eitaa logo
خانوم اجازه!
203 دنبال‌کننده
85 عکس
5 ویدیو
1 فایل
﷽. قلم یار مهربانم است. می نویسم و به دخترانم یاد می دهم تا آنها هم بنویسند... تا تاریخ سرزمینم پر شود از زنان اندیشمند • آموزش نویسندگی ( مبتدی تا پیشرفته) ارتباط‌ب‌ادمین @fatemeghadimi62
مشاهده در ایتا
دانلود
خانوم اجازه!
🖊 درباره این تصویر هر چه به ذهن تان می رسید بنویسید. #دل_نوشته #محرم #اربعین #از_نوشتن_نترسید #انجم
💧 *لیوان اضافه* 💧 کربلا برایم خانه امنی بود. از صبح تا شب در خیابان ها و صحن های زییای اربابم بازی می کردم . هیچ وقت فکر نمی کردم که من از پدر و مادرم جدا می شوم و آنها را گم می کنم‌. میدانستم که آقایی است که پناهگاه من است. میدانستم که من جزو دخترانش هستم و می‌دانستم او هیچ گاه دخترانش را تنها نمیگذارد. پدر و مادر من هم هیچ وقت فکر نمی کردند که برای من که سه ساله هستم تنها بیرون رفتن خطر ناک است.میدانستند که آقاییست که محافظ من است .حتی بعضی وقت ها هم شب را هم در حرم می گذراندم. کربلا شهر شلوغی است.از ابتدای سال قمری هم شلوغ تر می شود . روزگاران اربعین هم شلوغ تر از تمام این روز ها می شود . با این وجود روز اربعین تصمیم گرفتم آب پخش کنم . از حرم تا خانه را زود دویدم و پله های خانه را بالا رفتم . وارد آشپز خانه شدم . سینی را برداشتم . به تعداد یاران امام حسین (ع)در سینی لیوان چیدم. داخل شان را پراز آب کردم و با عجله از پله ها پایین امدم . اما در راه پله به زمین خوردم و آب ها ریخت . خدا خدا کردم که لیوان ها نشکسته باشد . اما انگار شکسته بود . اگر مادر می فهمید.... آمدم کار خیر کنم این شد . آقاجان! کاری کنید که آبروی من نرود. از خانه بیرون رفتم که دیدم همسایه برایمان به تعداد یاران امام حسین(ع)لیوان آورده است. خوشحال شدم و تصمیم گرفتم درون این ها را اب کنم و راستش را به مادرم بگویم . آب ها را پخش کردم اما یک لیوان باقی ماند . هیچ کسی این لیوان را بر نداشت. حساب که کردم دیدم یک لیوان اضافه چیدم. شاید این لیوان برای خود من بوده.... خودم که یادم رفته بود تشنه هستم! 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
🖊 درباره این تصویر هر چه به ذهن تان می رسید بنویسید. #دل_نوشته #محرم #اربعین #از_نوشتن_نترسید #انجم
سال ها بود که در حسرت رفتن به اربعین بودم. سال ها بود که شاهد رفتن اطرافیانم حتی پدر و مادرم به اربعین بودم اما قسمت نشده بود که بروم امسال اربعین هم تنها دلخوشی ام دیدن فیلم های زائران اربعین در تلویزیون بود داشتم تلویزیون نگاه می کردم که ناگهان دختر کوچکی که روی لباسش نوشته بود یا زینب و یک لیوان آب دستش بود توجهم را جلب کرد آن دختر آن لیوان را به یک دختر هم سن خودم داد. یک سال گذشت و من این صحنه را از یاد بردم تا اینکه آن سال قسمت شد و به همراه پدر و مادرم به اربعین رفتم در میان راه دختر کوچکی که روی لباسش نوشته بود یا رقیه لیوان آبی به من تعارف کرد آمدم آب را بخورم که دختری کوچکتری را دیدم که تشنه بود و به مادرش می گفت آب می خواهم مادرش هم دنبال کسی که آبی به او بدهد دویدم و آب را به او دادم ناگهان به یاد آن دختر در تلویزیون افتادم و با خود گفتم حضرت رقیه هن در این صحرا تشنه بود و کسی به او آب نداد ام حواسشان هست که زائران کربلا تشنه نمانند *یا* *رقیه بنت الحسین (س)* 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
❄️☃❄️☃ می‌گویند پوششی از می‌تواند سبزی‌های در حال خواب مزارع را محافظت کند... و یا از درختان در مقابل سرمای بیش از حد نگه‌داری کند.... و اسکیموها را در کلبه‌های برفی امان دهد... ❄️ می‌گویند پس از نشستن برف بر روی زمین، سکوتی شگفت‌انگیز همه جا را فرا می‌گیرد... ❄️ لذت بردن از اینهمه زیبایی و آرامش را در کنار هم وطنانم می‌خواهم... اصلا این چند روز فهمیده‌ام طعمی ملس دارد، نه خیلی شیرین است و نه خیلی ترش... مزه‌ی فسنجون‌های ظهر جمعه‌ی مادربزرگم... این چند روز هم می‌گذرد و خاطرات ملسش برای ما می‌ماند، تا زمستان سال بعد که دور هم بنشینیم و بگوییم؛ " وای یادش بخر! ما که عادت داشتیم روزی ۵ نوبت چای تازه دم بخوریم، ترک عادت کردیم و روزی یک بار می‌خوردیم آن هم با طعم ماکروویو😖 یادش بخیر! برای رفتن از اتاقی به اتاق دیگر از زیر پتو کانال می‌زدیم... اصلا هر کسی جورابش کلفت‌تر بود می‌رفت و از یخچال آب می‌آورد؛ به سان کزت هنگامی که وسط زمستان می‌رفت و از چشمه آب می‌آورد... آه! آقای ویکتور هوگو! ما آن روزها حال کزتت را خوب فهمیدیم!... شاید هم گوشه‌ی خاطراتمان اشاره کنیم به مهربانی بیش از حدمان در قبال گربه‌های داخل حیاط و از زمستانی بگوییم که برای گربه‌های شمیران بربری تازه با سوپ گرم و کمی شیر داغ می‌بردیم... از دماغ‌های یخ زده و پتوهای نویی که همیشه برای مهمان بودند و آن زمستان در خانه‌ی ما افتتاح شد..." و خلاصه کلی خاطرات ملس دیگر... ❄️ ممنونم برفِ زیبا ❄️ ممنونم خدای خالقِ این برف زیبا 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
از عشق تو لبریز آرامشم، قراره که غرق یه رویا بشم. قرار دوباره منِ گمشده، تو آغوش امن تو پیدا بشم. چه حالی چه احساس با ارزشی، منو داری سمت خودت می کشی... 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
✏️🖊📚 دل نوشته های زیبای خودتان در این ماه آسمانی را اینجا بفرستید تا همگی بخونیم و لذت ببریم😍 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
✏📖🖊 خدای خوبم😍 دوست داشتن تو بهترین و زیباترین هدیه ای بود که مادر و پدرم به من دادند. از آنها ممنونم که من را عاشق تو کرده اند... ✍فاطمه عزتی _ ۱۶ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
🖊📖✏️ سجاده ی سفید رنگم را رو به قبله پهن میکنم. همان سجاده ای که از بازار رضای مشهد خریده بودیم. بوی مشهد می دهد. بوی حرم می هد. من این شبها روی این سجاده که بوی حرم امام رضا را می دهد، با خدای خوبم مناجات میکنم. امام رضا جان؛ می شود برای من دعا کنید؟ دعا کنید تا زود به زود به زیارتتان بیایم.... ✍ بیتا فروزان _ ۱۳ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
روزهای تولدم برای من بهترین روزهای زندگی ام است. انگار از صبح همه چیز فرق می کند. انگار تو حس بزرگ شدن و نو شدن را خوب حس میکنی. امروز در رادیو شنیدم که حاج آقایی می گفت ماه رمضان ماه تولد دوباره ی ما انسان هاست. چقدر خوب😍 چقدر قشنگ😍 خدایا کمکم میکنی در این ماه، تولدم را زیباتر جشن بگیرم؟ کمکم میکنی همانی بشوم که تو دوست داری؟ کمکم میکنی بعد از تولدم، بعد از نو شدنم، روز به روز بهتر شوم و به تو نزدیکتر؟ ✍ نازنین زینب فراهانی_۱۵ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
بهار زیبای زمین، آمدنت جان را سرشار از عشق به زندگی می کند... در این تکاپوی زیبای جسم، جان چه زیبا لباس الهی بر تن کرده... رمضان فصل نوشدن جان هاست... جان که نو شود، روح که جلا یابد، جسم سبک تر می شود و جسم و جان با هم بال و پر می گیرند....به سوی حق.... ✍زهرا کریم زادگان_ ۱۷ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
دوست داشتم در باغ قدم بزنم. دوست داشتم دست هایم بال می شدند و من را به پرواز در می آوردند. دوست داشتم سبک شوم و رها... تا اینکه مهمانت شدم *حسین جان* .....مهمان *بین الحرمینت* شدم...نشستم در زیباترین خیابان جهان. سبک شدم و رها... ماه رمضان در کربلا خیلی صفا دارد...خیلی✨✨ ✍ بهار رضایی_ ۱۶ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
باز هم بوی رمضان می آید. بوی ماه میهمانی الهی. بوی بهار قرآن. بوی سحر های زیبای ماه رمضان. بوی لحظه های شیرین افطار . در این ماه بار دیگر خداوند درهای رحمتش را به رویت باز میکند و تو را صدا می زند و می گوید : بیا بنده من. و به تو فرصتی دوباره میدهد تا امسال هم ماه رمضان در بهار قرآن کنار سفره سحری بنشینی و خدا را صدا بزنی و برای چند ساعت به یاد لب عطشان حسین علیه السلام تشنگی و گرسنگی را تحمل کنی‌. ✍محدثه سادات سیدخاموشی _ ۱۲ ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
دوباره ماه زیبای رمضان رسید، خدایا چقدر دلم میخواست دوباره باهات حرف بزنم، دلم میخواست یک پله دیگه بهت نزدیک بشم. دوست داشتم که با شما و امام حسین عهدی را ببندم : من تا آخر عمر به یاد شما هستم حسین جان . برای اینکه یک پله بالا بیایم دوست دارم که این ماه را روزه بگیرم و عبادت خود را به بالا ترین سطح ممکن برسانم. خدایا کمکم کن امام حسین کمکم کن ✍سیده فاطمه شکری-۱۲ساله 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
🖊نکنه وقتت به بطالت بگذره... 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
*نظم؛ چیزی که همه نويسندگان به احترام او کلاه از سر بر می‌دارند‌* 🟩چارلز دیکنز، نویسنده ۱۵ رمان از جمله آثار کلاسیک مانند «الیور توئیست» و «دیوید کاپرفیلد»؛ گفته است: «من هرگز نمی‌توانستم بدون عادت‌های نظم و دقت، کاری را که انجام داده‌ام، انجام دهم.» 🟨ایزابل آلنده نیز به ضرورت نظم در نوشتن اعتقاد داشته و می‌گوید: «نوشتن نظم را به هرج و مرج زندگی می‌آورد.» 🟧ایساک آسیموف نویسنده‌ی بیش از ۵۰۰ اثر منتشر شده است. همچنین تخمین‌هایی وجود دارد که آسیموف بیش از ۹۰ هزار نامه و کارت پستال نوشت. او در مورد عادات نویسندگی‌اش اظهار داشته: «من ساعت پنج صبح بیدار می‌شوم. هرچه زودتر دست به کار می‌شوم. تا جایی که بتوانم کار می‌کنم. من این کار را هر روز هفته، از جمله تعطیلات انجام می‌دهم…، کارهایی را که خیلی دوست دارم، انجام می‌دهم. اما برای همه اینها یک برنامه زمان‌بندی وجود دارد.» 🌐 *منبع: شماره ۱۴۶ مجله بخارا* 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
📚 *"زمستان بی‌شازده"* 🌀رضا، قهرمان نوجوان کتاب، خیلی تصادفی وارد ماجراهای پیچیده‌ای می‌شود که از او، شخصیتی متفاوت می‌سازند.‌ شخصیت مبارزی که حتی به خاطر آرمان بزرگش، از کبوترهای دوست‌داشتنی‌اش هم‌ می‌گذرد. او در روند تدریجی و تربیتی داستان، از انقلابی بیرونی در کوچه و خیابان، به انقلابی درونی می‌رسد. رضا با دوستان تازه‌ای که در شهر و محله جدید پیدا می‌کند، وارد دنیای تازه‌ای می‌شود که در آن، کوچک‌ترها هم‌ بزرگند؛ و ناامیدها، امیدوار. 🌀فاطمه نفری، نویسنده این کتاب، با زبانی ساده و روان، و پیرنگی درست و منسجم، داستان را قدم‌ به قدم پیش می‌‌برد. او با شخصیت‌پردازی قوی، ذهن مخاطب نوجوان را معطوف به داستان می‌کند. دیالوگ‌های به‌جا،ریتم و تمپوی متناسب با کشمکش‌های آن، پیش‌برنده داستان هستند و بیش از پیش، کاراکترهای داستان را به مخاطب معرفی می‌کنند. 🌀داستان با گره‌های متعدد و ریز و درشتی پیش رفته که خواننده را تا انتها به آن قلاب می‌کند و در آخر با زدن ضربه‌های نهایی، او را غافل‌گیر می‌نماید. علیرغم بیان جزئیات خاصی که جنسیت نویسنده را لو می‌دهند،‌ داستان از تعادلی منطقی و حس و حال مثبتی در بیان برخوردار است که می‌توان آن را به هر دو مخاطب دختر و پسر نوجوان، پیشنهاد کرد. 🔻این کتاب در ۱۹۶ صفحه توسط انتشارات سوره مهر، چاپ و منتشر گرديده است. 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 کاش میشد من هم کبوتر حرم میشدم و امشب را کنار حرمت میگذراندم . امشبی که توست. مثل کبوتر ها به تو احترام میگذاشتم و سلام می دادم و با زبان کبوتر های حرم برایت زیارت نامه می خواندم. مدام دور حرم پرواز می کردم و نام کبوتر های تهرانی را که به من التماس دعا گفته بودند را به تو می گفتم‌‌ و از خوبی و لطف و کرم تو پیش کبوتر های آن دور دورا تعریف می کردم . می گفتم که چقدر مریض آوردند و تو شفا دادی. چقدر گرفتار آوردند و تو گره هایشان را باز کردی. میگفتم که انقدر تو مهربانی که همه نوع مردمی با هر عقیده ، با هر سلیقه تو را دوست دارند و مدام به حرمت می آیند و با تو درد دل می کنند. *یا (ع)* 🖊سیده محدثه سیدخاموشی 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
اگر این عکس تصویر جلد یک کتاب بود، شما نام کتاب را چه می گذاشتید؟ 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
#تمرین اگر این عکس تصویر جلد یک کتاب بود، شما نام کتاب را چه می گذاشتید؟ #از_نوشتن_نترسید #نویسندگ
🔦 پاسخ های ارسالی تا این لحظه: 🖊 پروانه کوچک من 🖊تنهایی 🖊روزی جاندار خواهم شد 🖊به من هم نگاه کن 🖊ربات طبیعت 🖊آرزوی پرواز 🖊پرواز رباتیک 🖊پروانه آهنی 🖊دوستی 🖊کلیات ابوالفتح خاقانی و پروانه 😁 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
فکر می کنید این دو تا بچه سر چه موضوعی دعواشون شده؟🤔 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_دو فکر می کنید این دو تا بچه سر چه موضوعی دعواشون شده؟🤔 #از_نوشتن_نترسید #آموزش_نویس
🔦 *پاسخ های ارسالی تا این لحظه* : 🖊دختدا بهترن یا پسرا 🖊کی تو ماشین جلو بشینه 🖊دعواشون سر این هست که کدوم قوی تره 🖊سر اینکه ابر بالاسرشون شکل چی هست؟ 🖊کدوم نقاشی رو به مامانشون هدیه بدن؟ 🖊ماکارونی فرمی خوشمزه تره یا رشته ای 🖊یکی می خواد بتمن ببینه ،یکی می خواد شبکه پویا ببینه 🖊 کی بزرگ تره 🖊یکی عمه شو بیستر دوست داره اون یکی خاله شو 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
فکر می کنید چه خانواده ای در این خونه زندگی می کنند؟ 🤔 چند نفرند؟ و چه اخلاق خاصی دارن؟🧐 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_سه فکر می کنید چه خانواده ای در این خونه زندگی می کنند؟ 🤔 چند نفرند؟ و چه اخلاق خاصی
🔦 *پاسخ های ارسالی تا این لحظه* : 🖊به نظرم یه خانواده ۲ نفره ینی بچه ندارن و اخلاقاشون اینه که آدمای قانعین کم توقعن 🖊 یک خانواده سه نفره که یک دختر دارند. اهل آشپزی و پختن کیک توت فرنگی هستند. پدرشان ۶ ماه از سال به ماموریت می رود. 🖊 یه خانواده ی پرمشغله و شجاع سه نفره و اخلاق خاصشون اینه که حتما آخر هفته ها در یه طبیعت بکر با آرامش کنار هم باشن 🖊یک خانواده ی طبیعت دوست که ۸نفرن و اخلاق خاصشون اینه که مستقل هستن 🖊یه خانواده ی دو یا سه نفره که اونا هیچ کدومشون از ارتفاع نمی ترسند و با جنبه و اهل ریسک هستند 🖊 یک خانواده خلافکار که از دست پلیس فرار کردن و رفتن یک جای دور زندگی کنن 🖊یک پدربزرگ و مادربزرگ که از سروصدای نوه هاشون خسته شدن رفتن یک جای دنج پیدا کردن 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
فیتز جرالد معتقد است استفاده از علامت (!) یعنی به جوک خودت بخندی اگر جمله ات با نقطه ی ساده نشون نمیده که لحنت چیه، روی جمله کار کن. علامت (!) رو بی خیال شو و هیچ وقت از چندتا علامت با هم استفاده نکن. ⬅️ !!!! پس علامت (!) برای چیه؟ خوب فکر کنید ببینید واقعا لازمه انتهای جمله تون علامت بگذارید؟ اگر نگذارید کسی نمیکنه؟ اگر بگذارید واقعا خواننده اون لحظه میکنه؟ پس سعی کنید به جای استفاده ی مدام از علامت ، متن و جمله تون رو جذاب کنید که خواننده بدون علامت اون لحظه کنه😳 یا بخنده 😁 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi
خانوم اجازه!
#آموزش #قسمت_اول فیتز جرالد معتقد است استفاده از علامت #تعجب(!) یعنی به جوک خودت بخندی اگر جمله ات ب
💡 مثال: 💢 شب بود و در حالی که میخواستم یواشکی سراغ پیتزاهای باقی مانده در یخچال بروم، ناگهان شست پایم به گوشه ی مبل خورد و فریادم تا آسمان رفت!! ⬇️ تغییر: 💢بدشانسی از این بیشتر؟ چرا درست وقتی که میخواهم در سکوت و آرامش پیتزاهای باقی مانده در یخچال را بخورم، باید شست پایم بخورد به گوشه ی مبل؟ 📎کانال بله : https://ble.ir/aye_adabi 📎 کانال ایتا: http://eitaa.com/aye_adabi