کتاب متاب🌿📖
《اسم تو مصطفاست》 کتابی📖 که روایت گر زندگی با عصر و بوی خدایی و عاشقانه های پاک و سراسر احساس یک زوج
اسم تو مصطفاست🌼🎈
و قشنگ ترین #تیکه_کتاب آخرش بود
اونجایی که آقا مصطفی مجروح میشن خانمشون میگن دیگه نمیخواد بری سوریه..🥺 آقا مصطفی میگن مثل زنان کوفی نباش.. میگع شما نگران نباش، آقا مصطفی قبول میکنن..
بعد سمیه خانم میگن بریم هیئت میگن اگه من نرم سوریه شمام نباید بری مسجد و هیئت،شمام دیگع سمیه نیستی..آزیتا هستی. منم دیگع مصطفی نیستم کوروش هستم. میگن باید اسم فاطمه رو هم عوض کنیم. سمیه کوتاه میاد رضایت #سوریه رو میده.. آقا مصطفی میگن پس اسم شما سمیه هست سمیه خانم هم میگن ((اسم تو مصطفاست))
#برش_کتاب🍓📖
#تیکه_کتاب📖🍓
فرشته ای در برهوت✨🌼
حکیمه خاتون آرام آرام پیش آمد و در یک قدمی رسول ایستاد و پرسید: آن جانماز را که تربتِ کربلا بود همراهت آورده ای؟!🌱
رسول سری تکان داد.. دست کرد توی جیبش و جانمازِ کوچکِ سبزی را بیرون آورد و طرفِ حکیمه خاتون بُرد.. حکیمه خاتون جانماز را گرفت و نگاهش کرد و گفت: می شود برای من باشد؟! تا همیشه!
💳قیمت ۳۲ ت🦋
#معرفی_کتاب
#تیکه_کتاب📖🍓
فرشته ای در برهوت✨🌼
حکیمه خاتون آرام آرام پیش آمد و در یک قدمی رسول ایستاد و پرسید: آن جانماز را که تربتِ کربلا بود همراهت آورده ای؟!🌱
رسول سری تکان داد.. دست کرد توی جیبش و جانمازِ کوچکِ سبزی را بیرون آورد و طرفِ حکیمه خاتون بُرد.. حکیمه خاتون جانماز را گرفت و نگاهش کرد و گفت: می شود برای من باشد؟! تا همیشه!
💳قیمت ۳۲ ت🦋
#معرفی_کتاب
کتاب متاب🌿📖
ابوعلی کجاست🌻🌿 کتاب ابوعلی کجاست روایت زندگی نامه خود گفته شهید مرتضی عطایی معروف به ابوعلی است...🌾
#تیکه_کتاب🔗📒#ابوعلی_کجاست❗️
در عملیات بصر الحریر دشمن نه نفر اسیر گرفت که پنج نفر از آن ها را به شهادت رساند و چهار نفر دیگر در ماه رمضان🌙 سال 95 با اسرای مسلحین معاوضه شدند، یکی از این اسرا حیدر محمدی بود. مسلحین موقع اسارتش عکس شاخص فاطمیون را به او نشان داده و گفته بودند، ابوعلی کجاست؟ می گفت: «ابوعلی دیگر به منطقه نرو اگر رفتی اسیر نشو که برایت نقشه ها دارند!»🌿
کتاب متاب🌿📖
. ایشون یه کتابی ک اتفاقا بچه های پنجشنبه های کتابخوری معرفی کردن رو خوندن و خیلی هم خوششون اومد🌸🌾
.
خوشحال میشم میبینم مفید بوده برا دوستان🌼✨پنجشنبه ها مختص اینه ک کتابای قشنگی ک میخونید و مفیده و جذابه رو #خلاصه یا #برش و #تیکه_کتاب و... بفرستید دوستان دیگه هم ببینن و استفاده کنن✨🍓
کتاب متاب🌿📖
تیکهای از کتاب:🗞💙
#زن، آدم نیست؟ زن نمیتواند به چیزی علاقه داشته باشد؟ برایش تلاش کند و با شوق آن زندگی کند؟ اگر نتواند هویتش را طبق چیزی که دوست دارد شکل دهد، پس چه تسلطی بر زندگیاش دارد؟ دیگر چگونه میتواند به نقطهی مطلوب هستی برسد؟🌿
#تیکه_کتاب🔗📖
تصویری از کتاب #پدر_عشق_و_پسر🌱📸
_پسرم!عزیزم!نورچشمم!سرچشمه رسول الله در چند قدمی است چشم بپوش از این چشمه!
این برای التیام علی بود حسین را چه کسی باید التیام می داد؟💔برای این دل کندن،به حسین چه کسی باید دل می داد؟🤕
#تیکه_کتاب📔
یه قاچ خوشمزه از کتاب🍉🌱
تولد در لس آنجلس⛱
چند آیۀ دیگر خواندم و جلو رفتم.. تا آیۀ 23 و 24 سورۀ بقره.. حس خاصی نداشتم.. برای همین قرآن را بستم 📔و گذاشتم کنار..چراغ را خاموش کردم و خوابیدم.. چندلحظهای که گذشت، یکدفعه با خودم فکر کردم که معنی این جملههایی که خواندم چه بود؟ همان اول کار میگوید: «این است کتابی که راهنمای پرهیزکاران است و ...💡 این جملات، شروع جرقهای است که تا به امروز زندگی خیلیهای دیگر مثل محمد عرب را تغییر داده و به مسیر صحیح کشانده است..🤍🌾
#تیکه_کتاب📕
#تولد_در_لس_آنجلس🔗
کتاب متاب🌿📖
مردی در تبعید ابدی🌻🧩 🌿داستانی بر اساس زندگانی ملاصدرای شیرازی صاحب حکمت متعالیه در فلسفه اسلامی است
#تیکه_کتاب مردی در تبعید ابدی🌱🌸
از دید #پدران، گویى تمام معایب از #مادر به فرزند مى رسد، همه ى محاسن از پدر...
پ ن :هععی 😅
کتاب متاب🌿📖
"سمفونی مردگان"🌱🌼 📌 داستان خانواده شش نفرهای است که در اردبیل زندگی میکنند..👨👩👧👦 پدر صاحب حجره
#تیکه_کتاب📙
چقدر انسان تنهاست... مثل پر کاه در هوای طوفانی...🌾
از 🗞/سمفونی مردگان🌸
کتاب متاب🌿📖
《رویای_نیمه_شب》♥️🌿 ♡👈رویای نیمه شب روایتی عاشقانه با درون مایه مذهبی است..🦋 داستان از جایی شروع می
.
#تیکه_کتاب🌾
رویای نیمه شب 🌸
کسی که از خدا نمیترسد، هر کاری میکند..✨👌
کتاب متاب🌿📖
. «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»🤍🌾 اثری لبریز از اشکهایی است که روی نامههای یک #عاشق چکیده باش
.
هر آشناییِ تازه اندوهی تازه است، مگذارید که نام شمارا بدانند و بنام بخوانندتان... هر سلام آغاز دردناک یک خداحافظی است...🌱❤️🩹
#تیکه_کتاب🗞🧡
کتاب متاب🌿📖
. «بار دیگر شهری که دوست میداشتم»🤍🌾 اثری لبریز از اشکهایی است که روی نامههای یک #عاشق چکیده باش
.
رهگذران! به سخنان من گوش بدهید!👨🦯 من پیش از این بارها گفتهام که #التماس، شُکوه زندگی را فرومیریزد.. تمنّا، بودن را بیرنگ میکند.. و آنچه از هر استغاثه به جای میماند ندامت است..🤕
تو همانگاه بود که میتوانستی روز را در من برویانی. در تو نگریستم و صدای فریاد سگها شب را در اعماق من بیدار کرد..
هلیا! هلیا! در آن لحظههای عذابآفرین کجا بودی؟💔
#تیکه_کتاب🌿
کتاب متاب🌿📖
#پنجشنبه_های_کتابخوری😋🌿 در محضر استاد عزیز، ایت الله حق شناس...✨🌸 فکرکنم دعای اعضا جواب داد انجیلو
#تیکه_کتاب📔🌾
به حضرت موسی(ع) فرمود:🌿
اگر میخواهی مرا بخوانی، باید خائف باشی
ترسان و هراسان باشی..
در روایتی دیگر فرمود:🕊
باید بهترین جاهای بدنت را(پیشانیت)
را در پست ترین مواضع(خاک) بگذاری
او این طور میخواهد..🌱
#مواعظ🍓
.
#تیکه_کتاب📖🧡
ما بچه مسلمون، بچه شیعه، تا حالا شده یه بار قرآن رو با ترجمه ختم کرده باشیم؟🥲 اگه از آدم پرسیدن که این #قرآنی که خدا به عنوان دستورالعمل زندگی برات فرستاده، تو یه بار کامل خوندیش؟ چی میخوایم بگیم؟ مگه ششصد صفحه بیشتره ..!
#راض_بابا🕊✨
.
#تیکه_کتاب🌸📔
«کاشکی هیچ وقت حضور آقا را ندیده نگیریم و از محضرش غایب نشویم، چرا که غیبت از ماست و حضور او همیشگی است.»
#راض_بابا🌱
کتاب متاب🌿📖
مردی در تبعید ابدی🌻🧩 🌿داستانی بر اساس زندگانی ملاصدرای شیرازی صاحب حکمت متعالیه در فلسفه اسلامی است
.
✂️از📖 مردی در تبعید ابدی
#تیکه_کتاب💚
هرگز کسی را که غوغایش سراسر شهر را پر کرده باشد، اینگونه که تو میگویی، بر دار نمیکنند...
ترس از مردم کوچه و بازار، نوعی ترس از خداوند است..🌱🌱
.
کتاب متاب🌿📖
. "#چاپید_شاه"🌿👑 (اندر احوالات امانت داری و مملکت داری پهلوی ها) 📖کتاب چاپید شاه یک اثر مستند از
.
#تیکه_کتاب📖🍉
((رضاشاه، روحیه خشن و استبدادی داشت..😑 او با اینکه در ابتدا سعی میکرد، این روحیه استبدادی را آشکار نسازد؛⛔️
👈 اما پس از مدتی با تقویت بیش از اندازه ارتش، کنترل مجلس و از بین بردن نهادها و شخصیتهای مستقل، روحیه مستبدانه خویش را آشکار ساخت.. ارتش او، ابزار سرکوب مخالفان و بسط قدرت شاهی بود..👑 او با اعمال دیکتاتوری تقریباً هر کاری که میخواست انجام میداد.. نمایندگان مجلس با دخالت و انتخاب او به مجلس راه مییافتند.))😐
#چاپید_شاه🌱
.
#تیکه_کتاب🌱💚
امروز که زندهای، زندگی کن..فردا خواهی مرد.. همانطور که یک ساعت پیش بایست مرده باشی.. وقتی که سراسر زندگیات در برابر ابدیت لحظهای بیش نیست،چه جای آن است که خود را عذاب دهی؟
👤 جنگ و صلح _ لئو تولستوی
.
.
#تیکه_کتاب🌸
طرح کلی اندیشه🕊☘
#ایمان وقتی از روی تقلید و تعصب بود، زائل شدنش هم بهآسانی کسبِ خودِ ایمانِ تقلیدی، آسان است..همانطورکه بچه، بدون هیچ زحمتی و شاگرد، بدون هیچگونه تلاشی، از پدر و مادر یا اولیای مدرسهاش یک ایمانی را مُفت گرفت، بههمین صورت هم دزدان ایمان، این ایمان را از او مُفت میگیرند....🪐🌾
.
کتاب متاب🌿📖
"چایت را من شیرین می کنم"☕️ 👈کتاب 📘"چایت را من شیرین میکنم"☕️ داستان دختریست به نام سارا، ایرانی ال
.
تو مسلمونی بلد نیستی، مشکل از اسلامه؟
#تیکه_کتاب📔🍓
کتاب متاب🌿📖
"سمفونی مردگان"🌱🌼 📌 داستان خانواده شش نفرهای است که در اردبیل زندگی میکنند..👨👩👧👦 پدر صاحب حجره
.
#تیکه_کتاب✨✂️
انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بی کاری بدتر از تنهایی است... آدم بی کار در جمع هم تنهاست..🌱🥲
📚سمفونی مردگان/عباس معروفی
کتاب متاب🌿📖
"سمفونی مردگان"🌱🌼 📌 داستان خانواده شش نفرهای است که در اردبیل زندگی میکنند..👨👩👧👦 پدر صاحب حجره
.
#تیکه_کتاب🗞🍄
با دست به آیدین اشاره کردم و نشستم
دکتر گفت: «چهاش هست؟»
گفتم: «توی سرش بازار مسگرهاست توی دلش رخت میشورند،
توی پاهاش سیم میکشند»
دکتر گفت: «ببرش دیوانه خانه»🌱🌱
📕سمفونی مردگان
– عباس معروفی
#تیکه_کتاب 📙🕊
تا دقیقه ای دیگر از هم جدا میشویم.این را به یادگار از من داشته باش:زبانی که به حق نچرخد به درد همان لقمه در دهن چرخاندن می خورد و بس..!🌱❤️
#ارسالی_شما🎈📮
کتاب متاب🌿📖
یک عاشقانه آرام☕️🌱 مطالعه کتاب «یک عاشقانه آرام»💌 به شما کمک میکند که آرام آرام از چنگال روزمرگی ب
#تیکه_کتاب📎📙
+ آنجا را نگاه کن! آن زن و مرد پیر را که جلوی خانهشان نشستهاند ببین..
تکیه داده به هم...
عُصارهی #عشقاند انگار..❤️
لااقل شصت سال درکنار هم بودهاند.
- بی مُرافعه؟
+ چرا بی مُرافعه؟
آن مرد کویری یادت هست؟
دو کوزه بیجان را هم اگر یک عمر کنار هم بگذاری، گاهی سرهایشان به هم میخورد و درد میگیرد..🌱🌱
" مهم این است که هیچ سَری نشکند و لبْپَر نشود."
📕 یک عاشقانه ی آرام
✍ نادر ابراهیمی
کتاب متاب🌿📖
خاطرات سفیر✈️🌻 نیلوفر شادمهری، در کتاب #خاطرات_سفیر، به بیان خاطرات غیر تحصیلی خود در هنگام تحصیل د
#تیکه_کتاب📙
خاطرات سفیر🚌🌾
گفتم: «ببخشید ... میشه بدونم برای چی رانندهها اعتصاب کردهان؟» رانندۀ اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: «این یه موضوع مِلّیه.. به خارجیا ارتباطی نداره..»🌱🌱
ـ (آفرین ورپریده! از این حس ملیگراییت خیلی خوشم اومد بیتربیت!) خب، دیگه چی باید میگفتم؟ هیچی! اما واقعاً این حس دوگانهای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد.. اگرچه جواب بیادبانهای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن میکنه وقتی مقابل یه خارجی قرار میگیره بهش حق نمیده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعاً از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیسش بودم، حتماً تشویقش میکردم...🕊💙
#خاطرات_سفیر🌻
کتاب متاب🌿📖
قصه ننه علی🕊🌼 قصهی ننه علی، داستان زندگی زنی را میخوانیم که در سن کم، برای کمک به معیشت #خانواده
#تیکه_کتاب📙🌱
#قصه_ننه_علی💚
گوشه لباسم را گرفت،
پیراهنم را دور گردنم پیچید
و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند.
دست و پا میزدم،
نفسم بالا نمی آمد،
کم مانده بود خفه شوم،
از زمین بلندم کرد و
با پای برهنه هلم داد بیرون خانه
و در را پشت سرم بست
بلند شدم ،آرام چند ضربه به در زدم و
گفتم:
«رجب! باز کن..شبه بی انصاف
یه چادر بده سرم کنم
زنجیر پشت در را انداخت و
چراغ های خانه را خاموش کرد
پشت در نشستم
از خجالت سرم را پایین می انداختم
تا رهگذری صورتم را نبیند
پیش خودم گفتم اینم عاقبت تو زهرا
مردم با این سر و وضع ببیننت
چه فکری می کنند؟!»✨🕊
•
.
- ادبیات، نوع ناب زندگیست خانم! انسان، تا درد نکشیده باشد، نمیتواند درد بنویسد!💔
#تیکه_کتاب🔖