eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🟢ماجرای مواجهه و استاندار مشهد در زمان ! 📖زمانی که دستور زنان و متّحدالشکل شدن مردان را صادر کرد، مردم ، در مخالفت با فرمان پهلوی، در مسجد گوهرشاد اجتماع کردند. ، برای رفع تحصن مردم و رفع قائله مسجد دستور داد مردمی را که در مسجد اجتماع کرده بودند به خاک و خون کشاندند. تا جایی که یکی از شبستان‎ها از کثرت کشتار، به نام مشهور شد. بعد از این واقعه، پاکروان به‌مرور زمان به دل‌درد مبتلا شد. روزبه‌روز دل‌درد او شدیدتر شد و پزشکان از معالجه او عاجز شدند. بعضی از اطرافیان پاکروان پیشنهاد کردند شیخی در مشهد است که امراض لاعلاج را معالجه می‎نماید. تا اسم شیخ را شنید با تنفر گفت اسم این طایفه را نزد من نیاورید! دل‌دردش شدیدتر شد. تا اینکه از روی ناچاری گفت، بروید او را بیاورید. اطرافیان به محضر رسیده، موقعیت پاکروان را بازگو کردند. جناب شیخ بر بالین پاکروان حاضر شد. شیخ حسنعلی نخودکی نوک عصای خود را روی شکم پاکروان گذاشت و پرسید اینجای شکمت درد می‎کند؟ وقتی نوک عصای جناب شیخ به شکم پاکروان رسید، پاکروان گفت: آقا دیگر درد احساس نمی‎کنم. سریع از جای خود بر‎خاست و گفت بروید دسته‌چک مرا بیاورید. شیخ گفت ما به پول تو احتیاجی نداریم! جناب شیخ فرمود: شنیده‎ام که شهرداری مشهد برای تعریض یکی از خیابان‌ها که در آن امام‎زاده‌ای به نام است، قصد تخریب آن را دارد. دستور دهید که از تخریب آن جلوگیری کنند. پاکروان از درخواست جناب شیخ استقبال کرد. پس از رفتن ایشان دستور داد اطراف امام‎زاده را فلکه کنند. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 🟢وقتی هم در شفای بیماری عاجز بود! 📖یکی از شاگردان شیخ حسنعلی نخودکی می‎ گفت: در زمان جوانی به خاصی مبتلا شدم. خدمت استاد جناب شیخ حسن‌علی نخودکی مشرف شدم. ایشان دستورهای جدیدی از داروها و ادویه‌ها را مرحمت فرمودند. این بار هم کمترین نتیجه‌ای نگرفتم. ناراحت و نالان در آرمیده بودم. در این هنگام، پیرزنی که سالیان درازی برای کمک‌کار خانواده ما می‌‎آمد وارد منزل شد. پیرزن خدمتکار گفت مداوای کسالت ایشان آسان است. فلان گیاه، دوای درد ایشان است. پس‌ از آنکه پیرزن را برای من نقل کردند، از روی به دستور ایشان عمل کردم. پس‌از مدتی کوتاه از آن نجات پیدا کردم. پس‌از این جریان به خدمت جناب مشرف شدم. جریان طبابت آن پیرزن را عرضه کردم. حاج شیخ به بنده فرمودند: محمود می‎دانی چرا دانستنی‎‌های من و شما در امر طبابت مؤثر واقع نشد؟ می‎‌خواهد به من و شما بفهماند که عنان و سررشته تمام کارها به دست اوست، و هرکسی از قدرت او استمداد می‎جوید. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabejamkaran