خادمان وصال🇵🇸
امام رضا (ع) همه جا هست. از دور هم میشود محضر آقا سلام داد . آقا زائر زیاد دارد ، نوکر کم دارد . من
حس این کتاب هم فوق العاده اس
قول میدم یسری تیکه هاشو بذارم
بچسبه به روحمون🍔
راستی
یه اپلیکیشن هم پیدا کردم مخصوص کتابخونا 🤝
اونجا بیشتر میتونیم در ارتباط باشیم
فعلا مسابقه رو خوب بدید
تا بعد بهتون معرفی کنم😌
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_چهارم چشمامو بستم و شروع کردم توی دلم حرف زدن با امام رضا چی گفتم؟! بماند...! فقط همینو بگم
#قسمت_پنجم
با شنیدن اسمم نفس کشیدن برای لحظهای یادم رفت
مات و مبهوت چشمام رو باز کردم
حس و حال اون لحظهی من قابل توصیف نیست
تا حالا معجزه رو با چشمای خودتون دیدین و با تموم وجود حس کردین؟!
ضربان قلبم روی هزار بود و اشک چشمام برای لحظهای بند نیومد
فهمیده بودم چرا همه میگن امام رضا امام مهربونیاست
بهم ثابت شده بود هیچکس از پیش امام رضا دست خالی بر نمیگرده
من از امام رضا خواستم یه نشونه بهم بده
تا بفهمم حواسشون به منم هست و
امام رضا چه قشنگ "دخترم" صدام زد...!
الان یک سال و خوردهای از اون روز گذشته
ولی هنوزم که هنوزه
هر جا کم میارم و نا امید میشم
اون روز رو برای خودم یادآوری میکنم
یادآوری این خاطره انگار دوباره امیدو
به زندگیم بر میگردونه
بهم میفهمونه من هیچوقت تنها نیستم
و کسایی هوامو دارن که نزدیکترینن به خالق من :)
به قول بچههای خادمان وصال
من اون سال سوار کشتی نجات امام حسین شدم...
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_پنجم با شنیدن اسمم نفس کشیدن برای لحظهای یادم رفت مات و مبهوت چشمام رو باز کردم حس و حال ا
دنیا از روزی که تورا شناختم معنای دیگری پیدا کرد...
#اولین_دیدار
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_پنجم با شنیدن اسمم نفس کشیدن برای لحظهای یادم رفت مات و مبهوت چشمام رو باز کردم حس و حال ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو اون روزای پر هیاهوی دیدار یار رفتن هرکس دیدارش قطعی میشد و اعلام میکرد این کلیپ رو براش میفرستادن❤️
#مسافر_بهشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال میکردم خود را باید نشان دهم تاکه برایت آشنا شوم
اما غافل از آنکه نمیدانستم ز خود به خود آشنا تری...
#عاشقی
@khademan_vesal
خادمان وصال🇵🇸
تو اون روزای پر هیاهوی دیدار یار رفتن هرکس دیدارش قطعی میشد و اعلام میکرد این کلیپ رو براش میفرستا
نمیشد یکمی از اون حال و توی شیشه نگه میداشتیم؟
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_پنجم با شنیدن اسمم نفس کشیدن برای لحظهای یادم رفت مات و مبهوت چشمام رو باز کردم حس و حال ا
#قسمت_ششم
محرم اون سالهم گذشت و تموم شد
ولی حس و حال خوب اون محرم
هنوزم که هنوزه با منه :)
تفاوت "منِ" قبل اون محرم با "منِ"
بعد اون محرم تفاوت زمین و آسمونه..
بگذریم...!
دیگه خبری از هیئتهای هر روزه نبود و
فقط قرار بود هر پنجشنبه بچههای خادمان رو ببینیم
اگه بگم تموم روزهای هفته منتظر اون روز بودم دروغ نگفتم
وقتی توی جمعشون بودم گذر زمان رو حس نمیکردم
[ البته هنوزم هم همینطوره :") ]
دورهمیهایی که نه تنها برای من
بلکه برای کل دخترای جمعمون پر بود از
لحظات شیرین و البته پر بار
توی هر دورهمی چیزای مختلفی یاد میگرفتم هم با کلام هم با رفتار دخترای خادمان
بعضیاز رفتارها و حرفایی که اونجا زده میشد قابلیت اینرو داشت که فکر منو کل اون هفته مشغول خودش کنه تا درکش کنم
خادمان وصال🇵🇸
#قسمت_ششم محرم اون سالهم گذشت و تموم شد ولی حس و حال خوب اون محرم هنوزم که هنوزه با منه :) تفاوت
#قسمت_هفتم
نزدیکهای پاییز بود و حرف از باز شدن مدرسههاهم داشت جزو صحبتهای دخترای خادمان میشد
ولی حتی باز شدن مدرسههاهم نمیتونست جلوی اومدن ما به دورهمیهای هفتگیرو بگیره
البته بزرگترایخادمان روی درسخوندن ما تاکید زیادی داشتن
همینم باعث شد این دورهمیها نه تنها مانع درس خوندن ما نشه
بلکه باعث پیشرفت هر روزهی ما هم بشه :)
بگذریم...!
پاییزم با چشم به هم زدن داشت تموم میشد و وارد ماه آخرش میشدیم
ایام فاطمیه اون سال با آخرای پاییز یکی شده بود و باز هم قرار بود
هیئتهای قشنگ خادمانوصال راه بیوفته
برای منی که این هیئتها برام حکم تولد دوباره رو داشت این خبر بهترین خبری بود که میتونستم بشنوم :)
هیئتهای فاطمیهام علاوه بر حسوحال خوب
پر از روزی و برکت بود برای همهی ما
و رزقی که نصیب هممون شد
شنیدن خبری بود که این چند ماه هر هفته منتظر شنیدنش بودیم
بالاخره قرار بود اردوی مشهد برگزار بشه...!