eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
300 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @hasanbahraminejad 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 در روش فهم معارف، فلاسفه از همه جلوترند حجت الاسلام سید یدالله 🖋 خانه طلاب جوان(نشریه خط) 〰〰〰〰〰 🔰لزوم فلسفه برای معارف. 🔰سنت فلسفی ما تلاشی هزار و چند ساله است. 🔰ظاهرگرایی و طریقه متکلمان، دو روش بی نتیجه در برابر سنت فلسفی 🔰علامه حسن زاده: لزوم کتب فارابی، بوعلی، شیخ اشراق و ملاصدرا برای اجتهاد در باب معارف. 〰〰〰〰〰 ❓ : چه نقشی در ، و طلبه دارد؟ آیا خواندن فلسفه، فقط به عنوان یک حُسن است یا اینکه برای طلبه یک ضرورت است و برای هر تخصصی هم که می‌خواهد در حوزه کسب کند، بايد نسبتی با فلسفه برقرار کند؟ 🔹 : طلبه برای بسیاری از كارها باید به تن دهد. کسی که امروز در وادی معارف دینی می‌آید، در کنار بحث احکام، به رشته معقول نيز احتياج دارد. همان‌گونه که ما برای دانستن احکام شريعت، باید یک‌سری علوم مختلف، مانند فقه و اصول و حدیث را بخوانیم، برای کارهای معارف و عقائد دینی به طور اعمّ که شامل بحث توحید و معاد و امامت و نبوت و ملائکه و ... که در کتب دینی بسیار زیاد هم هست، به این سنّت فلسفی نیاز داريم. 🔹سنت فلسفی ما، اشاره به یک تلاش هزار و چند ساله دارد و ما بر سر یک سفره‌ی آماده نشسته‌ایم. من نمی‌گویم اینجا پایان راه است، ولي این سفره‌ای است که را باز کرده‌است. 🔹ما در برابر این سنت معقولِ فيلسوفان و عارفان، دو راه دیگر هم داشتیم: یکی راه و نگاه به بود كه صرفاً تبدیل به « » شد؛ راه ديگر، همان حركت متکلمان در طول تاریخ به ویژه آن سده‌های نخست است که می‌خواستند تلاش‌های زیادی در دفاع از معارف دینی، ولی با یک سبک خاص کنند. حرکت ظاهرگرایی، عملاً با مشکلات زیادی مواجه شد و بیشترین مشکل، در بحث تشبیه و تجسیم آن بود. ظاهرگرایی، اين حركت را به سمتی سوق داد که تقریباً از عمق معارف دینی تهی شد و عملاً این روش جواب نداد و بسیاری از آن حذر کردند. 🔹حرکت و جنبش دیگر، بود که در دوره‌های گذشته طی شد. در روش کلامی، بنا بر این بود که از دین دفاع کنند و چون محور، فقط دفاع از دین در نظر گرفته شد، نه یافت حقایق دینی آن‌گونه که هست، مجدداً با مشکلاتی رو به رو شد و باز هم این روش جوابگو نشد؛ چون فهم معارف آن‌گونه که بایسته و شایسته و عمقی باشد، حاصل نشد و تقریباً سعی شد فقط یک خِرَد سطح پایین را به کار بگیرند که از آن به « » تعبیر می‌شود. 🔹چون بنای این بر بود، با دو مشکل جدی برخورد کرد: یکی در ناحیه‌ی فهم متون دینی؛ چراکه متون دینی ناظر به تبيين واقع، آن‌گونه که هست، بودند، ولی اینها با روشی که در پیش گرفتند، عملاً در فهم متون دینی موفق نبودند. مشكل دیگر هم در حل و فصل واقع آن‌گونه که هست، به لحاظ مستقل عقلانی بود كه موفق نبودند و راه آنها نداشت. 🔹ولی سنّت فلسفی كه در نهایت با عرفان نظری گره خورد، عملاً جواب داد و خیلی خوب توانست به بسیاری از دست پیدا کند و بسیاری از متون‌ و روایاتی که در ظاهر اولیه با يكديگر تفاوت داشتند را جمع کرده و به حقیقت، مطابق همه‌ی این آیات و روایات برسد. 🔹از فارابی تاکنون، آهسته آهسته تلاشی صورت گرفت که بتواند هم واقع را آن‌گونه که هست و هم متون دینی را بفهمد. بسیاری از مسائل باب توحید با تمام ريزه‌كاری‌ها، مانند قرب وريدی حضرت حق، توحید افعالی، توحید صفاتي، باب معاد و ... در اين روش بررسي شد. 🔹اگر کسی به بحث معاد متکلمین نگاه کند و در كنار معاد صدرا در جلد ۹ اسفار قرار دهد، آن‌وقت می‌تواند بفهمد که اینها چقدر با هم فاصله دارند؛ حتی در كميت پرداختن به مسائل. 🔹آنقدر مسائل ریز معارفی وجود دارد که اگر بگویم بیش از ده هزار گزاره می‌شود، اغراق نیست كه آن دو، عملاً به اينها نپرداخته‌اند؛ اما در این سنت فلسفی كه بُعد عرفان نظری هم از قرن هفتم در آن جا باز کرد و بعد در سنت صدرایی كه عرفان نظری با حکمت متعالیه آمیخته شد، به اينها پرداخته شده است. آنها در عین اینکه سر سفره‌ی و و نشستند، بسیاری از اسرار متون دینی را هم با ‌فهميدند. 🔹حضرت استاد میفرمودند همان‌گونه که ما برای اجتهاد در احکام شرعی، نیاز به خواندن فقه و اصول با همین روال معمول حوزوی داریم، برای اجتهاد در باب معارف هم به کتابهای بوعلی، فارابی، شیخ اشراق و بهتر از همه ملاصدرا و ابن عربی احتیاج داریم که واقعاً هم مسائل را حل می‌کنند. بدون اغراق، گاهی در جلساتی از بحث فصوص، باید سیصد روایت در کنار هم چیده می‌شد تا می‌توانستیم یک نتیجه‌گیری کنیم... 💢 ادامه دارد... 📖📖📖📖کانال خانه طلاب جوان🔰🔰🔰🔰 @khaneTolab
0⃣2⃣ چند خط درباره این پرسش که چرا تاکنون مساله حل نشده باقیمانده است؟ 🔻 تقلیل انگاری تبیین: 🔸باور نگارنده این سطور این است که هنوز مفاهمه منطقی، علمی، فنی و حتی گفتمانی و اعتقادی عمیقی بین و تحقق جهاد تبیین شکل نگرفته است و هنوز یک و یک فهم و درک مشابه در این باره صورت‌بندی نشده است که به چند مورد اشاره می‌کنم: 1⃣ مکانیکی‌انگاری تبیین: 🔸 تصور و ادراک بسیاری از ما تلقی از موضوعی است که اتفاقا به شدت ذات و پویا دارد. به گمان اکثریت، تحقق فرمان جهاد تبیین رهبر انقلاب، تنها نیازمند یک مصوبه، بودجه به مقدار کافی، ابلاغ و بخشنامه آمرانه و عده‌ای کارمند حقوق‌بگیر نهادهای فرهنگی و تعدادی بسیجی و پیاده‌نظام داوطلب است که به محض اعلام فرمان آغاز جهاد، پس از مدتی شاهد تحقق خودکار و بسیار راحت موضوع خواهند بود! در حالی که مساله تبیین موضوعی به غایت پیچیده است که مولفه‌ها و بازیگران بسیاری در آن حائز اثر و نقش هستند که بدون درنظر گرفتن آنها، این پروژه‌ها محتوم، مختوم و محکوم به شکست خواهد بود. 2⃣ احساس بی‌نیازی نسبت به اقناع: 🔸 در سازمان فهم بسیاری درخصوص جهاد تبیین، موضوعی به نام نیاز به اساسا صورت‌بندی نشده است حال آنکه معنی تبیین، صرف رساندن محتوا و ابلاغ آن به مخاطب یا تولید و فوروارد فله‌ای محصولات در فضای مجازی نیست بلکه نیازمند و ممارست برای اقناع است. 🔸 برخی فکر می‌کنند که مشکل تبیین نرسیدن پیام است و اگر سازمان، تشکیلات و بسترهای و زیربنایی راه‌اندازی شود و محتوا به مخاطب برسد کار تمام است حال آنکه موضوع تغییر در نگرش‌ها و باورها بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر از این تصورات ساده‌انگارانه است. 3⃣ فروکاست مساله تبیین به یک مونولوگ آمرانه: 🔸 مساله بعدی احساس بی‌نیازی از دیالوگ و با مخاطب است. ما گمان می‌کنیم که تمام شئون و ویژگی‌هایش مانند جنگ سخت است و ما باید لشکری سازماندهی کنیم و هر چه در توان داریم موشک و گلوله بر سر مخاطب بریزیم غافل از اینکه اتفاقا یک و دوسویه پویاست که میسر نمی‌شود مگر در رفت و برگشت‌هایی که یکدیگر را تعدیل، اصلاح و تکمیل می‌کنند و تا به درک دقیقی از موقعیت، وضعیت، شرایط و جهان مخاطب نرسی، امکان تاثیرگذاری بر او تقریبا غیرممکن است. 🔸 نافهمی پیچیدگی‌های امر اجتماعی رویکردهای نوین علوم انسانی قائل به آن است که واقعیت امری ثابت و از پیش داده شده در جهان نیست، بلکه در خلال تعاملات ما و در ما شکل گرفته و این ما هستیم که در کنش‌های زبانی خود، واقعیت را می سازیم و معنا از بسترها و روندهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تأثیر پذیرفته و برساخته می شود. 🔸 به جرأت می‌توانم ادعا کنم که بیشتر ما در مواجهه با مسأله جهاد تبیین، امر اجتماعی را از نظرگاه برساخت اجتماعی واقعیت و مناسبات پیچیده جهان زبان‌ها و رویکردهای جامعه شناختی، روانشناختی و معرفت شناختی و... به تماشا نمی‌ایستیم و درک دقیقی از آنچه ماهیت و ذات تبیین و نسبت آن با امر اجتماعی است نداریم. 4⃣ عبرت نگرفتن از تجربه های پیشینی: 🔸 مساله بعدی اینجاست که آسیب شناسی جدی درباره کوشش‌های پیشینی مشابه و تجربه‌های زیسته نزدیک به این ماموریت انجام نمی دهیم. فکر می‌کنیم جهاد تبیین از اساس با ، با با ده ها پروژه و برنامه‌ای که هدفش افزایش اطلاعات و قدرت تحلیل مردم بوده و صدها میلیارد تومان و... برایشان هزینه کرده‌ایم متفاوت است و باز با همان روش و چهارچوب به دنبال تحقق این دیگری نیز هستیم. دوباره می زنیم برنامه درست می کنیم و با همان دست فرمان و با همان افراد به دنبال بصیرت افزایی و تبیین هستیم. 5⃣ زدگی مفرط و بی توجهی به فرم محتوا: 🔸 مانع دیگر تحقق جهاد تبیین، رادیکال و التفات نداشتن به اهمیت محتواست. عاشق این هستیم که ظرف‌های شکیل و قشنگ بسازیم بی اعتنا به اینکه در این ظرف‌ها چه مظروفی قرار است بریزیم. فوری فرمان تشیکل تبیین را صادر می کنیم و ساختار کشوری، استانی، شهرستانی و کوچه به کوچه آن را راه اندازی می‌کنیم و بعد از آن تازه از خودمان می پرسیم ثم ماذا؟ حالا با این لشکر بلاتکلیف بگوییم دقیقا چه کار باید بکنند؟ ✏️ نویسنده: علی سلطانی‌وش - دکترای علوم سیاسی 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f