابل، «بی‌هدفی» و «بی‌آرمانی» یا «بی‌توجهی به آرمان‌ها» زیستی متغیر، آشفته و منفعل به بار می‌آورد. غم‌ها و شادی‌ها در یک زندگی بی‌آرمان، «سطحی»، «بی‌پایه»، «بی‌معنا» و «بی‌هدف» خواهد بود. دو. آرمان، به مثابه خطی روشن و افقی واضح می‌ماند که می‌تواند جهت زندگی فرد و جامعه را مشخص کند. آرمان‌ موجب می‌شود جامعه هیچگاه مسیر حرکت خود را فراموش نکند؛ در بزنگاه‌ها و بحران‌ها جهت حرکت خود را گم نکند؛ و هرگز به سمت اهداف خیالی دشمن حرکت نکند. سه. توانایی و تلاش هر فرد و جامعه‌ای به میزان آرزوها، آرمان‌ها و مقاصدشان بروز می‌یابد. آرزوهای کوچک، فرد و جامعه‌ای کوچک را شکل می‌دهند؛ و آرزوهای بلند، فرد و جامعه‌ای بلندنظر و بلندقامت را پدید می‌آورند. آرمان‌های متعالی و بلند، تلاش‌ها و فعالیت‌های بلند و تعالی‌جویانه و متعالی را سامان می‌دهند. چهار. داشتن آرمان و هدف متعالی آنقدر مهم است که یکی از راهبردهای دائمی شیطان، دستبرد زدن به آرمان‌های مؤمنان و حتی پیامبران بوده و هست. شیطان با دست بردن در آرمان‌ پیامبران تلاش می‌کند در مسیر دعوت آنان انحراف ایجاد کند: «وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلقَی الشَّیطانُ فی‏ أُمنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ ما یُلقِی الشَّیطانُ ثُمَّ یُحکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»(حج، ۵۲) هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزو می‌کرد و طرحی برای پيشبرد اهداف الهىِ خود می‌ریخت، شيطان در آن دسیسه می‌کرد و با آن مقابله می‌نمود؛ امّا خداوند القائات شيطان را از ميان مى‌برد، سپس آيات خود را استحكام مى‌بخشد؛ و خداوند دانا و حكيم است. پنج. آرمان‌هایی مثل «عدالت‌خواهی»، «برچیدن ظلم و ستم از گیتی»، «دفاع از مظلومان و ستمدیدگان عالم»، «جامعه‌پردازی» و «تمدن‌سازی اسلامی»، توانسته‌اند بخشی از استعدادها و توانمندی‌های اعجازگونه ایرانیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام را آشکار سازند. امام کاظم علیه السلام در حدیثی می‌فرماید: «الشِّیعَةُ تُرَبَّی بِالأَمَانیّ؛ شیعه به وسیله آرمان‌ها و آرزوها (آرزوی‌های واقع‌بینانه و درست) رشد و پرورش می‌یابد».
◻️تکبر در برابر متکبران 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [یک] یکی از بدترین رذایل اخلاقی، تکبر و خودبزرگ‌بینی است. شاید بتوان گفت نخستین رذیله اخلاقی ابرازشده در تاریخ شناخته شده بشر، همین رذیله بوده است؛ رذیله‌ای که سرنوشت بشر را تغییر داد! قرآن کریم در داستان خلقت آدم و دستور سجده ملائکه بر او می‌فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين‏» (بقره، ۳۴) عامل اصلی سرپیچی ابلیس از فرمان الهی، همین رذیله بزرگ یعنی تکبر بود. به همین دلیل، در آموزه‌های اسلامی، تکبر و خودبزرگ‌بینی به عنوان اساس همه سرکشی‌ها و بنیان گناه و نافرمانی معرفی شده است. علیه السلام می‌فرماید: «احْذَرِ الْكِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْيَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّحْمَنِ؛ از کبر پرهیز کن چرا که اساس سرکشی و نافرمانی علیه خدای متعال است.» [دو] با این همه، قبح تکبر مطلق نیست؛ گاهی رفتار متکبرانه، عین فضیلت و خوبی است. تکبر در برابر انسان‌های متکبر عبادت است. یعنی در برابر انسان‌های متکبر باید چنان رفتار کرد که بینی آنها به خاک مالیده شود. هرگونه تواضع عملی یا کوتاه آمدن در برابر افراد متکبر، خسارت‌های جبران‌ناپذیری به دنبال دارد. [سه] ضمناً باید توجه داشت که در اغلب موارد، تکبر ناشی از ضعف و کمبود است. افراد متکبر، در پشت صحنه رفتارشان، نوعی ترس و خواری وجود دارد. با تکبر و خودبزرگ‌بینی و زورگویی تلاش می‌کنند، آن ضعف و ترس را بپوشانند. در حدیثی از علیه السلام، عامل روان‌شناختی تکبر، همین ترس و خواری درونی دانسته شده است: «مَا مِنْ أَحَدٍ يَتِيهُ إِلَّا مِنْ ذِلَّةٍ يَجِدُهَا فِي نَفْسِهِ؛ هيچ كس نيست كه تكبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى كه در خود می‌يابد.» «مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ؛ هيچ انسانی تكبّر يا گردن‌فرازى نكرد، مگر به سبب احساس خوارى و حقارتى كه در خود يافت.» از دیگر عوامل تکبر، فرومایگی و پستی شخصیت افراد متکبر است. «لَا يَتَكَبَّرُ إِلَّا وَضِيعٌ خَامِلٌ؛ تکبر نورزد، مگر شخص فرومایه و پست.» [چهار] افراد متکبر، همچون سگ‌های ولگردی می‌مانند که اگر در طرف مقابل کمترین ضعف و کرنشی ببینند، جری‌تر و جسورتر خواهند شد. راه مقابله با آنها این است که متکبرانه با آنها رفتار شود؛ به آنها بی‌اعتنایی شود؛ با قدرت و اقتدار با آنها برخورد شود. در حدیثی از (ص) چنین نقل شده است: «إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَکَبِّرِینَ فَتَکَبَّرُوا عَلَیْهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار؛ هر گاه متکبران را دیدید، برخوردی مشابه با آنان داشته باشید؛ زیرا این کار سبب خواری و کوچک شدن آنان می‌شود.» امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرماید: «التَّكَبُّرُ عَلَى المُتَكَبِّرِين هُو التَّواضُعُ بِعَينِهِ؛ تکبر در برابر متکبران، عین تواضع و فروتنی است»
🔻نحسی ایام یا اعمال؟ (۱) 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از امور رسوخ یافته در فرهنگ عامه مردمان این است که بسیاری از امور نامطلوب و نامطبوع را بر گردن چرخ و فلک و روزگار و ایام و ساعات می‌اندازند! شاید ریشه چنین فرهنگی و دلیل عمومیت آن در میان مردمان اعصار و امصار مختلف، روحیه «فرافکنی» باشد. آدمیان به سادگی حاضر نیستند خطاهای خود را بپذیرند، سعی می‌کنند دیگران را علت ناکامی خود معرفی کنند! و در جایی که فرد یا افرادی را نتوانند به عنوان مقصر پیدا کنند، سعی می‌کنند گناه ناکامی را بر گردن‌ ایام و لیالی بیندازند. شاید یکی از دلایل نحس دانستن ایام و لیالی خاصی، همین مسأله باشد. (ص) و سایر ائمه اطهار علیهم السلام، همواره با چنین فرهنگ غلطی مبارزه کرده‌اند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم: «لَا تَسُبُّوا الرِّيَاحَ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ وَ لَا الْجِبَالَ وَ لَا السَّاعَاتِ وَ لَا الْأَيَّامَ وَ لَا اللَّيَالِيَ فَتَأْثَمُوا وَ يَرْجِعَ إِلَيْكُمْ؛ به بادها ناسزا مگوييد كه آنها [از جانب خداوند] مأمورند، و كوه‌ها و لحظه‌ها و روزها و شب‌ها را ناسزا نگوييد كه گنهكار می‌شويد و به خودتان بر می‌گردد.»