4_360724686759264368.pdf
2.98M
📚پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب
#آینده_در_قلمرو_اسلام
✍مؤلف:متفکر بزرگ جهان اسلام
شهید سید قطب
( مترجم: استاد سید علی خامنه ای)
📗 امام خامنه ای در مقدمه این کتاب می نویسد:
مؤلف عالیقدر و بزرگوار کوشیده است در ضمن فصول این کتاب که به وضعی ابتکاری منظم شده اند، ابتدا ماهیت دین را آن چنان که هست، معرفی کند
و پس از بیان اینکه دین برنامه زندگی است و شعائر و مظاهر دینی آنگاه؛ ضروری و سودبخش است که نماینده واقعیات و نشان دهنده حقایق باشد، با زبانی شیوا بیان می کند که بزودی جهان در اختیار مکتب ما و «آینده در قلمرو اسلام» خواهد بود.
📚
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن کتاب #پایی_که_جا_ماند اثرجانباز وآزاده سید ناصرحسینی پور
قسمت ۱۷
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
روز آخر سفر، بعداز زیارت وداع با دوستانم برای خرید سوغاتی به بازار رفتیم.. 🎁 دوست داشتم برای حمید یک
🍦 وسط راه به بستنی فروشی رفتیم..
دوتا بستنی بزرگ گرفت..در واقع هردو بستنی را برای خودش سفارش داد..چون من معمولا همان دوسه قاشق اول را که میخوردم شیرینی بستنی دلم را میزد..
برای همین بقیه ی بستنی را به حمید می دادم..
🍨
اما این بار مزاجم کشید و بستنی خودم را پابه پای حمید خوردم..از قاشق های پنجم ششم به بعد هر قاشقی که برمی داشتم حمید با چشمهایش قاشق را دنبال می کرد..
وقتی تمام شد ظرف بستنی من را نگاه کرد ..فهمید این بار نقشه اش برای خوردن بستنی بیشتر نگرفته است..
🌹گفت:" تا ته خوردی؟ دلتو نزد؟ یعنی یه قاشق هم نگه نداشتی؟".
باخنده گفتم: ببخش..مگه برای من نگرفته بودی؟ چند روز بود ندیده بودمت، الان که برگشتم پیشت اشتهام باز شده..این بار دلم خواست تا آخر بخورم.
😊لبخند زد..بلند شد..و برای خودش دوباره سفارش بستنی داد!!!
👕
دوسه روز بعد که پیراهن آماده شد، خانم کشاورز صدایم کرد...پیراهن را که داد گفت:" دخترم سال قبل که ما ماه محرم نذری داشتیم شما اذیت شدید..
چون برای بارگذاشتن آش و غذای نذری مدام با حیاط کار داشتیم..
حاج آقا گفتن اگر موافق باشید شما بیایید طبقه بالا..ما بیاییم طبقه پایین".
موضوع جابجایی را با حمید در میان گذاشتم..
✅موافق این تغییر بود..گفت:" از یه لحاظم یه کمکیه به این بندگان خدا..هرروز اینهمه پله رو بالا پایین نمیرن..
فقط بذاریم بعداز مسابقات کشوری کاراته که با خیال راحت جابجا شیم"...
✍ادامه دارد...
🌷۱۷۱
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
به بهانه ی طولانی ترین شب سال😁
نه جان دارم که بی ماشین بسازم
نه پول باک بنزینم فراهم
🚗
فقط باید بمانم کنج منزل
شوم من میزبان کل عالم
🍱
شب یلدا چو آید اهل فامیل
ببارد بر سرم شرشر نه نم نم
😫
شنیدم هندوانه توی یلدا
به طب سنتی باشد چونان سم
🍉
الهی تا شب یلدا شود کشف
مضر باشد انار و پسته اش هم
🤔
نه #تدبیری نه #امیدی نه پولی
خوشا آن دم که در قبرم دهم لم
😁
الهی درد من بر جان #برجام
که از نحسی او شد پشت مان خم
🤨
پ ن: آخ از سفره یلدای #روحانی و #شینزوآبه
پ ن۲: فعلا که دو شبه مهمونیم
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
#خاطرات_مادرانه
تجربیات مادران بعد از خوندن کتابهای تربیتی
#ارسالی_مخاطبین
سلام دوستان این تکه پاره های کاغذ میدونین چیه اینها عصبانیت بچه های یکی از مادران کاناله که دارن میریزن دور😳😉
ایشون از یک روش جالب که از کتاب
#چگونه_با_فرزند_خود_گفتگو_کنیم که توی کانال معرفی کردیم استفاده کردن و جواب گرفتن
توی پست بعدی خودشون بیشتر توضیح میدن
👇☺️
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#خاطرات_مادرانه تجربیات مادران بعد از خوندن کتابهای تربیتی #ارسالی_مخاطبین سلام دوستان این تکه پار
#خاطرات_مادرانه
#ارسالی_مخاطبین
سلام اول تشکر میکنم بابت معرفی کتابهای خوب تربیت فرزند
کتاب چگونه با فرزند خود گفتگو کنیم رو از تون امانت گرفتم خیلی کاربردیه
اومدم یکی از روشهاشو روی بچه هام امتحان کردم و جواب داد
من دوتا بچه کوچیک دارم که مدام با هم دعوا دارن این بار که دعوا کردن هردو خیلی از دست هم عصبانی بودن و به شدت همو میزدن اینجور مواقع خیلی مستأصل میشدم
اینبار طبق یکی از مثالهای کتاب اومدم بهشون گفتم:
به نظر میرسه شما خیلی عصبانی هستین و دوتا کاغذ جلوی هر کدوم گذاشتم و گفتم میشه عصبانیتتون رو رو این کاغذ به من نشون بدین ببینم هرکس چقدر عصبانیه
پسرم یک موجود وحشتناک کشید و دخترم کاغذ رو خط خطی کرد بعد من گفتم وااااااای شما چقدر عصبانی هستین منم کاغذ برداشتم و عصبانیت خودم رو از دعوای اونها رو کاغذ خالی کردم و گفتم منم وقتی شما دعوا میکنین اینقدر عصبانی میشم
بعد دیگه کلا یادشون رفت و شروع کردن به بازی اون میگفت من اینقد عصبانیم خط خطی میکرد این یکی هم میگفت منم اینقدر
دفعه بعد بدون اینکه من چیزی بگم پسرم گفت الان بهت میگم چقدر عصبانیم
و یک کاغذ برداشت یک عدد نوشت و کلی صفر جلوش گذاشت منم گفتم حالا پارش کن و بنداز دور
دخترم گفت میخوام کاغذ عصبانیتم رو مثل قایق کنم بره تو آب و پسرم گفت میخوام مثل موشک کنم بره هوا و اینگونه ما با عصبانیتمون لحظه های شاد برای خودمون ساختیم
☺️❤️
این کتاب از والدین میخواد که به بچه نشون بدین احساساتشون رو درک میکنین
و متوجه حالشون هستین تا اونها با خیال راحت منطقشون کار بیفته و راه درست رو انتخاب کنن
بازم ممنون از معرفی خوبتون
😊🌺
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کمیک_موشن_خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#قسمت_پنجم
این قسمت: روزی تو خواهی آمد
🌟 انتشار پنجمین قسمت از مجموعه داستانی کتاب #خاطرات_سفیر ؛ (خاطرات دفاع از حجاب و اسلام در فرانسه)
کتابی که رهبر انقلاب توصیه کردند «خانمها بخوانند».
🌸 این بخش از کتاب، ماجرای گفتگوی خانم نیلوفر شادمهری با یک دانشجوی آمریکایی را روایت میکند که دربارهی مفهوم #ظهور صحبت میکنند.
برای دیدن سایر قسمتها با ما همراه باشید😍👇
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🍦 وسط راه به بستنی فروشی رفتیم.. دوتا بستنی بزرگ گرفت..در واقع هردو بستنی را برای خودش سفارش داد..چو
وقتی حمید عازم مسابقات کشوری نیروهای مسلح شد خودم را باهرچیزی که می شد مشغول می کردم که کمتر دلتنگش باشم..
🙌
سر نماز برای موفقیتش دعا می کردم..دل توی دلم نبود..سه روز مسابقات طول کشید..دوست داشتم حمید زودتر برگردد..روز مسابقه هر کاری کردم نتیجه ی مسابقه را به من نگفت...
🎑 نزدیک غروب بود که زنگ خانه را زد..با شوق آیفون را زدم و دم در منتظرش شدم..
لنگ لنگان راه می رفت..با دقت که نگاه کردم متوجه شدم لب بالایی حمید هم پاره شده است..
دیدن این صحنه آنقدر برایم عذاب آور بود که متوجه جوایز و مدال حمید نشدم
🎗
نفر سوم مسابقات کاراته کشوری شده بود.. از همان لحظه ی اول غرغرکردن من شروع شد: چرا رقیبت کنترل نکرده..چرا لبت پاره شده...این چه وضع مسابقه دادنه..حتما داور هم فقط تماشا می کرده...
🏆
حمید جایزه اش را به من نشان داد و با خنده گفت:" مسابقه س دیگه..تو خودت اینکاره ای میدونی که توی مسابقه از این اتفاقا زیاد میفته..من هم طرفمو خیلی زدم..حسابی از خجالتش دراومدم..ناراحت نباش".
♦️میدانستم برای دلخوشی من میگه..چون داخل مسابقه چنین اخلاقی نداشت که بخواهد ضربه ی بدی به حریف بزند..
دوتا از انگشت های پایش که ضربه خورده بود را با چسب اتوکلاو بستم و باندپیچی کردم..
لب پاره اش را هم چندبار ضدعفونی کردم..دلم میخواست تا بدنیا آمدن برادرزاده هایش حمید کاملا حالش خوب بشود و اثری از این پارگی روی صورتش نماند....
✍ادامه دارد...
🌷۱۷۲
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
🌹راهکارهایی برای تربیت #کودک_راستگو (۵)
🍀چیزی که می تواند صداقت و راستگویی را ارزشمند کند این است برای راستگویی بچه ها ارزش قایل شویم و تشویق و تحسینشان کنیم.
حتی وقتی به زیان ما است.
مثلا پدر ومادر در محیط برای مهمانی نوروز برنامه ریزی می کنند اما فردا یکی از نزدیکان و فامیل ها می پرسند جایی نمی خواهید بروید؟
و ممکن است بچه بگوید بله می خواهیم برویم مشهد.
ممکن است این تصمیم هنوز شخصی باشد و نخواهید کسی قبل از تصمیم قطعی شما از ان مطلع شود اما نباید به فرزند بگویید چرا گفتی.
اتفاقا در ابتدا تحسینش کنید که راستش را گفته ولی به او یاد بدهید که در این مواقع به پدر و مادر ارجاع بدهد و بگوید از پدر و مادرم بپرسید.
یعنی اصل راستگویی بچه ها را تقبیح نکنیم
#خانواده
📗تربیت فرزند از نظر اسلام ، حسین مظاهری
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه ی کتاب صوتی #من_زنده_ام ان شاالله در هفته های آتی تقدیم حضورتون خواهدشد🌸☘😊
درود بر یاران همیشه همراه..
پارتهایی دیگر از کتاب صوتی #من_زنده_ام رو تقدیم حضورتون مینماییم...
📗🍏