eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
22.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
108 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر عبد گنه‌کارم، تو را دارم چه غم دارم اگر مرغ گرفتارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آلوده و پستم، وگر خالی بُوَد دستم و گر سنگین بود بارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آتش برافروزی، تن و جان مرا سوزی چه باک از شعلۀ نارم، تو را دارم چه غم دارم هم از لطفت بُوَد هستم، هم از جام تو سرمستم هم از شوق تو سرشارم، تو را دارم چه غم دارم چه در صحرا، چه در دریا، چه در پایین، چه در بالا به هر جانب که رو آرم، تو را دارم چه غم دارم کی‌ام من عبد شرمنده، سیه روی و سرافکنده که با این جرم بسیارم، تو را دارم چه غم دارم تهی از برگ و از بارم، میان لاله‌ها خارم نباشد کس خریدارم، تو را دارم چه غم دارم قرار من، شکیب من، طبیب من، حبیب من دوایم ده که بیمارم، تو را دارم چه غم دارم تو ستّار العیوب استی، تو غفّار الذّنوب استی الا ستّار و غفّارم! تو را دارم چه غم دارم سیه رویم، سیه بختم، بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که می‌بارم، تو را دارم چه غم دارم نه آبی در صبو دارم، نه نائی در گلو دارم نه بر رو آبرو دارم، تو را دارم چه غم دارم منم (میثم) که پیوسته، به احسان تو دل بسته بغیر از تو که را دارم؟! تو را دارم چه غم دارم ✍
سلام الله علیها (صوت اجرای متن 👆) السلام علیک یا زوجة سید المرسلین *شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم ما بنده‌ای و زیر لوای خدیجه ایم *ما عاقبت به خیر دعای خدیجه ایم سینه کبود های عزای خدیجه ایم *از لطف فاطمه است است که ما مادری شدیم با یک دعای فاطمه است که ما مادری شدیم *وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُود دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُود باید بی‌بی خدیجه رو بهتر بشناسیم، بانویی که تمام ثروتش رو، تمام دار و ندارش رو، برا دین پیغمبر خرج کرده... بانویی که اونقدر مقام داره، وقتی پیغمبر می‌خواد از معراج برگرده، جبرئیل به پیغمبر می‌گه از طرف خدا و از طرف من، به خدیجه سلام برسان و لذا تو زیارتنامه ش این‌جوری می‌خونیم  اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ *با یک دعاش حاجت ما هم روا بود دل‌هاتون آماده ست با همین یه بیت می‌خوام روضه بخونم با یک دعاش حجت ما هم روا بود از چه پی عبای رسول خدا بود اون لحظات آخر دخترش فاطمه زهرا را صدا زد، گفت فاطمه جان من دارم از دنیا می‌روم ولی کفن ندارم، دلم می‌خواد همون عبایی که بابات پیغمبر باهاش نماز می خونه و وحی برش نازل می‌شه رو، برا من کفن کنه خودم خجالت کشیدم به بابات پیغمبر بگم حالا بی‌بی خدیجه از دنیا رفت پیغمبر بدن نازنینش رو غسل داد همین‌که خواست عبای مبارک را کفن کنه جبرئیل نازل شد صدا زد یا رسول‌الله این کفن از بهشت برای خدیجه فرستاده شد... لذا آقا رسول‌الله، هم با عبای مبارک، هم با کفن بهشتی خدیجه را کفن کرد الحمدلله بدن خدیجه بدون کفن نموند اما دل‌ها بسوزه برا غریب کربلا حسین افتاده بود روی زمین و کفن نداشت آن یوسف شهید بتن پیراهن نداشت پیکر بدون سر به روی خاک مانده بود سر روی نیزه بود و اثر از بدن نداشت بعد سه روز، وقتی بنی‌اسد اومدن این بدن‌های مطهر و به خاک بسپارند، هر چی نگاه کردن، دیدن هیچ کدومه از این بدن ها سر ندارن، خدا ! چجوری این بدن ها رو شناسایی کنیم... یه مرتبه دیدن یه سواری داره از دور میاد، فرمود بنی اسد : من این بدن ها رو می شناسم یکی یکی بدن ها رو معرفی کرد، این بدن برادرم علی اکبره، این بدن عموجانم ابالفضله، یه مرتبه دیدن اومد تو گودال قتلگاه، بدن نازنین پدر را در آغوش گرفت، بدنی که همه چیزش رو به غارت بردند، یه وقت صدا زد بنی اسد، بوریا بیارید بعد از سه روز آن گل بی غسل و بی کفن جز بوریا برای تن خود کفن من نداشت ناله بزن یا حسین حاج اسماعیلی
14102.mp3
1.48M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مادر تو نگاهای سردت حرف سفر مونده نفسای بریدت قلبمو سوزونده مادر مادر مادر نگو وقت خداحافظی شده امشب اشک تو میرسونه جون منو رو لب مادر مادر زوده که پربگیری مادر فاطمه بیتو کم میاره میدونی بابای غریبم غیر شما کسی نداره زوده بگیره خونمونو خزون بی مادری سخته آخه با پرهای شکسته میدونی کبوتری سخته مادرم وای 2 مادر حرف کفن کشیدی میون پچ پچ ها نگو وقت غروبت رسیده وا اماه مادر مادر مادر سخته یتیمی واسه دخترک تنهات داره آروم آروم روی هم میره چشمات مادر مادر اشک از چشای تو روونه خون میجوشه میون چشمام اگرچه بی مادری سخته اما دلخونم برا بابام سنگ صبور احمدی تو بعد تو بابا بیقراره میدونی بابای غریبم بعد تو تکیه گا نداره مادرم وای 3 مادر چرا روی لباته ناله و واویلا شاید رفته دل تو غروب عاشورا مادر مادر مادر اسم کوچه رو بردی به لکنت افتادی چرا با اسم کوچه صد دفه جون دادی مادر مادر تا به دیوارو در رسیدی لرزه به دستو پاهات افتاد چی شد که رو لباته دائم از کوچه ها ای داد بیداد از چادر سوخته که گفتی دستتو به پهلو گرفتی لحظه های آخره مادر چرا تو از من رو گرفتی مادرم وای حضرت خدیجه (س) زمینه
. : عقلم توان نداشت از او سر درآورد مضمون به شان و منزلتش در سر آورد غیر از خدیجه (س) هیچ زنی ظرفیت نداشت از بهترین زنان جهان،بهتر آورد هرگز توان مادر هستی نبود و نیست دیگر شبیه دختر او دختر آورد دختر،چه دختری که پدر دستبوس اوست حتی خدا بخاطر او محشر آورد شعری که هست منقبت ام مومنین مضمون ز آیه قرآن در آورد دنبال عشق بود نه دنبال سیم و زر گوهر شناس روی سوی گوهر آورد چشمان خویش را به روی هرچه داشت بست تا در دلش محبت پیغمبر آورد این بیت های من سخن درخورش نبود عقلم توان نداشت از او سر در آورد آن بانویی که فاطمه را مادری کند آید به آسمان و زمین سروری کند ای سایه سار سید لولاک موی تو خورشید و ماه آینه گردان روی تو صف میکشند زیر دو دستت فرشتگان بر جستن تبرک آب وضوی تو هر مادری که مادر زهرا نمیشود الله و اکبر از تو و از آبروی تو غمگین نباش مادر زهرا دگر بخند زیرا کند بهشت خدا آرزوی تو راهش جدا ز راه رسول خدا نشد چون او کسی به حال نبی آشنا نشد وقتی که اهل مکه به او سنگ میزدند چون او کسی به غیر نبی هم صدا نشد میخواست در عبای پیامبر کفن شود اما برای او به عبا اکتفا نشد وقتی که پنج تا کفن از آسمان رسید چیزی نصیب خامس آل عبا نشد تاریخ شاهد است در عالم بجز حسین هیچ آفریده ای کفنش بوریا نشد هنگام دفن او پسرش آه میکشید شمشیر و نیزه از بدن شاه میکشید هر چه کردند رو به قبله نشد بس که او پاره پاره تن شده بود نیزه هاشان تمام شد اما نوبت سنگ ریختن شده بود پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد ... 👇
Shab10_Razaman1402_Karami_a.mp3
33.41M
🏴السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ 🔊 وصیتی به تو دارم در این دم آخر بیا برای خدا خواهری کن ای اسما شب عروسی زهرا به جای من تو بمان برای دختر من مادری کن ای اسما ... ◼️ کبری سلام الله علیها توسل به سلام الله علیها 🎤حاج علی
Shab 07 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (2).mp3
2.47M
رمضان 1403 روضه خون میاره اسم کربلا رو گریه کن دوباره میشه بی قرارو روزه دار میفهمه حال روزه دارو برات بمیرم گرسنه مونده بودی و توان نداشتی برات بمیرم زمان برا شنیدنِ اذان نداشتی چه سفره ای شد یه کاسه آب برای روزه دار نذاشتن آواره زینب میخواست بیاد ببینتت یه بار نذاشتن یا شیب الخضیب ای غریب **** سحرا روضه ی خونگی میگیرم زیر لب میگم حسین واست بمیرم من هنوز تو فکر روضه ی حصیرم الهی خورشید به وقت صبح کربلا طلوع نمیکرد کاش که زمونه شمرو با زینب تو روبرو نمیکرد تشنه بریدن سرِ تو رو کنار نهر آب عزیزم حوالی عصر به چشم مرکبا زدن نقاب عزیزم یا شیب الخضیب ای غریب **** نیزه ی شکسته افطار حسین ساربان مشتاق دیدار حسین اون سرِ رو نیزه ها آره حسین خبر نداری پشت سر تو زینب تو تا کجا رفت سالار زینب سرِ بریده ی تو روی نیزه ها رفت مسافر من تو که رفیق نیمه راه من نبودی آرزو داشتم موقع رفتنم تو بی کفن نبودی یا شیب الخضیب ای غریب .
. هر جا که دمخور با دم روح الامینم با مصطفی و خاندانش همنشینم این جمله را حک کرده ام روی نگینم تا زنده ام مدیون ام الموءمنینم مدیون آن زن که نجیب و سرشناس است آنکه شبیه مصطفی حیدر شناس است از مصطفی دارد وقار و عزتش را سائیده بر پای رسولش صورتش را اصلاً نیاورده به رویش غربتش را وقف خدا کرده تمام ثروتش را بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است در راه حق، سختی کشیدن ها می ارزد فقر خدیجه قدر یک دنیا می ارزد اصلاً غمش به خنده ی طاها می ارزد به اینکه باشد مادر زهرا می ارزد مسندنشین تاج و تختِ این اریکه است چون فاطمه با اجر پیغمبر شریک است ظلم و ستم را دیده و فریاد کرده صدها غلام و بَرده را آزاد کرده خدمت به اَسماء کرده او را شاد کرده با دست خالی پایگاه ایجاد کرده پس این تجارت ها، حسابش با خدیجه است سلمان که مِنّا شد، ثوابش با خدیجه است مرهم به غم ها نیست بعضی سر زدن ها زخم زبان خیلی شنید از سوی زن ها زخم سر پیغمبرش را بسته تنها او را مقرب کرده این تنها شُدن ها خاکستر از روی پیمبر پاک کرده دندان شکسته دیده، زیر خاک کرده در نیمه شب آه غریبانه کشیده یک عمر، بار غم روی شانه کشیده مردانه دردش را به ویرانه کشیده تحریم بوده، دوری از خانه کشیده این قوم کافر بارها بر او جفا کرد اما کنار خانه اش هیزم نیاورد گویا مدینه کوچه هایی پُرخطر داشت بغض امیر خیبرش را چل نفر داشت آتش برای سینه ی زهرا ضرر داشت میخِ درِ آتش گرفته دردسر داشت شیطان در اطراف بهشت، آتش می افروخت زهرا میان خانه با فرزند، می سوخت آنکه کنار او بجز حیدر نیامد ... آنکه بی اذنش، خانه پیغمبر نیامد ..‌. در، رویش افتاد و صدایش در نیامد شادی پس از بابا به این دختر نیامد محزون و دلخور بود از این دنیای کوچک! با او نهان شد داغ دخترهای کوچک! زینب، بزرگ خاندان هل اتی شد میسوخت وقتی وارد کرببلا شد پای حرامی تا که بر گودال، وا شد وقت هجوم شعله ها بر خیمه ها شد می شد مگر یاد غم مادر نیفتد دستی به معجر داشت تا معجر نیفتد وای از سه ساله با تنِ آتش گرفته وای از صدای شیونِ آتش گرفته خورده زمین با دامنِ آتش گرفته می گفت با او هر زنِ آتش گرفته: حیف همین دختر که مویش رفته از دست زیبایی دختر به گیسوی بلند است هرچند روی خار صحراها دویده... هرچند از ضرب لگد قدّش خمیده... هرچند جای سرمه خاکستر کشیده ... بهتر که بابا را در آن مطبخ ندیده قاری نیزه خواهرش را پیر کرده شکل سری که سوخته تغییر کرده ✍ .
. مثنوی (س) تنها تو ام المومنین هستی خدیجه تنها تو زهرا آفرین هستی خدیجه افسوس که هرگز نکردند احترامت شعب ابیطالب نبوده در مقامت دارایی ات را داده ای پای محمد تو سنگ خوردی بارها جای محمد تو خون دل‌ها در رهِ اسلام خوردی تو طعنه و دشنام از اقوام خوردی دین خودت را کرده‌ای بر احمد اعلام السابقون السابقون‌ آوردی اسلام تو حیدری بودی به احمد راست گفتی قبل از غدیر خم علی‌مولاست گفتی با تو دل پیغمبر آسوده است مادر تو ذوالفقارت ثروت ات بوده است مادر سرمایه‌ات سود اش همش خیرات باشد دارو ندار تو فقط زهرات باشد وقتی امین مکّه تنها شد تو ماندی در بدترین اوقات او خود را رساندی مرهم شدی بر جای زخم سنگ باران تو شیر زن بودی میان خیل مردان نسل تو نورانی است و داده نتیجه مادر بزرگ اهلبیتی تو خدیجه مارا ببخش از اینکه کم یاد تو هستیم در سال یک بار است بر داغت نشستیم ما یک دهه مانند عاشورا بگرییم تا که شبِ دَه، بر غمت حالا بگرییم رفتی پیمبر بی تو تنها گشت مادر سال عروجت سال غمها گشت مادر بعد از تو روز خوش ندیده همسر تو بی تو همیشه غصه خورده دختر تو وقتی عبای همسرت بر تو کفن شد اشک پیمبر هم بر آن دور از وطن شد مادر خدارا شکر تو آنجا نبودی بین اسیران بین آن زنها نبودی 🖍️ ✍ .
. یا ام المؤمنین (س) سلام مادر حضرت فاطمه به غمهای احمد تویی خاتمه سلام مادر مؤمنین زمین ارادت به تو در رگ و ذاتمه تو هستی صدف فاطمه گوهرت نگاه تو همواره مرآتمه اصالت ، سخاوت خصایای تو گدای در بیت تو حاتمه و ساعات بی تو برای نبی چه سخت و غریب و پر از ماتمه خدیجه شدی تا قیامت کنی ز دین محمد حمایت کنی ببخشی همه مال خود را که دین درخشد به گیتی شبیه نگین به جز ثروتت جان دهی در ره رسول خدا رحمت العالمین به چشمان کفار مکه شدی تو تیری چنان میله ی آتشین شنیدند زمان و زمین که به تو هزار آفرین گفت جهان آفرین در این ماه مهمانی ایزدی شده دل ز داغ تو زار و حزین سکوتم شکست بغض من وا شده شب قدر من با تو احیا شده تو رفتی و بعد از تو آمد خزان به چشم نبی تیره شد این جهان تو رفتی و زهرا گرفته دلش به تنگ آمده سینه ی آسمان بگرید برایت چو ابر بهار همان دختری که شده بی نشان همان پاره ی قلب احمد که شد به دست ستم قامت او کمان الهی به حق خدیجه بگیر خودت انتقامی از آن ظالمان بزن شعله بر ریشه ی نحسشان به دست توانای صاحب زمان شاعر : -قم✍ .
. ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد وقتی برای جان مولایش سپر شد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد ✍ .
4_5870532703727650842.mp3
5.01M
شد آتش دل ما سوز مصیبت تو با نوای شد آتش دل ما،سوز مصیبت تو ، یومُ العَزای ما شد،روز مصیبت تو ای بانوی بهشتی،ای نور حیّ سرمد ، شد جاری از غم تو،اشک از دو چشم احمد یک حُجره از حریمت،دارُالشفای ایمان ، با ثروتت نمودی،یاری ّ دین و قرآن مأنوس اشک و آه است،در ماتم تو طاها ، رفتی و در فراقت،گشته یتیمه زهرا در هجر روی دلبر،غمپروری چه سخت است ، گوید به اشک و ناله،بی مادری چه سخت است امّا امان ز دنیا،از درد و غصه هایش ، از بی مُروّتی ها،از مکر و فتنه هایش پیچیده در گلستان،صوت حزین بلبل ، روزی رسد که زهرا،پرپر شود چو یک گل دلها به یاد داغش،محزون و خسته گردد ، که در ره ولایت،پهلو شکسته گردد در پیش چشم دشمن،ذکر علی کلامش ، با قدّ خم نموده،همراهی ِ امامش شاعر:
Shab 06 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (1).mp3
6.13M
برون شد از حد و اندازه عصیانی که من دارم ملک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم نه با خالق سر و سری نه با مخلوق احسانی نمی ارزد به کفری سست ایمانی که من دارم چنان این سینه مالامال از آمال و شهوت شد که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم همانگونه که از دود است رسوا آتش پنهان کند رسوایم آخر عیب پنهانی که من دارم به شانه نظم دادم گر چه این زلف پریشان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم چنان آلوده دامانم ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم ولی لا تَقنَطوا مِن رَحمَه الله اش صدایم کرد قبولم کرد آخر رب رحمانی که من دارم دو قطره اشک بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم به حق ضامن آهو ببخشا هر خطایم را بنازم شاه مشهد را به سلطانی که من دارم به وقت خواندن قرآن به فکر یار عطشانم چه قرآنی دگر دارند و قرآنی که من دارم بمیرم عاقبت در روضه های شاه مظلومم کریم و مهربان است این حسین جانی که من دارم لب خشکش فقط مشغول ذکر رب الارباب است و محروم از فرات و تشنه ی یک جرعه ی آب است به پیش چشم او مینوشد آب و شمر میخندد خدایا دست زینب را چه کس در کوفه میبندد 🎤 رمضان 1403 .