eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 آیا می دونید؟ ⏱ میانگین سرعت مطالعه هر ایرانی بین ۲٠٠ تا ۲۵٠ کلمه در دقیقه است؟ یعنی مطالعه هر صفحه کتاب بین ۱ تا ۱/۵ دقیقه وقت ایرانی ها رو میگیره. 💡 آیا می دونید؟ 📱متوسط زمان حضور ما ایرانیا در فضای مجازی، بین ۷ تا ۹ ساعت یعنی ٤ برابر متوسط جهانیه؟؟ 💡 آیا می دونید؟ 📺 میانگین تماشای تلویزیون ما ایرانیا در شرایط عادی(غیر کرونایی) ۳ ساعت در روزه؟ 📚📖📚📖📚📖📚📖 حالا اگه از این حدود ۱٠ ساعت تلویزیون و فضای مجازی فقط ۳٠ دقیقش رو صرف مطالعه کتاب کنیم، روزانه بین ۲٠ تا ۳٠ صفحه کتاب خوندیم، و حدود ۹٠٠٠ صفحه در سال😳🤔 جالبه، نه؟!!! و این یعنی حدود ۳٠ کتاب در سال. سال ۹۸ چند کتاب خوندین؟؟؟ از امروز شروع کنین تا با روزانه فقط نیم ساعت مطالعه سال متفاوتی داشته باشین . فردا دیره همین حالا مطالعه رو شروع کن... 🌷🌸🌷🌸🌷🌸 سال نوتون متفاوت باشه و مبارک 📚 کتابخانه مدافعان حریم ولایت @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
ما را به سخت جانی خود ؛ این گمان نبود... 👆تمام‌آن دقایق این بیت شعر در سرم می چرخید و باور نمی کردم
🎍 به در ورودی معراج که رسیدم، عطر اسپند و گلاب همه جا را گرفته بود..چقدر برای حمید اسپند دود کرده بودم تا هرکجا می رود، سالم برگردد.. معراج الشهدا ۲۰تا پله بیشتر ندارد..تا من به بالا برسم، یک ساعت طول کشید..چندبار زمین خوردم..دور تابوت را خلوت کرده بودند.. عمه که یا بیهوش می شد یا خیره خیره به تابوت نگاه می کرد..بُهت زده بود.. 🍁 بالای سر تابوت حمید ایستاده بودم و گفتم: دروغه..عروسکه..الان دست میزنم بلند میشه..دوباره شیطنتش گل کرده و میخواد سربسرم بذاره.. 🍂 سمت چپ‌صورتش پر بود از ترکش..از بالا سر دور زدم و به سمت راست رفتم..چشم های نیمه بازش را که دیدم، خندیدم و گفتم: حمید شوخی بسه..پاشو دیگه..به خدا نصفه عمر شدم.. حس کردم دارد بامن شوخی می کند..یا شاید هم خواب رفته.. پیش خودم گفتم: الان دست می کشم توی موهاش ، الان می بوسم حمید بلند میشه... چشم هایش را بوسیدم..سرم را عقب آوردم..انتظار داشتم حمید بلند بشود و این داستان را همینجا تمام کنیم.. همه ی صورتش را بوسه باران کردم به امید اینکه تکانی بخورد 🌱طول زندگی هروقت روی موتور می نشست یا از بیرون می آمد، دستهای سردش را بین دستهایم می گذاشت.. حالا هم دستهایش سرد سرد بود..می خواستم با دستهایم گرمش کنم.. سرم راومی بردم جلو توی صورتش نفس می کشیدم و ها می کردم تا گرم شود...😭 ✍ادامه دارد.. 🌷۲۷۲ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام...روز جمعه تون به خیر😍 امروز یک اوریگامیِ کمی تا قسمتی سخت تر، براتون آوردیم. یک گل خوشگل که البته بچه های بزرگتر حتما می تونن به تنهایی درستش کنن و کوچکترها هم کمی نیاز به تمرین و دقت دارن! در این روزهای عید و شادی، گل بسازین و خونه رو گل بارون کنین!🌺🌺🌺 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قهوه خوشمزه است، خوشمزگی‌اش به همان تلخ بودنش است! وقتی می‌خوریم تلخی‌اش را تحویل نمی‌گیریم، اما می‌گوییم چسبید! زندگی هم روزهای تلخش بد نیست، مثل قهوه می‌ماند، تلخ است اما لذتبخش، تلخی‌هایش را تحویل نگیر و بخند... @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_89131.pdf
3.28M
📙نام: روزنه‌هایی از 🔍 موضوع: روایتهایی از اولیاء، حیات برزخی، ماوراء، شیاطین و فرشتگان ✍ مولف: آیةالله سید محسن خرازی 📗☘ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسالی یکی از اعضای خوب کانال این دوستمون مدتیه یک باشگاه کتاب راه انداختن و اونجاسعی میکنن با روشهای شاد و جذاب کودکان و نوجوونها رو به کتاب علاقه مند کنند👇🥰😍 سلام من برای بچه های باشگاه پک هدیه عید نوروز آماده کردم و بهشون دادم و گفتم اینم جایزه کتاب خوندنتون خیلی خوشحال شدن پکها شامل:(ماسک،کتاب سه دقیقه تا قیامت،ودعای هفتم صحیفه سجادیه،ووسایل ساخت حاجی فیروز) 📚 @ketabkhanehmodafean
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
🎍 به در ورودی معراج که رسیدم، عطر اسپند و گلاب همه جا را گرفته بود..چقدر برای حمید اسپند دود کرده بو
ناامید شده بودم..روی بدنش دنبال نشانه های خاص می گشتم..حمید یک ماه گرفتگی سمت چپ گردنش داشت ، ولی الان اثری از آن ماه گرفتگی نبود.. بهانه ی دلم جور شده بود.. عقب رفتم و روی یک سکو ایستادم و گفتم: این شوهر من نیست..این حمید من نیست..حمید من روی گردنش ماه گرفتگی داشت..ولی الان اون ماه گرفتگی نیست.. 🍂 بابا من را همان بالای سکو بغل کرد و با گریه و صدایی گرفته گفت:" از بدنش خون رفته، برای همین اثر ماه گرفتگی ناپدید شده".😭 بعد بابا به بالای تابوت رفت ..بند کفن را باز کرد و گفت:" فرزانه بیا بیین..همه جای بدنش ترکش خورده الا سینه اش که سالم مونده".. تا این را گفت، دوباره به بالای تابوت رفتم..یاد حرف حمید افتادم که در مجالس امام حسین محکم سینه می زد و می گفت:" این سینه هیچ وقت نمیسوزه"🌹 همه جای پیکر تیر و ترکش خورده بود..شکم، پاها، دست ها، گردن، صورت..همه جا..به جز سینه که کاملا سالم مانده بود دست لرزانم را روی سینه اش گذاشتم..دلم می خواست تپش قلب داشته باشد..زیر دستم حس کنم که هنوز قلب حمید من زنده است..ولی هیچ خبری نبود..هیچ واکنشی نشان نمی داد.. 😭 سخت ترین لحظات برای یک همسر، همین لحظات است..قلبی که یک عمر برای تو تپیده، حالا دیگر هیچ نبضی..هیچ حرکتی..هیچ حرارتی نداشته باشد.. 💚قلب حمید من از حرکت بازایستاده بود..همان قلبی که روز خواستگاری به من گفته بود: " عشق اول این قلب خداست... عشق دومش امام حسین است.... و شما عشق سوم من هستی.. ✍ادامه دارد... 🌷۲۷۳ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 جوانی چه دوره ایست... دوره‌ی تلاش ها و سختی ها... دوره‌ی خواسته ها و هدف ها... اما تو با نفس خود چه کردی که تمام اهداف، آرزوها، خواسته ها و آقازاده گی ات خلاصه شد در امام زمانت... 🌟 چه مبارک روزیست روز تولد تو، تو که با آمدنت الگو شدی برای منِ جوان که می شود در راه امام هم جوانی کرد... @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز جوان رو به تک تک اعضای کابینه دولت آقای روحانی ،تبریک میگم به جز آقای جهرمی 😂
✂️ برشی از یک تجربه 💢 به مناسبت راستش خیلی فکر کردم که چی بنویسم که به کار جوانان بیاد ، دختر و پسر هم فرقی نداره " خیلی فکر کردم دیدم مهم ترین نکته و در واقع ( پاشنه آشیلِ) دورانِ جوانی یک چیز است " 《دوست》 بله ، دوست کسیه که میتونه ، منجر به عاقبت بخیری و بالعکس تباهی عاقبت شما بشه . پیامبر فرمودند : المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلیَنظُرْ أحَدُکُم مَن یُخالِلُ آدمى بر آیین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مراقب باشد که با چه کسى دوستى مى‌کند . 😊 در طول زندگی آدمهای زیادی اطراف انسان هستند که واقعاً نمیشه همه اونها رو به عنوان《دوست》خطاب کرد ، کتابها و ویژگی های زیادی در مورد دوست خوب و واقعی نوشته و گفته شده اما به نظر حقیر گلچین همه این ویژگی ها در موارد زیر خلاصه شده : نوشته مراعات این حدود، در هر کس بود او دوست است ، و گرنه نسبت دوستی و صداقت به اون ندین . اول : اینکه نهان و آشکار دوست، برای تو یکسان باشه . 🧡 دوم : اینکه زینت تو رو زینت و آراستگی خودش ببینه و عیب و نقصان تو رو عیب خودش بشماره . ❤️ سوم : اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامی رسید ، این پست و پول ، (رفتار) اون رو نسبت به تو عوض نکنه . 💛 چهارم: اگر قدرت و توانگری داره ، از آنچه داره نسبت به تو دریغ و مضایقه نکنه . 💚 پنجم: (که جامع همه آنهاست) اینکه تو رو در گرفتاریها ، رها نکنه و تنها نذاره . 💙 یه شعر و یه جمله باکلاس هم بگم : 🌿هر کسی را همدم غمها و تنهایی مدان سایه هم راهِ تو می آید ولی نیست🌿 🙃 و اما آخرین عرضم : دوستانی انتخاب کن که با آنها (آینده مشترک) داشته باشی ؛ نه (گذشته مشترک)☺️ موفق و پیروز باشید ان شاء الله 🌼🌿🌼📚🌼🌿🌼 کتابخانه مدافعان حریم ولایت @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
ناامید شده بودم..روی بدنش دنبال نشانه های خاص می گشتم..حمید یک ماه گرفتگی سمت چپ گردنش داشت ، ولی ال
طبق خواهشی که شب آخر داشتم و حمید داخل وصیتنامه نوشته بود، قرار شد یک ربع با حمید تنها باشم..بغلش کردم..نازش کردم..روی تنش دست کشیدم.. همیشه به این لحظه فکر می کردم که یک خانم در این لحظات به شوهرشهیدش چه حرفی می تواند بزند؟..برای این دقایق آخر و بدون تکرار کلی حرف آماده کرده بودم..ولی همه یادم رفته بود.. 🍂 سرم را بردم کنار گوشش و گفتم: ..دوستت دارم..خیلی خیلی دوستت دارم... سرم را بلند کردم ..انگار که منتظر جواب باشم، چندلحظه ای سکوت کردم..دوباره در گوشش گفتم: حمید دوستت دارم.. 💞 یاد آن جمله ای افتادم که حمید شب قبل از رفتن گفته بود.. 🌹"فرزانه دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمی تونی بلرزونی".. در گوشش حلالیت خواستم..گفتم: حمیدم ببخش اگر دلتو لرزوندم..منو حلال کن..شهادتت مبارک عزیزم..🌷🌷 سلام منو به سیدالشهدا برسون.. به حضرت زهرا سلام الله علیها بگو هدیه ی منو قبول کنن... 🚩 نمی گذاشتند بیشتر از این کنار حمید بمانم..می گفتند خوب نیست پیکر بیش از حد در فضای باز باشد..می خواستند حمید من را داخل سردخانه ببرند...برای آخرین بار دستم را روی صورتش گذاشتم😭 حمیدی که همیشه صورت گرم و پراز محبتش را لمس می کردم، حالا سرد سرد بود..سردی عجیبی که تا مغز استخوان آدم می رفت.. گفته بودند چشم های نیمه باز حمید را نبندید تا مادر و همسرش برای آخرین بار ببینند..خودم چشمهایش را بوسیدم و بستم.. 🍃چشمهایی که هیچوقت به گناه باز نشد.. 🍃چشم هایی که انگار لحظات آخر امام زمان را دیده بود.. 🍃چشم هایی که بسته شد تا از این به بعد فقط زیبایی ها را ببیند.... ✍ادامه دارد.. 🌷۲۷۴ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸در مشکلات و اتفاقات مختلف، بجای اینکه دنبال مقصر باشیم به دنبال نکته مثبت و حکمت پنهان در آن مسئله، بگردیم بدون شک در هر مشکلی درسی وجود دارد که باید بیاموزیم ✌️ 👌درهر مشکل رشدی است که باید به آن برسیم🌹 ------------📚-------------- کتابخانه مدافعان حریم ولایت @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا