فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن کتاب #پایی_که_جا_ماند اثرجانباز وآزاده سید ناصرحسینی پور
قسمت ۱۶
@ketabkhanehmodafean
10337-fa-osoole-kafi-tarjomeye-komrei-koli-new.apk
8.89M
📚پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب
( #الکافی_اصول_کافی)
از منابع حدیثی شیعه و مهمترین و معتبرترین منبع از کتب اربعه است.
✍مؤلف: محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینیِ رازی مشهور به ثقة الإسلام.
📖 این کتاب؛ در بردارنده احادیث اعتقادی و شامل ۸ کتاب است.
کتاب عقل و جهل/کتاب فضل علم/کتاب توحید/کتاب حجة/کتاب ایمان و کفر/ کتاب دعاء/کتاب فضل قرآن/ کتاب معاشرت
📚
@ketabkhanehmodafean
4_5969801209098273023.pdf
1.49M
کتاب
#داستانها_و_رازهایی_از_اذکار
📕
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
از کار پرسنلی گرفته تا کارهای فوق برنامه ی فرهنگی تیپ و گردان ، در واقع آچارفرانسه ی تیپ بود..خستگی
تا برسیم ، کلی با حمید بگوبخند راه انداخته بود، وقتی پیاده شدیم حمید جمله ی همیشگیش را گفت:" ممنون! یک دنیا ممنون!".
راننده علیرغم اصرار حمید از ما کرایه نگرفت..موقع پیاده شدن از تاکسی همیشه حواسش بود که کرایه را به اندازه بدهد...
گاهی وقت ها که احساس می کرد راننده کمتر حساب کرده می گفت:" آقا کرایه ای که گرفتی کم نباشه که ما مدیون بشیم".
🍀
ورودی خانه ی عمه ۴تا پله داشت که به ایوان می رسید و بعد هم اتاق ها...
حمید این چهارتاپله را یکجا می پرید...
چه موقع رفتن..چه موقع برگشتن..
گفتم: باز پدرومادرت رو دیدی کبکت خروس میخونه..یاد بچگیا و شیطنتای خودت افتادی..شدی همون پسربچه ی هفت هشت ساله!!
🍃
آقاسعید و خانمش هم آمده بودند..بعداز شام دورهم نشسته بودیم تلویزیون می دیدیم..
وسط سریال عمه برایمان انار آورد..چون می دانستم حمید بین میوه ها انار را خیلی دوست دارد برای همین سهم انار خودم را هم دادم به حمید...
🔴
آن قدر به انار علاقه داشت که هروقت می رفت بیرون، دوسه کیلو انار می خرید..البته به خودش زحمت نمی داد..
🌹می گفت:" فرزانه من دوست دارم انار رو دون کنی..بشینیم جلوی تلویزیون قاشق قاشق بخوریم!"....
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
🔹باید یاد بگیرید نمیتوانید محبوبِ همگانباشید.
شما میتوانید بهترین آلو دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه.
اما یادت باشه
هستند آدمهاییکه آلو دوست ندارند باید بفهمید، 😊
اگر مرغوب ترین آلو هستید اما دوستِ شما آلو دوست ندارد و موز دوست دارد،
🙃
حالا میتوانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید کهاگر تصمیم بگیرید موز بشوید همیشه یک موزِ درجه دوم و غمگین خواهید بود...
در حالیکه میتوانستید برای همیشه بهترین و شاد ترین آلو دنیا باقی بمانید...
🌼📒🌼📒🌼📒🌼
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
4_471148145615569178.pdf
1.16M
#مسایل_نوجوانان_و_جوانان
دکتر خدایاری فرد
📚
@ketabkhanehmodafean
#تمثیلات
🌱🌼🌱🌻
مثل گل و گیاه!
🌴💐🌴
🍀گل و گیاه را اول صبح آب میدهند،
چون جذب بیشتري دارد.💧
ما آدمها هم همینطور؛✔️
یعنی اگر بخواهیم برکات بیشتري را
جذب کنیم، باید صبحخیز و اهل سحر باشیم.✅
صبح در دستگاه خداوند قیمت دارد.💯
💢به همین خاطر خداوند به آن سوگند یاد میکند.
سوگند به صبح🔆
🔅عجب ملکی است، ملک صبحگاهی »
🔅« در آن کشور بیابی هر چه خواهی
🍎🌼🍎🌼🍎
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
کتابخانهمدافعانحریمولایت
تا برسیم ، کلی با حمید بگوبخند راه انداخته بود، وقتی پیاده شدیم حمید جمله ی همیشگیش را گفت:" ممنون!
وقت هایی که می رفت هیئت یا باشگاه، ظرف بزرگ کریستال را می آوردم ..انارها را دان می کردم..با دیدن قرمزی انارها غرق فکروخیال های شیرین ناخودآگاه زیرلب شعرهای بچگی مان را میخواندم: صد دانه یاقوت..دسته به دسته...
خیلی وقت ها مچ خودم را می گرفتم که لبخند به لب شعر می خوانم و از دان کردن اناری که برای حمید بود لذت می برم...
چون گلپر دوست نداشت ، فقط نمک می زدم و می گذاشتم داخل یخچال..
وقتی می آمد خانه ، امان نمی داد ..چون ترش بود من فقط دوسه تا قاشق می توانستم بخورم..
ولی حمید همه ی انارهای دان شده ظرف به آن بزرگی را می خورد..
🍛
بعداز شب نشینی حاضر شدیم که برویم هیئت هفتگی خیمه العباس..
سعیدآقاوهمسرش هم باما آمدند..معمولا برنامه هرهفته ما همین بود که بعداز شام ۴نفری می رفتیم هیئت..
💠
با خانم های دیگر بعداز پایان مراسم وسایل پذیرایی را آماده می کردیم..
گعده های دوستانه بعداز هیئت هم عالم خودش را داشت...
خانم ها طبقه ی بالا بودیم ..آقایون هم در پیلوت ساختمان که به شکل حسینیه آماده کرده بودند..
♻️
تا برویم هیئت و برگردیم ساعت از نیمه شب گذشته بود..از خستگی زیاد دوست داشتم زودتر به خانه برسیم..وقتی به کوچه ی خودمان رسیدیم پیرمرد همسایه که اختلال حواس داشت جلوی در نشسته بود..کار هرروزه اش همین بود..
صندلی میگذاشت می نشست جلوی در ، هربار که از کنارش رد می شدیم حمید بااحترام به او سلام می دادو رد می شد..
حتی مواقعی که سوار موتور بودیم حمید موتور را نگه می داشت ، بعداز سلام و احوالپرسی راه می افتادیم...
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
سلام بر همراهان گرامی.. طبق معمول #پنجشنبه_ها_کتابهای_شعروطنز با ادامه ی #حکایاتی_از_گلستان_سعدی در
سلام بر دوستداران کتاب☺️
طبق روال #پنجشنبه_ها_کتابهای_شعروطنز
پارتهایی از #حکایاتی_از_گلستان_سعدی
رو تقدیم مینماییم☺️
Part8.mp3
3.11M
پادشاه بی انصاف و پارسا
📕🎧
@ketabkhanehmodafean
Part14.mp3
2.26M
پادشاه و کشتن بی گناه
📕🎧
@ketabkhanehmodafean