eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
465 عکس
236 ویدیو
136 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🔆ولى من به شما مى گويم ... ♨️حواريون نزد حضرت عيسى آمدند و گفتند: يا عيسى ! ما را پند و اندرز بده ! عيسى عليه السلام فرمود: موسى كليم الله به شما دستور داد به نام خدا سوگند دروغ نخوريد، ♨️ولى من به شما مى گويم : اصلا به نام خدا سوگند نخوريد! خواه سوگند راست باشد، خواه دروغ ! ♨️گفتند: يا عيسى ! ما را بيش از اين نصيحت كن ! ♨️فرمود: حضرت موسى شما را امر كرد كه زنا نكنيد، ولى من به شما مى گويم : ابدا فكر زنا نكنيد! ♨️زيرا آن كس كه فكر زنا كند، مانند كسى است كه در خانه زينت شده ، آتش ‍ افروزد، دود آن ، زينت خانه را خراب و فاسد مى كند، اگر چه خود خانه را نسوزاند 📚بحار : ج 14، ص 331 علیه السلام (بیانات) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣اهمیت پرهیز از دروغ و قسم دروغ 2️⃣اهمیت پرهیز از زنا 3️⃣فکر گناه هم اثر دارد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ 🔰 (ره) 📌اگر بچه هایتان را در سن پایین تر به کلاس قرآن و امثال آن هم گذاشتین مشکلی نیست ولی سعی نکنید بچگی بچه را از دستش بگیرید. خیلی خطرناک است که بچه در سن پایین کارها و ادای بزرگتر ها را در بیاورد و از بچگی خود فاصله بگیرد. ایشان می فرمودند: در روایت دارد حضرت عیسی مریض می‌شدند و به مادر خود می‌گفتند فلان داروی گیاهی را برای من تهیه کنید وقتی مادر آن دارو را آماده می کردند و آماده خوردن میشد حضرت مسیح شروع می‌کرد به دویدن و فرار کردن ... آری اینکه خودش دارو را پیشنهاد میداد این جنبه نبوتش بود و اینکه فرار میکرد جنبه بچگی اش بود.. همچین مطلبی در مورد امام عصر(عج) هم نقل شده که نامه را از مقابل حضرت عسکری برمی‌داشت و فرار می‌کرد. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 https://eitaa.com/kashkole_tabligh علیه السلام علیه السلام
هرکس هر چه در جیبش هست خرج می‌کند! 🟣می گویند: عیسی مسيح از مسيری مي‌گذشت يك نفر با او برخورد نمود.به محض ديدن مسيح به او فحاشی كرد و گفت: ای پسر حرامزادۀ بی اصل و نسب! مسيح در پاسخ گفت: سلام ای انسان باشرافت و ارزشمند!!اطرافيان تعجب کردند و از مسيح پرسيدند:او به تو فحاشی كرد، چه طور شما به او اين قدر احترام ميگذاريد؟ مسيح پاسخ داد:هر كسی آنچه را دارد خرج ميكند.چون سرمايه او اين بود به من بد گفت، و چون در ضمير من جز نيكويی نبود از من جز نيكويی بیرون نمی‌آيد. 🔸آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست 🔸وان کس که مراگفت نکو،خودنیکوست 🔸حال متکلم ازکلامش پیداست 🔸ازکوزه همان برون تراود ک در اوست علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از های شناخت افراد اینست که از روی زبان و حرف زدن افراد میتوان این شناخت را بدست آورد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
عیسی‌ بن مریم(ع) با جمعی از یاران خود از قریه‌ای گذر می‌کردند که در آنجا عده‌ای دسته‌ جمعی در راه‌ها و خانه‌های خود مرده بودند. حضرت به یاران خود فرمود: این‌ها با عذاب الهی اینگونه مرده‌اند وگرنه باید دفن می‌شدند. یکی از اصحاب عرض کرد: دوست داریم ماجرای آنها را بدانیم. مسیح(ع) خطاب به مردگان فرمود: ای اهل قریه! یکی از آنان جواب داد: لیبک یا روح الله فرمود: قصه‌ شما چه بوده است که اینگونه مرده‌اید؟ جواب داد: ما صبح در سلامت بودیم و شب خود را در هاویه دیدیم. حضرت سوال کرد: هاویه چیست؟ عرض کرد: دریاهایی از جهنم که در آن کوه‌هایی از آتش وجود دارد. حضرت پرسید: چه شد که اینگونه عذاب شدید؟ عرض کرد: محبت به دنیا داشتیم و طاغوت را می‌پرستیدیم. فرمود: در چه حدی به دنیا محبت داشتید؟ عرض کرد: به همان اندازه که کودک مادرش را دوست دارد. وقتی مادر را می‌بیند شادمان می‌شود و وقتی مادر از نزد او می‌رود اندوهگین می‌گردد. سوال فرمود: عبادت شما برای طاغوت در چه حدی بود؟ عرض کرد:‌ هر دستوری می‌دادند اطاعت می‌کردیم. فرمود: چرا فقط تو از بین همه آنها به من جواب دادی؟ پاسخ داد: زیر آنها به لجام‌هایی از آتش بسته شده‌اند و ملائکه غلاظ و شداد بر آنها گمارده شده‌اند. اما من در بین آنها بودم ولی همه رفتارهای آنان را انجام نمی‌دادم. زمانی که عذاب فرا رسید مرا هم در بر گرفت و در حال حاضر کنار جهنم معلق هستم و همواره می‌ترسم که در آن بیفتم. سپس مسیح(ع) فرمود: پس خواب در جای نامناسب و خوردن نان جو که با سلامت دین همراه باشید بیشترین خوبی است1". 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓دو چیز باعث دسته جمعی میشود و از ✓نمونه ای از دسته جمعی علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
مرحوم کلینی در کافی شریف نقل کرده است. وقتی عیسی روی آب حرکت کردند، یکی از اصحاب عیسی دید عیسی یک بسم الله گفت و روی آب راه رفت. آن ایمان و یقین عیسی بود. این هم گفت: خدایا ما هم همان ایمان را داریم. تو را هم قبول داریم. ما هم یک بسم الله بگوییم. این هم بسم الله گفت و دنبال عیسی راه افتاد. کمی که رفت با خودش گفت: عیسی با ما چه فرقی دارد؟ او روی آب را می رود و ما هم راه می رویم. پایین رفت. عیسی دستش را گرفت و بالا آورد. گفت: چه شد؟ گفت: من در فکر و خیال... گفت: همین است. گرفتار عجب شدی و خدا تو را تنبیه کرد. البته توبه کرد و برگشت. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh