بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_پناه_وهفتم
...... پهن کردیم 😊
بعد دوباره پشت میز نشستیم و محمد وصیت نامه مکتوب راهم نوشت ☺️
یک صفحه دو رو،بدون خط خوردگی 😊
ساعت ٣:٣٠ بود 😢
حسابی سردرد شده بودم 🤕
رفتم که بچه ها را بیدار کنم 😢
سرم گیج رفت و روی پله ها افتادم 😢
محمد دوید وکنارم آمد 😢
گفت:بشین من میرم بچه هارو بیدار میکنم 😊
گفتم:ممکنه روسرس نداشته باشن 😢
گفت:میدونم زهرا بیدار میشه 😊در میزنم ☺️
در زد و بعد از چند لحظه هردو بیرون آمدند 😊
وضو گرفتند وسجاده پهن کردند 😊
همه نماز شب وبعد صبح را خواندیم وبه بچه ها گفتم:میخواین موهاتونو شونه کنم و ببافم!؟😊
زهرا که خیلی با صحبتم موافق بود گفت:آره مامان من دوست دارم 😍
فاطمه هم به نشانه رضایت سری تکان داد 😊
گفتم:پس برین بالا من الان میام ☺️
بچه ها بالا رفتند و من هم بعد از برداشتن شانه برای فاطمه از پله ها بالا رفتم 😊
هنوز کمی سرم درد میکرد 🤕
رفتم و روی تخت زهرا نشستم 😊
یکی یکی موهای بلند وصاف هردو را شانه کردم و دو شاخه بافتم 😊
همینطور که موهایشان را شانه میکردم،با هردو هم صحبت میکردم 😊
به فاطمه گفتم:اگه بشی دخترم،دوست داری اتاقت با اتاق زهرا یکی باشه یا باید اتاقارو جابجا کنیم و ما بریم پایین؟! ☺️
کمی فکر کرد و گفت:ازونجایی که زهرا رو خیلی دوست دارم میخوام همیشه کنارش باشم 😊
زهرا هم با ذوق گفت:عالیه 😍
فاطمه وزهرا خیلی به هم شبیه بودند ☺️
هردو قدشان نسبتا بلند و یک اندازه بود، هردو موهایشان صاف و بلند بود، هردو ١٣ ساله وکلاس هفتم بودند،چهره هایشان هم شبیه هم بود 😅
یعنی اگر کسی نمیدانست،فکر میکرد دوقلو هستند 😅
هردو هم مهربان و عاشق چادر بودند 😉
کمکم هوا روشن شد وصبحانه خوردیم و بچه ها هم رخت ولباس مشکی پوشیدند وروی مبل نشستند 😢
محمد هم لباسهایش را پوشیده بود و با تلفن، برای غسل و کفن و دفن برنامه ریزی میکرد 👍🏻
فاطمه سرش را روی شانه زهرا گذاشته بود واشک میریخت 😢
من هم لباس هایم را پوشیده بودم وروی پله ها نشسته بودم و سرم را به نرده چوبی پله ها تکیه داده بودم 😢
به زهرا و فاطمه نگاه میکردم😢
غم در چهره هردو موج میزد 😢
دلم برایشان میسوخت!😢
با خودم فکر میکردم روز شهادت محمد هم همینطور صبور و آرام هسنتد!؟🙁
محمد صدایمان کرد و گفت:خانمای من بریم؟! 🙂
همه بلند شدیم از پله ها پایین رفتیم 😕
محمد در را برای دختر ها باز کرد و سوار شدند 😊
من هم سوار شدم ومحمد در را بست😊
بعد هم سوار ماشین شد وحرکت کردیم 🚙
هنوز هیچ کس از اینکه فاطمه پیش ماست و قرار است دخترمان باشد،خبر نداشت! 😅
..... همه کار ها انجام شد وتا عصر،پدر فاطمه را دفن کردند 🥀
فاطمه با آرامشی وصف ناشدنی مشت،مشت خاک را برمیداشت ومیبوسید روی پدرش میریخت 😢
هیچ کس نبود 😢
فقط مسئولین کفن و دفن بودند وما!
مسئولین که رفتند،به زهرا ومحمد گفتم:بذارید تنها باشه!گناه داره طفلی 😢
بعد از اینکه از بهشت زهرابرگشتیم،محمد مستقیم رفت که کار های سرپرستی فاطمه را پیگیری کند 😊
بر خلاف تصورمان، کارها سریع انجام شد و سرپرستی فاطمه رسما وشرعا به من ومحمد سپرده شد 😍
دوروز بعد از دفن پدرش،فاطمه کاملا دختر ما شده بود! 😍🤲🏻
کم کم دنبال خرید رفتیم 😁😍
خرید تخت وکمد،برای فاطمه 😊
یک تخت،دقیقا شبیه تخت زهرا خریدیم با یک میز تحریر ☺️
اتاق زهرا خیلی بزرگ بود و راحت توانستیم تخت ومیز تحریر فاطمه راهم جا بدهیم ☺️چون کمد دیواری اتاق زهرا خیلی بزرگ بود و نصفش هم خالی، دیگر کمد نخریدیم 😊
به اصرار پدر محمد که گفته بود:میخوام وسایل نوه دومم خودم بخرم! وسایل را با هزینه پدر محمد خریدیم ☺️
همه از آمدن زهرایی دیگر،خوشحال بودند ☺️
فاطمه راهم در مدرسه زهرا ثبت نام کردیم واز یک هفته بعد،فاطمه هم همکلاس زهرا بود 😍.......
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
بسماللهالرحمنالرحیم
تقدیمبهساحتمقدسحضرتزینب(س)
#رمانزیبایعطرخدا
#قسمت_پنجاه_وهشتم
..... زهرا بود 😍
همه چیز به خوبی می گذشت ولی هنوز بچه ها از شهادت محمد خبر نداشتند 😢
...... ٢اسفند تولد محمد بود 😍
همه چیز آماده بود ومنتظر محمد بودیم 😍محمد که وارد شد وخانه را ریسه بندی شده دید،خیلی خوشحال شد 😍
اولین تولدش کنار دودخترش 😍
اولین،وآخرین تولد کنار محمد را رقم زدیم 😢😍
بچه ها برای هدیه،بلوز و شلوار آبی آسمانی خریده بودند ☺️
محمد خیلی رنگ آبی را دوست داشت 😊مخصوصا آسمانی!
من هم برایش قاب گوشی با تصویر رهبر ویک قاب عکس رهبر برایش خریدم 😍همانی که همیشه دوست داشت 😢
....... ایام راهیان نور نزدیک بود 😍
محمد پیشنهاد داد که برای راهیان نور ثبت نام کنیم 😊
با استقبال گرم بچه ها مواجه شدیم 😅
من ومحمد، هردو قبل از ازدواج،سفر راهیان نور را تجربه کرده بودیم😊
من ومحمد،به عنوان خادم شهدا ودختر هاهم زائر شهدا بودند ☺️
محمد قسمت هماهنگی ها بود و من هم قسمت درمانی بودم😊
دختر ها،معمولا برنامه هارا تنها شرکت میکردند وما همراهشان نبودیم 😅
گاهی، کوتاه واز دور همدیگر را میدیدیم 😊
بیشتر من ودختر ها همدیگر را میدیدیم و محمد،خیلی درگیر و سرش شلوغ بود 😢
گاهی هم که محمد را پیدا میکردیم،غیبش میزد و دیگر اورا نمیدیدیم 🤷🏻♀
راهیان نور هم با خاطرات شیرین و خوبش تمام شد وبرگشتیم 😊
..... لحظه به لحظه به شهادت محمدم نزدیک تر میشدم 😢😭
بایدبه دختر ها میگفتم! 😢اینطور نمیشد! باید آماده میشدند 😭
یک روز با بچه ها ومحمد نشسته بودیم 😢
گفتم:دخترا،میخوام یه چیزی براتون بگم 😢قول بدین بی تابی نکنین 😢
بچه ها کمی ترسیده بودند وبا حواس جمع به حرف های من گوش میدادند 😢
تمام ماجرا،بجز تاریخ شهادت وآسیب دیدن زهرا واینکه محمد، بار اول شهید میشود را برایشان گفتم 😢
به قول محمد،صبر و آرامشم را به آنها منتقل کرده بودم 😅
هردو خیلی دلشان شکست 😢
از آن روز،بیشتر یه محمد ابراز علاقه میکردند 😢
دلم برایشان میسوخت 😢
دو دختر که هردو پدر هایشان را از دست دادند،برای بار دوم هم پدرشان را از دست میدهند 😭
تمام دلم آشوب برپا بود! 😭
......محمد مرخصی اش جور شده بود وقرار شد به مشهد برویم 😍
همه چیز آماده بود 😍
قرار بود با قطار برویم ☺️
داخل قطار نشسته بودیم و منتظر حرکت قطار بودیم 😊
من ومحمد وزهرا،از داستان های باهم بودنمان برای فاطمه تعریف میکردیم 😢
از تمام خاطراتی که با هم رقم زدیم 😢
از رنگ زدن خانه ورفتن برق ها لحظه تحویل سال گرفته تا......تمام خاطرات قبل از اربعین 😢
به مشهد رسیدیم و به هتل رفتیم 😊
بعد از غسل،پیاده به سمت حرم راه افتادیم 😊
از دست تقدیر،باران بهاری باریدن گرفت 😅
سریع به سمت حرم حرکت میکردیم 😅
وقتی به حرم رسیدیم،تقریبا تمام لباسهایمان خیس بود 😅
قالی های حیاط هم خیس شده بودند وباید داخل رواق ها میرفتیم 🤷🏻♀
اما با لباس های خیس نمیشد 😢
مجبور شدیم بازهم پیاده به هتل برگردیم 😢
اما این بار آب کشیده 😂
لباس هایمان را عوض کردیم و اینبار،با تاکسی به حرم رفتیم 😊
داخل حرم که رفتیم،فاطمه وزهرا هردو اشک در چشمانشان موج میزد 😢😍
موجی طوفانی از اشک هایی که دامن گیر میکند! 👊🏻
من هم به دیوار تکیه داده بودم وچشمهایم از اشک تار شده بود 😢
محمد هم پشت سر من دست به سینه گذاشته بود وزیر لب صلوات خاصه میخواند 🙂
من ودخترها از یک در ومحمد هم از در دیگر وارد حرم شدیم 😢
این اولین وآخرین زیارت با محمد بود 😭
همین دلم را پر از دلهره کرده بود 😭
دلی که دیگر شکسته بود 💔
سفر مشهد،با همه خوبیهایش برای همه تلخ بود 😭.......
نویسنده ✍🏻: #کنیز_الزهرا
سلام و رحمت ♥️🌱
دو قسمت از رمان تقدیم نگاهتون ☺️🌼🌱
مارو حلال کنید 🥲
اگه از رمان لذت بردید برا حال دل نویسنده هم دعا کنید 🥲♥️
میشه یکم از حال و هواتون وقت خوندن رمان برامون بگید🥲؟
مارو یاری کنید ↡'🌻
@Habibe_heidar213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ بودن ِ چهره ی امامان !!
#نشربدیدرفقا .
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸افرادی که اهل نمازشب هستند، حتماً این کلیپ رو ببینند، تا با این ذکر بعد از نماز وتر پاداشی عظیم نصیب شان شود...
#نمازشب 🍃
🤍@kelidebeheshte
❤️نمازشب را با ما تجربه کنید❤️
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
1_4346007867.mp3
21.06M
💬 قرائت #دعای_عهــــد"....:)
🎧 با نوای استاد #علی_فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
#قرار_همیشگی🌿
🤍اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🤍
@kelidebeheshte
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ چهارشنبه 👈 18 بهمن / دلو 1402
👈26 رجب 1445 👈7 فوریه 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴 وفات حضرت ابوطالب علیه السلام " 10 هجری.قمری ".
📛از سفر و ازدواج صرف نظر شود.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
👶مناسب زایمان و نوزاد عمرش طولانی است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️وام و قرض دادن و گرفتن.
✳️تشکیل شرکت و موسسه ها.
✳️برداشت محصولات کشاورزی.
✳️انواع جراحی.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️دید و بازدیدهای سیاسی.
✳️و نو پوشیدن نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉حجامت.
خون دادن و فصد سبب خلاصی از مرض می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث رهایی از بلاست.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 27 سوره مبارکه " نحل" است.
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین..
و مفهوم آن این است که جاسوسی خبری به این شخص برساند و او در صدد تفحص در مورد این خبر شود و خبر صحیح باشد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
@taghvimehamsaran
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
﷽ 🌹﷽🌹﷽🌹 ﷽ 🌹﷽
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
اَللّهُمَّ بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ،، اَللّهُمَّ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ،، اَللّهُمَّ زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..
🌹
﷽
🌹﷽
﷽🌹﷽
🌹﷽🌹﷽
﷽ 🌹﷽🌹﷽🌹
💚🌿@kelidebeheshte
๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑
هدایت شده از کلیدبهشت🇵🇸』
دعارجبيامَنْاَرْجُوهُ۩حلواجی.mp3
1.33M
🎙 با نوای اباذر حلواجی
🌙 دعای هر روز ماه رجب 🌹
❇️ يا مَن اَرجُوهُ لِكُلِّ خَير
🔶 اى كه براى هر خيرى به او اميد دارم
❇️ و آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ كُلِّ شَر
🔶 و از خشمش در هر شرى ايمنى جويم
❇️ يا مَن يُعطِى الكَثيرَ بِالقَليل
🔶 اى كه میدهد (عطاى) بسيار در برابر (طاعت) اندك
❇️ يا مَن يُعطى مَن سَئَلَه
🔶 اى كه عطا كنى به هركه از تو خواهد
❇️ يا مَن يُعطى مَن لَم يَسئَلهُ
🔶 اى كه عطا كنى به كسى كه از تو نخواهد
❇️ و مَن لَم يَعرِفهُ تَحَنُّناً مِنهُ وَ رَحمَةً
🔶 ونه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى
❇️ اعطِنى بِمَسئَلَتى اِيَّاكَ، جَميعَ خَيرِ الدُّنيا وَ جَميعَ خَيرِ الأخِرَةِ
🔶 عطا كن به من به خاطر درخواستى كه از تو كردم همه خوبى دنيا و همه خوبى و خير آخرت را
❇️ و اصرِف عَنّى بِمَسئَلَتى اِيّاكَ جَميعَ شَرِّ الدُّنيا، وَ شَرِّ الأخِرَةِ
🔶 و بگردان از من به خاطر همان درخواستى كه از تو كردم همه شر دنيا و شر آخرت را
❇️ فاِنَّهُ غَيرُ مَنقُوصٍ مااَعطَيت
🔶 زيرا آنچه تو دهى چيزى كم ندارد (يا كم نيايد)
❇️ و زِدنى مِن فَضلِكَ يا كَريم
🔶 و بيفزا بر من از فضلت اى بزرگوار
👆به حال التجا و تضرّع به حركت دادن انگشت سبّابه دست راست
❇️ ياذَا الجَلالِ وَ الاِكرامِ، يا ذَاالنَّعمآءِ وَ الجُود
🔶 اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت و جود
❇️ يا ذَا المَنِّ وَ الطَّولِ، حَرِّم شَيبَتى عَلَى النَّار
🔶 اى صاحب بخشش و عطا حرام كن محاسنم را بر آتش دوزخ
🎙 با نوای اباذر حلواجی
64BitR📀1MB
⏰Time=2:28
_____________________________
#ماه_رجب
♥️@kelidebeheshte
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
هر كس مال و دارايى را به ناحق تحصيل كند، از ماندن آن برايش به حقّ محروم گردد.
📚(تحف العقول : 321 .)
💚🌿@kelidebeheshte
๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑