کلک خیال / علی هاجری
#مرزبان_نامه
#عمود_۱
اینجا خوزستان، کربلای ایران....
دروازه ورود تشیع، زادگاه سلمان فارسی، قدمگاه ورود شاه خراسان و سرزمین غیرت...از مبارزه با استعمار و استبداد تا همین اربعین...
همانها که رگ غیرتشان جلوی قوای بریتانیا قد علم کرد. با اینکه رژیم وقت ایران در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرده بود و قاعدتا اتفاقات و اشغال کشورهای مسلمان، برایش مهم نبود و ربطی نداشت اما غیور مردان عرب خوزستان بودند که به فرمان مرجعیت دینی لبیک گفته و جانشان را کف دست گرفتند و جلوی انگلیسی ایستادند که فقط میخواست از خوزستان رد شود و عثمانی را که کشور مسلمان دیگری بود اشغال کند.
خوزستان، سرزمین بیبیمریم بختیاری و یارانش که هیچگاه جلوی استعمار و استبداد سر تعظیم فرود نیاورد و عزت و شرف و غیرتش را به دشمن نفروخت و پناه بیپناهان و اسکاندهنده مبارزان بود...
خوزستان، همسایه ۱۳ ساله امام خمینی(ره) در تبعید نجف که بی سروصدا و با همه خطرها، رنج ورود اعلامیهها، پیامها و نوارهای امام را از مرزش، خالصانه و گمنام به جان خرید و در سراسر کشور توزیع کرد تا اسلام ناب جایگزین اسلام آمریکایی شود.
خوزستان، سرزمینی که همیشه دلاوریهای زنان و مردانش از صفحات تاریخ ایران پاک میشود اما هیچگاه دست از حماسهسازی برنداشته و نمیدارد.
حالا هم تاریخ دیگری دارد رقم میخورد. گوش کن میشنوی...نگاه کن میبینی...شامهات را تیز کن، بویش را میفهمی...
اربعین است و جلوهای دیگر از حماسهسرایی خوزستانی که هیچگاه دین را تنها نگذاشته و نمیگذارد...چون غیرت دینیاش اجازه نمیدهد...
جهاد با استعمار و استبداد، دفاع مقدس، راهیان نور و اربعین...
خوزستان همچنان دین خود را به اسلام ادا
می کند.
۵ روز مانده تا اربعین حسینی
✍علی هاجری
#خوزستان
#اربعین
#جهاد_عشایر_عرب
#بی_بی_مریم_بختیاری
#انقلاب
@kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
#مرزبان_نامه
#عمود_۲
اینجا خوزستان، کربلای ایران...
سرزمین نخل و نفت و صنعت، با دو یادگار دفاع مقدس، شلمچه و چذابه...
همانجا که بارها آغشته به خون جوانان وطن شدند اما وجبی از خاک را به دشمن ندادند...
همچون حسین علمالهدیها و جهانآراها تا آخرین قطره خون ایستادند...
مردها در خط مقدم و زنان در منطقه جنگی پشتیبان بودند...
از ننه قربونهای رختشورخانه اهواز بگیر تا داغریهای رختشورخانه بیمارستان کلانتری اندیمشک که روزها و سالها به لباسهای خونی رزمندهها چنگ میزدند و میشستند. نفس میکشیدند و شیمیایی میشدند اما لحظهای خسته نمیشدند...
منزل شهیدان اسکندری، منزل شهید آلرضا، منزل شهید آلعمران، منزل شهیدان فرجوانی و یا منزل شهید لر فرقی نمیکرد. خانهها همه محل پشتیبانی بودند. از پخت نان و کلوچه بگیر تا مربا و غذا، حتی بستهبندی حبوبات و سبزیجات هم انجام میدادند. خیاطی و بافتنی تا اسکان رزمندگان برایشان فرقی نداشت این ها فقط گوشهای از کارهای پشتیبانی دائمی ۸ سال جنگ تحمیلی بود.
حال چشم باز کن، خوزستانیها را ببین. محیای سفر عشق که شدی، پایت که به خوزستان رسید، همان پشتیبانان جنگ، امروز هم منتظرت هستند.
حالا قد و قامتها فرق کرده کمی خمیدهتر اما چون نخل استوار، اینبار فرزندان کوچکشان که حالا قد کشیدهاند در همین مسیر ایستادهاند. ایستگاه راهآهن، فرودگاه، ترمینال یا سه راه خرمشهر فرقی نمیکند، رانندهها برای بردنت به مرز به انتظار ایستادهاند...
از سفر عشق که برگشتی بمان، عجله نکن، خانهها و مساجد و حسینیهها برای استراحتت محیاست. از ماه پیش برایت آماده کردهاند. مهمان روی سرشان جا دارد. هر شهر و روستایی که دلت خواست بمانی جا هست. التماست میکنند، بمان، خستگی در کن، پذیرایی شو و بعد با آسودگی خاطر به سمت خانهات بازگرد.
اربعین است و جلوهای دیگر از حماسهسرایی خوزستانیها. پشتیبانان همیشگی منتظرتان هستند...
اینجا پشتیبانی دائمیست...
جهاد با استعمار و استبداد، دفاع مقدس، راهیان نور و اربعین...
خوزستان همچنان دین خود را به اسلام ادا میکند.
۴ روز مانده تا اربعین
✍ علی هاجری
#خوزستان
#اربعین
#پشتیبانی_جنگ
@kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
#مرزبان_نامه
#عمود_۳
اینجا خوزستان، کربلای ایران...
خط اول صدور انقلاب اسلامی تا خط شکنهای مدافع حرم...
از سیدجبار موسوی، مسئول نوجوانان لشکر قدس اهواز که انقلاب را به نوجوانان لبنان صادر کرد...
تا شهید سیدمهدی موسوی که اولین مدافع حرم بود و شهید حاجحمید تقویفر، موسس حشدالشعبی که راه کربلا را برای زوار باز کرد...
جادههای منتهی به مرز را ببین. شهرها و روستاها را از نظر بگذران، توقف کن، چه میبینی؟
اینان همان مردم خوزستانند که ۸ سال ایستادند اما دیارشان را تخلیه نکردند. عزیزانشان را دادند اما هیچگاه نرفتند. حتی اشغال و محاصره شهرهایشان هم نتوانست به رفتن مجابشان کند.
حالا همینها هستند که مواکب را برپا کردهاند. موکبهای خوزستان کوچک و بزرگ ندارد. از کودکان بگیر تا پیرمردها همه موکب میزنند. نه یک روز و دو روز. اینجا مواکب دو ماه کامل برپاست...
آب و شربت در این گرمای طاقت فرسا با یخ میچسبد و چایلیمو و قهوه روی منقل هیزمی...
اربعین است و جلوهای دیگر از حماسهسرایی خوزستانیها. مواکب در تمام شهرها برپاست...
آری اینجا پایتخت موکبهاست......
جهاد با استعمار و استبداد، دفاع مقدس، راهیان نور و اربعین...
خوزستان همچنان دین خود را به اسلام ادا میکند.
۳ روز مانده تا اربعین
✍ علی هاجری
#خوزستان
#اربعین
#موکب
#مدافعان_حرم
#سید_جبار_موسوی
#لشکر_قدس
#شهید_سید_مهدی_موسوی
#شهید_حمید_تقوی_فر
@kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
#مرزبان_نامه
#عمود_۴
اینجا خوزستان، همان کربلای ایران...
سرزمین هنرمندان و هنردوستان...
هنر حسینی سالها در خون خوزستانیهاست. از نابغه هنری همه فن حریف، مرحوم عبدالرضا حیاتی تا صدای بیبدیل دهه ۶۰، حاج صادق آهنگران، از راوی حماسهها، مرحوم حبیبالله معلمی تا مربی مخلص گروههای سرود مرحوم خسرو مرادی...
هنرمندان خوزستانی را ببین. هم در مرز هم در تمام مسیر مشایه خیمههای هنرشان برپاست... تعزیهخوانها هر چه در طبق اخلاص داشتند رو کردند... دمزنان ریتم جنگ مینوازند...مداحان، مدح حسین و یارانش را فریاد میزنند...سرودخوانان نوجوان به بانگ هل من ناصر پاسخ میدهند...طراحان، طرح حسینی میکشند و راویان از خون حسین مینویسند...
اینان همه از نسل حیاتی و آهنگران و معلمی و مرادیاند که به وقت جنگ، سربازان هنرمندند...
اربعین است و جلوهای دیگر از حماسهسرایی خوزستانیها. اینجا هنر حسینی در جریان است... اینجا مهد تعزیه است...
جهاد با استعمار و استبداد، دفاع مقدس، راهیان نور و اربعین...
خوزستان همچنان دین خود را به اسلام ادا میکند.
۲ روز مانده تا اربعین
✍ علی هاجری
#خوزستان
#اربعین
#هنر_حسینی
#آهنگران
#عبدالرضا_حیاتی
#حبیب_الله_معلمی
#خسرو_مرادی
#مداحی
#تعزیه
@kelkkhiyal
#مرزبان_نامه
#عمود_۵
و حسین پنجمین تن از آل عبا و پنجمین نفر از ۱۴ معصوم است... حسین، ثارالله و کشتی نجات است... حسین پنجمین عمود است...
این اربعین هم به پایان رسید. یکی، یک هفته سر مرز بود، یکی دو هفته و بعضی هم یکی دو ماه در خدمت تدارک سفر زائران...
همه خادمی کردند... همه سنگ تمام گذاشتند و اجرشان را از اباعبدالله گرفتند...
حال همه برمیگردند به دیار خویش و ادامه حیاتشان تا سال بعد...
اما فقط مرزبان است که میماند... فقط مرزبان است که همچنان ایستاده، همچنان سراپا گوش و چشم...همچنان بیدار بیدار... چون مرز تا ابد خانه اوست... هم دیروز هم امروز و هم فردا..
مثل جوان عرب خوزستانی، علی هاشمی، حمید رمضانی، مجید سیلاوی و همه بچههای قرارگاه سری نصرت که قفل جنگ را شکستند و تا آخرین نفس مرزبان ایران ماندند...
اینجا، همیشه، نخلها ایستاده میمیرند...
آری اینجا خوزستان، همان تا ابد مرزبان زمینی و دریایی ایران...
به پایان آمد این نامه اما حکایت حماسههای خوزستان همچنان باقیست...
✍ علی هاجری
#خوزستان
#شلمچه
#چذابه
#مرزبان
@kelkkhiyal
کلک خیال / علی هاجری
مگر جوانان اهواز مردهاند؟!
شیپور جنگ که در ۳۱ شهریور نواخته شد، پیشروی عراق هم شروع شد. با ۱۲ لشکر مرزهای خوزستان را یکی پس از دیگری گذراند و سراغ شهرها رفت. روز اول تا روز ششم، بستان و سوسنگرد اشغال شد و بعثیها به حمیدیه رسیدند.
هفت مهر بود که شهید بهشتی برای سرکشی به اهواز آمد و پیام نزدیکی سقوط اهواز را از طرف بچههای سپاه برای امام برد. پاسخ امام یک جمله بود: مگر جوانان اهواز مردهاند؟!
شنیدن همین یک جمله از تماس تلفنی شهید بهشتی به علی شمخانی در رساندن پیام امام، خون ۳۰ نفر از بچههای سپاه اهواز که عصر ۸ مهر ۱۳۵۹ در مقر سپاه توی منطقه چهارشیر بودند را به جوش آورد و همان لحظه راهی حمیدیه کرد. بیسلاح آنچنانی، بیتاکتیک و بیتجربه اما با غیرت و ایمان...
شب فرا رسید و طبق معمول لشکر کلاسیک عراق حرکت نمیکرد. گروه اول بچههای سپاه در نزدیکی دشمن کمین کردند و مشغول بررسی شدند.
مدتی گذشت تا فرشته نجات رسید. علی غیور اصلی معروف به غیور. تکاور ارتش و مسئول آموزش سپاه اهواز. دو چیز آورده بود. یکی نقشه توی ذهنش و دیگری هم تنها ۷ سلاح آر پی جی.
بچهها را نشاند و یک جمله گفت: امشب اگر خوابیدیم فردا دشمن توی اهواز به مادر و خواهر و زنهای ما رحم نخواهد کرد...
همین یک جمله برای حدود ۴۰ نفر از بچههای سپاه اهواز کافی بود تا با ژ۳ و همین ۷ آرپیجی و با تقسیم شدن به دستههای دو نفره، طبق نقشه غیور به ۲ لشکر تا بن دندان مسلح با بیش از ۵۰۰ تانک حمله ببرند و صبح آنها را ۹۰ کیلومتر به عقب نشینی وادار کنند.
بله درست ۴۳ سال قبل در همین شب که ما میخوابیم حدود ۴۰ نفر از بچههای سپاه اهواز اولین عملیات جنگ را تحت عنوان *شبیخون غیور اصلی* انجام دادند و با جلوگیری از سقوط اهواز سرنوشت جنگ را تغییر دادند و رویای فتح ۳ روزه خوزستان را بر سر صدام خراب کردند...
متاسفانه غیوراصلی نماند تا از مغز متفکرش که توانسته بود یک تاکتیک بینظیر جنگی را در کمتر از ۲۴ ساعت اجرا کند در دیگر مراحل جنگ بهره ببریم و فردای این پیروزی در تصادف شبانه توی تاریکی مطلق به شهادت رسید اما تا پایان جنگ تمام عملیاتهای سپاه با تاسی از شبیخون او در شب انجام شد.
پ.ن: جای روایت شبیخون غیور اصلی و نبرد جانانه غیور، سیافزاده، غلامپور، علمالهدی، مراداسکندری، جعفری، جراحزاده. عبافروش و همه بچههای آن روز سپاه اهواز در سینما، آثار هنری و ادبی کاملا خالیست.
✍ علی هاجری
#سپاه_اهواز
#شبیخون_غیور_اصلی
#شهید_علی_غیور_اصلی
@kelkkhiyal