🌸🍃🌸🍃
حاج علینقی، کاسب مومن و خیری بود که همه اونو به برگزاری جلسات قرآن میشناختن، آخه پدرش هم به همین معروف بود، درحدی که رضاخان هم نتونسته بود جلسات قرآنشو تعطیل کنه، حالا علینقی هم راه پدر رو ادامه داده بود.
اما بچهای نداشت که راهشو ادامه بده. همسر دوم هم گرفته بود ولی خدا بهش بچه نمیداد.
یه روز همسایشون که یه عالمه بچه داشته، گربههای خونشونو میریزه تو یه گونی و میاره درخونه علینقی و میگه تو که بچه نداری، حداقل این گربهها رو نگه دار! علینقی در رو میبنده و شروع میکنه زار زار گریه کردن، که خدایا ببین چطور مضحکه عام وخاص شدم؟!
فرداش میره و قالیهای دستبافشو میفروشه و راهی حج میشه، کنار کعبه رو میکنه به آسمون و میگه: خدایا خودت گفتی «ادعونی استجب لکم»، ابراهیم صدسالش بود بهش بچه دادی، من فقط ۴۵ سالمه! اگه بهم بچه بدی نذر میکنم مبلغ دین و قرآنت باشه!
برمیگرده و خدا ۱۳ تا بچه بهش عنایت میکنه که یکی از اونها «#محسن_قرائتی» میشه.
استاد #قرائتی به گردن هممون حق دارن، شاید ترجمه و تفسیر قرآن رو اولین بار با لهجه زیبای ایشون شنیده باشیم، این روزها برای سلامتیشون دعا کنیم
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#استاد_قرائتی
#دعا
#نذر
#تضرع
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣نمونه ای از اجابت دعا
2️⃣نمونه ای از نذر کردن و اجابت شدن دعا
3️⃣یکی از شرایط اجابت دعا، دعا از سر تضرع و دلشکستگی است
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
🍃🌸 🌸🍃
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
✅کسی که از سر #تضرع و #اخلاص به حضرات معصومین #توسل پیدا کند مشمول #کرامت آن بزرگواران میشود مانند این داستان که مشمول لطف #امام_رضا علیه السلام قرار گرفت و از #عذاب #جهنم #نجات پیدا کرد
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
۱۳۷۶/۹/۱۳
🔻 دعای عرفه صحیفه سجادیه مانند شرحی بر دعای عرفه امام حسین است
🔹 دعای دیگری مربوط به روز عرفه در صحیفه سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه میکردم؛ اوّل دعای امام حسین را میخواندم، بعد دعای صحیفه سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعای حضرت سجّاد، مثل شرح دعای عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعای عرفه، دعای عجیبی است. شما عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها - در منی ایراد کردند، مشاهده میکنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگری است - من الان درست در ذهنم نیست - که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است. به قضیه عاشورا و کربلا برمیگردیم. میبینیم اینجا هم با اینکه میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه اوّل تا لحظه آخری که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهی رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً علی لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده لقای الهی و همان روحیه دعای عرفه شروع میشود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه آخر. یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است - و حماسههای عاشورا، فصل فوقالعاده درخشانی است - اما وقتی شما به بافت اصلی این حادثه حماسی نگاه میکنید، میبینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعای عرفه هست. ۱۳۷۶/۹/۱۳
#کلام_علما
#کلام_اهلبیت علیه السلام
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#امام_خامنه_ای
#عرفه
#دعای_عرفه
#روز_عرفه
#تقوا
#امام_حسین علیه السلام
#عاشورا
#عرفان
#معنویت
#حماسه
#دعا
#تضرع
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣عاشورا و کربلا پیوند جدا ناشدنی حماسه و عرفان و معنویت و دعا و تضرع است
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
🔰"سِتر" میخواهد توبیخ نمی خواهد!!!
۱. بچه اى كه شيشه اى را شكسته و يا لباسش را كثيف كرده و با گردن كلفتى ايستاده كه مگر چه شده، ضربه اش مى زنند و تأديبش می کنند.
۲. ولى آن كه ناراحت شده و زبانش بند آمده و از ترس رنگش را باخته، اميدش مى دهند و تَسلايش مى دهند و جبرانش مى كنند و حتى برايش چيزى مى خرند.
۳.آنجا كه اين انسان با غرور ايستاده و گناهش را افتخار مى شناسد، آنچنان آنها را مى گيرد، با فرياد مى شكند... تا آنجا كه از آن همه غرور و تفرعن، جز حديثى باقى نمى ماند.
۴. ولى در هنگام ترس و هراس و خشيت و همراه انكسار و التهاب انسان، اين انسانِ شكسته ديگر حتى تواناى توبيخى را ندارد كه در گوشش بگويند كه با آن همه سرمايه چه كردى؟
او خودش شكسته است و ديوار غرورى ندارد كه به پتكى نياز داشته باشد.
۵. اين انسان نه تنها شكستن و توبيخ نمى خواهد، كه جبران مى خواهد و رحمت مى خواهد، سِتر مى خواهد، پوشش مى خواهد تا حتى خودش گناه خودش را نبيند.
۶. غفار و ستّار، هم پاك مى كند و هم مى پوشاند و هم با رحمت و فضلش نه تنها كسرى ها را جبران مى كند، كه سرمايه ى دوباره مى دهد.
استاد علی صفایی حائری (ره)، کتاب تطهیر با جاری قرآن، جلد اول | ص ۱۵۸
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
#کلام_علماء
#تمثیل
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#توبه
#استغفار
#انکسار_قلب
#تضرع
#پشیمانی
#ندامت
#رحمت
#خضوع
#خشیت
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣انکسار قلبی،ندامت و پشیمانی و تضرع از گناه باعث پذیرش توبه و شرط استغفار است و سبب جلب رحمت الهی است
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh