eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 یکی از درسهایی که در سالروز رحلت حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌توانند بگیرند این است:👇 💠موقعی که ابن زیاد به حضرت سلام‌الله‌علیها طعنه زد که دیدی خدا با برادرت چه کرد فرمود: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا؛ من چیزی جز ندیدم. 💠 زیبانگری به از اسباب تحمل آنهاست. در برابر سختیها، ما را پخته می‌کند. 💠 وقتی می‌خواهند برنج، در دیگ بزرگ، به خوبی پخته شود، در اطراف درب آن، خمیر می‌چسبانند تا برنجِ داخل دیگ که جایی برای نفس کشیدن ندارد، تحت فشار، پخته شود. 💠 ما نیز وقتی تحت فشار سختیهای روزگار قرار می‌گیریم روحمان کرده و پخته می‌شویم. 💠 مهم آن است که در سختیها، بی‌قراری و جَزَع و فَزَع نکنیم و با یاد و ، به آرامش برسیم و با آرامش خود، مشکلات را کنیم. ▪️ کتابخانه مجازی مدافعان حریم ولایت▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ▪أللهمَّ صَلِّعَليٰ فاطـ✨ـمَةَ وَ أبـیها وَ بـَعلُها وَ بَنـیها وَ سِرِّ ٱلمُستَودَعِ فیـها، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک◾ به مددِ حضرتِ مادر ،بسم الله... …آن عبادتش ، آن فصاحت و بلاغتش ، آن فرزانگی و دانشش ، آن معرفت و حکمتش ، آن جهاد و مبارزه اش ، آن رفتارش بعنوان یک دختر ، آن رفتارش بعنوان یک همسر ، آن رفتارش بعنوان یک مادر ❤ 🍪آن احسانش به مستمندان ، که وقتی پیغمبر پیرمردِ مستمندی را به درِ خانهٔ أمیرالمؤمنین فرستاد که برو حاجتت را از آنها بخواه ، فاطـمهٔ زهـ✨ـرا(سلام الله علیها) تخته پوستی را که حسن و حسین روی آن می خوابیدند و به عنوان زیرانداز فرزندان خود در خانه داشت و چیزی جز آن نداشت ، به سائل داد و‌گفت : ببر بفروش و از پول آن استفاده کن. ☝این ، شخصیت جامع الأطرافِ فاطمـ✨ـهٔ زهراست. این، الگوست. الگوی زنِ مسـلمان، این است. 💜زنِ مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش کند، در راه خودسازیِ معنوی و اخلاقی تلاش کند ، در میدان جهاد و مبارزه - از هر نوع جهاد و مبارزه ای - پیش قدم باشد ؛ نسبت به زخـ🎊ـارف دنیا و تجملاتِ کم ارزش ، بی اعتنا باشد ؛ عفّت و عصمت و طهارتش در حدی باشد که چشم و نظرٍ هرزهٔ بیگانه را به خودیِ خوددفع کند ؛ 🏡در محیطِ خانه ، دل آرامِ شوهر و فرزندانش باشد ، مایهٔ آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد ؛ 👦👧در دامنِ پرمِـهر و پر عطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآمیزَش ، فرزندانِ سالمی را از لحاظ روانی تربیت کند ؛ انسان های بی عقده ، انسان های خوش روحیـه ، انسان های سالم از لحاظ روحـی و أعصاب ، در دامانِ او پرورش پیدا کنند و مردان و زنان و شخصیت های جامعه را بوجود آورَد. ✴مـادر ، از هر سازنده ای ، سازنده تر و باارزش تر است. بزرگترین دانشمندان ، ممکن است مثلاً یک ابزارِ بسیار پیچیدهٔ الکترونیکی را بوجود آورند 🔩 ، موشک های قارّه پیما بسازند🚀 ، وسایلِ تسخیرِ فضا را اختراع کنند ، اما هیچ یک از اینها اهمیت آن را ندارد که کسی یک انسانِ والا بوجود آورد.👌 و او 👈مــ💓ــادر است.‌‌.این ، آن الگوی زنِ اسـلامی است. ۱۳۷۱/۹/۲۵ پایان فصـل چهـارم ۷۳ @ketabkhanehmodafean
📚 📌فصل پنجم، امام حسن مجتبی(علیه السلام) 🌴دورانِ امام مجتبی(علیه السلام) و حادثهٔ صلحِ آن بزرگوار با معاویه یا آن چیزی که به نامِ صلح نامیده شد ، حادثهٔ سرنوشت ساز و بی نظیری در کلّ روندِ انقلابِ اسلامی صدر اول بود. دیگر ما نظیرِ این حادثه را نداشتیم. توضیحِ کوتاهی راجع به این جمله عرض کنم و بعد وارد اصل مطلب بشوم. 🔵انقلابِ اسلام، یعنی تفکّر اسلام و امانتی که خدای متعال به نام اسلام برای مردم فرستاد ، در دورهٔ اول ، یک نهضت و یک حرکت بود و در قالب یک مبارزه و یک نهضت عظیمِ انقلابی ، خودش را نشان داد و 🕋 آن در هنگامی بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) این فکر را در مکّه اعلام کردند و دشمنانِ تفکّرِ توحـید و اسلام ، در مقابلِ آن صف آرایی نمودند؛ برای اینکه نگذارند این فکر پیش برود. 🌸پیامبر ، با نیرو گرفتن از عناصرِ مؤمن ، این نهضت را سازماندهی کرد و یک مبارزهٔ بسیار هوشمندانه و قوی و پیشرو را در مکه بوجود آورد. این نهضت و مبارزه، 3⃣1⃣سال طول کشید. ☝این بود. 🔹بعد از ۱۳سال، با تعلیمات پیامبر، با شعارهایی که داد، با سازماندهی ای که کرد ، با فداکاری ای که شد ، با مجموع عواملی که وجود داشت ، این تفکر ، یک حکومت و یک نظـام شد و به یک نظامِ سیاسی و نظامِ زندگیِ یک امّت تبدیل گردید و آن هنگامی بود که رسول خدا به مدینه تشریف آوردند🌴 و آنجا را پایگاهِ خودشان قرار دادند و حکومت اسلامی را در آنجا گستراندند و اسلام از شکل یک نهضت ، به شکلِ یک حکومت تبدیل شد. ☝این بود. 🔸این روند در ۱۰ سالی که نبـیّ أکرم ، حیات داشتند و بعد از ایشان، در دوران خُلفای چهارگانه و سپس تا زمان امام مجتبـی (علیه السلام) و خلافتِ آن بزرگوار که تقریباً 6⃣ماه طول کشید ، ادامه پیدا کرد و اسلام به شکل حکومت ، ظاهر شد. ادامه دارد... ۷۴ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نام کتاب: 🖋نویسنده: مریم بصیری 📑انتشارات: جمکران 📖توضیحات: داستان دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) برای ازدواج با یکی از یادگاران دفاع مقدس را روایت می‌کند. لینک خرید کتاب: http://yon.ir/gsoZ2 📗📘📙 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از شدت حجب، سر را بیشتر در خویش فرود بردم و آهسته ادامه دادم: - من امروز به خواستگاری دختر گرانقدرت فاطمه آمده‌ام، میان این خواهش و اجابت چقدر فاصله است؟ چهره‌ی پیامبر بازو و بازتر شد و تبسمی شیرین بر لبان او نشست و این کلمات دوست داشتنی از میان لبهای مبارک او تراوش کرد: - بشارت باد بر تو ای ابوالحسن که پیش پای تو جبرئیل بر من فرود آمد و پیام آورد که پیوند تو و فاطمه را خداوند جل و علا، در آسمانها منعقد کرده است... آنگاه از آمدن صرصائیل گفت و خطبه خواندن راهیل بر منبر عرش و... رازهای بسیار دیگر و سپس با خنده‌ای ملیح فرمود: - خوب، چیزی هم با خود داری برای تشکیل زندگی گفتم: - پدر و مادرم به فدایت هیچ چیز من برتو پوشیده نیست، مرا شمشیری است و زره و شتری و غیر از اینها از مال دنیا هیچ ندارم. پدرت فرمود: - شمشیر، عصای دست توست، تو به داشتنش ناگزیری، که در راه خدا جهاد می‌کنی و دشمنان خدا را با آن به دیار عدم می‌فرستی. شتر هم ابزار کار توست، با آن نخلستان‌های خود و اهلت را آبیاری می‌کنی و بدان بار سفر می‌کشی. همان زره را کابین فاطمه قرار بده، من به همان راضیم، اما تو، تو از من خشنود هستی؟⁉️ عجب سوالی! گفتم: بله، پدر و مادرم به فدایت، تو مرا غرق در بشارت و سرور کردی. تو همیشه فرخنده فال و مبارک بال و کمال‌مند بوده‌ای، سلام خدا بر تو. پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: - بانی این پیوند آسمانی به گفته‌ی امین الملائکه، خداوند- جل و جلاست- و ما فقط مجری این عقد بر روی زمینیم، برو به سمت مسجد و مردم را در این شادی آسمانی سهیم کن. من نیز به دنبال تو خواهم آمد و عقد را در پیش چشم خلایق جاری خواهم ساخت تا چشم تو بدان روشن شود و چشم دوست داران تو در دنیا و آخرت بدان روشنی گیرد. تو بهتر می‌دانی که میان تو و پیامبر در این باره چه گذشت، امنا من با شعفی بی‌نظیر از خانه درآمدم و روانه مسجد شدم. شادی‌ام آنچنان بود که اصحاب را به شگفتی وامی‌داشت. در پاسخ سوالشان از اینهمه شادی فقط می‌گفتم: - خدا و پیامبر، مرا برای فاطمه برگزیده‌اند. پیامبر ماجرا را به شما خواهد فرمود. ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ⚫️اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ ... ✍🏻 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#معیشت_پرهیزکارانه امیرالمؤمنین تقوا را به اسب راهور نجیب در اختیار، تشبیه می‌کند که صاحبش بر آن می‌نشیند و او را هدایت می‌کند و خطا را که در مقابل تقوا است به اسب سرکش و نانجیب و ناهمواری تشبیه می‌کند که وقتی صاحبش نشست، افسار را از دست او می‌کند و او را به جایی می‌برد که نمی‌خواهد و اراده ندارد برود؛ مثلاً او را به زمین می‌کوبد. #سید_علی_خامنه_ای #تبیین ۲۵/ @ketabkhanehmodafean
#معیشت_پرهیزکارانه باید مانند آن کسی که در پیچ‌وخم‌های یک راه کوهستانی خطرناک، مراقب هر حرکت و هر قدم پیشرفت خود است، مواظب باشیم. این تقوا است؛ یعنی مراقب بودن، خدا را در همه‌ی کارها شاهد و ناظر دانستن، از خطاها و اشتباهاتی که سر می‌زند، زود توبه کردن، از خدا کمک خواستن، به خدا التجا بردن. #سید_علی_خامنه_ای #تبیین ۲۶/ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 کتاب حقیقتا زیبا و خواندنی بوالحسن #قطعه‌ای‌از‌آسمان 👇👇👇
nf00007632-3.pdf
2.16M
📘 کتاب حقیقتا زیبا و خواندنی بوالحسن #قطعه‌ای‌از‌آسمان (خاطرات از منطقه عملیاتی) 🔹ناشر : بنیاد حفظ آثار وارزش های دفاع مقدس @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین شنبه سال ٩٨تون گلباران امروزتان سبز روزتان پراز نشاط روزتان پراز احساس روزتان پراز انرژی الهی هر روزتون نوروز باشه و تا آخرسال بهترین و زیباترین احوالات را داشته باشیـد 🌸💐 ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ دوست خوبم سلام یه لحظه وسط دید و بازدید ها و خوشی های عید حواس ت رو بده به من . ببین دوست عزیزم، تمام زندگی ما تحت تأثیر افکار ماست.. اگه احساس خوشحالی دارم اگه حس ناراحتی و افسردگی دارم اگه ناامیدم اگه به سمت گناه میرم اگه موفق نمیشم اگه حالم خوب نیست اگه همش دارم غر میزنم و از گرونی ها و اوضاع بد صحبت می کنم فقط و فقط فقط و فقط ✔️ به خاطر نحوه تفکر من هست. به خاطر افکار و باورهای من هست. ✅ اینکه گاهی فردی مرتکب گناه یا کار اشتباه میشه... علتش چیه؟ میگه...نمیتونم 😒 ❌ نگاه حرام رو ترک نمیکنه... میگه نمیتونم.. دست خودم نیست.. ❌ بگو بخند با نامحرم رو ترک نمیکنه... میگه نمیتونم...عادت کردم. ❌ غر زدن و صحبت کردن در مورد گرونی ها رو ترک نمی کنه ... میگه نمیشه که ... واقعیات هستن دیگه باور کن باور کن این یک قانونه...👇👇 هرفردی... از طریق حرام... لذتی رو بدست بیاره.. یا هر فردی همش تمرکزش روی غم و ناراحتی ها باشه قطعا... و قطعا به همون میزان لذت حلال رو از دست میده👌👌 تعارف نداریم. این یک واقعیته.. قانون جهان هست. 🔹 خانومی که برای نامحرم خودارایی کنه... صددرصد... محبت حلالی که باید از همسرش دریافت کنه...کم میشه. 🍃 آقایی که نگاه حرام داشته باشه.. قطعا لذت حلالی که از همسرش میتونه داشته باشه کم میشه.. و نتیجه اش همین میشه که زندگی ها سرد میشه.. و طلاق عاطفی😞 ❌ شخصی که همش داره از گرونی ها و بدبختی ها غر میزنه قطعا داره راه های الهامات و رسیدن روزی ها رو میبنده این ها قانون دنیاست. خداوند جهان رو اینطور طراحی کرده.. راه دور زدن نداره که نداره... 🌿 آیه ۳ سوره مبارکه طلاق رو بخون👇👇 🌺قدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً🌺 🍃قطعا خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است. (قَدرا)👈 یعنی.. اندازه خدا اندازه ی هر چیزی رو مشخص کرده. اندازه لذت های حلال اندازه ثروت اندازه طول عمر و... احدی قادر نیست..بیشتر از اون چیزی که خدا براش مقدر کرده.. بهره مند بشه. ✔️ و اگه فردی از راه حرام.. بخواد لذتی بدست بیاره.. یا بخواد همش ناخواسته ها و مشکلات رو ببینه یقینا.. سهمی که برای لذت حلال خدا براش مقدر کرده بود از دست میده👌👌 حواسمون به مَکر شیطان باشه👌👌 مخصوصا در این سال جدید قطعا شیطان دست به کار میشه که بهمون بگه : بسه دیگه نمازهات رو نخون این همه نماز خوندی خدا چی داده مگه بهت امل و بی کلاس نباش و برو کارهای آنچنانی برای جلب توجه انجام بده می تونی چت های آنچنانی و پورن با هر کسی داشته باشی می تونی دروغ بگی و کم فروشی کنی می تونی عصبی بشی و حریم ها رو رعایت نکنی می تونی مدیریت نگاه و گفتار و شنیدار و کارهات رو رها کنی می تونی غیبت کنی اونی که نماز نمی خونه موفق تر و پولدارتره، پس تو هم ولش کن انسان باش لازم نیست دین و ایمان داشته باشی و مومن خوب باشی و هزار تا بهونه اینچنینی... عیدتون هم مبارک باشه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣1⃣ اختلالات مغزی ⭕️ بخش ششم: [توضيح] ● ۱- مراكز حسی: در مناطق مختلف سلول‌های خاكستری مخ قرار گرفته اند كه رشته‌های حسی از اندام به آنها منتهی می‌گردند و در اينجا است كه تحريكات خارجی درک می‌شوند؛ اين مراكز عبارتند از: ☆ مركز بينايی: كه در منطقه پسِ سر قرار گرفته و اختلال آن موجب نابينايی می‌شود. ☆ مركز شنوايی: كه در ثلث فوقانی منطقه گيجگاهی قرار دارد و تخريب آن باعث كر شدن می‌گردد. ☆ مركز چشايی ☆ مركز بويايی ☆ مرکز لامسه كه هر كدام جايگاه خود را دارند. ● ۲- مراكز حركتی: كه شامل سه قسمت سر و گردن؛ تنه و دستها می‌باشد و در جلو شيار (رلاندو) قرار گرفته است. ● ۳- مراكز خاطره ها: اين مراكز در مجاورت مراكز حسی و حركتی قرار دارد و احساسات مختلف در آن پردازش شده و در مركز مذكور به صورت خاطره‌ها ضبط می‌گردد. ● ۴- مركز گفتار و نوشتار: اين مركز خود شامل چهار مركز مختلف می‌باشد كه خرابی هر كدام يک نوع بيماری خاص به نام «آفازی»ايجاد می‌نمايد كه قدرت فهم و بيان را از شخص می‌گيرد و چهار مركز مختلف آن عبارتند از: ♢ منطقه فهم معانی كلمات شنيده شده: كه نابودی اين مركز، فهم كلمات شنيده شده را مختل می‌كند. ♢ منطقه فهم معانی نوشته شده: از بين رفتن اين مركز، فهم كلمات نوشته شده را ناممكن می‌كند. ♢ منطقه تكلم: كه ناكارآمدی آن قدرت بيان مطلب را از راه گفتگو متوقف می‌سازد. ♢ منطقه حركات: مخصوص نوشتن كه خرابی آن قدرت نوشتن را محو می‌نمايد. ● ۵- مراكز ارتباطی: كه در انسان قسمت عمده قشر خاكستری مغز را تشكيل می‌دهد، عمل اين مراكز ارتباط دادن و تجمع احساساتی است كه آدمی از هر چيز معينی در مناطق مختلف ضبط كرده است، بخشهای مهم مراكز ارتباطی عبارتند از: ¤ مراكز ارتباطی بخش قُدامی: كه در ناحيه پيشانی مخ قرار دارد و كار اين مركز، كنترل حركات انسان و تخفيف دادن واكنش‌های نخاعی است. ¤ مراكز ارتباطی خُلفی: كه در قسمت عقب سر قرار دارد، اين مراكز در نوابغ و دانشمندان رشد و نمو فراوانی دارد. " به طور كلی مجموع مراكز خاطره‌ها تكلم، كتابت و مراكز ارتباطی را (مركز روحی) گويند." (، حسین عبداللهی خوروش)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نام کتاب: 🖋نویسنده: رضا امیر خانی 📑انتشارات: نشر علم 📖توضیحات: بیوتن داستان «ارمیا»ست رزمنده ای که تا آخر جنگ جبهه بوده اما شهید نشده و حالا بعد از جنگ هر سه شنبه سراغ دوست شهیدش ،سهراب، میرود ،دوستانی که با هم قرار گذاشته بودند با هم شهید شوند اما حالا قبر ارمیا خالی است. در یکی از همین سه شنبه ها با دختری به نام آرمیتا آشنا می شود، یک ایرانی مقیم آمریکا. ارمیا که بعد از اولین دیدارش با آرمیتا فکر می کند که او همان کسی است که دنبالش بوده، به تدریج و طی دیدارهای بعدیشان که باز هم در همان قبرستان است با یکدیگر قرار ازدواج می گذارند، روز عید فطر. اما ارمیا برای زندگی با آرمیتا، باید بلند شود برود آمریکا زندگی کند و این شروع داستان است، داستان یک بچه جنگ توی نیویورک، به قول خودش «آخر بچه کربلای ۵ را چه به فیفث اونیو ؟» در بیوتن تقابل سنت و مدرنیسم مکرر دیده میشود، تقابل دو نیمه سنتی و مدرن ذهن ارمیا که مذهب و فرهنگ دو پای ثابت آنند و در این بین هر کجا که سرگشته و خسته می شود با دوست دوران جنگش ،سهراب، درد دل می کند. هر چه به آخر داستان نزدیکتر می شویم این دو نیمه سنتی و مدرن به یکدیگر نزدیکتر می شوند تا جایی که خود ارمیا می گوید« فکر می کنم دو نیمه ی سنتی و مدرن هر دو یک چیز می گویند اما با دو زبان متفاوت». لینک خرید کتاب bookroom.ir/book/1442 📗📘📙 @ketabkhanehmodafean
📚نام کتاب: 🖋نویسنده: زهرا کاردانی 📑انتشارات: سوره مهر 📖برشی از کتاب: یک نفر اسم دخترم را پرسید. تا سر برگرداندم که جوابش را بدهم یک نفر بیخ گوشم را گرفت توی دستش و چسباند به دهانش: «اسم واقعی دخترت رو به اینا نگو!» خشکم زد. برگشتم و نگاهش کردم. چشم‌های درشت و گیرایی داشت. موهای موج‌دارِ فلفل‌نمکی‌اش را از وسط باز کرده بود. یک خال گوشتی زیر لب‌های باریکش نشسته بود. چهره‌اش ترسناک بود اما لبخندش به دل می‌نشست. قوهٔ آدم‌شناسی‌ام می‌گفت بهش اعتماد کنم. ـ نبات! نبات‌سادات صداش می‌کنیم. دروغ نگفتم. گاهی توی خانه دخترم را نبات‌سادات صدا می‌کردیم. اسمش همهمهٔ دیگری به پا کرد. بعضی‌ها از اینکه اسم دختر یک آخوند نبات باشد، تعجب کرده بودند. بعضی‌ها ذوق‌زده شده بودند. به زن، که حالا ایستاده بود کنارم، نگاه کردم. آرامش و سکون عجیبی توی نگاهش بود. انگار توی زمان ما زندگی نمی‌کرد. لبخند زد. دستم را گرفت و چیزی گفت. توی آن همه صدا نشنیدم چه گفت، اما فکر کنم گفت که بعداً برایم توضیح می‌دهد. دستم را بوسید و رفت. لینک خرید کتاب: https://www.sooremehr.ir/fa/book/3014
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا