🌺سی داستان کوتاه درباره امام خمینی(ره)
به گزارش جهان سید محمد جواد میری در پایگاه اطلاع رسانی جنبش عدالت خواه دانشجویی نوشت: تقدیم به بچههایی که او را ندیدهاند…
۱- هشت نُه سالش که بود، بهترین پرش را داشت. توی مسابقهی دو هم همیشه اول بود. از بازیگوشیهاش، دو سه تا شکستگی توی دست و پا یادگاری داشت و ده دوازده تا توی سر و پیشانی.
×××
۲- با داداش خوشنویسی کار میکرد.
*
آن قدر خطشان شبیه هم شده بود که وقتی نصف کاغذ را روحالله مینوشت و نصفی را مرتضی، هیچکس نمیفهمید این، دو تا خط است
×××
۳- دراویش آمده بودند توی حجرههای فیضیه و جا خوش کرده بودند. هیچکس هم حریفشان نبود.
یک بار روحالله با یکی از دراویش جر و بحثی کرد و یک سیلی آبدار گذاشت در ِ گوشش.
*
حالا دیگر حریفشان میشدند. بیرونشان هم کردند.
امام روح الله الموسوی الخمینی
×××
۴- کسی را نپسندیده بود. الّا دختر آقای ثقفی، که او هم رضایت نمیداد.
*
با صحبتهای زیاد و چند بار خواب دیدن، بالأخره حاضر شد با آقا روحالله ازدواج کند. عقد را در حرم حضرت عبدالعظیم خواندند و ماه مبارک یک عروسی ساده گرفتند. همان اول به خانم گفت:
- هر کاری میخواهی بکن، فقط گناه نکن.
*
یک خانه اجاره کردند و جهاز خانم را آوردند. تنها چیزهایی که آقا روحالله به اثاثیه اضافه کرد، یک گلیم بود، یک دست رختخواب، یک چراغ خوراکپزی، یک قابلمهی کوچک، یک قوری با استکان و نعلبکی.
×××
۵- زمستان بود. داشتیم با هم میرفتیم درس عرفان آیتالله شاهآبادی. سر راه، زنی نشسته بود لب رودخانه. داشت لباس و کهنه میشست. یخها را میشکست، لباسها را میشست، دستش را با دمای بدنش گرم میکرد و باز… آقا روحالله ایستاد.
لباسها را دو نفری شستند. آدرساش را هم گرفت. بعد هم گفت:
- از این به بعد بیایید منزل ما. میگویم آب را برایتان گرم کنند.
×××
۶- بستری شده بودم. به خاطر حصبه، آن هم وسط زمستان. اساتیدم یک نفر را هم نفرستادند که ببینند چرا توی درسها شرکت نمی کنم. فقط او بود که هر صبح و هر شب میآمد عیادت.
شبی که حالم خیلی خراب شد، پای پیاده راه افتاد و توی آن زمستان سرد، رفت دنبال طبیب. طبیب که آمد، حالم که بهتر شد، راهیام کرد بیمارستان.
×××
۷- آقای بروجردی بیمشورت آقا روحالله موضع نمیگرفت. وقتی هم میخواست پیش شاه نماینده بفرستد، او را می فرستاد.
*
آقا روحالله از پیش شاه برگشته بود و داشت گزارش میداد:
- نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی ابهت من شاه را گرفته بود و بر حرفهایش مسلط نبود.
×××
۸- یک رمضان که رفته بود محلات، علمای شهر دعوتش کردند بیاید مسجد جامع، نماز اقامه کند؛ اما قبول نکرد:
- آنجا کسی هست که اقامهی جماعت کند.
*
میگفت باید به اینجا رونق داد. یک مسجد دورافتاده و متروک بود که یک اتاق گلی کوچک بیشتر نداشت. نمازش را اینجا میخواند.
×××
۹- شب را تقسیم کرده بودند. دو ساعت آقا میخوابید و خانم حواسش به بچهها بود، دو ساعت خانم میخوابید و آقا بچهداری میکرد. روزها هم بعد درس، یک ساعت مخصوص بازی با بچهها بود.
×××
امام روح الله الموسوی الخمینی
ادامه دارد.
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
📚نگاهی متفاوت به ماجرای ضامن آهو
داستان ضامن آهو آنگونه که بین عموم مردم مشهور شده در منابع قدیم تا حدی متفاوت و جالبتر است. روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)» آورده است. وی تنها با دو واسطه از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می کند:
در جوانی برای اهالی مشهدِ رضا (ع) و زائرانی که با آنجا می رفتند مزاحمت ایجاد می کردم و تا اینکه یکبار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوز شکاری ام ، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا (ع) رفت ولی یکباره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می رفت ، یوز به دنبالش می دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می برد ، یوز از دنبال کردنش دست بر می داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاقهای زیارتگاه وارد شد و هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده ام.
از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا (ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به زیارتش می آمدم و حاجتم روا می شد. یکبار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و کشته شد ، مجددا به مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته ام مگر اینکه روا شده است.
📚منابع: عیون اخبار الرضا (ع) ، تالیف
شیخ صدوق ره ، ج۲ ، ص۲۸۶
@Dastan
شادی و نکات مومنانه
🌺سی داستان کوتاه درباره امام خمینی(ره) به گزارش جهان سید محمد جواد میری در پایگاه اطلاع رسانی جنبش ع
۱۰- بازاریان تهران آمده بودند پیش آیتالله بروجردی که پیشنماز میخواهیم. او هم آقا روحالله را معرفی کرده بود؛ اما کی می توانست آقا روحالله را راضی کند؟ از آن ها اصرار و از او انکار که:
- من می خواهم طلبه باشم، درس بخوانم و درس بدهم.
*
آقای بروجردی که فوت کرد، همهی علما و مراجع برایش مجلس فاتحه گرفتند جز آقا روحالله. آخر، فاتحه گرفتن هم مثل پیشنمازی در جاهای مهم، مقدمهی مرجعیت حساب میشد. میگفت:
- نه مجلس فاتحه میگذارم، نه در فاتحهشان شرکت میکنم.
*
با این که خیلیها رساله شان را مجانی پخش میکردند، هرکس رسالهی آقا روحالله را چاپ میکرد باید تا تومان آخرش را از جیب خودش میداد. آقا روحالله نه رساله می داد، نه عکس چاپ میکرد، نه…
×××
۱۱- علیه لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی که بیانیه داد، بعضی علما گفتند: «شاه شیعه است، مگر با شاه شیعه می شود مبارزه کرد؟»
وقتی گفت در اعتراض به جنایات شاه، نیمه شعبان را جشن نگیریم، میگفتند: «چراغانی نیمه شعبان را به خاطر مبارزه تعطیل کنیم؟!»
یک عده مقدسنما هم سر این دعوا میکردند که او انگلیسی است یا آمریکایی؟! بعضی ها هم میگفتند تارکالصلوه است، روزه هم نمیگیرد؛ اما زردچوبه میمالد به صورتش که بگوید روزهام! بعضی ها هم می گفتند این عمامهاش کوچک است و در حد مرجعیت نیست. این جور حرف ها را که میشنید، میگفت:
- به آقایان بگویید من هنوز مشرک نشدهام.
×××
۱۲- اول تبعید که رفت ترکیه، بردنش توی یک منطقه که زهر چشم بگیرند و بترسانندش.
- اینجا قبر چهل نفر از علمای ترکیه است که با حکومت مخالفت کردند و کشته شدند.
گفت:
- عجب! ای کاش ما هم چنین چیزی داشتیم تا این جور از علمای ترکیه عقب نباشیم.
×××
ادامه دارد..
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از تبلیغات گسترده پایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه پوکیدن جوان🤯 👆
😲 بیماران قلبی مشاهده نکنند🔞
🤔دیدن ادامه اینجا ضربه بزنید.🖥
مشاهده ادامه فیلم و ترکیدن👇
https://eitaa.com/joinchat/2570518589Cce3b8d50f8
امیدی به زندگانی جوان هس؟🤔
بله
خیر
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🚨پیشگویی پیامبر (ص) درباره انقلاب
🔰#پیامبر (ص) درباره #ایرانیان به این شرح آمده است:«...در طرف راست عرش خدا، قومی از ما بر منبرهایی از نور قرار دارند که چهره های آنان از نور است و لباس هایشان از نور است به گونهای که چهره های نورانی آنان، چشم ناظران را فرو میپوشاند».#ابوبکر گفت:ای رسول خدا اینان چه کسانی هستند؟پیامبر ساکت ماند.آن گاه #زبیر همان سؤال را کرد و پیامبر خدا سکوت کرد.پس #علی(ع) پرسید: ای رسول خدا آنها کیستند؟پیامبر گفتند...😳
ادامه داستان خیلی حیرت انگیزه😱👇
https://eitaa.com/joinchat/4183556176Cadc4dcc268
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
مامانم یه جا خونده بود وقتی دعا میکنیم و میگیم (اللهم عجل لولیک الفرج) باید سریع بعدش بگیم (و فرج عنا )
چند روز پیش کنارش نشسته بودم و سرم تو گوشی 😅😁 مامانمم داشت میگفت اللهم عجل لولیک الفرج بعد گفت (و زوج عنا ) ( ازدواج و این حرفا ☺️😂😂)
من همون موقع فک کنم غرق بودم تو همین کانال بعد گفتم زوج عنا که یعنی مارا ازدواج بده 🤔🤔 بعد بهش گفتم اول همینجوری موند بعد فوج فوج افسوس خورد و خجالت کشید و همش میگفت حالا امام زمان میگه این و نگاه 😂😂
حالا دور روزه تا میخواد دعا کنه وقتی میخواد اون عبارت آخر و بگه زیر چشمی همو نگا میکنیم 😂😂😂😂😂
اصلا زوج عنا ملکه ذهنش شده 😁😁😄
#اللهمعجللولیکالفرجوفرجعنا😁
#دخترکنکوری☺️
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
#همسرانه
ابتکار شیرین👌
💠 سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه #عیدی داد غیر از من. گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون». یه #قابلمه دستش گرفت و گفت: «من میزنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیهات رو پیدا کن».
گذاشته بود توی #جیب لباس فرمش. یه شیشه #عطر بود و یه #دستبند. این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده.
#شهید_خلبان_علیرضا_یاسینی
#کتاب نیمه پنهان ماه، جلد ۵،ص۳۲
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔴اگه یه خرید شیک و متفاوت میخوایید📣
یا کارای سنتی و اصیل 💯
که همیشه خونه را قشنگتر میکنه👌👌
امتحان کنید با چیدمان زیبا و متفاوت
✅با مبل های گره چینی😍😍
و امکان خرید فرش
✅ با ماهی فقط ۵۸۰ هزارتومان♥️
🔶🔶علاوه براین ها
کلی کارای شیک و خاص دیگه هم داریم
یه سربزنید پشیمون نمیشید⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1338048605C2d4b88a383
از فروشگاه ما متفاوت خرید کنید🌹
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
ذکر بسیار مجرب و آسان برای حوائج از مرحوم شیخ نخودکی (نسخه خطی) 😍👇
#مرحوم_نخودکی (ره) میگویند برای حوائج یک هفته قبل از طلوع صبح برای برآوردن حاجاتت بگو:
💎 این ذکر مجرب در کانال زیر سنجاق شده همین الان بزن رو لینک از دستش نده 😊👇
http://eitaa.com/joinchat/2545418240Cd731e89944
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
جدول مراقبه ماه رجب.pdf
1.66M
🌀 جدول مراقبهی رجبیه
📝 اعمال و اذکار ماه رجب
🔸 ملک داعی از قول خداوند متعال در هر شب ماه رجب ندا سر میدهد:
«من همنشين هركسی هستم كه همنشين من باشد و مطيع هركس هستم كه از من اطاعت كند و آمرزندهى هركس هستم كه از من آمرزش بطلبد. ماه، ماه من است و بنده، بندهام و رحمت، رحمتم...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔹 اعمال آورده شده در جدول مراقبه، مخصوص کل ماه است که برای آسان شدن انجام آن و دائم الذکر بودن، به تعداد روزهای ماه تقسیم گردیده است؛ با انجام عمل و اذکار هر روز، خانهی مربوط را علامت بزنید.
🔹 البته هرکس مطابق توان و ظرفیت خود اذکار را انتخاب کند و لازم نیست همهی اعمال را انجام دهید.
📚 منابع:
1️⃣ اقبال الاعمال
2️⃣ مفاتیح الجنان
#نشر_حداکثری
#مراقبه_رجب
#رجب
@Manahejj
تو این فیلما چجوری یارو از زنش جدا میشه میره حلقه شو میندازه تو رودخونه
احمق بفروش بزن به یه زخمی😁😂
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
زنگ زدم به نظافت چی خونه ،
پرسيدم : برنامه کاریت چه جوريه ؟
گفت : از راه دور کار میکنم !😑
پرسيدم : یعنی چه جورى ؟
گفت : تلفنی میگم شما انجام میدی . 🤣😁😅
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
اطلاعیه #کرونا
⛔️مدارس این استانها غیرحضوری شد.⛔️
🛑جزییات تصمیمات درباره مدارس و دانشگاه ها را اینجا بخوانید.👇👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/3887398921C6be798859d
وقتی دخترا میگن هیچی نخوندم واسه امتحان یعنی پیشگفتار و مقدمهی کتاب رو حفظ نکردم 😐😂
اما وقتی پسرا میگن هیچی نخوندم یعنی حتی نمیدونن اسم کتاب چیه 😐
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
ما یه روز مراسم ختم بودیم بعد اون وسط همه داشتن گریه میکردن و روی خاک نشسته بودم یهو نوه این بنده خدا که فوت شده بود بچه بود توی اوج گریه گفت مامان بابابزرگ و کاشتیم کی در میاد😂😰😱
ما که از خنده سرخ شدیم ولی اون بنده های خدا همینجور نگا میکردن نمیدونستن بخندن یا گریه کنن😭
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
کدوم درس بود تو راهنمایی که در مورد قوه های سه گانه توضیح می داد؟
نمی دونم کتابا الان همشون عوض شدن
خلاصه همون کتاب بود
معلم یه بچه منگ رو آورد و ازش در مورد قوه مجریه سوال پرسید که وظیفش چیه؟
آقا این دختره هم منگ منگ
کلا اکثرا به زور باید یه کلمه از تو دهنش می کشیدی بیرون
اون روزم معلم عصبانی شد گفت لا اقل یه کلمه بگو من بدونم لال نیستی!
باز معلم پرسید قوه مجریه چیکار می کنه؟
دختره هم جواب داد: مج می کنه!!!!!!!!!!!!
همه ترکیدیم از خنده
معلمم عصبانی می گفت لابد قضاییه هم قض می کنه مقننه هم مق!😂
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 لحظه ای که علاقه انسان به جسم پایان می یابد؟
▪️این قسمت: صعود
▫️تجربهگر : آقای حسن تحققی
#تجربه_مرگ_موقت
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب اسلحه ای😃
عجب عملکرد بی نظیری👌
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رجب ماه استغفار وتوبه از درگاه خداوند متعال است🌹
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 أَینَ الرَّجَبیّون...
🔻 مناجات خوانی حاج میثم مطیعی در ماه مبارک رجب
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
شوهرم زانوشو عمل کرده بود خیلیم خدایی درد داشتا
پرستاره اومد گفت ببین خانوم من این مسکن رو نصف کردم رقیق کردم دارم میزنم اگه دردش آروم نشد بگو بقیه دوزشم بیام بهش بزنم
گفتم چشم و سرنگ و زد به آنژیوکت که بزنه هنوز دارو تو لوله بود خوابش برد
تا وقتی مرخص بشه پرستارا بهش میگفتن پاستوریزه
پرستاره میگفت به این دارو نزنید حیفه
بهش فقط نشون بدید بسه🤦♀😂😂
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
يه بارم نامزد بودم به پدرشوهرم زنگ زدم احوالپرسي كنم همه رو دونه دونه ميپرسيد كه مامانت خوبه؟ بابات چطوره؟داداشت چي؟ آخرش گفت خودت چطوري بابا منم گفتم خوبم سلام رسوندم خدمتتون😐 بعد خنده ش گرفت گوشي رو داد مادرشوهرم
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
✅ اسلام شناس تر !!!!
🔰 مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه در مراسم بزرگداشت آیت العظمی صافی گلپایگانی در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام از ماسک استفاده کرده اند.( علامه جوادی آملی #دو_ماسک زده اند)
🔹 اما طرفداران #مثلا طب اسلامی از زدن ماسک پرهیز میکنند!!! از واکسن هم نگم که اظهر من الشمس هست
🔸 گویا این افراد از مراجع و علمای برجسته حوزه، #اسلام_شناس_تر هستند!!!!
▪️زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
▪️گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
▪️رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
▪️گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
#فافهم
#سیداحمدرضوی
@s_a_razavi