11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادر مهمترین عنصر انسانی در تربیت
استاد تراشیون
این کانال را به دوستان معرفی کنید 👇👇
══ ೋ🌿🌹🌿ೋ ══
@KashkulJudy
ویژگی های مادر موفق اول.MP3
25.28M
ویژگی های #مادر موفق
بخش اول
https://eitaa.com/KashkulJudy
ویژگی های مادر موفق دوم .MP3
30.26M
ویژگی های #مادر موفق
بخش دوم
https://eitaa.com/KashkulJudy
ویژگی های مادر موفق سوم .MP3
20.12M
ویژگی های #مادر موفق
بخش سوم
https://eitaa.com/KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی شاید بتونه #پدر یا #مادر بشه ولی پدری کردن و مادری کردن متفاوته 👌👌
https://eitaa.com/KashkulJudy
💠✅حجت الاسلام #عالی:
🔹آیت الله مولوی قندهاری (ره) از آخرین شاگردای آقای #قاضی (ره) بود، یک کسی پیش ایشان آمده بود گفت:
🔻آقاجان، من دارم از این دنیا میروم نسل و اولاد ندارم ، #بچه ام نمیشه
🔻این بنده خدا میگه رفتم پیش آشیخ حسنعلی #نخودکی (ره) و از ایشون یک ختمی گرفتم برای بچه دارشدن. این ختم رو هم انجام میدهم ، هر کاری می کنم اثر نمی کند.
🔹آیت الله مولوی قندهاری به این آقا میگه که:
🔻خداوند برای تو یک چیزهایی در نظر گرفته تو عالم دیگر ، جبران می شود ان شالله
🔹وقتی این آقا از درب خانه بیرون رفت، آیت #الله مولوی قندهاری به اطرافیانش گفت:
🔻نفرین پدر پشت سرش هست ، اون ختم و چیزهای دیگه هیچ اثری ندارد ، نفرین پدر پشتش هست
🔻امام #رضا (علیه السلام) در یک روایتی یکی از آثار عاق والدین و نفرین #پدر و #مادر را ، نسل آدم کم میشه تا قطع بشود.
🆔 https://eitaa.com/KashkulJudy
#خاطرات
☑️ #ویژه شهادت حضرت امام #موسی_بن_جعفر علیهما السلام
⚫️برکت وجود علامه عسکری از عنایت باب الحوائج امام #موسی_کاظم علیه السلام
💠 ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی
🔺حضرت علامه می فرمودند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند.
🔺این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند.
⛔️ همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق #احساس_سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است.
بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم.
🔺گفت چه می کنی چه میکنی من دکترم من دکترم!
نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من 👈🏻 لحظات آخر عمرم را سپری می کردم.
🔺تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا و خشرو و خوش منظره و خوش قیافه پس از آن #پنج_تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند.
🔆 در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم #مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت #موسی_بن_جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟😭
حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.)
👈🏻همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به #رسول_خدا عرض کردند:خواهش میکنم تقاضای #مادر #این_سید را بپذیرید.
🌺حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه #توسل_مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر.
💢 مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی ❗️
من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم.
📘 منبع:مرزدار مکتب اهل بیت ص ۶۱
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/KashkulJudy