eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
218 ویدیو
6 فایل
رقیه هستم🧕اینجا کلی کتاب خوب و پرمحتوا براتون معرفی میکنم☺️🌱 کپی؟ با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور آقا 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 📞09330976675 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
[♡بخشی از کتاب هایی که موجود هست♡] 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔹 🔸 🔹(نوجوان) 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹(۲ جلد) 🔸 🔹 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹(کودک) 🔸 🔹 📚👈جهت خرید و اطلاع از قیمت ها پی وی: @ketabkhon78 @ketabmetabb
🕊🌼 معبد زیرزمینی داستان تلاش برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است... الیاس جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش می‌کند نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد. او از توسری‌های دایی به ستوه آمده و تبدیل به جوانی منزوی و تنها شده. توجه زیاد مادر در مقابل دیگران غرورش را شکسته و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند بچه ننه نیست و جَنَم دارد..🌱 ✍🏻نویسنده:معصومه میر ابوطالبی ▫️ناشر:جمکران ▫️قالب کتاب:داستان 📖تعداد صفحات:۲۰۰ صفحه 💳 قیمت ۱۱۹ ت با تخفیف ۱۰۹ت❤️ ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅ @ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
#معبد_زیر_زمینی🕊🌼 معبد زیرزمینی داستان تلاش #جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است... الیا
. الیاس به دنبال راه می‌گردد تا اینکه حاج غلام‌حسین مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس می‌آید🚌و دنیای تازه‌ای را به او نشان می‌دهد.. دنیایی که و لازمه‌ی ورود به آن است. آشنایی با حاج غلام‎حسین اتفاقات تازه‌ و غیرقابل پیش‌بینی را در زندگی الیاس رقم می‌زند...🌱🌱🌱
یه قاچ از کتاب🍉 🌻 چند وقت بود سنگ قبر پدر را ندیده بودم.. ندیده بودم که از وسط، شکاف خورده و از نوشته هایش چیزی پیدا نیست.. نسیم خنکی می وزید. می خواست یاد مرده ها بیندازد که چند روز دیگر پاییز است..🍁 مرده ها کاری به پاییز ندارند.. مرده ها روزگار را با خودشان برده اند زیر خاک.. هیچ کس توی قبرستان نبود.. نشستم کنار خاک پدر و پاهایم را ولو کردم.. مسخره است که با یک سنگ حرف بزنم، اما کلمات خودشان آمدند.. – اگه بتونم با حاجی غلامحسین برم، اون موقع شاید دایی دست از سرم برداره. شاید صدیقه بفهمه منم آدمم . بابا ببین ... و جای سوختگی را به سنگ نشان دادم...🍃🕊 .
💳 تعدادی کتاب برا خودشون و تعدادی ب عنوان هدیه 🎁🌱 🕊 .