eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
789 دنبال‌کننده
337 عکس
29 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت مجلات 🔖دانشمند (۱۴۰۱٫۱٫۱ تا ۱۴۰۳٫۳٫۳۱) 🔖ویژه‌نامه‌ دانوا (نوجوان ـ۰۳) 🔖سُــها (زنان) 🔖کانون علم (نوجوان) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @soha_magiran
مشاهده در ایتا
دانلود
"خون نامه" شهید پیشرفت و تمدن سازی برای "ایران قوی" 🔸شهید فخری‌زاده بزرگ در «فیزیک» و «فلسفه علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت، مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملاً شناخته برای واشنگتن و لندن و تل‌آویو که او را پدر "تکنولوژی هسته‌ای" و مغز متفکر "هوافضا" نامیدند و کشتند. ده‌ها نقشه ترور او نقش بر آب شده بود. روشن است که چرا مردم آن نظریه‌پرداز عمل‌گرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هسته‌ای» خواندند. 🔸شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او قصه «پیله و پروانه» و برای ما غصه «ماندن میان در و دیوار» است، و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید تهرانی‌مقدم، شهدای هسته‌ای و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕ جاودانگی کوانتومی دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
جاودانگی کوانتومی دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن: 🔻اوایل دهه هفتاد مسعود با دوستانش برای شرکت در کنفرانس علمی سفری داشتند به روسیه. بعد از برگشت از ارتباطات علمی با دانشمندانی می‌گفت که برایشان بسیار مغتنم بود. دانشمندانی که به‌غیراز یک کنفرانس بین‌المللی امکان دیدار نبود و این بار توانسته بودند یک سیری از مسائل علمی که داشتند را مطرح کنند. یکی از مراکزی که همکاری داشت مرکز تحقیقات فیزیک نظری بود. مجموعه‌ای از نوابغ که کنار هم مشغول مطالعه و تحقیق بودند. طی آن چند سال 11 مقاله ISI را توانست به نتیجه برساند و چاپ کند. همیشه می‌گفت: "وقتی دورهم هستیم حتی باندازه خوردن چای و قهوه هم از کار فارغ نمی‌شیم و اتفاقا اون زمان خوبیه برای رد وبدل کردن نتیجه‌ها و مسایلی که ذهنمون درگیرشه" گاهی اوقات دلم می‌سوخت یک نفر چطور این اندازه خودش را وقف کار می‌کند. درست است خودش لذت می‌برد ولی جسمش خسته می‌شد. نه تفریحی نه استراحتی. 🔻مسعود در نامه‌ای برایم نوشته بود: "منصوره. ما انسان‌ها در همه چیز شهوت داریم و می‌خواهیم به اوج برسیم. البته که شهوت در بعضی مسائل خطرناک است. ولی ما می‌توانیم شهوت علمی داشته باشیم. همیشه از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای آموختن استفاده کنیم." خودش هم همیشه به این نگاه پایبند بود محال بود فرصتی دقیقه‌ای برایش فراهم بشود و استفاده نکند. حتی آن روزی که باهم رفته بودیم دندان‌سازی تا برایم دندان مناسبی درست کند. مسعود ایستاده بود و از مسئول آنجا سؤال می‌پرسید که این وسیله با چه سرعت و دمایی می‌چرخد؟ چگونه تغییر رنگ می‌دهید و با اشتیاق جواب‌ها را می‌شنید. حتی یادم هست گفتم: " مسعود تو مگه بیکاری به چه دردت می‌خوره راجع به هر چیزی سؤال می‌پرسی؟" گفت: "تو نمی‌دونی دانستن چه لذتی داره؛ فهمیدن هر چیزی خوب و لازمه و یک‌وقتی به کار می‌آید." 🔻یکی از روزهای پاییزی سال 74 بود مسعود آمد خانه و خیلی جدی گفت: "منصوره حالا نوبت توئه! دیگه باید بنشینی و درس بخونی و کنکور قبول بشی!" متعجب مانده بودم! نه به آن قطعیتی که سال اول زندگیمان هرچه رشته بودم را پنبه کرد و گفت: " اگر خانم دانشجو می‌خواستم که دور و برم زیاد بود. من دارم درس می‌خونم و تمام تمرکزم رو باید برای تحصیل بگذارم. اگه تو هم درس بخونی کی زندگی رو جمع بکنه" نه به این‌که بی مقدمه آمد و گفت امسال کنکور بده. مسعود برایم مشخص کرده بود هر درسی چقدر ضریب دارد. بعد هم قول داد ریاضی و فلسفه و زبان را برایم تدریس کند. هرچه گفتم برایم این دروس سخت است با روی باز گفت خودم همه را درس می‌دهم و کمکت می‌کنم. هروقت فرصتی پیدا می‌کرد خودش کتاب را می‌گذاشت مقابلش و درس می‌داد. بقدری جدی و کامل که انگار در دانشگاه درس می‌دهد. فلسفه و ریاضی و زبان روی دوش خودش بود. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕ جاودانگی کوانتومی ۲ دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن⬇️
جاودانگی کوانتومی ۲ دانشمند هسته‌ای شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر  💠بخشی از متن: 🔸خودش همیشه می‌گفت درس‌های پایه دوره کارشناسی خیلی مهم هستند؛ اگر بچه‌ها خوب یاد بگیرند و به رشته‌شان علاقه‌مند بشوند، آینده خوبی خواهندداشت؛ به‌همین‌خاطر بود که معمولا واحدهای پایه‌ی کارشناسی را خودش تدریس می‌کرد. هرچند بعضی اساتید کسر شأن می‌دانستند، ولی مسعود بااشتیاق این واحدها را درس می‌داد تا خانه از پایبست کج ساخته نشود. 🔸استادتمام شده‌ بود اما برخلاف همکارانش، معمولا تعداد کمی دانشجوی دکتری قبول می‌کرد. با کسی هم تعارف نداشت؛ آشنا و غیرآشنا هم برایش فرقی نمی‌کرد. خیلی راحت ایستاد و به آن بنده خدا توضیح داد که عذر می‌خواهم اما امکان پذیرفتن دامادتان را ندارم. می‌گفت «مملکت به مدرک محتاج نیست که همین‌طور فارغ‌التحصیل دکتری از دانشگاه بفرستیم بیرون. این الگو آورده‌ای برای کشور ندارد. ما نیازمند محقق هستیم. هرکس را ببینم و بفهممم که افق دورتری از مدرک‌گرفتن دارد، می‌پذیرمش. ما نیازمند عملیاتی کردن علوم هستیم تا مملکت پیشرفت کند.» 🔸هرچند این‌ کار باعث می‌شد از جهت مالی عقب بیفتد، اما مگر مسعود در زندگیش به مادیات توجه کرده بود که این‌بار توجه کند؟! از هر راهی که می‌توانست، برای دانشجوهایش مایه می‌گذاشت. فهمیده بود یکی از دانشجوهای دکترایش به‌دلیل مضیقه مالی مجبور است روزهایی در هفته را خارج از تخصصش کار انجام بدهد و به‌اندازه لازم، فرصت مطالعه و پژوهش ندارد. یک روز صدایش زده بود در دفترش و از او خواسته بود برای درسش تمام‌وقت تمرکز کند و درعوض ماهانه پولی برایش واریز کند. 🔸همان‌قدر که دانشجوها و شرایطشان برایش مهم بود، ساختار درست برای پیشرفت کشور را هم این‌گونه می‌دید. یادم هست برای یک مرکز علمی که به مشکلاتی برخورده بود و اجازه نمی‌دادند کارهای تحقیقاتیشان را انجام دهند، هرکاری از دستش برمی‌آمد انجام داد. سعی کرد از مجموعه‌های مختلف بودجه بگیرد و مسائل اداری را حل کند؛ اما درنهایت به درِ بسته خورد. روزی که فهمید واقعا کاری از پیش نمی‌برد، اگر کسی او را می‌دید فکر می‌کرد عزیزی ازدست داده است؛ صورتش گرگرفته و اعصابش ناراحت بود. در خانه راه می‌رفت و برایم حرف می‌زد که اگر این مرکز کارش را ادامه بدهد، در کشور چنین می‌شود و چنان می‌شود، اما نمی‌دانند و نمی‌گذارند. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40979/ماهنامه-دانشمند 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⚛️ از اتم تا بی‌نهایت «زندگی دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مسعود علیمحمدی به روایت همسر؛ منصوره کرمی»
⚛️ از اتم تا بی‌نهایت «زندگی دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مسعود علیمحمدی به روایت همسر؛ منصوره کرمی» 🔸اولین شهید هسته‌ای کشور، اولین فارغ التحصیل دکتری فیزیک کشور، دوست و همکار چندین ساله دانشمندشهید محسن فخری زاده، استادتمامِ دانشگاه تهران، نخبه برجسته فیزیک کشور، کمک‌ به حل مسائل حیاتی دانش هسته‌ای کشور و... فهرست بلندی از سال‌ها مجاهدت و تلاش شبانه‌روزی دکتر مسعود علیمحمدی برای رشد و بالندگی حرکت علمی کشور است. دانشمندی که صبح 22 دیماه 88، توسط تیم ترور موساد، جلوی درب منزلش به شهادت رسید و لقب اولین دانشمند شهید هسته‌ای را به خود اختصاص داد. 🔸تیم «خانه هنر و رسانه پیشرفت»، از بهمن‌ماه 1400 میهمان روایت خانم دکتر منصوره کرمی، همسر شهید علیمحمدی، بوده‌ است تا خاطرات سال‌ها زندگی و همراهی با این «شهید مسعود» را بشنوند. باتوجه به ملاحظات امنیتی بسیاری از همکاران و همراهان شهید، کتاب «از اتم تا بی‌نهایت»، نزدیک‌ترین پنجره به روایت زندگی و زمانه شهیدِ علمی کشورمان است. این کتاب که حاصل گفت‌وگو و تدوین خانم نرگس‌سادات مظلومی است، توسط نشر معارف به بازار کتاب کشور عرضه شده است. ✅ بخشی از کتاب وقت‌وبی‌وقت مدام، درِ خانه، پاکت‌های مهروموم‌شده که رویشان حک شده بود محرمانه و فوق‌محرمانه! هرکس باشد شک می‌کند، چه برسد به جوان‌های کنجکاو! مسعود معتقد بود هرچه ما کمتر بدانیم، برای خودمان بهتر است. وقتی پاکت‌ها می‌رسید، اگر خودش نبود، بی‌سروصدا تحویل می‌گرفتم و در کشوی میزش می‌گذاشتم و آن را قفل می‌کردم. می‌گفتم با این مدل که می‌نویسند محرمانه و سرّی و فوق‌سرّی، آدم‌ها بیشتر حساس می‌شوند داخل پاکت را ببینند. 🌐 لینک خرید اینترنتی با تخفیف https://nashremaaref.ir/product/416276/ ⭕ علاقه‌مندان به روایت پیشرفت و زندگی دانشمندان کشور می‌توانند این اثر را از کتاب‌فروشی‌های پاتوق کتاب در سراسر کشور تهیه کنند.
⭕️از اتم تا بی‌نهایت «زندگی دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مسعود علیمحمدی به روایت همسر؛ منصوره کرمی» 🔻لینک خرید اینترنتی با تخفیف https://nashremaaref.ir/product/416276/ 🔵 علاقه‌مندان به روایت پیشرفت و زندگی دانشمندان کشور می‌توانند این اثر را از کتاب‌فروشی‌های پاتوق کتاب در سراسر کشور تهیه کنند.
⚛️ «از اتم تا بی‌نهایت» به طاقچه رسید «زندگی دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مسعود علیمحمدی به روایت همسر؛ منصوره کرمی» ✅ بخشی از کتاب مسعود از کوچکترین فرصت‌ها استفاده می‌کرد تا ایده‌های علمی‌اش را بنویسد و در موردشان تحقیق کند. عید نوروز که می‌شد، روز اول و دوم را می‌گذاشت برای دیدار پدرومادر و بزرگترها. اگر دو روزش می‌شد سه چهار روز، ابرو در هم می‌کشید که «منصوره من کارهای زیادی دارم؛ کاش زودتر دیدوبازدیدها تمام بشود.» البته مهمان‌دار خوبی بود و تا آخر عید هم هروقت که مهمان می‌آمد، با روی باز استقبال می‌کرد. زنگ در را که می‌زدند، لباس مهمانی‌اش را می‌پوشید و با خوش‌رویی سلام و احوالپرسی و پذیرایی می‌کرد؛ اما چنددقیقه بعد، با یک عذرخواهی خودش را می‌رساند به اتاقش و روی صندلی همیشگی‌اش جاگیر می‌شد و باز غرق در دنیای فیزیک! می‌گفت: «اگر بخواهیم برای کشور پیشرفت واقعی هدیه دهیم و جبران عقب‌افتادگی سال‌های قبل را داشته باشیم، چاره‌ای نیست جز این‌که شبانه روز کار و تلاش کنیم.» خودش هم اولین فردِ پایبند به این نوع زندگی بود. 📚لینک خرید از طاقچه‌ https://taaghche.com/book/221709 🌐 لینک خرید اینترنتی نسخه کاغذی با تخفیف https://nashremaaref.ir/product/416276/ ⭕ علاقه‌مندان به روایت پیشرفت و زندگی دانشمندان کشور می‌توانند این اثر را از کتاب‌فروشی‌های پاتوق کتاب در سراسر کشور نیز تهیه کنند. 🌱خانه هنر و رسانه‌ پیشرفت @daneshmand_mag
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 شهید طهرانچی: اگر برای کشورت تلاش کردی، باید منتظر پاداش هم باشی 🔸از خانمم باید بپرسید چقدر زندگی عجیبی بوده که دیگر نتوانیم با هم قدم بزنیم، نتوانیم با هم جایی برویم. 🔸ولی یک چیزی بگویم؛ از اول اعتقاد داشتم که بایستی همه زندگی و علم و نعمت‌های خدا را برای مردم خوب این کشور و نام بزرگ این کشور بگذاریم و این سختی‌ها را آن روز هم می‌دانستم؛ ولی ذره‌ای پشیمان نیستم، یعنی اگر در زندگی‌ام برگردم، دوباره همین مسیر را می‌روم. 🥀 پ.ن: و در آخر به همراه همسرشان و باهم به شهادت رسیدند... 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌ | راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft
روایت پیشرفت ایران
🇮🇷چرا دشمن دانشمندان ما را شهید می‌کند وقتی که شهید دکتر فریدون عباسی از دلایل شهادت دکتر شهریاری
🇮🇷چرا دشمن دانشمندان ما را شهید می‌کند وقتی که شهید دکتر فریدون عباسی از دلایل شهادت دکتر شهریاری می‌گوید 🔸من فکر می‌کنم جنبه خطرناک آقای شهریاری عالِم‌شدن و استادشدنش در کشور، بدون نیاز به خارج رفتن در هیچ مقطعی بود. یعنی ایشان دیپلم، لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترایش را در این کشور گرفت و در این کشور استادتمام شد. درواقع آقای دکتر شهریاری یک نماد از کفایت جمهوری اسلامی در زمینه آموزش و تحقیقات است؛ یک الگو و یک نمونه که نشان می‌دهد با امکانات کشور می‌توان پروفسورتمام شد. دکتر علی‌محمدی هم همین خصوصیت را داشت. تمام تحصیلاتش را در اینجا گذرانده و همه مقالات و همه چیزش در داخل کشور بود و او هم در همین جا استادتمام شد. 🔸اینها به صورت نماد و سمبل درمی‌آیند و دشمن حس می‌کند همه اینها خطرناکند؛ چون بااینکه آنها برایشان دعوت‌نامه می‌فرستند، حاضرند پول و کرسی دانشگاه بدهند، حاضر نیستند بروند. بدتر از همه اینکه دارند در داخل کشور آدم تکثیر می‌کنند و آموزش می‌دهند و دارند رشته‌های فوق‌لیسانس و دکترا راه می‌اندازند. اینها نه‌تنها نظام اعزام دانشجو به خارج را تغییر می‌دهند، بلکه کم‌کم در ایران دانشجوی خارجی می‌گیرند. اگر از این منظر نگاه کنیم، خطر اصلی کسی مثل آقای شهریاری، قدرت سازماندهی و مدیریتش در آموزش است که می‌تواند برای کشور متخصص تربیت کند که این برای کشورهای دیگر خیلی خطرناک است. ما اگر یک دستگاه داشته باشیم، می‌زنند آن را خراب می‌کنند، ولی با آدم‌هایی که تکثیر شده‌اند کاری نمی‌توانند بکنند. 🔸آقای دکتر شهریاری با علمش مدام در حال حل مسائل کشور بود. یک سال قبل از شهادتش، کاربرد پرتوها در حفر و آنالیز چاه‌های نفت را در شرکت ملی حفاری شروع کرد؛ خب این یعنی مختل کردن بازار شرکت‌های نفتی خارجی در ایران و کشورهای منطقه. آقای شهریاری می‌توانست محاسبات سوخت هسته‌ای را انجام بدهد و وقتی غربی‌ها سوخت راکتور تهران را که برای تولید رادیو داروها استفاده می‌شد به ما ندادند، ایشان این محاسبات را برای راکتور تهران انجام داد. 🔸دشمن به این نتیجه رسید که آقای شهریاری نه‌تنها به خارج از کشور نمی‌رود، بلکه نترس و شجاع هم هست و اگر هم او را بترسانند، از پروژه‌های استراتژیک کشور پاپس نمی‌کشد. فهمیدند که او علاوه بر حل مشکلات، می‌تواند امکانات کشور را هم توسعه بدهد و در محاسبات هسته‌ای در سطح اول جهانی قرار می‌گیرد. برای همین هم دکتر شهریاری و مانندهای او را ترور فیزیکی می‌کنند تا دیگر این آدمها تکثیر نشوند؛ تا از این طریق در جامعه علمی ما رعب ایجاد کنند. ایشان از سال ۷۸ می‌دانست که ورود به حوزه‌های علمی که غربی‌ها فقط حق خودشان می‌دانند پرخطر است، اما هیچ وقت از کاری که باید می‌کرد و از توسعه علم در کشور دست برنداشت. 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌ | راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft
روایت پیشرفت ایران
🇮🇷مردِ سرزمین‌های ناشناخته علمی خاطراتی از خط‌شکنی‌های شهید فخری‌زاده
🇮🇷مردِ سرزمین‌های ناشناخته علمی خاطراتی از خط‌شکنی‌های شهید فخری‌زاده 🔸یکی از مهم‌ترین صحبت‌های شهید فخری‌زاده این بود که «باید برویم به طرف سرزمینهای ناشناخته»؛ این حرفش هم از سخنان مقام معظم رهبری سرچشمه گرفته بود. روزی رهبری در بازدید از نمایشگاه اقتدار دفاعی موضوع انجام کارهای نو و غیرمسبوق به سابقه را پیش کشیده و گفته بودند: «باید مرزهای دانش شکسته شود و ایرانی ثابت کرده که می‌تواند این کار را انجام دهد.» انجا رهبری پس از بازدید مفصل از نمایشگاه، صحبتی با این مضمون گفتند که:«اینکه چیزهای خیلی خوبی ساخته بودید، دستتان درد نکند؛ ولی من از شما علم اولی می‌خواهم. شما سانتریفیوژ ساختید، خیلی هم خوب است؛ اما بروید کار آن کسی را بکنید که اول سانتریفیوژ را درست کرد، فکر مبدعی را داشته باشید که اولین بار موشک را ساخت؛ اینها مهم است آن کار را بکنید.» 🔸دکتر فخری‌زاده از حرفهای مقام معظم رهبری ساده نمی‌گذشت و از همان روز دنبال آن را گرفت و مسیر را ادامه داد تا به تأسیس سازمان سپند (سازمان پژوهشهای نوین دفاعی) رسید. ایشان بر اساس مبانی فلسفی تشریح می‌کرد که «با روش‌هایی که الان توى دنيا وجود دارد، نمی‌توانیم دشمن را غافلگیر کنیم.» استدلالش این بود که ما اگر در صنایع‌مان از جمله صنایع دفاعی تنها از ساخته‌های دیگران مهندسی معکوس و کپی‌سازی کنیم، باز هم عقب‌تریم. پس باید برویم به طرف سرزمین‌های ناشناخته؛ یعنی آنجایی که دشمن یا رقیب تا حالا به آن ورود نکرده است؛ آن‌وقت می‌توانیم قاعده بازی را خودمان تعیین کنیم. بیشتر مردم شهید فخری‌زاده را به هسته‌ای می‌شناسند؛ ولی اساسا در سال‌های اخیر به حوزه‌های ناشناخته تولید قدرت وارد شده بود و دشمن هم به این خاطر از او می‌ترسید. 🔻*دکتر فریدون عباسی* درباره شهید فخری‌زاده تعریف می‌کرد: «به او لقب سلیمان را داده بودم. با هم شوخی می‌کردیم. این شعر مولانا را توی اتاقش زده بود: ای سلیمان در میان زاغ و باز حلم حق شو با همه مرغان بساز مرع جبری را زبان جبر گوی مرغ پر بشکسته را از صبر گوی در حقیقت مصداق سلیمان این شعر خود او بود. تحمل و صبوری‌اش را می‌دیدم؛ هر که می‌آمد و از ناملایمات می‌گفت، شعری برایش می‌خواند و با خنده قشنگی که داشت بدرقه‌اش می‌کرد. به درد دل افراد و اساتید دانشگاهی که پیشش می‌آمدند گوش می‌داد. با درآمد نوآوری‌هایی که در رشته‌های غیرهسته‌ای ایجاد کرده بود، برای پروژه‌های پیشرفته و راهبردی سرمایه جور می‌کرد و آن را به اساتید و متخصصان جوان می‌سپرد. ذهن توسعه‌دهنده‌ای داشت و چون می‌توانست آدم‌های مختلف را تحمل کند، همه دوست داشتند با او کار کنند.» یک مدیر نوآور و خلاق و وحدت‌آفرین بود که از پا نمی‌نشست؛ برای همین هم دشمنان نمی‌توانستند حضورش را که مساوی با پیشرفت علمی کشور بود تحمل کنند. ✍ برگرفته از کتاب «تویی که نشناختمت» 🇮🇷 پرونده 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌ | راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft
🇮🇷گناه ما، عبور از مرزهای علمی‌ست! صحبت‌های شهید دکتر فریدون عباسی در مورد شهید رضایی‌نژاد 🔸فکر می‌کنید که چرا آقای رضائی‌نژاد را ترور كردند؟ نيروهای امنيتی ما آمدند و گفتند چون دانشجو دانشگاه خواجه نصير بود. مگر چنين چيزی می‌شود؟ يعنی دشمن می‌آيد و هزينه می‌كند كه يك دانشجوی ارشد دانشگاه را ترور كند؟ دلیلش این بود که ما داریم از برخی مرزهای علمی عبور می‌کنیم. چه چيزی در رضائی‌نژاد بود كه او را ترور كردند؟ رضائی‌نژاد يك نيروی باهوش عضو وزارت دفاع بود. مدتی هم بود كه فوق‌ليسانسش را نيمه‌تمام گذاشته بود؛ چون برايش مهم نبود. به جای آن آمده و ايستاده و كار كرده بود و به يك متخصص درجه يك حوزه الکترومغناطیس در كشور تبديل شده بود. 🔸او به روش‌های خاصی دست پيدا كرده بود كه می‌توانست نوعی دستگاه تصويربرداری بسازد كه بتواند از موتور در حال چرخش هواپیما عكسبرداری كند. او این تخصص را بدون اينكه به خارج برود، در همین داخل كشور به دست آورده بود. حالا وقتی که تخصص ایشان در كنار يك تخصص فيزيك گداختی يا فيزيك آشكارسازی هسته‌ای قرار بگيرد، حاصل آن دستگاه مولد X و نوترون می‌شود. آقای رضائی‌نژاد می‌توانست در اين زمينه مقدمات را برای بقيه هم فراهم كند؛ برای همین تشویقش کردیم که مدرکش را بگیرد. وقتی برای ادامه تحصیل رفت، همه درس‌ها را بلد بود. تِزش را هم همان اول ترم گذاشت روی ميز و گفت اين هم محاسباتش. كافی بود دو سه تا آزمايش و مقاله انجام بدهد تا دفاع کند. مقاله هم داد؛ ولی قبل از دفاع او را به شهادت رساندند. 🔸ارزش کار آقای فخری‌زاده و روحیه مدیریت علمی ایشان اینجا مشخص می‌شود که می‌توانست آدمی مثل رضایی‌نژاد را به کارها اضافه کند. آقای رضائی‌نژاد به من می‌گفت «اگر ايستاده‌ام و كار می‌كنم، به خاطر اين است كه از سبك مديريت آقای فخری‌زاده خوشم می‌آيد و دوستش دارم. فهيم است و خوب می‌فهمد كه ما چه می‌گویيم.» فخری‌زاده هم به امثال ايشان ميدان می‌داد كه كار كنند. شهید شهریاری و علی‌محمدی و فخری‌زاده، همگی این روحیه را داشتند که بدون بُخل، هرچه می‌دانستند را یاد می‌دادند و جوان‌ها را به هم وصل می‌کردند. 🔻به نظر من دشمن بايد خيلي بيشتر از چيزی كه الان از ما می‌ترسد، بترسد! آنها چون اطلاعات دارند كه قدرت ما چقدر است، آدم‌هايمان را ترور می‌كنند كه تضعيفمان كنند، رعب در دل ما بيندازند و سازماندهی ما را به هم بريزند؛ چون معتقدند اگر آدم‌های نخبه‌ای را كه در ايران هستند ترور كنيم، بهتر از اين است كه برويم يك كارخانه را بزنيم. اين روش ترور كه در پيش گرفته‌اند، تنها زمانی تمام می‌شود که ما آنها را به خطر بيندازيم؛ يعنی ما بايد هر چه زودتر، از بعضی مرزهای علمی عبور كنيم و توانمندی‌مان را نشان بدهيم. همین‌طور لازم است که با تنظیم متون درسی و دوره‌های آموزشی به‌روز و تكثير آدم‌ها، از تک‌بودن دانشمندانمان عبور کنیم تا آنها محافظت شوند. بايد اين علوم پیشرفته را به دانشگاه‌ها برد و در سطح جامعه پخش كرد؛ آن‌وقت مثل يك سيستم عامل عمل می‌كند و ديگر كسی نمی‌تواند با ترور كردن افراد، آن رشته و حوزه را تعطيل كند. 🇮🇷 پرونده 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌ | راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft
🇮🇷 عملیاتی‌کردن علوم، رمز پیشرفت است خاطراتی از شهید مسعود علیمحمدی به روایت همسر 🔸مسعود درس‌خواندن را شخصی نمی‌دید؛ می‌خواست باسواد بشود که ایران پیشرفت کند و به جایگاه اصلی‌اش برسد. همین انگیزه باعث شده بود بدون توقف و با بالاترین انگیزه درس بخواند. پیش می‌آمد یک هفته از خانه بیرون نمی‌رفت و روی پایان نامه‌اش کار می‌کرد. با اینکه برای ادامه تحصیل، پذیرش از آمریکا داشت، ولی ترجیح داد دکترایش را در همین ایران بخواند. برای همین هم او اولین دانش‌آموخته دکترای فیزیک داخل کشور است. چون در دوره تحصیلی دکتری بورس شده بود، طبیعتا قرار بود هیأت علمی شود. 🔸مدام می‌گفت سطح علمی کشور پایین است و ما باید تلاش کنیم و ایران را به جایگاهی که حقش است برسانیم. در نامه‌ای برایم نوشته بود: «منصوره، ما انسان‌ها در همه چیز شهوت داریم و می‌خواهیم به اوج برسیم. البته که شهوت در بعضی مسائل خطرناک است؛ ولی ما می‌توانیم شهوت علمی داشته باشیم. همیشه از کوچکترین فرصت‌ها برای آموختن استفاده کنیم.» خودش هم همیشه به این نگاه پایبند بود؛ محال بود دقیقه‌ای فرصت برایش فراهم بشود و استفاده نکند. 🔸همیشه می‌گفت درس‌های پایه دوره کارشناسی خیلی مهم هستند؛ اگر بچه‌ها خوب یاد بگیرند و به رشته‌شان علاقه‌مند بشوند، آینده خوبی خواهند داشت. به‌همین‌خاطر معمولا واحدهای پایه‌ کارشناسی را خودش تدریس می‌کرد. هرچند بعضی اساتید کسر شأن می‌دانستند، ولی مسعود بااشتیاق این واحدها را درس می‌داد تا خانه از پای‌بست کج ساخته نشود. 🔸دکترایش را با درجه عالی گرفته بود و ارجاعات مقاله‌هایش همیشه بالابود. دی ماه 81 استادتمام شد؛ بازهم رکورد زد: کمتر کسی بود که در سن 43 سالگی به این درجه رسیده باشد. با این حال برخلاف همکارانش، معمولا تعداد کمی دانشجوی دکتری قبول می‌کرد. با کسی هم تعارف نداشت؛ آشنا و غیرآشنا هم برایش فرقی نمی‌کرد. می‌گفت مملکت به مدرک محتاج نیست که همین‌طور فارغ‌التحصیل دکتری از دانشگاه بفرستیم بیرون. این الگو آورده‌ای برای کشور ندارد. ما نیازمند محقق هستیم. هرکس را ببینم و بفهممم که افق دورتری از مدرک‌گرفتن دارد، می‌پذیرمش. ما نیازمند عملیاتی کردن علوم هستیم تا مملکت پیشرفت کند. هرچند این‌کار باعث می‌شد از جهت مالی عقب بیفتد، اما هیچ‌وقت در زندگیش به مادیات توجه نمی‌کرد. 🔸همان اندازه که در مسائل شخصی باگذشت بود و کنار می‌آمد، در فضای کاری دقیق بود و سرسخت. پیشنهادهای مدیریتی مختلفی به او داده می‌شد؛ ولی همیشه بعد از بررسی، اول می‌گفت چه اهداف و چه برنامه‌هایی برای بهبود آن شرایط دارد و چه اختیاراتی می‌خواهد. اگر موافقت نمی‌کردند، نمی‌پذیرفت. نمی‌خواست کاری غیرعلمی را بپذیرد که به نتیجه نمی‌رسید. خودش همیشه می‌گفت: «به این خاطر با محسن فخری‌زاده همکاری می‌کنم و همراه و همدل هستم که آزادی عمل می‌ده و اعتماد می‌کنه. راست و حسینی شرایط رو توصیف می‌کند. چون خودش می‌دونه اگه اینطور نباشه، من یک ساعت بند نمی‌شم.» ✍ برگرفته از کتاب «از اتم تا بی‌نهایت» 🇮🇷 پرونده 🇮🇷 خانه هنر و رسانه پیشرفت‌ | راوی پیشرفت ایران @khaneh_pishraft