ta khoda rahi nist.pdf
739.2K
📥 #دانلود_کتاب
📔 تا خدا راهی نیست
با چهل حدیث قدسی آشنا شویم
🖌 نویسنده: دکتر مهدی خدامیان
⭕️ این کتاب ترجمهای ساده و خودمانی از چهل حدیث قدسی با نثری زیبا و دوست داشتنی میباشد.
🔺استاد در این اثر ابتدا ترجمه یا بهتر است بگوییم مضمون روایات را در قالبی نو آورده و سپس در آخر کتاب اصل احادیث و منابع رجوع نویسنده آورده شده است.
#حدیث
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مدخل حجاب. پاکتچی.pdf
635K
📥 #دانلود_کتاب
📔 حجاب
🖌 نویسنده: دکتر احمد پاکتچی
#حجاب
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_625468218936394787.pdf
1.58M
📥 #دانلود_کتاب
📔 زندگی سیاسی هشتمین امام حضرت علیابنموسی الرضا
🖌 نویسنده: جعفر مرتضی حسینی
#سیره_معصومین
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1. تاریخ قرآن معرفت.pdf
1.94M
📥 #دانلود_کتاب
📔 تاریخ قرآن
🖌 نویسنده: محمد هادی معرفت
#تاریخی
#علوم_قرآنی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5796322897282729842.pdf
859.3K
📥 #دانلود_کتاب
📔 چیستی ولایت فقیه
سایه حقیقت عظمی؛ در بیان حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب
🖌 نویسنده: دفتر فرهنگی فخرالائمه
#ولایت_فقیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #دوازدهم
فردای روز پاتختی چند تا از رفقایش را دعوت کرد خانه...
بیشتر از پنج شش نفر نبودند، مراسم گرفتیم.
یکیشان طلبه بود که سخنرانی کرد و بقیه مداحی کردند؛ زیارت عاشورا و حدیث کسا هم خواندن.
این تنها مجلسی بود که توانستیم در خانه برگزار کنیم، چون هنوز در آشپزی را نیفتاده بودم، رفت و از بیرون پیتزا خرید برای شام.
البته زیاد هیئت دو نفری داشتیم برایم سخنرانی میکرد و چاشنیاش چند خط روضه هم میخواندیم، بعد چای یا نسکافه یا بستنی میخوردیم.
میگفت این خوردنیها الان مال هیئته! هر وقت چای میآوردم، میگفت: بیا چند خط روضه بخوانیم تا چای روضه خورده باشیم!
زیارت عاشورا میخواندیم و تفسیر میکردیم، اصرار نداشتیم زیارت جامعه کبیره را تا آخر بخوانیم یکی دو صفحه را با معنی میخواندیم و چون به زبان عربی مسلط بود برایم ترجمه میکرد و توضیح میداد.
کلا آدم بخوری بود، موقع رفتن به هیأت یک خوراکی میخوردیم و موقع برگشتن هم ابمیوه، بستنی یا غذا میخوردیم.
گاهی پیاده میرفتیم گلزار شهدای یزد در مسیر رفت و برگشت، دهانمان میجنبید.
همیشه دنبال این بود که برویم رستوران، غذای بیرون بهش میچسبید.
من که اصلا اهل خوردن نبودم ولی او بعد از ازدواج مبتلایم کرد.
عاشق قیمه بود و از خوردن آن لذت میبرد.
جنس علاقهاش با بقیه خوراکیها فرق داشت، چون قیمه، امام حسین و هیأت را به یادش میانداخت، کیف میکرد.
هیات که میرفتیم اگر پذیرایی یا نذری میدادند به عنوان تبرک برایم میآورد. خودم قسمت خانمها میگرفتم ولی باز دوست داشت برایم بگیرد.
بعد از هیئت رایتالعباس با لیوان چای روی سکوی وسط خیابان منتظرم میایستاد.
وقتی چای و قند را به من تعارف میکرد، حتی بچه مذهبیها هم نگاه میکردند.
چند دفعه دیدم خانمهای مسنتر تشویقش کردند و بعضیهایشان به شوهرشان میگفتند: حاج آقا یاد بگیر از تو کوچیکتره!
خیلی بدش میآمد از زن و مردهایی که در خیابان دست در دست هم راه میروند گفت: مگه اینا خونه زندگی ندارند!
ولی باز ابراز محبتهای اینچنینی میکرد و نظر بقیه هم برایش مهم نبود.
میگفت دیگران باید این کار را یاد بگیرن.
معتقد بود که با خط کش اسلام کارکن. پدرم میگفت: این دختر قبل از ازدواج خیلی چموش بود، ما میگفتیم شوهرش ادبش میکنه ولی شما که بدتر آن را لوس کردی!
بدشانسی آورده بود؛ با همه بخوریاش گیر زنی افتاده بود که آشپزی بلد نبود.
خودش ماهر بود، کمی از خودش یاد گرفتم کمی هم از مادرم.
آب گوشت، مرغ و ماکارونیاش حرف نداشت، اما عدسی را چون در زمان دانشجویی برای هیئت زیاد پخته بود از خانمها خوشمزهتر میپخت.
املتش شبیه املت نبود، نمیدانم چطور همه را میکس میکرد که همه چیز را داخلش پیدا میشد.
یادم نمیرود برای اولین بار عدس پلو پختم، نمیدانستم آب عدس را دیگر نباید بریزم داخل برنج، برنج آب داشت آب عدس هم بهش اضافه کردم شفته پلو شد.
وقتی گذاشتم وسط خندید و گفت: فقط شمع کم داره که بجای کیک تولد بخوریم!
اصلاً قاشق فرو نمیرفت داخلش، رفت و آن را بر روی زمین ریخت که پرندهها بخورند و رفت پیتزا خرید.
دست به سوزنش هم خوب بود، اگر پارچهای پاره میشد، دکمهای کنده میشد یا نیاز به دوخت و دوز بود سریع سوزن را نخ میکرد.
میگفت:کوچیک که بودم، مادرم معلم بود و میرفت مدرسه، من بیشتر پیش مادر بزرگم بودم!
خیاطی را از آن دوران به یادگار داشت.
یکی از تفریحات ثابتمان پیادهروی بود.
درطول راه تنقلات میخوردیم بهشت زهرا رفتنمان هم به نوعی پیادهروی محسوب میشد.
پنجشنبهها یا صبح جمعه غذایی آماده برمیداشتیم و میرفتیم بهشت زهرا تا بعد از ظهر میچرخیدیم.
یکجا بند نمیشد از این شهید به آن شهید از این قطعه به آن قطعه.
اولین بار که رفتیم قطعه شهدای گمنام، گفت:برای اینکه این وصلت سر بگیرد، نذر کرده بود سنگ مزار شهدایی که سنگ قبرشون شکسته با هزینه خودم تعویض کنم!
یک روز هم هشت تا از سنگ قبرها رو عوض کرده بود، یک روز هم پنج تا
گفتم: مگه از سنگ قبر، ثوابی به شهید میرسه؟
گفت: اگه سنگ قبر عزیز خودت هم بود همینو میگفتی؟
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#عاشقانه
#شهیدمدافعحرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Ba-Man-Mehraban-Bash-0.mp3
1.48M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
با من مهربان باش
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت اول / مقدمه
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅
#سخن_بزرگان
🔸 #عقل آن است که تو را از آتش نجات دهد.
خدای تعالی شما را با بصیرت عقلی نورانی کند. همان نوری که قرآن میفرماید:«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور».
🔹این نور را خاموش نکنید. کلید این نور در دست شماست. اگر این نور خاموش شود، بینور هستید.
🔸کلید این نور این است که #معصیت خدا را نکنید؛ توطئه نکنید، این زرنگیها را کنار بگذارید. اینها نارزنگی است.
🔹اگر زرنگ هستید، در دستگاه خدا زرنگ باشید. زرنگ آن بود که به اراده و مشیت او، خدا شمس را بازگرداند؛ کسی که شمس و قمر در اختیار او بوده است.
🗣 حضرت آیتالله بهاءالدینی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_5796322897282729838.pdf
1.1M
📥 #دانلود_کتاب
📔 من دیپلمات نیستم؛ من انقلابیم
تحریم و مذاکره در بیانات مقام معظم رهبری از سال ۹۰ تا ۹۲
🖌 نویسنده: دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی
#ولایت_فقیه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5764998755900196962.pdf
136.4K
📥 #دانلود_جزوه
📔 جزوه حقوق مدنی ۲؛ اموال و مالکیت
🖌 نویسنده:
#حقوقی
#حقوق_مدنی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
خلاصه مدنی 3.pdf
229.6K
📥 #دانلود_جزوه
📔 جزوه حقوق مدنی ۳؛ قواعد عمومی معاملات
#جزوه
#حقوقی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈